عوامل موثر در کشف فرصت ها
در این قسمت قصد داریم تا با بررسی جامع پارامترهای اصلی اثرگذار بر فرایند اصلی شناخت فرصت و توسعه آن، به شرح و تبیین ماهیت فرصتهای کارآفرینانه بپردازیم. پارامترهای مذکور از دیدگاه آردیچویلی به شرح زیر میباشند:
– هوشیاری کارآفرینانه[۶۱]؛
– اطلاعات نامتقارن و دانش پیشین[۶۲]؛
– کشف تصادفی در مقابل جستجوی اصولی[۶۳]؛
– شبکههای اجتماعی[۶۴]؛
– ویژگیهای فردی[۶۵]؛ شامل خلاقیت، خوش بینی و اعتقاد به تاثیرگذاری فردی (آردیچویلی و همکاران۲۰۰۳)[۶۶].
نقش سرمایه انسانی[۶۷] در شناسائی فرصت
سرمایه انسانی مرتبط با یک سلسله مراتبی از مهارت ها و دانش با درجههایی از توانایی ا نتقال می باشد(کاستانیس و هلفت۱۹۹۲)[۶۸] . محققان یافتهاند که سرمایه انسانی به عنوان ورودی کارآفرینان به ستاده هایی مانند خود اشتغالی، اندازه شرکت، حقوق صاحبان سهم[۶۹]، بقاء شرکت و عملکرد شرکت تبدیل می گردد(بسما و همکاران،۲۰۰۴)[۷۰]. کارآفرینان با سرمایه انسانی بیشتر ستادههای بیشتری را بدست می آورند[۷۱]، همچنین شناسائی و بهره برداری و پیگیری فرصتها را به عنوان ستادههای کارآفرینی بیان می نمایند(شین۲۰۰۳)[۷۲]. بکر (۱۹۹۳) تمایزی را بین سرمایه انسانی عام و خاص را مطرح نمود و سرمایه انسانی عام را مهارت ها و دانشی میداند که به آسانی قابل انتقال است ولی سرمایه انسانی خاص مهارت ها و دانشی است که کمتر قابل انتقال میباشند. همچنین بر ویژگی های شناختی کارآفرینان در چارچوب سرمایه انسانی کارآفرینان تاکید شده است(آرینیوس و مینیتی۲۰۰۵ ،فرانت۲۰۰۵)[۷۳]. دیدگاه سرمایه انسانی به دانشی اشاره دارد که در درون کارآفرین میباشد و شامل سلسله مراتبی از مهارت ها و دانشها با درجههایی از توانایی انتقال میباشد، سرمایه انسانی به عنوان ورودی ها که در کارآفرینان وجود دارد منجر به ستادههایی از قبیل تصمیم به خود اشتغالی، اندازه شرکتی که تاسیس مینمایند، بقاء شرکت و عملکرد شرکت میگردد. وجود سرمایه های انسانی متعدد منجر به ستادههای بیشتری میگردد. ستاده ها در حقیقت همان شناسائی و پیگیری فرصت ها را بازگو مینمایند[۷۴]. سرمایه انسانی به دو دسته تقسیم می شود:
سرمایه انسانی عام[۷۵]: مهارت ها و دانشهایی میباشند که به آسانی قابل انتقال میباشند.
سرمایه انسانی خاص[۷۶]: مهارت ها ودانشهایی میباشند که کمتر قابل انتقال میباشند.
همچنین تحصیلات و تجربه کار از مولفههای اثرگذار بر سرمایه انسانی میباشند.
تحصیلات[۷۷] : تحصیلات به عنوان یکی از مولفههای سرمایه انسانی بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است. تحصیلات مهارت های شناختی ضروری را برای افراد فراهم مینماید تا خود را با تغییرات محیطی منطبق سازند(هتچ و دییر،۲۰۰۴)[۷۸]، تحصیلات منبعی از دانش، مهارت، نظم، انگیزه و اعتماد به نفس را فر اهم مینماید(کوپر و همکاران،۲۰۰۴)[۷۹]. کارآفرینان با بکارگیری دانش و برقراری روابط اجتماعی که از طریق سیستم تحصیلات ایجاد کرده اند منابعی را برای شناسائی و بهره برداری فرصت های کسب وکار به دست میآورند(شین،۲۰۰۳، آرینیوس و دیکلرک، ۲۰۰۵ )[۸۰]. البته نگرشهای متفاوتی درباره ارتباط کارآفرینی و تحصیلات رسمی وجود دارد(کاسون،۲۰۰۳)[۸۱]به طوری که تحصیلات رسمی افراد به استقرار شرکت جدید آنها کمک مینماید(باتس،۱۹۹۰)[۸۲]ولی در مقابل مطالعاتی وجود دارد که ارتباط معکوس بین تحصیلات و شکل گیری شرکت را نشان میدهد(استوری،۱۹۹۴)[۸۳]. مطالعات نشان داده که کارآفرینان تحصیل کرده، بازگشت بالایی به تحصیلات دارند(پارکر و ون پراک۲۰۰۴)[۸۴]و این نشان دهنده این است که کارآفرینان تحصیل کرده در شناسائی فرصتها ماهرتر هستند. در حال حاضر مدارک اندکی دال بر ارتباط تحصیلات کارآفرینان و توانائی شناسائی و پیگیری فرصتهای کسب و کار وجود دارد ولی بیشتر محققان ارتباط مثبت بین سطح تحصیلات و احتمال تشخیص فرصت را بیان نموده اند(آرینیوسو دیکلرک ۲۰۰۵)[۸۵].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تجربه کار[۸۶]: تجربه کار به عنوان یکی از شاخص های کلیدی سرمایه انسانی عام محسوب می شود(کاستانیسو هلفت،۲۰۰۱)[۸۷]، تجربه می تواند به یکپارچه کردن و انباشته کردن دانش ما کمک نماید و همچنین افراد را قادر میسازد تا با موقعیتهای جدید خود را وفق دهند(دیودسون و هونیگ،۲۰۰۳)[۸۸]و فرد را مولدتر سازد(پارکر،۲۰۰۶)[۸۹]. دو شاخص کلیدی را برای تجربه کار تعریف شده است :
۱- تعداد مشاغل قبلی که تجربه متفاوتی برای افراد ایجاد مینماید، افراد وقتی که در معرض بیش از یک شغل قرار میگیرند طیفی از مهارت ها و دانش را فرا میگیرند(مینسر،۱۹۷۴)[۹۰]
۲- موقعیتهای مدیریتی که افراد در آن قرار میگیرند و باعث بدست آوردن قابلیت های با سطح برتر توسعه انسانی عام میگردد، این دو شاخص می تواند به شناسایی و پیگیری فرصت های کسب و کار کمک نماید(باتس۱۹۹۰)[۹۱].
تجربه مالکیت کسب و کار[۹۲]: تجربه مالکیت کسب و کار به عنوان یکی از سرمایه های انسانی خاص مدنظر قرار گرفته شده است(گیمینو و همکاران۱۹۹۷، چلندر و هندکس۱۹۹۸)[۹۳]، تجربه مالکیت کسب و کار باعث میگردد که کارافرین منابع اضافی را به دست بیاورد و ارزشی را به فعالیت های بعدی اضافه نماید و منابع منحصر به فردی را فراهم مینماید که می تواند در شناسائی و پیگیری فرصت او را یاری رساند. دانش کارآفرینی از طریق تجربه مالکیت کسب و کار به دست می آید و این دانش شامل تجربه های مدیریتی، افزایش شهرت و گستردهتر شدن شبکه های کسب و کار میباشد(شین و خورانا،۲۰۰۳)[۹۴]. لذا این دانش باعث میگردد کارآفرینانی که تنوع و تجارب بیشتری نسبت به کارآفرینان بیتجربه دارند فرصتهای بیشتری را شناسایی نمایند و منابع کسب شده را برای پیگیری فرصت ها بکار ببندند (آکباساران و همکاران،۲۰۰۷)[۹۵].
نظریه های مرتبط تشخیص و ایجاد فرصت
طبقه بندی چاندلر[۹۶]
در این طبقه بندی چهار دسته از مدلهای نظری مبین کشف فرصت به شرح زیر از یکدیگر تفکیک شده اند:
الگوی جستجوی فعال[۹۷]
الگوی جستجوی غیر فعال[۹۸]
الگوی کشف تصادفی[۹۹]
الگوی خلق فرصت[۱۰۰]
چاندلر و همکارانش در مقایسه الگوهای چهارگانه مذکور نقاط اشتراک و تفاوتی را تفکیک نمودند که خلاصه آن در جدول زیر ارائه گردیده است:
جدول ۲‑۱: طبقه بندی مدل های کشف فرصت؛ چندلر و همکاران ۲۰۰۴
مدل کشف فرصت
منشأ فرصت
مکانیزم جستجو
جستجوی فعال
محیط
آگاهانه
جستجوی غیر فعال
محیط
آگاهانه
کشف تصادفی
محیط