مهـره و زهـر در سـرش، درد و دوای ایـــزدی
واژگان: خامه: نی که با آن نویسند، قلم. (معین) رقیب: نگهبان. (معین)
معنی و مفهوم: امیدوارم که قلم نی همچون مار پیچان پادشاه، نگهبان گنج دین و شریعت باشد و فرمانهای نیکوی او مانند مهرهی مار، مفید و مؤثر و فرمانهایی که از روی قهر و غضب میدهد همچون زهر مار کشنده باشد و این هر دو به عنوان دارو و دردی باشد که از جانب خداوند نازل شده است.
آرایههای ادبی: قلم شاه در پیچیدگی ظاهر به مار مانند شده است. گنج دین اضافهی تشبیهی است. مهره و زهر استعاره از فرمانهایی است که به نیکی و صلح و یا به قهر و غضب داده میشود.
توضیحات:
مهرهی مار: به اعتقاد قدما، مار مهره میاندازد و اگر کسی مثلاً زنی به این مهره دست یابد، هر چند بسیار زشت باشد به شدّت مورد محبت قرار میگیرد. مهرهی مار ظاهراً استخوان سر مار است. معروف است که اگر مهرهی مار را بدزدند مار، بی اختیار دنبال صاحب مهره میرود و از این جا مثل شده است که میگویند: معشوق مهرهی عاشق را دزدیده، از آن جهت بی اختیار دنبالش میرود. (شمیسا، ۱۳۸۷: ۱۰۶۹-۱۰۶۸)
۱۳۱ – کرده ضمان از او ظفر، فتح سـریر و روس را
او بـه فـزودن ظــفر، شـکر فــزای ایـــزدی
واژگان: ضمان: در عهده شدن، ضامن. (غیاث)
معنی و مفهوم: پیروزی و ظفر، فتح کردن سرزمینهای سریر و روس را به وسیلهی شاه تضمین کرده و وعده داده است. پادشاه با افزودن بر پیروزیهای خود، گویی بر شکر خداوندی میافزاید .
آرایههای ادبی: ظفر در استعارهی مکنیه از نوع تشخیص به فردی مانند شده است که پیروزی شاه را تضمین کرده است .
روس: توضیحات (۳/۱۱۵) سریر: توضیحات (۳/۱۱۶)
۱۳۲ – چرخ ز خنـجر زحل، سـاخته درع دولتــش
آینــههــای درع او، فــرّ و بــهای ایـــزدی
واژگان: زحل: هفتمین سیّاره و نزد منجّمان نحس اکبر بوده است .(فرهنگ لغات) درع: جامهی جنگی که از حلقههای آهنی سازند. (معین) بها : روشنی و درخشندگی، رونق. (معین)
معنی و مفهوم: آسمان از خنجر سیّارهی کیوان- که نگهبان آسمان هفتم است- برای بخت و اقبال پادشاه زرهای آهنی ساخته است و آینههایی که در این زره به کار برده شده است، همه از جنس شکوه و شوکت و نور خداوندی است .
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آرایههای ادبی: درع دولت اضافهی استعاری و خنجر زحل نیز اضافهی استعاری از نوع تشخیص است.
۱۳۳ – دهر ز چـرخ اطلسـش، کـرده ردای کبـریا
نقــش طـراز آن ردا، عیـن بقـــای ایـــزدی
واژگان: چرخ اطلس: فلک الافلاک، فلک نهم. (فرهنگ لغات) ردا: بالا پوش، عبا و خرقه. (ناظم) کبریا: غرور، تکبر، بزرگی. (ناظم) طراز .: نگار جامه. (منتهی الارب) عین: ذات هر چیز. (معین) بقا: پایدار ماندن، پایستن. (معین)
معنی و مفهوم: روزگار از فلک اطلس (جنس اطلس مدّ نظر است) خویش، برای شاه لباس باشکوه و شوکتی دوخته است. بقا و جاودانگی خداوند بزرگ، نگار و طراز این لباس است (شکوه و شوکت شاه جاودانه است) .
آرایههای ادبی: دهر به خیاطی مانند شده که از آسمان اطلسی که جنس پارچهی اطلسی دارد، برای شاه ردایی دوخته است و نقش و نگار این ردا نیز از جنس جاودانگی و بقای ایزدی پنداشته شده است. ردای کبریا، اضافهی تشبیهی است .
۱۳۴ – شـاه جهـان گشای را از شـب و روز آن جهان
باد هـزار سـال عمـر، اینـت دعای راستــین
معنی و مفهوم: دعا میکنم که شاه هزار سال عمر کند، عمری که شب و روزش از جنس شب و روز آن جهانی باشد (که هر روزش برابر با پنجاه هزار سال است) این دعای حقیقی است که من در حقّ شاه میکنم.
۳-۴- ترکیب بند چهارم
عنوان ترکیب بند: در مدح جلال الدّین ابوالمظفر اخستان شروان شاه
مطلع ترکیب بند:
خنـــــدهی ســــر بــــه مــــــهر زد دم صـــــبح
الصــبوح ای حــــریـــــف محــــرم صبــــح
وزن ترکیب بند: فاعلاتن، مفاعلن، فعلان در بحر خفیف مسدس مخبون مقصور.
تعداد ابیات: ۱۵۱ بیت
تعداد بندها: ۱۳ بند
دربارهی این ترکیب بند:
از آغاز ترکیب بند تا پایان بند نهم، سراسر حالت تغزلی دارد، وصف مجلس بزم و توصیفهای رنگارنگ از طلوع صبح و جلوههای آن گرفته تا بی وفایی و جور معشوق و ناسازگاری زمانه، در تمام میانبندها به مدح شاه اخستان گریز میزند و از بیت ۱۰۵ تا پایان ترکیببند به مدح شاه اخستان اختصاص داده شده و به وصف عدل و شجاعت و دلاوری او پرداخته است. در بند دهم شاعر در چند بیت به ستایش از سخنوری و قلم خویش پرداخته و از شاه کمک و یاری خواسته است. در بیت ۱۳۴ گفته است:
تـــــا چــــو تیغـــــــم به زر نیـــــــارایـــــــی
خــاطـــرم را چــو تــــیر نتـــوان یــــافــــت
و از آزردگی ضمیر و سنگ انبار بودن چشمهی خاطر خویش گلایه کرده است و حتّی در بیت میان بند با حالت گلایه، به شاه یادآور شده است که آیا شیوهی پدرش، منوچهر را به خاطر دارد که چگونه شاعر نوازی میکرد:
پـــــدرت دیــــدهای کــــه چـــون مـــیداشـــت
ســاحــری را کــــه شــــد زبــــان ملـــــوک
بند آخر نیز حالت شریطه و دعا به خود گرفته است که از آغاز تا پایان به همین ترتیب ادامه دارد. امّا نکتهای که در این ترکیببند مورد توجه است، ماجرای ناخرسندی و دل آزردگی خاقانی نسبت به شروان شاه اخستان است که در میان شش ترکیببندی که در مدح او سروده، فقط در این شعر به آن اشاره کرده است.
در مدح جلال الدّین ابوالمظفر اخستان شروان شاه
بند نخست:
کلمات قافیه: دم، محرم، ملحم و …
حروف اصلی قافیه: م
حرف روی: م
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: صبح
۱ – خنــدهی ســـر بــه مــهر زد دم صبــح
الـصــبوح، ای حــریــف محـــرم صـــبح
واژگان: سر به مهر: سر بسته، دست نخورده که سر آن نگشوده باشند. (فرهنگ لغات) الصبوح: باده نوشی بامدادی.(فرهنگ لغات)( حالت شبه جمله در معنی جملهی امری است)
معنی و مفهوم: صبحدم خندهی معطّر و مخصوصی کرد (روشنایی آن آشکار شد). ای همنشین آشنای صبح، برخیز و شراب صبحگاهی بنوش.