۵-۶- پیشنهادات ۹۴
۵-۶-۱- پیشنهادات مبتنی بر تحقیق ۹۴
۵-۶-۲- پیشنهادات برای تحقیقات آتی ۹۴
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵-۷- خلاصه فصل ۹۵
فهرست منابع و مأخذ ۹۶
الف- منابع فارسی ۹۶
ب- منابع لاتین ۹۸
چکیده انگلیسی ۱۰۵
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۴-۱- آماره های توصیفی متغیرهای پژوهش ۸۱
جدول ۴-۲- ضرایب همبستگی متغیرهای پژوهش ۸۲
جدول ۴-۳- نتایج آزمون مانایی متغیرهای پژوهش ۸۳
جدول۴-۴- نتایج حاصل از آزمون F لیمر و آزمون هاسمن ۸۴
جدول ۴-۵- نتایج تخمین مدل اول ۸۵
جدول ۴-۶- نتایج تخمین مدل دوم ۸۶
جدول ۵-۱- خلاصه نتایج حاصل از آزمون فرضیات ۹۱
فهرست نمودار
عنوان صفحه
نمودار ۲-۱- تابع ارزش کاهنمن و تیورسکی ۴۶
چکیده
در شرایط واقعی بودن صورت های مالی ارائه شده، سود مبتنی بر سیستم حسابداری تعهدی میبایست بتواند اطلاعات با ارزشی را در خصوص وضعیت کنونی و چشم انداز آتی شرکت به بازار منعکس کند. در این حالت سود ممکن است منعکس کننده منافع شخصی مدیران بوده و سبب خطای پیش بینی تحلیلگران شده وموجب بروز ارزشگذاری نادرست سود از سوی بازار شود. حال این تحقیق بر آن بود تا به بررسی این موضوع بپردازد که آیا مدیریت سود بیش از حد آستانه سبب گمراهی بازار خواهد شد یا خیر؟ با اعمال محدودیت های مطرح شده، ۱۳۸ شرکت پذیرفته شده در دوره زمانی ۶ ساله بین سالهای ۱۳۸۶ الی ۱۳۹۱ در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه این پژوهش انتخاب شده است. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه اول نشان میدهد که در سطح اطمینان ۹۹% رابطه مستقیم معنیداری بین خطای پیش بینی سود و مدیریت سود وجود دارد. تأیید این فرضیه به معنای آن است که با دستکاری سود از طریق اقلام تعهدی، اختلاف معنی داری بین سود هر سهم واقعی با سود هر سهم پیش بینی شده به وجود می آید. نتایج آزمون فرضیه دوم بیانگر رابطه معنادار مثبت میان خطای پیش بینی سود و بازده غیرعادی سهام جدید الورود به بورس است که درنهایت بیـانگر محتـوای اطلاعـاتی متغیـر سود دارد. به عبارت دیگر اعلام سود پیش بینی شده باعث انحـراف در میـانگین نـرخ بـازده غیرعادی سهام میشود. بطور کلی نتیجه این تحقیق نشان می دهد درصورتی که مدیران در محاسبات خود برای پیش بینی سود سال آتی دچار اشتباه شوند و یا پیش بینی های خود را تغییر دهند متناسب با افزایش درصد خطاهای پیش بینی سود و نیز افزایش دفعات تجدید نظر در پیش بینی توسط مدیران، سرمایه گذاران نرخ بازده بیشتری را برای سرمایه خود مطالبه می کنند. شرکت هایی که به سود پیش بینی شده مورد نظر خود نمی رسند یا بطور مدام پیش بینی های خود را تغییر می دهند از ثبات خاصی برخوردار نیستند، بنابراین ممکن است انتظارات سرمایه گذاران را برآورده نکنند.
کلمات کلیدی: مدیریت سود، بازده غیرعادی سهام، خطای پیش بینی سود، سود واقعی، سود پیش بینی شده
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
در حوزه سرمایه گذاری و رفتار با پول، همواره انسانها که تصور می گردد معقول عمل نمی کنند و دقیقاً به همین دلیل حوزه ای خاص از تحقیقات وجود دارد که در آن گاه رفتار عجیب افراد در این زمینه ها مورد بررسی قرار می گیرند. نظریه های اقتصادی عمدتاً بر این مبنا تدوین می شوند که افراد به شکلی معقول رفتار می کنند و اطلاعات موجود در روند سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. این فرض مبنای نظریه کارایی بازار است. اما تحقیقات نشان می دهد مدارکی وجود دارد که ثابت می کند رفتار معقول آنقدر که تصور ما می شود ، فراگیر نیست. شناخت فرایند تصمیم گیری مشارکت کنندگان در بورس، موضوعی مهم برای مقام ناظر و سرمایه گذاران به شمار می رود. در اغلب تحقیقات در این زمینه، محققان کوشیده اند به مطالعه و درک رفتار سرمایه گذاری مشارکت کنندگان بازار و به دنبال آن تأثیر این عوامل بر قیمت اوراق بهادار بپردازند.
چرا که رفتارهایی که بر تصمیمات سرمایه گذاری مشارکت کنندگان در بازار تأثیر می گذارند از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. به ویژه در دهه اخیر، محققین مالی سعی در تبیین و یافتن علل موارد خاص با کمک سایر علوم همانند روانشناسی، علوم اجتماعی و فیزیک داشته اند، استفاده از ” دستاوردهای روانشناسی در نظریه پردازی های اقتصادی منجر به شکل گیری گرایش مالی رفتاری” گردید.
۱-۲- تشریح و بیان مساله
شاید هیچ موضوعی در ادبیات مالی اخیر، بحث برانگیزتر از این سوال نباشد که آیا سرمایهگذاران در تعیین قیمت سهام، منطقی عمل می کنند یا خیر؟ به عبارت دیگر،سرمایهگذارن در این بازارها نسبت به اطلاعات جدید واکنشی بیش از حد و یا کمتر از حد مورد انتظار نشان میدهند. واکنشهای بازار سهام به آگهیها و اخبار متفاوت است و در برخی موارد واکنش افراد عقلایی نیست و سبب ناهنجاریهایی از جمله افزایش بیش از حد یا کمتر ازحد قیمت میشود. اگر چه بازار پس از گذشت زمان به اشتباه خود پی می برد و به حالت تعادل برمی گردد، با این وجود چنین رفتاری نوعی رفتار غیرعقلایی در بازار محسوب میشود که میتواند پاسخ منفی نسبت به عدم اطمینان درک شده توسط سرمایهگذاران باشد. انتظارات افراد تابع پیش بینیهای آنها است که گاهی از اوقات ناکارآمد است. فهم منبع این ناکارآمدی ها، میتواند کاربردهای مهمی برای مطالعه در زمینه عقلانیت سرمایهگذاران و کارایی بازار داشته باشد ( محمودی،۱۳۹۰، ص۲۲).
یکی از مفاهیم اصلی در حوزه های مالی رفتاری، تئوری چشم انداز[۱] و نقطه مرجع[۲] می باشد. تئوری چشم انداز از سوی کاهنمن[۳] و تیوِرسکی[۴] در سال ۱۹۷۹ ارائه شد. آنان در قالب این نظریه نشان دادند که”میزان رضایتمندی حاصل از میزان معینی سود، کمتر از عدم رضایتی است که از همان مقدار زیان بدست می آید”. تئوری چشم انداز بوسیله تابع ارزش توضیح داده میشود. تابع ارزش[۵]، منحنیS شکلی است که دارای یک نقطه مرجع می باشد. نقطه مرجع تعیین کننده ریسک پذیر یا ریسک گریز بودن سرمایه گذاران می باشد به گونه ای که در زیر نقطه مرجع، سرمایه گذاران ریسک پذیر و بالای آن ریسک گریز هستند (ویسبورد[۶]، ۲۰۱۳).
تئوری چشمانداز و نقطه مرجع یکی از مباحث مطرح در پارادایم مالی رفتاری میباشد که توصیف کننده موقعیت افراد در زمان تصمیمگیری است. شواهد تجربی بیانگر آن است که سرمایهگذاران در تصمیمات خرید و فروش، نقاطی را به عنوان نقاط مرجع سود و زیان خود بر میگزینند. در صورتی که قیمت پایین تر از نقطه مرجع باشد، فروش خود را به تعویق میاندازند و در نتیجه حجم معاملات نیز کاهش مییابد و اگر قیمت بالاتر از نقطه مرجع باشد، اقدام به فروش سهم میکنند که افزایش حجم معاملات را در پی دارد. شواهد بیانگر آن است که سرمایهگذاران در تصمیمات خرید و فروش نقاطی را به عنوان نقاط مرجع سود و زیان خود انتخاب میکنند. هرگاه قیمت پایین تر از نقطه مرجع باشد، فروش خود را به تعویق میاندازند و در نتیجه حجم معاملات نیز کاهش مییابد و اگر قیمت بالاتر از نقطه مرجع باشد، اقدام به فروش سهم میکنند که افزایش حجم معاملات را در پی دارد. از جمله مواردی که در تحقیقات گذشته به عنوان نقطه مرجع مورد بررسی قرار گرفته است، قیمت سقف و کف سهام در یکسال گذشته و قیمت تمام شده خرید بوده است. اکثر تحقیقات انجام شده در بورس های توسعه یافته، تأیید کننده این نقاط به عنوان نقاط مرجع بوده است (ویسبورد، ۲۰۱۳).
سرمایهگذار با خرید برگه سهام، ریسک میپذیرد و بازده به دست میآورد پس مهمترین عواملی که در تصمیمگیری برای خرید اوراق بهادار موثر است بازده و ریسک آن در مقایسه با سایر فرصتهای سرمایهگذاری است. به همین ترتیب، بازده و ریسک هر برگه سهام قابل مقایسه با سایر اوراق بهادار می باشد. دو دسته عوامل داخلی و خارجی بر بازده سهام تأثیر میگذارد.عوامل خارجی شامل: چرخه های اقتصادی، تورم، مقررات دولتی، رقابت سیاستهای اقتصادی کشور، اوضاع سیاسی و اقتصادی و… و عوامل داخلی شامل تصمیمات مدیریت سیستمهای داخلی واحد تجاری، اندازه شرکت میباشد.به منظور تشویق سرمایه گذار، سرمایهگذاری باید به طور بالقوه نرخ بازده مثبت داشته باشند.این امر باعث خواهد شد که سرمایهگذار در آینده، ثروت بیشتری کسب کند و در نتیجه (در مقایسه با امکان یا فرصت مصرف کنونی) از امکانات و فرصتهای بیشتری بهرهمند گردد، از این رو انتظار کسب بازده موجب میشود که سرمایهگذار مصرف خود را به تعویق اندازد. سود سهام تأثیر مثبت و منفی در رفتارسرمایهگذاران در هنگام خرید و فروش سهم دارد و از این جهت به عنوان یک پارامتر اصلی مدنظر است (صادق پور، ۱۳۸۴).
اطلاعات یک وسیله و ابزار راهبردی مهم در تصمیمگیری محسوب میشود و کیفیت تصمیمات نیز بستگی به صحت، دقت و بههنگام بودن اطلاعاتی دارد که در زمان تصمیمگیری در اختیار افراد قرار دارد. در بازارهای مالی، این اطلاعات میتواند به صورت نشانه ها، علائم، اخبار و پیشبینیهای مختلف از داخل یا خارج شرکت انعکاس یابد و در دسترس قرار گیرد و باعث ایجاد واکنشها و در نتیجه تغییراتی در قیمتهای سهام می گردد (راعی و تلنگی،۱۳۸۳).
رفتار سرمایهگذاران در بورس، نحوه تصمیمگیری، تخصیص منابع پولی، قیمت گذاری وارزیابی، بازده شرکتها را تحت تأثیر قرار میدهد. شرایط مبهم و اشتباهاتی که در روانشناسی انسان ریشه دارد، باعث میشود سرمایهگذاران اشتباهاتی در شکلدهی انتظارات خود داشته باشند و در نتیجه رفتارهای خاصی در هنگام سرمایهگذاری در بازارهای مالی از خود بروز دهند (سینایی، ۱۳۸۸).
یکی از معیارهای اساسی برای تصمیمگیری در بورس، بازده سهام است، بازده سهام خود به تنهایی دارای محتوای اطلاعاتی است و بیشتر سرمایهگذاران بالفعل و بالقوه در تجزیه و تحلیل مالی و پیش بینیها ازآن استفاده مینمایند (قائمی،۱۳۸۵).
در یک بازار کارا قیمت اوراق بهادار منعکسکننده مجموعه ای از همه اطلاعات موجود بوده و اطلاعات جدید به سرعت بر روی قیمت اوراق بهادار اثر میگذارد و سرمایهگذاران با توجه به اطلاعات در دسترس و انتظاری که از بازده اوراق بهادار در آینده تصمیمگیری میکنند. بنابراین بازار کارا نسبت به اطلاعات جدید حساس است به طوری که اطلاعات، هسته اصلی بازار کارا را تشکیل داده و بر مبنای آن به سه شکل ضعیف، نیمه قوی و قوی تقسیم میشود. پیشبینی درآمد خالص و ناخالص هر سهم که اصطلاحاً سود برآوردی هر سهم، نامیده میشود اطلاعات تازهای از وضعیت شرکتها است که توسط تحلیلگران، سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر مبنای آن تصمیمگیری نسبت به خرید یا فروش یک سهم انجام میگردد (جهانخانی و صفاریان، ۱۳۸۲).
سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی انتظار دارند که شرکت ها به پیش بینی های انجام یافته برسند و مغایرتی نداشته باشند، این مهم برای شرکت هایی که قابل اتکاءتر هستند، بیشتر صادق است.تحلیل گران مالی و سرمایه گذاران از انحراف میان مقادیر سود پیش بینی شده و واقعی بسیار ناخشنود خواهند شد (کولینگ وود[۷]،۲۰۰۱).
از مغایرت ها و انحراف میان مقادیر سود پیش بینی شده و سود واقعی اعلام شده در صورتهای مالی در خصوص با مدیریت سود، بیشتر استفاده می شود.در مغایرت منفی،سرمایه گذاران یا صاحبان سود، مدیریت سود را تقلب می دانند در حالی که در مغایرت مثبت ، مدیریت سود را اقدامی بدون مشکل و طبق صلاحدید مدیریت قلمداد می نمایند (فریدسون[۸] و همکاران،۲۰۰۲).
بازی با «ارقام مالی» (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود به کار می رود)، می تواند تاثیر کاملا منفی، در هنگام کشف شدن باقی گذارد.با بهره گرفتن از حسابداری مدیریت سود، مدیریت می تواند تصورات سایرین نسبت به عملکرد شرکت خویش تغییر دهد.ارزیابی قدرت سود آوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نا مناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود.هنگامی که اشتباهاتی کشف می شود، شرکت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد و این باعث کاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سرمایه شرکت خواهد شد (ایرج نوروش،۱۳۸۴).
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
مطمئنا با گسترش تجارت و صنعت و ایجاد فاصله بین مالکان و مدیران بنگاهها، وجود تضاد در منافع مدیران و مالکان بوضوح قابل درک است و این تضاد ناشی از متفاوت بودن اهداف آنان است. بطوریکه هر یک ازطرفین سعی دارند منافع خود را حداکثر نمایند (کاپوپولوس و لازارتو،[۹] ۲۰۰۷).
ازآنجایی که سنجش میزان کارآیی و موفقیت واحدهای انتفاعی تا حد زیادی بر مبنای رقم سود تعیین می شود، لذا مدیران سعی میکنند رشد سود را حفظ کنند. خبر عدم موفقیت شرکتی در رسیدن به سود مورد انتظار به سرعت باعث کاهش قیمت سهام می شود. شرکت هایی که به انتظارات سود خود دست می یابند از طرف سرمایهگذاران مورد استقبال قرار میگیرند. توجه بیش از حد به رقم سود خالص باعث شده استفاده کنندگان از این نکته غافل باشند که رقم نهایی سود، حاصل یک فرایند طولانی حسابداری است که در هر مرحله از آن امکان اعمال نظر توسط مدیران وجود دارد. از طرف دیگر استانداردهای حسابداری نیز در برخی موارد راه گریزی را در زمان بندی و اندازه گیری درآمدها و هزینه ها فراهم کرده است. توجه بیش از حد سرمایه گذاران به سود خالص به مدیریت این انگیزه را داده است تا به منظور حفظ رشد پایدار سود، در بکارگیری استانداردهای حسابداری به صورت سلطه جویانه[۱۰] ای عمل کند (چان و همکاران[۱۱]، ۲۰۰۱).
گول و تاکور[۱۲](۲۰۰۳)، به این نتیجه رسیدند که اکثریت سرمایه گذاران، در سررسیدهای آتی نیاز به نقدینگی دارند و مجبور هستند سهام خود را به فروش برسانند. آنها دریافتند زمانی که تغییرپذیری جریانات نقدی و به تبع آن ناپایداری سودهای گزارش شده بالاست؛ زیان مورد انتظار برای سهامدارانی که برای دسترسی به نقدینگی سهام خود را میفروشند، بیشتر خواهد بود. در نتیجه محتوای اطلاعاتی اخبار سود شرکتها بر واکنش سرمایهگذاران و به دنبال آن به حجم مبادلات سهام در بازار مؤثر خواهد بود. تحقیق حاضر، بطور مشخص به بررسی رفتار سرمایهگذاران ریسک پذیر در مواجه با سودهای غیرمنتظره و بازده غیرعادی و در نتیجه تغییر در حجم مبادلات سهام در بازار سرمایه متمرکز شده است.
حسابداری تعهدی و تهیه صورتهای مالی مبتنی بر اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری سبب تسهیل و افزایش دقت تحلیل عملکرد مالی شده و شرکتها در راستای ارائه اطلاعات در بازارهای کارا دارای انگیزه شده و با یکدیگر در رقابت هستند. با توجه به چنین نگرشی واضح است که تصور کنیم مدیریت سودی که بیش از حد مورد انتظار باشد، سبب ناتوانی سرمایه گذاران در ارزیابی منطقی عملکرد شرکتها بر اساس یک چارچوب مشخص میشود. اگر صورتهای مالی ارائه شده درست باشند، سود مبتنی بر سیستم حسابداری تعهدی میبایست بتواند اطلاعات با ارزشی را در خصوص وضعیت کنونی و چشم انداز آتی شرکت به بازار منعکس کند. از طرفی مدیران شرکتها دارای انگیزههای بالقوهای هستند تا بتوانند حقایق شرکت را به واسطه اصول حسابداری که در طول زمان ثابت بوده و همچنین از دقت بالایی نیز برخوردار نیستند، کتمان نمایند. در این حالت سود ممکن است منعکس کننده منافع شخصی مدیران بوده و سبب خطای پیش بینی تحلیلگران شده وموجب بروز ارزشگذاری نادرست سود از سوی بازار شود. حال این تحقیق بر آن است تا به بررسی این موضوع بپردازد که آیا مدیریت سود بیش از حد آستانه سبب گمراهی بازار خواهد شد یا خیر؟
۱-۴- جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق
تا کنون تحقیقات مختلفی به بررسی فرایند مدیریت سود از دیدگاه های مختلف در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته اند. ولی تا کنون تحقیقی که به بررسی واکنش سرمایه گذاران به این فرایند از طریق مدل سه عاملی فاما فرنچ[۱۳] نپرداخته است. به همین دلیل در این تحقیق به بررسی واکنش سرمایه گذاران به مدیریت سود پرداخته شده است.
۱-۵- استفاده کنندگان از تحقیق
-
- کلیه سرمایه گذاران، سهامداران زمانیکه بخواهند جهت تصمیم گیری برای خرید یا فروش یک شرکت آنرا تحلیل و بررسی کنند.
- تحلیلگران بازار وسازمان هایی که کار آنها مطالعات اقتصادی وحسابداری دارند.