۱۲-۲ مدلهای تعارض کار- خانواده
در ادبیات تحقیق، تعارض کار- خانواده به عنوان نوعی ریزش منفی در نظر گرفته می شود که در اثر تبادل نگرش ها و رفتارهای بین دو حوزه کار و خانواده ایجاد م یگردد و موجب تقاضاهای متعارض میگردد. این تقاضاها میتوانند مستقیم باشند، از قبیل نیاز به ایفای همزمان دو نقش(خواستن از شخص برای رسیدگی و مراقبت از فرزند بیمارش در طول زمان کار) یا اینکه میتوانند غیرمستقیم باشد(مانند نگرانی درباره حال فرزند بیمار در حالی که فرد به انجام وظایف شغلی خویش مشغول است). به همین اعتبار در چند دهه اخیر تحقیقاتی درباره علل و پیامدهای تعارض بین کار و خانواده در حوزه پژوهش های رفتار سازمانی و منابع انسانی انجام شده است، که از یکو سیاست ها و خط مشی هایی در زمینه مدیریت این تنش های نقشی در حوزه منابع انسانی سازمان ها فراهم آورده است و از سوی دیگر به ارائه مدل های تجربی و تبیین، فرآیندها، سازوکارها و پیامدهای بروز این نوع تعارض در رابطه متقابل کار- خانواده و به ویژه تأثیر آن بر رضایت زناشویی و سلامت عمومی منتهی شده است(کنولی[۸۳]، ۲۰۰۰).
اینک در این قسمت، به بحث و توضیح چند نمونه از مدل هایی که در این زمینه ارائه شده است، پرداخته می شود.
۱-۱۲-۲ مدل ناسازگاری نقش های شغل و خانوادگی گرینهاوس و بیوتل
گرینهاوس و بیوتل(۱۹۸۵) مدلی برای تبیین تعارض کار- خانواده با تأکید بر منابع آن در قلمرو نقش های کاری و خانوادگی ارائه کردهاند. این مدل از چند جزء اصلی شامل منابع تعارض در قلمرو کار، منابع تعارض در قلمرو خانواده و انواع اصلی تعارض کار- خانواده تشکیل شده است و منطق اصلی مدل، این فرض است که هر ویژگی نقش که بتواند بر تعهد زمانی ، فشاری و رفتاری در نقش شخص تأثیر گذارد، موجب تعارض بین آن نقش و نقش دیگر خواهد شد. این فرض نتیجه ای از قضایایی اصلی ذیل است(امیرسالاری، ۱۳۸۶).
قضایای اصلی مدل
قضیه نخست، این است که وجود فشارهای همزمان از سوی نقش های شغلی و خانوادگی، وقوع تعارض کار- خانواده را تشدید میکند و چون بروز تعارض کار- خانواده غالباً نتیجه حضور در نقش متضاد از سوی قلمروهای کاری و خانوادگی است، لذا می بایست اثرات فشارهای کاری و خانوادگی بر تعارض کار- خانواده به طورمشترک بررسی می شود. بدین ترتیب، علی رغم تداخل فعالیت های کاری با فعالیت های خانوادگی شخص، چنانچه فشار زیادی برای مشارکت وی در فعالیت های خانوادگی نباشد، احتمالاً احساس تعارض کار- خانواده کمتری خواهد کرد. در حالی که به موازات وجود و افزایش فشار ناشی از انتظارات شغلی، شخص احساس تعهد بیشتری نسبت به فعالیت های خانوادگی می کند و فشارهای متضاد و تعارض کار- خاواده شدت میگیرد(رستگار خالد، ۱۳۸۵).
در قضیه دوم، گرینهاوس و بیوتل عنوان میکنند که خودپنداره شخص از الزامات نقش، منبغ مهمی برای فشار درون قلمرو نقش معینی است. انتظارات شخص از دو جنبه اهمیت دارند، نخست از این حیث که انتظارات و ارزش های یک فرد میتواند ه رفتار نقش او شکل دهند. دوم از این جنبه که اختلاف بین انتظارات فرد و انتظارات دیگران در قلمرو نقش معینی میتواند افزایش یابد و احتمالاً به تعارض کار- خانواده منجر می شود. بنابرین خودپنداره شخص شامل باورها، ارزش ها، احساسات و ادراکات منبع عمده ای برای فشار محسوب میشوند. به عنوان مثال اشخاصی که مدت زمان زیادی را به کار می پردازند و خود را در معرض تعارض کار- خانواده قرار میدهند، غالباً کسانی هستند که از خود تقاضاهای بیشتری در کار دارند.
در قضیه سوم، گرینهاوس و بیوتل اظهار دارند که برجستگی نقش بر رابطه بین فشار نقش و تعارض کار- خانواده تأثیر میگذارد، و فشارهای ناشی از نقش معین را تشدید میکند. بدین ترتیب با برجسته شدن هویت شغلی یا خانوادگی فرد، وی به آن نقش یا هویت، بیشتر متعهد می شود و نسبت به ایفای آن از سطوح بالاتری از انگیزش برخوردار میگردند و نسبت به فشارهای محیطی در آن نقش حساس تر شده و موفقیت ها و پاداش های مربوط به آن نقش برای وی بسیار مهم میگردد. در نتیجه تعهد زمانی بیشتری، نسبت به آن نقش پیدا میکند، این وضع سبب بروز فشارهایی می شود که میتواند باعث برخورد آن نقش با نقش های دیگر فرد می شود(مالارا[۸۴]،۱۹۹۷).
آن ها در قضیه چهارم مطرح میکنند که تعارض کار- خانواده زمانی تشدید می شود که برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش مجازاتهایی وجود داشته باشد زیرا فقدان مجازات ممکن است فشار برای انجام تقاضاهای نقش را کاهش دهد. بنابرین ویژگی های محیطی ای که احتمال مجازات را برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش کاهش میدهند، احتمالاً تأثیر فشار نقش را نیز بر تعارض مبتنی بر زمان، فشار و رفتار ضعیف میکنند(امیرسالاری،۱۳۸۶).