|
|
تاکنون چندین پیشنهاد درباره نقش BLG در شیر گاو ارائه شده است ولی هیچ یک از آنها یک عملکرد فیزیولوژیکی مشخص را توضیح نمیدهد. BLG در فرم طبیعی (دیمر) به اسیدهای معده بسیار مقاوم است، به همین دلیل عملکرد اولیهاش تغذیهای نیست (Mansouri, Haertle et al. ۱۹۹۷, Papiz, Sawyer et al. ۱۹۸۶). احتمالاّ BLG در فعالیت لیپاز[۹۱] در پیش معده (Perez, Sanchez et al. ۱۹۹۲) و افزایش انتفال اسیدهای چرب و رتینول به دلیل پایداری در pH اسیدی دخیل است (Burczynski, Moran et al. ۱۹۹۰, Puyol, Dolores Perez et al. ۱۹۹۵). این پروتئین به صورت دستنخورده به روده کوچک میرسد و سپس در آنجا هضم شده و مولکولهای متصل به آن آزاد میشوند. همچنین پیشنهاد شدهاست که پپتیدهای فعال زیستی تشکیل شده از BLG برای نوزادان مفید هستند (Sawyer and Kontopidis 2000, Yamauchi, Usui et al. ۲۰۰۳) و ایمنی غیرفعال[۹۲] را بهبود میبخشند. BLG به دیواره روده متصل شده و احتمالا جایگزین بسیاری از میکروارگانیسمهای[۹۳] مضر در رودهی نوزادان میشود (Ouwehand, Salminen et al. ۱۹۹۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
یکی دیگر از عملکردهای احتمالی که برای BLG در نظر گرفته شدهاست توانایی این پروتئین در جلوگیری از فعالیت آنزیم فسفوپروتئین فسفاتاز[۹۴] طحال است که بر روی سوخت و ساز فسفات در داخل سلولهای غدد پستانی اثر میگذارد. BLG گاوی از هیدرولیز پارانیتروفنیلفسفات[۹۵] توسط فسفوپروتئینفسفاتازهای ترشح شده توسط طحال جلوگیری میکند (Farrell Jr and Thompson 1990). مطالعات دیگری بر روی BLG نشان داد که این پروتئین میتواند تحریک کننده دستگاه ایمنی بدن باشد. بونوس[۹۶]، کنگشاون[۹۷] و گلد[۹۸] در سال ۱۹۸۸ تحقیقات گستردهای بر روی خصوصیات دستگاه ایمنی بدن در حضور غلظتهای مختلفی از BLG شیر گاو انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که خواص ایمنی بدن با افزایش غلظت این پروتئین، افزایش مییابد، به عبارت دیگر حضور BLG باعث افزایش ایمنی بدن میشود. این گروه برای انجام این تحقیقات، دو نوع رژیم غذایی را بر روی موشها آزمایش کردند که یکی سرشار از BLG با غلظت زیاد و دیگری حاوی پروتئینهای کازئین به جای BLG بود. این گروه دریافتند که پاسخ ایمنی بدن در موشهایی که رژیم غذایی آنها سرشار از BLG بود افزایش چشمگیری داشته است. همچنین این گروه با انجام یک سری آزمایشهایی بر روی پروتئینهای شیر که دناتوره نشدهاند، دریافتند که بالاترین پاسخ دستگاه ایمنی بدن هنگامی است که پروتئینهای شیر به صورت طبیعی و با بالاترین حلالیت باشند (Bounous, Mark et al. ۱۹۸۸). همچنین قطعات پپتیدی ۱۰۵-۱۰۲، ۱۴-۹ و ۱۰۰-۴۹ در این پروتئین دارای خاصیت ضدفشارخونی[۹۹] هستند که با نام کلی لاکتوکینینها[۱۰۰] شناخته میشوند و از هضم تریپسینی[۱۰۱] یا تریپسینی/کیموتریپسینی[۱۰۲] حاصل میشوند (Roufik, Gauthier et al. ۲۰۰۷). به تازگی نیز شباهت توالی BLG به گلیکودلین بررسی شده است. گلیکودلین، لیپوکالینی است که به مقدار زیاد در سه ماهه اول حاملگی در رحم انسان تولید میشود. به همین دلیل پیشنهاد شده است که BLG نقش مهمی در رحم در اوایل حاملگی دارد (Kontopidis George et al. 2002). ۱-۳- خالص سازی[۱۰۳] ۱-۳-۱- خالص سازی پروتئین این واقعیت که پروتئینها مواد مفیدی هستند به صورت همگانی پذیرفته نشده بود تا اینکه پس از سال ۱۹۲۶ جیمز سامنر[۱۰۴] در ابتدا آنزیم اورهآز را به صورت بلور به دست آورد. در نیمه اول قرن بیستم روشهای خالصسازی موجود برای پروتئین نسبت به اکنون بسیار خام و ساده بودند و خالصسازی پروتئین کار بسیار دشواری بود، اما به هر حال تا سال ۱۹۴۰ بیش از ۲۰ آنزیم در حالت خالص به دست آمدند. از آن به بعد دهها هزار پروتئین در مقادیر متنوع خالصسازی و ویژگی یابی شدند(Sodja 1996). بخش عظیمی از تحقیقات بیوشیمیایی شامل خالصسازی با دقت بالای مواد میباشد، زیرا برای بررسی خواص فیزیکی-شیمیایی مواد خالص شده، آنها باید تا حدود زیادی بدون آلودگی باشند. البته این کار دشوار است، زیرا مواد موجود در مخلوط شباهتهای بسیاری دارند. در صورتی که منابع متعددی پروتئین مورد نظر ما را به همراه داشته باشند، انتخاب یک منبع درست پروتئینی میتواند کار را بسیار آسان کند (Sodja 1996). گام اول در جداسازی و خالص کردن یک مولکول پروتئینی، درآوردن آن به شکل محلول است. در مدت زمانی که در حال کار با پروتئین هستیم، ممکن است در معرض مواد مختلفی قرار بگیرد که این مواد میتوانند پروتئین را به صورت غیر قابل برگشت تخریب کنند. این اثرات باید به دقت در تمامی مراحل فرایند خالصسازی کنترل شوند، در غیر این صورت مقدار پروتئین موجود به شدت کاهش یافته و یا از بین میرود (Sodja 1996). توسعه و گسترش سانتریفوژهای یخچالدار، یک روش صاف کردن کارآمدتر را فراهم کردهاست، اما هنوز هم برای حجمهای زیاد روش صاف کردن ترجیح داده میشود، که در بسیاری از فرایندهای خالصسازی جزء مراحل اولیه میباشد (Scopes 1994). ۱-۳-۲- خالصسازی BLG پروتئینهای اصلی آب پنیر، BLG و آلفالاکتالبومین هستند. این پروتئینها ویژگیهای تغذیهای و عملکردی متعددی دارا میباشند که جهت کاربردهای صنعتی مانند افزودنیهای غذایی، امولسیون[۱۰۵]سازی و عوامل صابونی کردن و غیره استفاده میشوند. ولی فعالیت آنها که در حالت خالص بیشتر خواهد بود (Alomirah and Alli 2004, Vyas, Izco et al. ۲۰۰۲). برآورد شده است که BLG در صورتی که با هزینه پایین تولید شود، میتواند افزودنی خوراکی مفیدی باشد (Konrad, Lieske et al. ۲۰۰۰). تغییر در ساختار طبیعی پروتئین باعث اثر گذاشتن بر روی خصوصیات عملکردی آن میشود، از این رو علاقه شدیدی به جداسازی[۱۰۶] و خالص کردن بدون دناتوره شدن و از دست رفتن فعالیت زیستی BLG ایجاد شده است (Neyestani, Djalali et al. ۲۰۰۳). BLG به دلیل خصوصیاتی که دارد، به راحتی از شیر خالصسازی میشود. برای مثال BLG یکی از پروتئینهای آب پنیر است که بیشترین مقاومت را به رسوب شدن در برابر تریکلرواستیک اسید نشان میدهد (Fox KK, Holsinger et al. ۱۹۶۷). روشهای بسیاری برای جداسازی BLG توصیه شدهاند اما اغلب آنها عملی نیستند و تنها برای مصارف آزمایشگاهی قابل استفادهاند و هنوز ما نیازمند روشی هستیم که بتوان از آن برای حجمهای بسیار زیاد استفاده کرد تا هزینه تولید این پروتئین کاهش یابد (Konrad et al. 2000). اولین بار در سال ۱۹۳۴، پالمر[۱۰۷]، جداسازی BLG را از شیر، و بلوری کردن آن را گزارش کرد. از آن زمان تا کنون پیشرفتهای بسیاری در روشهای خالص سازی صورت گرفته است و تنها زمانبر بودن این روشها است که همچنان باقی است (Fox KK et al. 1967). BLG به طور معمول با بهره گرفتن از روش پالمر خالصسازی میشود (Palmer 1934) ، که البته گاهی با تغییراتی همراه است و اساس آن دیالیزهای مشقتبار بخش لاکتالبومین جدا شده توسط فرایندهای خارجسازی از محلول[۱۰۸] است. بخش لاکتالبومین دارای یک پروتئین اصلی دیگر آب پنیر نیز به نام آلفالاکتالبومین میباشد (Gordon and Semmett 1953). دیده شده است که خارج نکردن کامل بتالاکتوگلوبولین از محلول در بلوری شدن آلفالاکتالبومین در مراحل بعدی تداخل ایجاد میکند (Gordon and Ziegler 1955). همچنین مشخص شده است که آلفالاکتالبومین تمایل به ایجاد تداخل در تشکیل بلورهای بتالاکتوگلوبولین دارد و خالص شدن آنها را تحت تاثیر قرار میدهد (Aschaffenburg and Drewry 1957). بنابراین جداسازی کامل این دو پروتئین در مراحل اولیه، خالصسازی بسیار بهتری را فراهم میکند. زویگ[۱۰۹] و همکاران، تلاش کردند که این دو پروتئین را پس از رسوب با کلریدآهن از هم جدا کنند، اما موفق به جداسازی بسیار ضعیفی شدند و میزان کمی آلفلاکتالبومین خالص شده را به دست آورند (Zweig and Block 1954). از این رو یکی از فاکتورهای مهم یک روش خوب خالصسازی میتواند جداسازی BLG و آلفالاکتالبومین از یکدیگر باشد. یکی از بهترین روشهای خالص سازی BLG روش آشافنبرگ[۱۱۰] و همکاران است که با رساندن pH آب پنیر حاوی به ۲ ، آلفالاکتالبومین و سرمآلبومین و به میزان کمی BLG رسوب میکند و BLG را به صورت محلول باقی میگذارد. البته این روش مشکلاتی هم دارد، مانند در دسترس نبودن بیآب. همچنین دمای ۴۰ موجو در این روش غیر ضروری است. بتالاکتوگلوبولین در pH بالای ۹ نیز به صورت برگشتناپذیر دناتوره میشود، بنابراین در خالص سازی این پروتئین محدوده pH و دما باید به دقت رعایت شود(Aschaffenburg and Drewry 1957). ۱-۳-۳- انواع روشهای خالص سازی BLG روشهای متعددی برای خالص سازی BLG میتوان به کار برد از جمله آنها خارج سازی از محلول (Aschaffenburg and Drewry 1957)، رسوبدهی انتخابی (Amundson, Watanawanichakorn et al. ۱۹۸۲)، رسوب دادن به وسیله تریکلرواستیک اسید (Fox KK et al. 1967)، گرما دادن در pH پایین (Pearce 1983)، کروماتوگرافی تمایلی[۱۱۱] (Bläckberg and Hernell 1980)، کروماتوگرافی تعویض آنیونی[۱۱۲] (Gerberding and Byers 1998, Skudder 1985)، کروماتوگرافی تعویض کاتیونی[۱۱۳] با بهره گرفتن از رزینهای کووالانت (Uchida, Sato et al. ۱۹۹۶)، کروماتوگرافی اندازهای (Hill, Irvine et al. ۱۹۸۶)، کروماتوگرافی هیدروفوبی[۱۱۴] (Chaplin 1986)، و ترکیب تیمار آنزیمی[۱۱۵] و صاف کردن (Kinekawa and Kitabatake 1996) را میتوان نام برد. ۱-۳-۳-۱-روش خارجسازی از محلول ۱-۳-۳-۱-۱- روش آشافنبرگ و همکاران آشافنبرگ و همکاران از روش خارج کردن از محلول برای خالص سازی این پروتئین استفاده کردند. آنها این اعتقاد را داشتند که جداسازی اولیه بتالاکتوگلوبولین و آلفالاکتالبومین نتیجه بهتری را در پایان فرایند خالصسازی فراهم میکند. این روش از لحاظ سادگی و نتیجه نهایی یکی از بهترین روشها است که اصول کلی آن به شرح زیر میباشد: شیر تمیز را ابتدا آماده کرده و آن را به دمای ۴۰ رسانده و بیآب () را همراه با هم زدن اضافه نموده. پس از اینکه نمک به صورت کامل حل شد و اجازه داده شد که دما به زیر ۲۵ برسد، مخلوط را با بهره گرفتن از کاغذ صافی، صاف کرده که ماده صاف شده دارای لاکتالبومین است و رسوب حاوی گلوبولینها و جربی و غیره میباشد. حجم ماده صاف شده را اندازهگیری کرده و HCl ( )را با تکان دادن شدید به مخلوط میافزاییم. افزودن HCl را تا آنجا ادامه داده که pH به زیر ۲ برسد و باعث رسوب سریع تمامی پروتئینها به جز BLG شود. در این مرحله اگر محلول به حال خود رها شود، تمایل به رسوب پیدا میکند و باید توسط حرارت دادن مجدد، دوباره حل شود، زیرا غلظت آن در مرحله بعدی خارج سازی BLG از محلول مورد نیاز است. رسوب در این مرحله را با سانتریفوژ دور بالا از محلول می توان جدا کرد، گرچه رسوب به خوبی تجمع پیدا نمیکند و جهت به دست آوردن رسوب به میزان کافی باید آن را صاف کرد. اکنون میتوان با پروتئینهای جدا شده به صورت مستقل کار کرد. BLG را که اکنون در محلول وجود دارد، با () میتوان رسوب داد (Aschaffenburg and Drewry 1957). در واقع مزیت اصلی این روش، جداسازی BLG و آلفالاکتالبومین در مراحل اولیه از طریق یک اسیدی کردن ساده است که اجازه میدهد تا به صورت همزمان یا جداگانه مورداستفاده قرار گیرند (Aschaffenburg and Drewry 1957). ۱-۳-۳-۱-۲- روش آرمسترانگ[۱۱۶] و همکاران در این روش به دلیل دسترسی آسانتر، به جای نمک موجود در روش آشافنبرگ و همکاران که است، از استفاده میشود. و دمای ۴۰ غیر ضروری حذف شده است. این روش به صورت کلی به شکل زیر است: به شیرخام آمونیومسولفات[۱۱۷] را در دمای ۲۰ اضافه کرده و مخلوط را برای مدت زمان ۲ ساعت به حال خود رها نموده. سپس با بهره گرفتن از کاغذ صافی واتمن[۱۱۸](cm20( مخلوط را صاف کرده. رسوب باقی مانده را دور ریخته و pH محلول آبپنیر ( ) را به ۵/۳ رسانده که این کار را با افزودن HCl M1 انجام میدهیم. پس از مدت زمان ۱ ساعت محلول را سانتریفوژ نموده. رسوب این مرحله (a2) حاوی آلفالاکتالبومین است و در صورت نیاز نگهداری میشود، و باید pH آن توسط آمونیاک به ۷ برسد. اما محلول به دست آمده با M1 به pH ۶ رسانده میشود و دوباره مقداری آمونیوم سولفات به محلول افزوده می شود تا BLG رسوب کند. مخلوط را یک شبانه روز در دمای ۲ ۲۰ به حال خود رها میکنیم. سپس به مدت ۳۰ دقیقه سانتریفوژ میشود. رسوب را جمع آوری کرده و دوباره در دور بالاتر سانتریفوژ صورت میگیرد. محلول را دور ریخته و رسوب را در بافر استات حل کرده. سپس به مدت ۲۴ تا ۲۸ ساعت تحت دیالیز قرار میگیرد. پروتئین را قبل از خشک کردن با خلاء در دمای پایین در ۸۰- و پس از خشک شدن در دمای۲۰- نگه داری میشود (Armstrong, McKenzie et al. ۱۹۶۷). ۱-۳-۳-۲ -خالصسازی برای حجمهای بالا برای این روش به جای شیر میتوانیم از [۱۱۹]WPI و [۱۲۰]WPC استفاده کنیم. به دلیل توان استفاده از حجمهای بالا این روش یک روش صنعتی است و طرفداران ویژه خود را دارد. این روش میتواند با بررسیهای بیشتر کارایی بالاتری پیدا کرده و به شیوههای سادهتری نیز تبدیل شود. WPI و WPC را تا به دست آمدن غلظت در آب حل کرده. سپس با بهره گرفتن از سدیمسیترات[۱۲۱] یا سدیمهگزامتافسفات[۱۲۲] ۱.۵۰)) تیمار میشوند و سپس با اسید سیتریک N6 به pH 9/3 رسانده میشوند. اکنون در دمای ۳۵ به مدت ۴۰ دقیقه نگهداری می شود. مخلوط حاصل را به مدت ۳۰ دقیقه در دمای ۴ در دور g5000 سانتریقوژ کرده که این مرحله جهت رسوب آلفالاکتالبومین در حالت آپوآلفالاکتالبومین بدون کلسیم صورت میگیرد. محلول و رسوب مرحله قبل با NaCl 7% شسته شده و در دور g10000 و دمای ۴ به مدت ۲۰ دقیقه سانتریفوژ میشوند. اکنون محلول مرحله قبل را ۲۴ ساعت در برابر آب دوبار تقطیر[۱۲۳] دیالیز[۱۲۴] نموده. این محلول حاوی BLG است، که پس از خشک کردن با خلاء در دمای پایین[۱۲۵] میتوان آن را به شکل پودر درآورد (Alomirah and Alli 2004). ۱-۳-۳-۳- خالصسازی با تریکلرواستیک اسید (TCA) BLG به دلیل اینکه بسیار به رسوب تریکلرو استیک اسید مقاوم است، به راحتی میتواند از شیر جدا شود. پس میتوان کازئین را حذف اسیدی کرده و بقیه پروتئینها را هم با تریکلرو استیک اسید حذف کرد تا تنها BLG در محلول باقی بماند. این روش که بر اساس یک ویژگیهای منحصربه فرد BLG بنا شده است، مزیت اصلیش کاهش تعداد مراحل آزمایش است که خالصسازی را بسیار آسان کرده است. مراحل انجام این روش به شکل زیر است: pH شیر خام را توسط HCl () به ۷/۴ رسانده میشود. در این حالت شرایط رسوب کازئین فراهم شده است و کازئین به راحتی رسوب میکند. پس از چند ساعت که واکنش کامل انجام شد مخلوط دارای pH ۷/۴ را صاف میکنیم تا کازئین رسوب کرده را خارج کنیم. مقداری TCA در آب حل شده را به آرامی در محلول باقی مانده حل نموده که این کار همراه با هم زدن[۱۲۶] خواهد بود. پس از افزودن تریکلرواستیک اسید، مخلوط را ۳۰ دقیقه به حال خود رها کرده، که در این مرحله تمامی پروتئینها به غیر از BLG رسوب خواهند کرد. رسوبها را با سانتریفوژ از مخلوط جدا کرده و محلول به دستآمده را که دارای BLG خالص میباشد را جهت تغلیظ بیشتر تحت دیالیز منفی قرار میدهیم. از این مرحله به بعد جهت به دست آوردن رسوب خالص BLG دو روش را میتوان در دستور کار قرار داد. اول اینکه میتوان با افزودن آمونیوم سولفات به محلول باعث رسوب آن شد، و یا اینکه دیالیز را در برابر آب دوبار تقطیر آنقدر ادامه داد، تا در اثر افزایش بیش از حد غلظت رسوب حاصل شود. این روش علاوه بر سادگی به دلیل انتخابی بودنش بر اساس ویژگی خاص BLG اهمیت ویژهای دارد (Fox KK et al. 1967). ۱-۳-۳-۴- خالصسازی با بهره گرفتن از هضم پپسینی تفاوت حلالیت در حضور آمونیومسولفات، جداشدن BLG و آلفالاکتالبومین را در pH ۲ ممکن میسازد، اما روشهای دیگری نیز جهت جداسازی این دو پروتئین وجود دارد. برای مثال BLG طبیعی نسبت به هضم پپسینی و کیموتریپسینی مقاوم است در حالی که آلفالاکتالبومین نسبت به این آنزیمها حساس است. با بهره گرفتن از این اختلاف میتوان به جداسازی این دو پروتئین پرداخت که به روشهای مختلفی این کار انجام شده است (Kinekawa and Kitabatake 1996). در این روش ابتدا pH آبپنیر را با بهره گرفتن از HCl N2به ۲ رسانده میشود. سپس محلول را در دمای ۳۷ به مدت ۱۰ دقیقه نگهداری کرده. واکنش آنزیمی را در همین دمای ۳۷ ترتیب داده، که در آن نسبت پروتئین به آنزیم ۲۰۰ به ۱ خواهد بود. پس از انجام شدن تیمار آنزیمی، بخشهای پروتئینی با آمونیومسولفات جمع آوری شده و دیالیز میشوند که با بهره گرفتن از صاف کردن بسیار دقیق (با صافیهای دارای منافذ ۳۰-۲۰ کیلو دالتنی[۱۲۷]) BLG را میتوان جدا نمود (Kinekawa and Kitabatake 1996). ۱-۳-۳-۵- خالص سازی با بهره گرفتن از کروماتوگرفی تعویض یونی یکی از دقیقترین روشها استفاده از شیوه کروماتوگرافی است که حساسیت بالایی دارد، اما این شیوه هزینه بالاتری نسبت به دیگر روشها دارد و صرفاّ جهت کارهای آزمایشگاهی مورد استفاده قرار میگیرد و برای مصارف صنعتی و حجمهای زیاد غیر قابل استفاده است. این روش بدین صورت است که: دیمتیلآمینواتیل تویوپیرل[۱۲۸] (DEAE-TP) را جهت کروماتوگرافی یونی آماده کرده. کروماتوگرافی با بهره گرفتن از ستون cm 18 cm 5/1 از DEAE-TP انجام می شود. آب پنیر از قبل تهیه شده از ستون عبور داده میشود و پس از انجام این مرحله ستون را با بافر تریس-HCl[129] M ۰۵/۰ که دارای pH ۵/۸ است شست و شو صورت میگیرد، که در این ستون آلفالاکتالبومین خارج شده و BLG جذب ستون می شود (Ye, Yoshida et al. ۲۰۰۰). ۱-۳-۳-۵- خالصسازی با بهره گرفتن از رسوبدهی انتخابی برای به کار بردن این روش در ابتدا باید حذف یونی[۱۳۰] از محلول و غلیظسازی اولیه از محلول صورت پذیرد. پس از انجام موارد فوق با بهره گرفتن از صافکردن بسیار دقیق، امکان حذف جزیی آب، نمک و لاکتوز فراهم میشود. محلول حاصل را به pH ۶۵/۴ رسانده، که این کار با بهره گرفتن از HCl انجام میشود. در مرحله بعدی محلول دارای pH ۶۵/۴ را تحت دیالیز الکتریکی قرار داده تا یونهای ، ، و غیره حذف شوند. آب پنیر حذف یونی شده را دوباره به pH ۶۵/۴ برگردانده تا رسوب BLG حاصل شود. رسوب تشکیل شده را با بهره گرفتن از سانتریفوژ جدا کرده و جهت خشک کردن در دمای پایین آماده میکنیم (Amundson et al. 1982). ۱-۴- تغییرات پروتئینی[۱۳۱] ۱-۴-۱- مقدمه پروتئینها در معرض تغییرات پروتئینی بسیاری، هم در گروههای عملکردی و هم در زنجیرههای جانبی قرار دارند. بیش از ۱۵۰ نوع تغییر زنجیره جانبی، شامل تمامی زنجیرههای جانبی Ala، Gly، Ile، leu، Met و Val شناخته شدهاند. این تغییرات شامل استیلدار شدن[۱۳۲]، متیلدار شدن[۱۳۳]، نوکلئوتیددار شدن[۱۳۴]، فسفردار شدن[۱۳۵] و ADP-ریبوزدار شدن[۱۳۶] میباشد (Sodja 1996). برخی تغییرات پروتئینی مانند فسفردار شدن گلیکوژنفسفریلاز[۱۳۷] و ADP-ریبوزدار شدن eEF2 فعالیت پروتئین را تغییر میدهند. بسیاری از تغییرات زنجیره جانبی به صورت کووالان به کوفاکتورهای[۱۳۸] آنزیمها، جهت افزایش قدرت کاتالیزوری به آنها متصل میشوند. مثالهای کوفاکتورهای متصل شده، N-لیپولیزین[۱۳۹] در دیهیدرولیپوئیلترانساستیلاز[۱۴۰] و ۸آلفا-هیستیدیلفلاوین[۱۴۱] در سوکسیناتدهیدروژناز[۱۴۲] میباشد. اتصال کربوهیدراتهای پیچیده، خصوصیات ساختاری پروتئینها را تغییر میدهد و نشانگرهای شناسایی[۱۴۳] را در برهمکنشهای هدف گیری[۱۴۴] و سلول به سلول تشکیل میدهد. تغییراتی که باعث اتصال عرضی پروتئینها می شود (مانند کلاژن)، تجمعات ابرمولکولی[۱۴۵] را پایدار میکند. عملکرد اغلب تغییرات زنجیره جانبی باید مشخص شود (Sodja 1996). تغییرات پروتئینی میتوانند آنزیمی و غیر آنزیمی باشند که از مهمترین آنها میتوان به فسفردار شدن و قند دار شدن اشاره کرد. ۱-۴-۲- فسفردار شدن فسفردار شدن پروتئین اولین بار در سال ۱۹۵۵ شناسایی شد و از آن پس بود که مشخص شد فسفردارشدن یک فرایند تنظیمی است (Derouiche, Cousin et al. ۲۰۱۲). مسیرهای فسفردار شدن پروتئینی در قالب شبکه بزرگ و متقاطعی شامل پروتئینکینازهای[۱۴۶] فعال دوطرفه، کینازهای فعال به عنوان مراکز شبکه با فسفردار کردن پیش مادههای مختلف و تقاطع فسفردار شدن با دیگر تغییرات پس ترجمهای در نظر گرفته میشود (Derouiche et al. 2012). موجودات زنده فعالیتهای سلولی خود را با محرکهای مختلف از پیامهای محیطی گرفته تا پیامهای درگیر در تمایز سلولی و تنظیمها سازگار میکنند. فعالیتهای سلولی توسط اثر شکل فعال پروتئین در سلول تنظیم میشوند. این کار میتواند توسط تنظیم رونویسی ژن انجام شود که یک فرایند به طور نسبی کند میباشد، زیرا شامل تولید از ابتدای[۱۴۷] پروتئین است (Chechik and Koller 2009). یک پاسخ سریعتر، پروتئینهای حاضر در سلول هستند که میتوانند بین شکل فعال و غیر فعال از طریق تغییرات برگشتپذیر کووالانسی یا اتصال تنظیم کنندههای آلوستریک[۱۴۸] تغییر شکل دهند، که هر دوی این روشها برگشتپذیرند (Deribe, Pawson et al. ۲۰۱۰, Shen 2010). در میان تغییرات کووالانسی پس از ترجمه، فسفردار شدن فرایندی است که بیشتر بررسی شده است (Hunter 1995). از گذشته فسفردار شدن بسیار مورد توجه بوده است و به عنوان فراوانترین تغییر پس از ترجمه[۱۴۹] در نظر گرفته میشود (Krüger, Kübler et al. ۲۰۰۶)، اگرچه بررسیها نشان میدهد که دیگر تغییرات پس از ترجمهای نیز فراوانی چشمگیری دارند (Choudhary and Mann 2010). فسفردار شدن پروتئینها میتواند نقشهای متفاوتی در چرخه سلولی (Correia, Alonso-Monge et al. ۲۰۱۰)، فعالیت پروتئین سرکوب کننده سرطانی ۵۳P (MacLaine and Hupp 2011) و در ریتم شبانه روزی پستانداران (Leloup and Goldbeter 2011) و مرگ برنامه ریزی شده سلولی داشته باشد (Kitazumi and Tsukahara 2011).
۴. هر چند که از لحاظ منطقی در نظریه شخصی نیز غبن باید در همه قراردادها پذیرفته شود ، به دلیل احترام پیروان آن به حاکمیت اراده ، سعی می شود که از قلمرو آن بکاهند و نظریه را محدود به چند مورد خاص کنند، چنان که در حقوق فرانسه چنین کرده اند . این تمهید ، همان گونه که پاره ای از محققان دریافته اند ، یا مبتنی ساختن غبن بر عیب اراده مخالف ، می نماید چرا که اثر این عیب در همه قراردادها یکسان است . ولی در نظریه نوعی ، که غبن از بند حاکمیت اراده رسته و اصالت یافته است ، هیچ موجبی برای محدود ساختن آن وجود ندارد و بطلان قرارداد بهعنوان قاعده عمومی پدیرفته می شود . [۴۴]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳-۲-۴- وضع قانون مدنی در برابر این دو نظریه : قوانین کنونی خود را پایبند به همه نتایج یکی از این دو نظریه نکرده اند و به جای سلوک منطقی ف خواسته اند از آثار سودمند هر کی استفاده کنند . برای مثال با این که به نظر مشهور قانون مدنی آلمان به غبن نوعی نظر دارد ، هدف ماده ۱۳۸ حمایت از ناتوانی است که مورد بهره برداری قرار می گیرد و دادگاه های آن کشور تمایل دارند که حق ابطال عقد را تنها به او بدهند . همچنین در حقوق فرانسه ، که به پیروی از نظریه شخصی شهرت دارد ، بسیاری از نویسندگان غبن را از عیوب اراده نمی شمرند و دیوان کشور نیز از حیث اثبات عیب اراده به نظریه نوعی نزدیک شده است . ولی قانون مدنی ما قواعدی دارد که به کلی از این دو نظر فاصله گرفته است از یک سو عدم تعادل بین ارزش دو عوض را برای تحقق غبن کاغی می داند و آن را عیب رضا نمی شمرد و از سوی دیگر خیار فسخ را تنها به مغبون جاهل می دهد و از آگاه به قیمت ادعای غبن نمی پذیرد و تنها به زیان دیده حق می دهد که درباره بقا و انحلال عقد تصمیم بگیرد . این وضع خارجیان را که عدات دارند در چهارچوب اندیشه های خود گام بردارند ، به حیرات می اندازد و پاره ای از استادان و نویسندگان داخلی را دچار این توهم می کند که قانونگذار ما مبنای خاصی را در اقدام خود در نظر نداشته و در تقلید دچار سردرگمی شده است . بعضی نیز به راه حل هایی روی می آورند که با مبانی قانون مدنی و تاریخ آن هیچ تناسبی ندارد . در این گونه موارد ، جز از راه مطالعه تاریخی و بررسی اندیشه هایی که الهام بخش نویسندگان قانون مدنی بوده است نمی توان به نتیجه مطلوب رسید ولی به عنون مقدمه می توان از چند گرایش انحرافی پرهیز کرد و به پاکسازی ملب پرداخت : ۱. قانون مدنی غبن در معامله را از مسائل مربوط به نظم عمومی و اخلاق حسنه نمی داند و تنها به رفع زیان خصوصی طرف قرارداد می پردازد و به همین جهت به او حق فسخ می دهد . ۲. از نظر فنی ، غبن رابطه ای با عیوب اراده ندارد ، زیرا استناد به غبن هیچ گاه قرارداد را از آغاز باطل نمی کند . ضمانت اجرای غبن ایجاد خیار برای مغبون است و استفاده از آن قرارداد را نسبت به آینده منحل می کند . به وجود این ، نمی توان انکار کرد که مشاهده عدم رضای کامل مغبون به آنچه صورت پذیرفته از انگیزه های قانون گذار در رخنه کردن به التزام بوده است هرچند که هنگام وضع قاعده از آن به دور افتاده است . ۳. در اثبات غبن ، آنچه اهمیت دارد نابرابری فاحش دو عوض متقابل است نه دلایلی که این نابرابری را سبب شده است . وجود غبن اماره وجود اشتباه و اکراه هم نیست و به هیمن دلیل اثری متفاوت با عیوب اراده دارد . با تدلیس قرابت بیشتر دارد ولی از آن هم فاصله گرفته است .زیرا هیچ ضرورتی ندارد که طرف قرارداد به عمد و از راه نیرنگ مغبون را فریفته باشد . در فرضی که دو طرف جاهل به قیمت واقعی هستند غبن تحقق پیدا می کند . [۴۵] ۳-۲-۵- نظریه های ابراز شده در فقه : قانون مدنی ما چکیده اندیشه های فقیهان امامیه است . برای دست یافتن به مبانی غبن ، باید دید در این نظام چه گذشته است : در نوشته های بسیاری از متقدمان اثری از طرح خیار غبن دیده نیم شود و حتی از بعضی مشایخ ( محقق اول واسکافی ) نقل شده است که در دروس خود با آن مخالفت کرده اند . چنین به نظر می رسد که شیخ طوسی و پیروان او نظریه غبن را به عنوان قاعده عمومی قراردادها طرح کرده اند و علامه و دیگران آن را پرورده اند . چنان که جمعی از متاخران تایید کرده اند . درباره غبن نص صریحی در قرآن و اخبار دیده نمی شود و آنچه امروز در فقه دیده می شود و به قانون مدنی رسیده است نتیجه اتنباط و اندیشه فقیهان از سایر احکام یا اجرای قواعد عمومی در این زمینه است . از جمله مستندها خبر مربوط به نهی از تلقی رکبان و دادن خیار فسخ به فروشنده ناآگاه مغبون درکاروان است که شرح آن گذشت و خبر لاضرر و آیه ( الا ان تکون تجارظ عن تراض ) که هیچ کدام حاوی احکام کنونی در فقه نیست . فقیهان طرفدار غبن ، برای اثبات نظر خود سه مبنای گوناگون برای توجیه اثر آن پیشنهاد کرده اند : ۱. عیب اراده ، بدین تعبیرکه مغبون ناآگاه به آنچه واقع شده راضی نیست و معامله او مشمول نهی « خوردن مال دیگری به غیر تراضی » است . ۲. شرط ضمنی ، بدین مضمون که ارزش دو عوض برابر است و با این فرض معامله انجام می شود . ۳. التزام به معامله ای که ضرر ناخواسته به بار می آورد ، مشمول قاعده لاضرر است و باید نفی گردد . ۳-۲-۵-۱- عیب رضا استناد به فقدان یا عیب رضا درهیچ کتابی مبنای منحصر خیار غبن قرار نگرفته است : شیخ طوسی در دو کتاب خلاف و مبسوط خود به این دلیا تکیه نکرد ولی علامه حلی در کتاب تذکره آن را همراه با دلایل دیگر ( از جمله اخبار و قاعده لاضرر )مورد تحلیل قرار داد . مضمون گفته علامه این است که مغبون بر مبنای دریافت عوض متعادل به معامله رضایت می دهد . فرض این است که اگر او آگاه از نابرابری دو عوض بود ، به معامله رضایت نمی داد . پس ، احراز این حقیقت که برابری مورد نظر وجود نداشته است در واقع نشان آن است که او به معامله با شرایط موجود رضا نداده است و نباید کار او را دادو ستدی بر مبنای تراضی پنداشت . عیب مهم تحلیل علامه این است که ، اگر رضای مغبون مقید به برابری دوعوض باشد و کشف و نابرابری به معنای نارضایی از وقوع معامله فرض شود ، اثر غبن باید بطلان معامله باشد نه خیار فسخ . به همین جها ، شیخ انصاری در مقام توجیه نظر علامه می افزاید چون انچه در موردر معامله وجود ندارد وصفی از اوصاف آن است ، آشکار شدن فقدان وصف به معنای کشف بطلان معامله نیست . تخلف از وصف کمال مالیت نیز مانند سایر اوصاف است و تنها خیار فسخ به وجود می آورد تا لزوم معامله نتواند معامل را به عملی وادار کند که به آن راضی نبوده است . این توجیه نیز از عیب نظر علامه نیم کاهد و به دشواری می توان ادعا کرد که اثبات وجود رضا در معامله ( الا ان تکون تجاره عن تراض ) مبنای وجود خیار غبن برای کسی قرار می گیرد که بد معامله کرده است . به همین جهت ، شیخ نیز پیشنهاد می کند که به بخش نخست آیه ( لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل ) استناد شود و معامله مغبون مشمول نهی شارع از خوردن مال دیگری به باطل باشد . منتها نتیجه طبیعی این استناد نیز بطلان معامله است .[۴۶] به هر حال ، توجیه خیار غبن از راه استناد به عیب یا فقدان رضا در فقه امامیه اعتباری نیافت و اگر گاه مورد استناد قرار گیرد برای تقویت سایر دلایل است . ۳-۲-۵-۲- تخلف از شرط ضمنی این نظریه که به وسیله دو تن از شارحان برجسته مکاسب طرح و تقویت شده است . در واقع شکل تکامل یافته نظریه پیشین علامه و دیگران در ارتباط اثر غبن با اراده است. متنها ویژگی و اصالت نظر در این است که خیار غبن را نتیجه حکومت ارداه می داند نه عیب آن و از این جهت شهرت و اعتبار فراوان یافته است که بر خلاق نظر علامه ، وجود خیار فسخ و احکام متداول بین فقیهان را به روشنی توجیه می کند . چنان که دیدیم ، زمینه این تحلیل در مکاسب شیخ نیز فراهم آمده است زیرا او گامی فراتر از علامه برداشت و کمال مالیت را وصفی از مورد معامله شمرد که رضا مقید به آن شده است .متنها تحلیل شیخ دو عیب مهم داشت که در نظریه جدید از آن پرهیز شده است : اول این که رضای مغبون مبنی بر وجود وصف تساوی بین دو عوض بود و از این تعبیر نتیجه گرفته می شد که معامله باطل است . دوم این که ، اگر غبن نتیجه تخلف از وصف باشد ، به عین معین اختصاص می یابد ودر کلی راه پیدا نمی کند ، در حالی که تخلف از شرط ضمنی شامل هر دو می شود و با نظریه عمومی غبن تناسب بیشتر دارد . نظریه شرط ضمنی از این فرض آغاز می شود که در معاملات معوض ، هر یک از دو طرف مالی را به دیگری می دهد تا عوض متعادل بگیرد و بر همین مبنا با طرف خود تراضی می کند . بنای برابری دو عوض چندان نوعی و عام است که نیم توان اعتقاد به آن را در شمار انگیزه های شخصی ( دواعی ) آورد . دوطرف از عرف آگاهند و بر هیمن مبنا وارد گفتگو می شوند ، هر چند سخنی بر زبان نیاورند . به بیان دیگر مبنای کارشان مبادله عادلانه دو مال یا تعهد است ، چنان که گویی به طور ضمنی چنین شرط می کنند . از سوی دیگر آنچه از این راه بر معامله ساده افزوده می شود قید تراضی نیست تا تخلف ازآن موجب بطلان معامله شود ، شرطی است فرعی و مطلوبی جداگانه و اضافی که بر طبق قواعد باعث ایجاد خیار می شود و همان است که خیار غبن می نامیم . این تحلیل ، نه تنها بر پایه استواری مانند حکومت اراده قرار می گیرد ، تمام احکام و شرایط غبن را نیز به خوبی توجیه می کند . برای مثال ، با فرض وجود شرط ضمنی معلوم می شود که اگر مغبون آگاه از قیمت واقعی باشد ، چرا خیار غبن تحقق نمی یابد ( زیرا اگر مغبون حقیقت را بداند پایه تبانی بر تساوی دو عوض در هم می ریزد ) و چرا دادن تفاوت از سوی غابن خیار غبن را ساقط نیم کند و چرا عرف معیار تمیز عدم تعادل بین دو عوض است ف در حالی که سایر مبانی پیشنهاد شده در این زمینه ناتوان است و نیاز به دلایل اضافی دارد . با وجود این ، نظریه شرط ضمنی نیز با ایرادهای فراوان روبرو شده و مصون از انتقاد نمانده است ، از آن جمله گفته اند که اعتقاد به برابری دو عوض از انگیزه های انجام دادن معامله است نه شرط مورد تراضی و گاه به خاطر معادل نیز نمی گذرد . پس وجود شرط ضمنی برابری دو عوض با کمال مالی یکی از دو عوض فرض صوری است که با واقعیت فاصله فراوان دارد . این ایراد مبالغه آمیز است زیرا در بسیاری موارد خریدار کالا به اعتماد امانت و حسن شهرت تولید کننده معامله می کند و فروشنده نیز در تبلیغات خود اعلام می دارد که کالای مرغوب او به کمترین بهای ممکن عرضه می شود و دو طرف بر هیمن مبنا به گفتگو می پردازند . ولی این فرض چهره نوعی و عمومی ندارد در غالب موارد هر یک از دو طرف می کوشد که در معامله سود بیشتری ببرد و تعادل دو قیمت را به نفع خود بر هم زند . گاه نیز چنان برای به دست آوردن عوض اشتیاق دارد یا چندان به پرسودی معامله معتقد است که هیچ عنایتی به تعادل سبی دو عوض نیم کند پس چگونه می توان ادعا کرد که در هر معامله معوضی تراضی بر این مبنای نوعی استوار است که دو عوض متعادل باشد ؟ به ویژه فرض هم که اندیشه و اعتقاد به تعادل ارزش ها به ساتقه سودجویی در ذهن هر معامل وجود داشته باشد به دشواری می توان ادعا کرد که این انگیزه شخصی در قصد مشترک دو طرف آمده و بر روی مفاد آن با هم توافق کرده اند . زیرا آن دو در حال مبارزه مشروعی بر سر کسب سود بیشتر هستند و بدین آسانی سلاح را بر زمین نمی نهند و به صلح و آشتی نمی رسند . به گفته آوستین هر یک از دو طرف قرارداد تنها در اندیشه سود مادی خویش است و به طر طبیعی نیز چنین فرض می شود . [۴۷] ۳-۲-۵-۳- بی عوض ماندن ارزش اضافی بعضی از فقیهان به عنوان احتمال گفته اند ، مبادله مجموع دو عوض بر این مبنا که دو ارزش برابر داد وستد می شود بدین معنی است که هر جزء از یک عوض در برابر مقداری از عوض متقابل قرار گیرد که ارزش آن راتامین کند. پس ، در فرضی که یکی از دو عوض ارزش اضافی دارد در برابر آن عوضی متقابل قرار نمی گیرد و مانند مالی است که مغبون به دیگری بخشیده باشد و به این اعتبار می تواند آن را پس بگیرد . نا برابری دو عوض در معامله مغبون مانند این است که مقدار معین از گندم را به بهایی بفروشد و گندم زیاد تر از آن مقدار در آید . همان گونه که گندم زیادی عوضی در مقابل ندارد و از آن فروشنده است ، ارزش اضافی در معامله مغبون نیز به او تعلق دارد . منتها اگر برابری دو عوض قید تراضی باشد ، مستلزم بطلان معامله در بخش زاید است و هر گاه در چهره داعی و انگیزه دو طرف با شرط درآید به مغبون اختیار استرداد عوض را می دهد . در مورد غبن برابری دو عوض قید تراضی نیست تا مقدار زیادی بدون نیاز به فسخ در ملک او باقی بماند . مجموع هر عوضی در برابر مجموع عوض مقابل قرار می گیرد و مبادله به داعی برابری ارزش آنها صورت می پذیرد . در نتیجه مغبون می تواند عقد را امضاء کند یا مقدار اضافی را پس بگیرد . این اقدام با مقتضای معاوضه منافات ندارد زیرا در واقع مقدار اضافی داخل در معاوضه نبوده است ، هر چند که به ظاهر چنین گفته باشند . آن مقدار هبه ای است درون معاوضه که هیچ التزامی برای متهب ایجاد نمی کند .[۴۸] این تحلیل ، بدون این که از سبب عقد نام ببرد ، بر ان تکیه می زند و نظریه تعادل دو عوض را که به وسیله موری (Maury ) در حقوق فرانسه طرح شده است به یاد می آوید و نشان می دهد که فقیهان ما با چه ظرافت و ذقتی به تحلیل نقش دو عوض در معامله پرداخته اند . با وجود این امکان فسخ معامله درباره بخشی از موضوع آن و تبعیض در مفاد تراضی با مقتضای معاوضه مخالف است . قطع نظر از انگیزه تراضی ، دو طرف خواسته اند که مجموع تعهدها و تملیک های یک طرف و در برابر مجموع عوض داده شده از سوی دیگری قرار گیرد . پس در قصد معاوضیو مشترک ، هیچ یک از دو عوض چیزی اضافی ندارد تا بتواند جداگانه موضوع استرداد واقع شود . ارزش اضافی را مغبون به دیگری نیم بخشد و آن را با بخشی از عوض مبادله می کند و به همین دلیل نمی تواند آن را بدون فسخ مجموع عقد پس بگیرد . بدن ترتیب ، مغبون برای جبران ضرر خود ، یا باید مجموع مبادله را بر هم زند یا آن را چنان که هست بپذیرد . تبعیض روا نیست و نبادی به این خوشدل بود که اگر غابن نیز به آن راضی نباشد حق فسخ بقیه قرار داد را به این عنوان دارد : در جایی که عقد نسبت به بخشی از مبادله باطل می شود ، خیار تبعیض صفقه است . لیکن ، در فرضی که انحلال قهری نیست و به اراده انجام می پذیرد ، نباید به مغبون اجازه داد که برای رفع ضرراز خود به طرف دیگر زیان برساند و بر خلاف مفاد تراضی به تبعیض دست زند . ۳-۲-۵-۴- پرهیز از ضرر و جبران آن استناد به قاعده لاضرر پیش از هر دلیل دیگر در نوشته های فقیهان ددیه می شود . گروهی از متاخران در گفتگوهای علیم به مفاد و قابلیت توجیه آن در غبن نیز خرده گرفته اند ولیدر جمع عقاید چنین به نظر می رسد که بیشتر از سایر مبانی مورد اعتماد واقع شده است . نویسندگان حقوق مدنی نیز به عقیده لاضرر اقبال زیادتری کرده اند . درباره مفاده قاعده و چگونگی استناد به آن گفتگو بسیار است ولی از پیشینه تاریخی و اوضاع و احوال صدور خبر چننی بر می آید که نقش محدود کنده دارد و می تواند حکم طبیعی و نخستین را به گونه ای بر گرداند که ضرر نباشد . حکم به دست آمده را ثانوی می نامند تا در برابر حکم نخستین نمایانگر چهره استثنایی آن باشد . در قراردادها ، حکم نخستین قانون این است که دو طرف پای بند عهد و پیمان خود باشند ، یا به بیان دیگر عقد لازم است و حکم به وفای به آن می شود . ولی در مورد غبن ، فاحش و ناخواسته ریال چون از حکم « وفای به عقد » ضرری ناروا به بار می آید ، آن حکم نفی می شود و در نتیجه مغبون حق فسخ پیدا می کند . هدف قانونگذار این است که اضرار را مباح نداند و معامله ضرری را امضا نکند و این اقدام به منظور جلوگیری از ورود زیان به مغبون است نه عیب اراده او . بر این نظر ایراد شده است که نفی حکم « لزوم عقده ملازمه با ایجاد خیار برای مغبون ندارد ، زیرا احتمال دارد جبران ضرر با دادن تفاوت قیمت ( اعم از بازگرداندن بخشی ار عین عوض یا دادن مال دیگر ) انجام شد وقدر متیقن از احتمال های گوناگون این است که مغبون در ضورتی می تواند عقد را فسخ کند که طرف قرارداد نخواهد یا نتواند با دادن تفاوت قیمت ضرر ناشی از عقد را جبران کند و تنها همین امر یقینی است که می تواند موضوع استصحاب قرار گیرد . در نتیجه نمی توان ادعا کرد که چون حق خیار با غبن محقق می شود و تردید در این است که به آن پاسخ داده اند که مقتضای نفی ضرر برداشتن حکمی است که ضرر را باعث می شود نه این که ضرر به هر وسیله ممکن است جبران شود . در فرض ما ، حکمی که موجب ضرر می شود لزوم عقد است و با برداشتن آن ناچار مغبون خیار فسخ پیدا می کند . وانگهی معاوضه بین مجموع عوض داده شده به وسیله مغبون و مجموع مالی که در برابر آن گرفته است انجام می شود پس یا باید معاوضه به طور کامل بر هم خورد یا نافذ بماند . استرداد جزئی از عوض با مقتضای معاوضه منافات دارد و ضریی را که با بار آمده است جبران نمی کند . همچنین ، دادن مال اضافی به مغیون به منزله هبه مستقلی است که طبیعت معامله ناشی از غبن را تغییر نیم دهد و بر فرض هم که اعطای غرامت باشد در معامله بی اثر است چرا که طرف معامله شدن با مغبون به تنهایی ایجاد ضمان نمی کند تا بگوییم بدین وسیله آن ضمان بر طرف می شود . [۴۹] با پذیرفتن این مبنا همه آثار و احکامی که قانون برای غبن می شناسد قابل توجیه است : ۱) برای تحقق ضرر مغبون ، طبیعی است که باید بین ارزش دو عوض نابرابری فاحش موجود باشد و چون این ضرر در اثر عقد به بار می آید ، باید ملاک ارزیابی دو عوض در این زمان باشد . ۲) تنها مغبون حق فسخ عقدرا دارد زیرا او است که از بقای پیمان ضرر می برد و هدف اجرای قاعده نیز حمایت از او است . ۳) مغبون در صورتی می تواند از این حق استفاده کند که از بهای واقعی دو عوض آگاه نباشد و نتواند نا برابری فاحش را احساس کند ، زیرا اگر دانسته به زیان خود اقدام کند ، لزومی به حمایت قانونگذار از او نیست . به بیان دیگر « اقدام » مغبون وصف ناروایی را از ضرر می گیرد و سبب واکنش قانون در دفع حکم ضروری نمی شود . منتها این نکته را باید افزود که اگر شرط ضمنی به عنوان مبنای خیار پذیرفته شود ، دیگر جایی برای استناد به قاعده لاضرر باقی نمی ماند . معامله ای که بر مبنای شرط ضمن آن ، مغبون توانایی فسخ عقد را دارد ضرری نیست و نیازی به دخالت قانون در آن احساس نمی شود چرا که وسیله رهایی را در درون خود دارد . به اضافه ، پیروی از مفاده تراضی که حکم نخستین هر عقد است ، در حالی که لاضرر وسیله اجرای حکم ثانوی است و جایی که حکم نخستین قابل اعمال است نوبه حکم ثانونی فرا نمی رسد . بدین ترتیب ناچار یکی از این دو مبنا را برگزید و نمی توان از هر دو در کنار یکدیگر استفاده کرد و این کاری است که در نتیجه به آن می پردازیم .
فصل چهارم
مستندات فقهی و حقوقی خیار غبن
اين نظريه يكي از اشكال اثر رسانهها در سطح شناختی بوده و مربوط به اين موضوع است كه قرار گرفتن در معرض رسانهها، تا چه حد میتواند به باورها و تلقی عموم از واقعيت خارجی، شكل دهد؟ نظريهی كاشت يا اشاعه برای ارائه الگويی از تحليل، تبيين شده است؛ تا نشاندهندهی تأثير بلندمدت رسانههايی باشد، كه اساساً در سطح برداشت اجتماعی، عمل میكنند (گونتر، ترجمه نيكو؛ 1384: 310). گرنبر عقيده دارد كه تلويزيون به لحاظ عمق و نفوذ قابل ملاحظهاش، نيروی فرهنگی قدرتمندی است. وی تلويزيون را ابزاری در دست نظم تثبيتشدهی صنعتی اجتماعی میداند، كه به جای تغيير، تهديد يا تضعيف نظام سنتی باورها، ارزشها و رفتارها، در خدمت حفظ، تثبيت يا تقويت آنهاست. او كه اثر اصلی تلويزيون را جامعهپذيری يعنی اشاعهی ثبات و پذيرش وضعيت موجود میداند، معتقد است كه تلويزيون تغييرات را به تنهايی به حداقل نمیرساند؛ بلكه اين امر با هماهنگی ديگر نهادهای عمدهی فرهنگی محقق میشود ( همان: 310).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
“گرنبر” مدعی است كه ميان تماشای تلويزيون و اظهار نظر در مورد واقعيتهای دنيا، رابطه وجود دارد و تماشاگران پرمصرف تلويزيون نسبت به واقعيات زندگی با بينندگان كممصرف اختلاف نظر دارند. اين نظريه معتقد است كه تلويزيون در بلندمدت موجب تأثير در جهانبيني و نظام ارزشی بينندگان پرمصرف خود میشود و به آنها نگرش تلويزيونی واحد در مورد واقعيات میبخشد. در واقع نظريهی گرنبر با تفاوت قائل شدن بين مخاطب عادی و پرمصرف، تأثير زياد تلويزيون بر مخاطب پرمصرف را اثبات میكند. “گرنبر” میگويد: از نظر تماشاگران پرمصرف، تلويزيون عملاً، ديگر منابع اطلاعات، افكار و آگاهیها را به انحصار درآورده و يككاسه میكند. اثر اين مواجهه با پيامهای مشابه، چيزی را توليد میكند كه وی آنرا كاشت يا آموزش جهانبيني رايج، نقشهای رايج و ارزشهای رايج، مینامد (سوربن و تانكارد، ترجمه دهقان؛ 1386: 91-390). گرنبر عقيده دارد كه پيام تلويزيون از چندين جنبهی اساسی از واقعيات فاصله دارد؛ اما به جهت تكرار دائمياش، نهايتاً به عنوان ديدگاه مورد وفاق جامعه، پذيرفته میشود و تماس ممتد با جهان تلويزيون، میتواند نهايتاً به قبول ديدگاه تلويزيون، كه همواره واقعيت را به درستی منعكس نمیكند، دربارهی جهان واقعی منجر شود (مککوايل، ترجمه اجلالی؛ 1385: 399) و (گونتر، ترجمه نيكو؛ 1384: 310). اين نظريه موفق نشد تا نظر پژوهشگران اين عرصه را جلب كند و با انتقاداتی روبرو شد. از جمله منتقدين اين نظريه میتوان به “پل هيرش”، “رابين”، “تيلور” و “پرس” اشاره كرد. “گرينر” در واكنش به انتقادات “پل هيرش” اين نظريه را مورد تجديد نظر قرار داده و عناصری را بدان افزود (سوربن و تانكارد، ترجمه دهقان؛ 1386: 392-389). در تجديد نظری كه توسط گرنبر در اين نظريه رخ داد، وی دو مفهوم “متداولسازی” و “تشديد” را به اين نظريه افزود. با اين مفاهيم اين واقعيتها در نظر گرفته میشود كه تماشای بيش از حد تلويزيون نتايج متفاوتی برای گروههای اجتماعی مختلف دارد. متداولسازی هنگامی روی میدهد كه تماشای بيش از حد تلويزيون، منجر به تشديد تقارن ديدگاهها در گروهها میشود و هنگامی روی میدهد كه اثر كاشت در گروه خاصی از جمعيت بيشتر شود. با افزودن اين دو مفهوم، نظريهی کاشت، ديگر مدعی اثر همسان و سراسری تلويزيون بر همهی تماشاگران پرمصرف نيست؛ بلكه ادعای نظريه اين است كه، تلويزيون با متغيرهای ديگر در تعامل قرار میگيرد؛ به شيوهای كه تماشای تلويزيون بر بعضی از گروههای فرعی اثر قوی گذاشته و بر بعضی ديگر تأثيری نخواهد داشت. براساس اين تجديد نظر، صرف پرمصرف بودن مخاطب، موجب تأثير فراوان تلويزيون بر مخاطب و تغيير باورهای او نخواهد شد؛ بلكه متغيرهای محيطی نيز در اين اثرگذاری نقش ايفا میكنند. “گربنر” در تجديد نظر خود انتقاد هيرش را كه گفته بود وی كار كنترل ساير متغيرها را به خوبی انجام ندادهاست، میپذيرد و نظر وی را مبنی بر اينكه “اگر محقق، متغيرهای ديگر را همزمان كنترل كند، تغيير باقیمانده را كه بتوان به تلويزيون نسبت داد، خيلی كم است”، میپذيرد (سوربن و تانكارد، ترجمه دهقان؛ 1386: 392-390). 2-9-2 نظريه جبرگرايي رسانهاي[53] جبرگرايی رسانهاي که از جمله نظريات معطوف به تأثيرات رسانههاست، از تأثير ذات شکل و ماهيت رسانهها(بيشتر از محتوا)، بر جوامع بشری و فرهنگ آنان و انتقال بالاجبار ذات تکنولوژی بر فرهنگ جوامع سخن میگويد. اين نظريه كه از جمله نظريات تأثير رسانهها بشمار ميرود، در سال 1964م توسط مارشال مكلوهان، جامعهشناس و فيلسوف كانادايي و استاد دانشگاه تورنتو ارائه شد. وي كه از مشهورترين پيروان نظريات “ديويد رايزمن” بشمار ميرود، اين نظر را به عنوان فصل اول سومين كتاب خود به نام “شناخت وسايل جمعي، توسعههاي انسان” قرار ميدهد و در آثارش بهطور مكرر به آن اشاره دارد (سوربن و تانكارد، ترجمه دهقان؛ 1386: 387،393و 4) و (دادگران؛ 1385: 92 و 89). مك لوهان اين نظريه را با جملهی ” وسيله (رسانه) پيام است ” مطرح ميكند و معتقد است اثرهاي مهم رسانه، ناشي از شكل رسانه است و نه محتواي آن (دادگران؛ 1385: 90). “مككوايل” اين نظريه را تا حدودي تحت تأثير انتقادهايي كه از “فرهنگ توده” و “صفت آگاهي”، شدهاست، ميبيند. او معتقد است، كاملترين و مؤثرترين روايت جبرگرائي تكنولوژيك يا رسانهاي، از آن مورخ اقتصادي كانادايي، هارولد اينيس است؛ كه توسط مكلوهان گسترش يافته است. “اينيس” كه مهمترين ويژگي تمدنهاي باستاني را شيوههاي ارتباط غالب آنها ميدانست، معتقد بود، تغيير از سنگ به پاپيروس، علت تغيير از قدرت پادشاهان به قدرت كاهنان است (مککوايل، ترجمه اجلالی؛ 1385: 145-147). بنا به گفتهی وي، “شرام” و “هميل ويت” و ديگران، هميشه به جاي نگرش بر وسيله، پيام آن را در زير ذرهبين قرار دادهاند و معتقدند، تأثير پيام از تأثير وسيله جداست. مكلوهان معتقد است كه جوامع، بيشتر در اثر ماهيت وسايل ارتباطجمعي شكل گرفتهاند تا در نتيجهی محتواي ارتباط. به عقيدهی وي وسيله نه تنها از محتواي پيام خود جدا نيست؛ بلكه به مراتب مهمتر از خود پيام نيز هست و بر آن تأثير چشمگير دارد (رشيدپور؛ 1354: 15). او محتواي رسانه را مانند تكه گوشتي ميداند كه سارق با خود دارد؛ تا نگهبان ذهن را منحرف كند (سوربن و تانكارد، ترجمه دهقان؛ 1386: 394). مكلوهان در كتاب “براي درك رسانهها” مينويسد: “رسانه همان پيام است؛ زيرا يك رسانه ميتواند سبك روابط انساني را شكل دهد و معيارهاي عملكردهاي موجود در اين روابط را مشخص كند؛ بيآنكه محتوا يا نحوهی استفاده از آن بتواند تأثيري بر طبيعت روابط انساني بگذارد” (مكلوهان، ترجمه آذري؛ 1377: 7). او ذات تكنولوژي را دربردارندۀ فرهنگ و پيام خاصي ميداند كه موجب تغيير در معيارها، آهنگ حركات و مدلهاي زيستي انسان ميشود. از جمله مصاديقي كه مكلوهان براي درك بهتر مطلب ذكر ميكند، روشنائي برق و انرژي الكتريكي ميباشد. وي در كتاب “براي درك رسانهها” در اينباره ميگويد: “پيام روشنائي برق همانند پيام انرژي الكتريكي است و تنها از نظر كاربردي تفاوتهايي دارند؛ ولي هر دوي آنها زمان و فضا را در جامعه دگرگون ميكنند” (همان؛ 7). اين کلام مکلوهان حاکی از آن است که روشنايی برق و انرژی الکتريكي، که هر دو از تکنولوژی بشری به شمار میروند، در اجتماع تغيير فرهنگی پديد ميآورند و بر فرهنگ زندگی بشری تأثير میگذارند. مكلوهان معتقد است: “اگر چه تكنولوژي منبعث از ذهن و عمل انسان است؛ ولي انسان هر دوره، خود زاييدهی تكنوژي زمان خويش است و به عبارت ديگر، هر تكنولوژي، بشر را به تدريج در فضاي تازهاي قرار ميدهد و هر فضاي تازه، عاملي تعيينكننده در سرنوشت و زندگي بشر به شمار ميرود” (دادگران؛ 1385: 90). بطور مثال وي چاپ را كه يكي از تكنولوژيهاي ارتباطي به شمار ميرود، موجب احساس از خودبيگانگي و فردگرايي و در سطح اجتماعي موجب امكانيافتن ظهور ملتها و مليگرايي معرفي ميكند (سوربن و تانكارد، ترجمه دهقان؛ 1386: 393). مكلوهان در مورد تلويزيون نيز معتقد است كه اين تكنولوژي جديد صرف نظر از محتوا، براي انسان امروز تبديل به يك محيط جديدي شده است، كه اثرات فراواني از خود بر جاي ميگذارد؛ كه عبارتند از: 1- نحوۀ بكار گرفتن پنج حس عمومي را برهم زده و تغيير ميدهد. 2- انسان را وا ميدارد عكسالعملهاي متفاوتي را در مقابل اشياء و موضوعات بپذيرد. 3- به انسان امروزي امكان ميدهد، جامعهاي كاملاً متفاوت براي خود بسازد (رشيدپور؛ 1354: 37). او انسان را در مقابل اين تكنولوژي اينگونه ترسيم ميكند: “اگر ما بخواهيم در برابر كاركردهاي جديد تكنولوژي گرايشهاي سنتي خود را حفظ كنيم، فرهنگ سنتي ما همانند فرهنگ اسكولاستيك قرن 16، در نهايت از ميان خواهد رفت. اگر پيروان اسكولاستيك با فرهنگ شفاهي پيچيدهشان، تكنولوژي گوتنبرگ را درك كرده و پذيرا شده بودند و آموزش شفاهي خود را با آموزش نوشتاري تلفيق ميدادند، از نابود شدن كامل خود جلوگيري ميكردند” (دادگران؛ 1385: 91). البته مكلوهان در دهه 1970، نسبت به آنچه در آثار اوليهاش معتقد بود و ميگفت كه شكل رسانهها در جامعه، شيوههاي درك مخصوصي را در اعضاي جامعه تحت تأثير قرار داده يا بوجود ميآورد، دچار اطمينان كمتر شد و در عوض معتقد شد كه رسانهها مقولههاي درك و فهم افراد را منعكس ميكنند. وي به جاي اعتقاد به رابطهی محلي بين رسانهها و درك فردي بعدها به ارائه فراوان همزمان انواع خاصي از تفكر در مورد رسانهها و فرد معتقد شد و قائل به شكوفايي شيوههاي تفكر در انسان توسط رسانه شد (لتيل جان، ترجمه نوربخش و ميرحسيني؛ 1384: 732). 2-9-3 نظريات ارتباطات كامپيوتر- واسط اصطلاح ” ارتباطات كامپيوتر واسط ” (CMC)[54] اساساً به هرگونه ارتباطات انساني اطلاق ميگردد كه از طريق يا به كمك تكنولوژي كامپيوتر حاصل شود. جان دسمبر[55]( 1997)، ارتباطات كامپيوتر واسط را اينگونه تعريف ميكند: ” ارتباطات كامپيوتر- واسط فرايند ارتباطات انساني از طريق كامپيوتر است، كه افراد در زمينههاي خاص را در بر ميگيرد، و شامل فرايندهايي است كه از رسانهها براي اهداف گوناگون استفاده ميكند ” (ترلو و …، ترجمه تربتي؛ 1389: 31). به وسيلهی شبكهی ارتباطات كامپيوتر واسط، مردم در شبكههاي اجتماعي به يكديگر ميپيوندند. فهم چگونگي ارتباط و استفادهی آن براي توصيف هويتمان، ايجاد روابط و حفظ و نگهداري آن و در نهايت تشكيل اجتماعات، سه موردي است كه در ارتباطات كامپيوتر واسط مهم است. بديهي است كه با توجه به مطالب بيان شده تا كنون، هويت، روابط و اجتماع در ارتباط شكل ميگيرد كه ميتوان گفت از طريق فرايندهاي چند وجهي و چند كاركردي تعامل اجتماعي صورت ميپذيرد. ماركپاستر استاد تاريخ دانشگاه كاليفرنيا، رسانههاي جديد را در مقابل رسانههاي سنتي در يك دسته قرار ميدهد و به رسانههاي سنتي، رسانههاي عصر اول و به رسانههاي جديد، رسانههاي عصر دوم اطلاق ميكند. پاستر معتقد است، رسانههاي جديد يا عصر دوم، امكانات پست مدرن را تقويت ميكنند. به اعتقاد وي، آنچه در نوآوريهاي تكنولوژيك مطرح است، دگرگوني گسترده و دامنهدار فرهنگ و روش ساخته شدن هويتهاست (پاستر؛1377: 53). با توجه به نظر يورسلا فرانكلين[56](1990) تأثير نهايي تكنولوژيها بر زندگي ما در دو مرحله متمايز ظاهر ميشود. مرحله اول: در ابتدا، تكنولوژي جديد انتخاب ثروتمندان، متخصصين و يا افراد مشتاق است؛ كه خود را همچون يك راه كاملاً جديد براي آزادي كاربران و همچنين پيشنهادي براي كنترل بيشتر زندگي، نشان ميدهد. مرحله دوم: بعد از مدتي، با وجود پذيرش گستردهی تكنولوژي و استفادهی آسانتر آن، بيدرنگ اين تكنولوژي جديد و جالب جزو ضرورت زندگي ميگردد، و ديگر يك انتخاب منحصر به فرد نيست؛ ما تقريباً مجبور به استفاده از آن خواهيم بود و حتي به آن كم كم وابسته ميشويم. اين شكل از نامرئيشدن[57] نشانهی تكامل تكنولوژي است: يعني اين واقعيت كه ديگر به وجود تكنولوژي توجه نميكنيم و متوجه وابستگي خود به آن نيستيم. به همين دليل در مورد تكنولوژي نامرئي صحبت ميكنيم (همان: 66). با اين ايده كه از طريق تكنولوژي شكل ميگيريم و خود نيز به آن شكل ميبخشيم، توماس هاگز[58](1994) معتقد است مادامي كه تكنولوژي تكامل مييابد، ارتباط نيز تغيير ميكند: در مراحل اوليه به نظر ميرسد كه كاربران تأثير قويتري دارند (براي مثال تكنولوژي WAP) اما با گسترش يافتن تكنولوژي (و نامرئي شدن) تأثير آن قويتر و پيچيدهتر ميشود. رويكردهاي تكنولوژيك نقش رسانههاي جديد را در روابط و تبعات اجتماعي آن، تعيين كننده ميدانند و در بررسي نهايي، تكنولوژي را شكلدهندهی روابط اجتماعي و شكلهاي تحول آن تلقي ميكنند (ذكايي؛ 1383: 4). نظريههاي چندي از اين منظر به رسانههاي جديد توجه كردهاند. براي نمونه ميتوان مدل حضور اجتماعي[59] كه فردي بودن ارتباطات كامپيوتري را زمينهساز اثرات اجتماعي كمتر آنها ميداند، اصطلاح حضور اجتماعی از نیمهی دهه 70 میلادی رایج شد. 10 سال بعد اسپرول و کسلر دریافتند که ارتباطات کامپیوتری فاقد آن دسته از علائم اجتماعی است که کنشگران را قادر به تشخیص موقعیت روابط بین فردی میسازد. درنتیجه ارتباطات کامپیوتری در یک خلاء اجتماعی اتفاق میافتد. جایی که هویتهای فردی افراد محو و ناپدید میشود. افراد گرایش دارند خود را به گونهای آزادانهتر و بازتر ابراز کنند. نظريهی غناي رسانهاي[60] كه توانايي تأثيرگذاري بر روابط اجتماعي رسانهها را تابع ظرفيت آنها در انتقال پيامها و نشانههاي اجتماعي ميبينند و غناي رسانهها را عامل تعيين كنندهی انتخاب آن از جانب كنشگران ميداند. نظريه غناي رسانه يا توانمندي رسانه توسط ترينو، لنگل و همكارانش در سال 1987 مطرح شد. موضوع اصلي در اين نظريه، توانايي يك رسانه در انتقال اطلاعات است. (Lengel, 1997) مطابق نظريه غناي رسانه، ميزان تراكم اطلاعاتي كه يك رسانه انتقال ميدهد، به توانايي و ظرفيت رسانه بستگي دارد. اوهيز، فردريك و شاور در سال 1998 نظريهی غناي رسانه را چنين تعريف ميكنند: ” توانايي يك كانال ارتباطي در جابجا كردن اطلاعات يا انتقال معناي موجود در يك پيام “. بدين ترتيب اين نظريه ميگويد هر رسانهاي از توانايي و ظرفيت مشخصي براي انتقال پيامهاي گوناگون برخوردار است. باريوس و چاپلين و همكارانشان( 1992 ) در بررسي توانايي رسانه در انتقال پيام به دو ويژگي اشاره كردند: ظرفيت انتقال داده و ظرفيت انتقال نمادها. ظرفيت انتقال داده، همان توانايي رسانه در انتقال اطلاعات است و ظرفيت انتقال نماد، توانايي رسانه در انتقال اطلاعاتي در باره معنا و مقصود ارتباطگر و به بيان ديگر، توانايي و ظرفيت انتقال نمادهايي است كه پيام را شكل ميدهند. (Sitkin, 1992) بر اساس اين نظريه، ماهيت فرايند اطلاعات، ميزان بياعتمادي و ابهام را كاهش ميدهد ( دافت و لنگل؛ 1986 ). بياعتمادي عبارت است از: ” تفاوت ميان ميزان اطلاعات مورد نياز براي انجام كار و ميزان اطلاعاتي كه در حال حاضر وجود دارد “. ابهام عبارت است از: ” تفاسير متعارض موجود در بارهی موقعيت يك گروه يا محيط “. بنا بر نظر محققان، زماني ميزان ابهام بالاست كه فرد نميداند چه سؤالاتي بايد مطرح شوند و زماني عدم اطمينان بالاست كه فرد يا گروه نسبت به سؤالاتي آگاهي دارد اما نياز كمي به اطلاعات احساس ميشود. با افزايش اطلاعات و انتخاب درست رسانه ارتباطي، عدم اطمينان و ابهام كاهش مييابد. كندي (1997) معتقد است، توانايي رسانه در انتقال اطلاعات ميتواندف فرايند تصميم سازي در خصوص انتخاب يك رسانه از ميان همهی رسانهها براي برقراري ارتباط را توضيح دهد. به عنوان مثال تلويزيون و اينترنت به سبب ويژگي بصريشان توانايي انتقال اطلاعات بيشتري را نسبت به راديو دارند. (Newberry) اين نظريه مستقيماً پيشنهاد نميدهد كه كدام رسانهها قابليت بيشتري دارند، اما پاسخي براي چرايي بهتر بودن يك رسانه (با توجه به موقعيت ارتباطي) ارائه ميدهد. نظريهی شيوهی پردازش اطلاعات اجتماعي[61] نيز به دنبال تبيين اثرات محدود كنندهی ارتباطات كامپيوتري است و اين محدوديت را مخل كيفيت ارتباطات اجتماعي ميداند. در مجموع رويكردهاي فوق به ابعاد اجتماعي رسانههاي جديد اطلاعاتي و ارتباطاتي به صورت حاشيهاي و با اهميت كمتر نگريسته و در تحليل نهايي قائل به قابليت تقليل اطلاعات كامپيوتري به بايتهاي اطلاعاتي هستند. رويكردهاي جايگزين در مطالعهی اثرات رسانهها در مقابل به عوامل اجتماعي توجه بيشتري نشان ميدهند. نظريههايي همچون استفاده و التذاذ[62]، مبادله[63]، سازهگرايي اجتماعي[64]و نظريههاي تعاملي[65]، از جمله رويكردهاي غالب در اين دسته به شمار ميآيند. مدل “استفاده و التذاذ”، كه خود متأثر از نظريههاي مبادلة اجتماعي است، مدلي رايج در مطالعات توصيفي و اكتشافي درخصوص نحوهی استفادهی افراد از رسانهها و تأثير اين استفاده بر رفتار آنهاست. دلايل و انگيزههاي جذب جوانان به اينترنت و فضاي مجازي و رفتار آنها در فضاي مجازي، زمينههاي اصلي هستند كه در اين مدل به آنها توجه ميشود. نظريهی تعاملي، تفسيري و سازهگرايي تلاشي براي تبيين نحوهی ارتباط افراد با فضاي مجازي، فهم آنها از اين ارتباطات و مكانيسمهاي دخيل در آن محسوب ميشود. رويكرد سازهگرايي با تلقي نسبيبودن تأثيرات تكنولوژيهاي اطلاعاتي و ارتباطاتي، اين تأثيرات را تابع متن[66]، تفسير و فهمي ميدانند كه كاربران و افراد حاضر در حوزهی ارتباط از آن به عمل ميآورند. ساختهاي اجتماعي تعيينكنندهی معناي ارتباط بهشمار ميآيند. اين نظريه كه ملهم از آراي پديدارشناسي گارفينكل (1967)، برگر و لاكمن (1966) و انديشمنداني همچون دريدا (1976) و گرگن (1985) است واقعيات اجتماعي را ساختهی كنشگران دانسته، همزمان به نقش انتخاب، اراده و استقلال فرد (عامل) در تعامل با متن و ساختار اجتماعي توجه دارد. از ديگر انديشمنداني كه به توصيف نحوهی مذاكره و معتبرساختن هويت در تعاملات رودررو و ايجاد قالبي براي ارزيابي معاني اين روياروييها پرداخته ميتوان به گافمن اشارهكرد كه انديشههاي او در بررسي ارتباطات بين فردي از جانب محققان علوم رفتاري مورد استفاده بوده است. با الهام از آراي گافمن ميتوان استدلال كرد كه اينترنت چارچوبهاي تعاملي جديدي را در برقراري ارتباطات بين فردي مهيا ساخته است كه، عليرغم محدوديتهاي ذاتي خود، فرصتهاي جديدي را نيز براي نمايش شخصيت در اختيار كاربران قرار ميدهد،گافمن (1964) در كتاب خود موسوم به ” استيگما ” به توصيف تكنيكها و امكاناتي ميپردازد كه افراد از آن براي ارائه تصويري مطلوب و قابل پذيرش از خويش استفاده ميكنند. توصيف مجازي كه كاربران از ويژگيهاي رفتاري و شخصيتي خود در فضاي چت روم بهعمل ميآورند را ميتوان با توجه به اين گزارهها تبيين كرد. تلاش براي پيشدستي در گرفتن اطلاعات، شناسايي اوليه از مخاطب گفتگو، توصيف انتخابي وگاه مبالغهآميز و يا نادرست از برخي ويژگيهاي رفتاري و شخصيتي و نشاندادن همدردي و همسويي براي جلب پشتيباني و حمايت عاطفي مخاطب ازجمله زمينههاي نشاندهندهی تداركات و آمادگيهاي “پشت صحنهاي[67]” افراد، براي نمايش “روي صحنهاي[68]” خود هستند. ماهيت غير رو در روي ارتباطات الكترونيكي اينترنتي همچنين ميتواند انگيزهی بيشتري را براي كاربران آن در بازي با هويت، رفتارهاي آزمايشي و ارائه تصويري غيرواقعي فراهم سازد كه ريسك “شرمندگي” در آن كمتر است. در مجموع كاربست مفاهيم گافمن در ارتباطات اينترنتي ميتواند به تشريح مكانيسمها و استراتژي مورد استفاده در تعاملات بينفردي بهكار رود. از طرفي، پيشرفت روزافزون تكنولوژي و دسترسي به تسهيلات بيشتر در اينگونه ارتباطات (صدا، تصوير و آيكونهاي ابراز هيجانات) ميتواند اين ارتباطات را به ارتباطات حقيقي نزديكتر ساخته و جنبهی انسانيتري بدان بخشد. براي ارزيابي تأثير نيروهاي ساختي همچون “طبقه”، “جنسيت” و “مكان” در بهرهمندي از اينترنت و گفتگوهاي اينترنتي و نيز تأثيريكه اينگونه ارتباطات به نوبهی خود بر اين روابط برجاي ميگذارد از مفهومسازي “عادت[69] و ميدان”[70] بورديو[71] جامعهشناس فرانسوي ميتوان استفاده كرد. براي بورديو “عادات” شيوههاي عمل و زيستي است كه فاعلان اجتماعي در جريان اجتماعيشدن كسب ميكنند و از طريق تجربهی عملي آموخته ميشوند. در كتاب منطق عمل؛ بورديو مينويسد: “دنياي عملي كه در ارتباط با عادات -كه به مثابه نظامي از ساختارهاي (نقشههاي) شناختي و انگيزه بخش عمل ميكنند- شكل گرفته است، دنيايي است كه روشهاي رسيدن به هدف، مسيرهاي قابل انتخاب و موضوعاتي كه واجد يك خصلت غايت شناسي دائمي هستند را از قبل مشخص ساختهاست” (بورديو؛ 1990: 53) مفهومسازي بورديو از عادت و ميدان را ميتوان در تحليل فرهنگي و ساختاري از تأثيرات ارتباطات اينترنتي به كار برد. ارتباطات مجازي ميتواند زمينهی شكلگيري عاداتي جديد را فراهم سازد كه خود به كنش و انتخابهاي متفاوتي منتهي ميگردد. ظهور عادات جديد شرايط (عادات) قبلي را به چالش ميكشاند و در نتيجهی آن جابجاييهايي صورت ميگيرد. بدين ترتيب اگرچه اساس فرآيند بازآفريني باقي ميماند، با اين حال شيوههاي متنوعي، مبناي مبارزه براي تعريف ميدان و امكان عمل فرد را فراهم ميسازند. هر چقدر كه رسانههاي اجتماعي مجازي رشد ميكنند، در رقابت با يكديگر براي جذب مخاطبان بيشتر سعي بر اين دارند كه امكانات گستردهتري را در اختيار كاربران خود قرار دهند و افزودن همين امكانات گاه باعث ميشود كه كاربر در فضاي مجازي نيز احساس آزادي عمل بيشتري كرده و رفته رفته به سمت ارائه هويت واقعي خود پيشميروند. به عنوان مثال شبكه اجتماعي گوگل پلاس با تغييري كه در شكل و محتواي جمع دوستان كاربران به صورت حلقههاي متفاوت بوجود آورده است اين امكان را براي كاربر خود فراهم ساخته است كه هر كاربر به راحتي بتواند اطلاعات و مطالب خود را براي بخشهاي خاصي از دوستان خود ارسال كرده و به نمايش بگذارد و همين امر باعث ميشود كه كاربر در فضاي مجازي نيز بتواند با هويت واقعي و انديشههاي حقيقي خود و بدور از خود سانسوري به نشر مطلب بپردازد. مدل مفهومی (
در مطالعات مشخص شده است که اسپرماتوزوآ بالغ انسان اغلب سطوح بالایی از قطعه قطعه شدن DNA را نشان میدهد که این آسیب DNA، یک عامل مهم در تعیین عملکرد اسپرم میباشد و با طیف گستردهای از عوارض جانبی بالینی در ارتباط است. از جمله این عوارض میتوان به افزایش اختلالات در مرحله لقاح و پیش از لانه گزینی،کم شدن میزان لانه گزینی، نقص در رشد و نمو جنین و بروز سقط جنین اشاره کرد(R. Aitken & De Iuliis, 2010). بازهایDNA به آسیب اکسیداتیو حساس بوده که در نتیجه سبب قطعه قطعه شدن DNA و آسیب جزیی در DNAسلولها مانند اسپرم میشوند که می تواند منجر به عوارضی در فرزندان از جمله : بیماریهای ژنتیکی غالب مانند آکندروپلازیا، شرایط عصبی پیچیده مانند اسکیزوفرنی، صرع، بیماری دو قطبی، اوتیسم و با افزایش ناهنجاریهای مادرزادی سبب افزایش نرخ مرگ و میر و سقط می شود(Singh, Muller, & Berger, 2003). هنگامیکه آسيب اکسیداتیو وسيع باشد، آپوپتوز يا مرگ برنامهريزي شده سلول[15] و فراگمنته شدن ژنوم جنين رخ ميدهد و در مواقعی که آسیبهای اکسیداتیو کمتر است، لقاح اتفاق میافتد اما اووسیت باید شکستهای DNA را ترمیم کند(Kodama, Yamaguchi, Fukuda, Kasai, & Tanaka, 1997). آپوپتوز يا مرگ برنامهريزي شده سلول، يک پاسخ غيرالتهابي به آسيبهاي بافتي است که توسط يکسري تغييرات بيوشيميايي و ريختشناختي[16] مشخص ميگردد. اين فرآيند ظرفيت سلولهاي سرتولي را از طريق کنترل توليد بالاي گامتهاي نر و حذف اسپرماتوزوآهاي غيرطبيعي حفظ مينمايد. ROS با فعالسازي کاسپازها يک واکنش زنجيرهاي را آغاز ميکنند و سرانجام منجر به آپوپتوز ميگردند(Agarwal, Makker, & Sharma, 2008). همچنين ROS ميتواند به DNAی ميتوکندريايي نسبت به DNAی هستهاي آسيب بيشتري برساند. بعد از القای ROS، آسیبهای وارده به DNA افزایش یافته و از طریق فعال شدن سیتوکروم C و در نهایت فعال شدن کاسپاز3 در تمام سلولهای زایا از جمله اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتوسیت ثانویه، اسپرماتوگونیا و اسپرماتوزوآ، آپوپتوز مشاهده می شود. در نتیجه تعداد اسپرم کاهش یافته و حالت اولیگواسپرمی ایجاد می شود. گمان ميرود که چنين آسيبهايي ميتوانند عامل بيماريهايي چون ناباروري در انسان باشند. مجاورت نزديکDNAی ميتوکندري به زنجيره انتقال الکترون، مکانيسمهاي ناکارآمد ترميم DNA و فقدان هيستونها که مسبب فشردگي ساختار کروماتين هستند، به عنوان دلايل حساسيت DNAی ميتوکندري پيشنهاد ميشوند(George, Jiao, Bishop, & Lu, 2012). 1-2-6-1-2- اهمیت سلامت DNA اسپرم تراکم کروماتین اسپرم نقش مهمی در حفاظت از ژنوم پدر، در فرایند لقاح و باروری تخمک دارد. در نتیجه بررسی سلامت DNAاز اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین در تحقیقات گذشته نشان داده شده است که:
-
- بین پارامترهای اسپرم وآسیبهایDNA رابطه معکوس وجود دارد(R. Mahfouz et al., 2010).
-
- در افراد نابارور میزان شکستDNA بیشتر است(Turner & Lysiak, 2008).
-
- بین میزان لقاح و آسیبDNA رابطه معکوس وجود دارد(Agarwal & Allamaneni, 2005).
-
- در همسران بیمارانی که دارای میزان قابل توجهی شکستDNA اسپرم هستند میزان سقط افزایش مییابد(Jiang, He, Wang, & Zhu, 2011).
از این رو بررسي و ارائه راهکارهايي در زمينه آسيب DNAی اسپرم ميتواند براي درمان زوجهاي نابارور حياتي باشد. 1-2-6-2- استرس اکسیداتیو در اسپرم اسپرماتوزوآ نیز همانند دیگر سلولهایی که در شرایط هوازی زندگی می کنند، با تضادی در مورد اکسیژن مواجه است. یعنی از یک سو برای بقاء خود به اکسیژن نیازمندند و از سوی دیگر متابولیتهای اکسیژن نظیر ROSها میتوانند برای بقاء سلول مضر باشند. در نتیجه ROS تولید شده در سلول باید مدام غیرفعال شود به طوری که غلظت آن همیشه در حد بسیار اندک برای عملکرد طبیعی سلول باشد و اگر تعادلی بین تولید و حذف ROS نباشد، منجر به ایجاد شرایط استرس اکسیداتیو می شود(Saleh & HCLD, 2002; Turner & Lysiak, 2008).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در واقع به علت این که میزان سیتوپلاسم اسپرم بالغ کم است و غلظت آنزیم های از بین برندهی ROS در اسپرم اندک میباشد، اسپرم بیش از دیگر سلولها مستعد ایجاد استرس اکسیداتیو است. در ضمن، به علت این که غشاء اسپرم حاوی مقادیر بالایی از اسیدهای چرب غیراشباع میباشد، آسیبپذیری آن در برابر استرس اکسیداتیو زیاد است. همچنین به دلیل شکل خاص اسپرم، آنزیم های آنتیاکسیدان داخل سلولی نمی توانند غشاء پلاسمایی احاطه کننده آکروزوم و دم را حفاظت نمایند(Fanaei, Azizi, & Khayat, 2013). 1-2-6-3- استرس اکسیداتیو و بیماریهای دیگر استرس اکسیداتیو در دیگر بیماریهای انسان از جمله: آترواسکلروز، سرطان، دیابت، آسیب کبدی، روماتوئید آرتریت، آب مروارید،ایدز، بیماریهای التهابی روده، پارکینسون، بیماری نورون حرکتی و شرایط مرتبط با تولد زودرس دخیل است( Pasqualotto, F et al., 2000). 1-2-7- اثراتROS 1-2-7-1- پراکسیداسیون لیپیدی غشای پلاسمایی اسپرم اسیدهای چرب که حاوی بیش ازدوکربن با پیوند دو گانه هستند اسیدهای چرب غیر اشباع (PUFA[17]) نامیده میشوند. لیپیدهای موجود درغشای پلاسمایی اسپرم که به شکل اسیدهای چرب غیر اشباع هستند از حساسترین مولکولها میباشند. حملات ROSبه PUFA در غشای سلولی منجر به شروع آبشاری ازواکنشهای شیمیایی بنام پراکسیداسیون لیپیدی می شود که این پراکسیداسیون لیپیدی برای تحرک اسپرم، ظرفیتیابی اسپرم و نفوذ به اووسیت ضروری میباشد(J. Aitken, Buckingham, & Krausz, 1994; R. J. Aitken, Clarkson, & Fishel, 1989). 1-2-7-2- اثر روی تحرک اسپرم پراکسیداسیون لیپیدی یک علت عمده برای از دست دادن تحرک دراسپرم است، در نتیجه افزایش سطح ROS با کاهش تحرک اسپرم ارتباط دارد. با این حال، مکانیسم دقیقی برای این رویداد مشخص نیست. یک فرضیه حاکی از آن است که H2O2 از سراسر غشاء به داخل سلولها منتشر شده و مانع از فعالیت برخی آنزیم های حیاتی مانند گلوکز 6- فسفاتدهیدروژناز (G6PD) می شود و از طریق شنت هگزوز منوفسفات، دسترسی درون سلولی نیکوتین آمید آدنین دینوکلئوتید فسفات (NADPH) را کنترل می کند. NADPH به عنوان یک منبع الکترون توسط اسپرم برای تولید ROSاستفاده می شود. مهار G6PD منجر به کاهش NADPH و تجمع گلوتاتیون اکسیده می شود که می تواند دفاع آنتیاکسیدانی اسپرماتوزوآ را کاهش و پراکسیداسیون فسفولیپیدهای غشاء را افزایش دهد(Gomez, Irvine, & Aitken, 1998; Suleiman, Ali, Zaki, EL‐MALIK, & Nasr, 1996) 1-2-8- ROS و استرس اکسیداتیو مایع منی هنگامیکه تعادل بین ROS تولیدی و آنتی اکسیدانها از بین میرود، آسیبهای اکسیداتیو قابل توجهی برای اکثر ارگانلهای سلولی به دلیل آسیب دیدن کربوهیدراتها، پروتئینها، لیپیدها و DNA رخ داده و در نهایت منجر به مرگ سلول می شود. غشای پلاسمایی اسپرم غنی از اسیدهای چرب غیراشباع است و به راحتی توسط ROS، تحت پراکسیداسیون لیپیدی قرار میگیرد. لوکوسیتها و اسپرماتوزوآي نابالغ موجود در منی، H2O2 را از طریق سیستم NADPH اکسیداز تولید می کنند. پراکسیداسیونH2O2 سمیترین شکل ROS برای اسپرماتوزوآ میباشد و به علت نفوذ به غشا بهراحتی ارگانلهای سلولی را تحت تاثیر قرار میدهد. این در حالی است که غشا نسبت به رادیکال هیدروکسیل نفوذناپذیر بوده و اثر نمودن آنها زمانبر است. در بافتی مانند بیضه با متابولیسم بالا، استرس اکسیداتیو می تواند آسیبرسان باشد، بنابراین ظرفیت آنتیاکسیدانهای بافت بسیار مهم است. امروزه مطالعات زیادی مبنی بر اینکه استرس اکسیداتیو در حضور آنتیاکسیدانها بر عملکرد اسپرم طبیعی تاثیر نداشته و در نتیجه باروری اتفاق افتاده است، وجود دارد( Pasqualotto, F et al., 2000) . 1-2-9- ROS و ناباروری بطور معمول در مردانی که علت ناباروری آنها ناشناخته است، برهم خوردن توازن بین ROS و آنتیاکسیدانها، از دلایل محتمل ناباروری است(Agarwal et al., 2006). طی مطالعات اخیر، در نمونههای منی 25 تا 40 درصد مردان نابارور مقادیر بالایی از ROS گزارش شده است. همچنین در نمونههای منی مردان بارور، ظرفيت کلي آنتياکسيداني[18] (TAC) بالاتر از مردان نابارور است(Lewis, Boyle, McKinney, Young, & Thompson, 1995). از طرف دیگر، نیمی از مردان اولیگواسپرمی، سطح بالایی از ROS را در مایع منی نشان می دهند(R. J. Aitken et al., 1989). حمله ROS به اسپرم، سبب کاهش بقا و افزايش نقص در شکل ظاهري اسپرم ميشود(E De Lamirande & Gagnon, 1992)،که این آسیب وارده به عوامل متفاوتی نظیر مقدار و مدت زمان تماس سلول با عامل اکساينده، اکسيژن، دما، غلظت يونها، پروتئينها و مهارکنندههاي ROS بستگي دارد. در مطالعاتی مشخص شده است که غلظت پائين پراکسيد هيدروژن، روي تحرک اسپرم اثري ندارد، اما از نفوذ اسپرم به اووسيت جلوگیری ميکند(R. Aitken, Harkiss, & Buckingham, 1993). شکل(1-2): ارتباط بین افزایش تولید ROS با ناباروری(Singh et al., 2003). 1-2-10- آنتی اکسیدانها از عوامل از بین برندهی رادیکالهای آزاد میتوان به آنتی اکسیدانهااشاره کرد که بهعنوان سد دفاعی سلول، در برابر استرس اکسیداتیو عمل می کنند. آنتیاکسیدانها به پنج گروه تقسیم میشوند: 1) ترانسفرین[19]، هموپکسین[20] از پروتئینهایی هستند که سبب کاهش دسترسی سلول به پیش اکسیدانهایی مانند آهن و مس میشوند. 2) آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز[21](SOD) از جمله عواملی هستند که سبب از بین بردن رادیکالهای آزاد و دیگر انواع ROS میشوند. 3) پروتئینهایی که سبب حفظ مولکولهای زیستی در برابر استرس اکسیداتیو میشوند، مانند: پروتئینهای شوک حرارتی[22]. 4) α-توکوفرول[23]، گلوتاتیون از مولکولهایی هستند که دارای وزن مولکولی پائین بوده و میتوانند ROS را به دام اندازند. 5) ویتامینهای E و C ازجمله عواملی هستند که به صورت غیرآنزیمی در بیضه به عنوان آنتیاکسیدان عمل می کنند(Agarwal & Sekhon, 2010). 1-2-10-1- نحوه عملکرد آنتیاکسیدانها به دو روش طبقه بندی می شود:
-
- شکستن زنجیره: زمانی که یک رادیکال آزاد الکترونی را جذب کرده یااز دست میدهد، رادیکال دوم تشکیل می شود. سپس این مولکول همین کار را با مولکول سوم انجام میدهد. این روند تا زمانی ادامه مییابد که طی آن رادیکال بوسیله یک آنتیاکسیدان شکننده زنجیره مانند بتا کاروتن و ویتامینها تثبیت شود، یا بهراحتی به یک محصول بی ضرر تبدیل شود.
-
- راه بازدارنده: آنزیم های آنتیاکسیدان مانند سوپراکسید دسموتاز ، کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز با کاهش میزان تشکیل زنجیره از اکسیداسیون جلوگیری می کنند. چنین آنتیاکسیدانهایی با یافتن رادیکالهای آغازگر میتوانند یک زنجیره اکسیداسیون را برای همیشه متوقف سازند. همچنین میتوانند با تثبیت رادیکالهای فلزی مانند مس و آهن از اکسیداسیون جلوگیری کنند(Agarwal, Nallella, Allamaneni, & Said, 2004).
عمدهترين آنزيمهای آنتياکسيدانی که در بافت بیضه پستانداران بيان میشوند عبارتند از: سوپراکسيد ديسموتاز، کاتالاز و گلوتاتيون پراکسيداز(Zini & Schlegel, 1997). همچنین برخی عوامل غيرآنزيمي که به عنوان آنتیاکسیدانی در بيضه عمل می کنند میتوان به ويتامين C، ويتامين E و ملاتونين اشاره کرد که در کاهش استرس اکسيداتيو بيضه موثر ميباشند(Choudhary, Chawala, Soni, Kumar, & Vyas, 2010; Lewin & Lavon, 1997; Park, Park, Lee, & Shin, 2003; Uguralp, Usta, & Mizrak, 2005; Zini & Schlegel, 1997). در جدول (1-1) مکانيسم عملکرد برخی از آنتی اکسيدانهاي مهم ذکر شده است. جدول(1-1): انواع آنتیاکسیدانها و مکانیسم عملکرد آنها(Choudhary et al., 2010)
مکانیسم عملکرد
=۰٫۷۷
علامت منفی ضریب ECMC(-1) نشان از همگرا بودن انحرات کوتاه مدت می باشد، به این معنی که انحرافات اصلاح می شوند.احتمال آن ، معناداری کامل را نشان می دهد،یعنی در هر دوره ی زمانی کوتاه مدت ۰٫۵۱٫۳۷%انحرافات از تعادل بلندمدت اصلاح می شوند. به بیانی ساده تر اثر یک شوک در دوره زمانی کوتاه مدت، تقریبا پس از دو سال خطای تعادل کوتاه مدت تصحیح می گردد. همچنین ضریب کوتاه مدت نرخ برابری واقعی ارز به عنوان متغیر اصلی روی ارزش افزوده ی بخش کشاورزی منفی و بی معنی می باشد. ۴-۵٫آزمون های تشخیص مدل بخش کشاورزی ۴-۵-۱٫گزارش نتیجه ی آزمون ثبات پارامترها (Cusum Test) برای بررسی ثبات پارمترهای تخمین زده شده از آزمون Cusum Test استاده نموده ایم. نتیجه ی حاصله در نمودار نشان می دهد که در سطح ۵% کاملا راضی کننده بوده و ثبات و پایداری ضرایب متغیرهای مدل را نشان می دهد.(پیوست۱۸)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴-۵-۲٫گزارش نتیجه آزمون ناهمسانی واریانس(Heteroskedasticity Test ARCH) این آزمون مربوط به بررسی همسانی واریانس پسماندها(جملات خطا)می باشد. از ۴ تأخیربرای آزمون استفاده کرده ایم.همانطور که از نتایج مشاهده می شود، مقداراحتمال آماره F،۰٫۷۲۶۸F-Statistic)= )P و نیز احتمال آماره،۰٫۶۹۷۲P می باشد. که احتمال هر دو آماره ها بیشتر از ۱۰% می باشد و بیانگر این مطلب هستند که واریانس ها همسان هستند و ناهمسانی واریانس وجود ندارد.(پیوست۱۹) ۴-۵-۳٫گزارش نتیجه آزمون نتیجه آزمون همبستگی سریالی جملات خطا( Corologram Squard Test) این آزمون مربوط به خوبی برازش می باشد (آزمون اینکه آیا تشخیص مدل خوب بوده یااینکه باید مدل دیگری بسازیم ).در واقع عدم وجود خودهمبستگی در جملات خطای مدل که نشان دهنده ی صحت و درستی مدل و خوبی برازش آن است گزارش شده است. نتیجه آزمون خوبی برازش مدل (درستی مدل)و عدم وجود خودهمبستگی در جملات خطای مدل را نشان می دهد. همانطور که مشاهده می شود همبستگی سریالی بین جملات پس ماند و جود ندارد.(پیوست۲۰) ۴-۶٫نتایج حاصل از مدل ARDL برای مدل بخش صنعت ARDL(0و۰و۰و۰و۱)جدول(۴-۸)نتایج حاصل از رابطه بلندمدت
C
Lii
LLi
LPi
lrer
متغیر
۱۷٫۴۲۹۷۲
۰٫۱۳۶۳۹۱
۰٫۹۵۵۶۸-
۰٫۲۱۷۲۷۶-
۰٫۲۳۵۱۰۶-
ضرایب
۲٫۷۴۲۲۳۸
۵٫۹۲۰۱۰۴-
۱٫۳۴۰۲۸۹-
۵٫۲۳۷۵۱۱-
۵٫۹۳۴۷۲۸-
آماره t
۰٫۰۰۹
۰٫۰۰۰۰
۰٫۱۸
۰٫۰۰۰۰
۰٫۰۰۲
احتمال
|
|