نمودار (۷۳ـ۴) درصد نوع نگرش بر اساس نظر پاسخگویان در مورد این که « اسلام (شیعه)، باید تنها دینی…» ۲۰۲
نمودار (۷۴ـ۴) درصد نوع نگرش بر اساس نظر پاسخگویان در مورد این که «دینداری به قلب پاک است…» ۲۰۳
نمودار (۷۵ـ۴) درصد نوع نگرش بر اساس نظر پاسخگویان در مورد این که « رفت و آمد با کسانی که…» ۲۰۴
نمودار (۷۶ـ۴) درصد نوع نگرش بر اساس نظر پاسخگویان در مورد این که «مردم همۀ ا دیان دیگر…» ۲۰۵
نمودار (۷۷ـ۴) درصد نوع نگرش بر اساس نظر پاسخگویان در مورد «اولویت رسانهای برای کسب اخبار» ۲۰۶
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نمودار (۷۸ـ۴) درصد نوع نگرش بر اساس نظر پاسخگویان در مورد «آیا در بین روحانیون سنتی جای میگیرند…» ۲۰۷
فصل اوّل
کلیات پژوهش
۱ـ۱ـ مقدمه
با توسعۀ روزافزون فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و رسانهای شدن ابعاد مختلف زندگی، مطالعات ارتباطی، در متن پژوهشهای علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته است؛ به طوری که در دهه های اخیر، صاحبنظران این حوزهها به طور گستردهای زوایای مختلف، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و اخلاقی کاربرد انواع وسایل و مؤسسات ارتباط جمعی در طول تاریخ ـ از گازتها و چاپخانههای کوچک اواخر قرن پانزدهم تا ماهوارهها و شبکههای مجازی و کارتلهای عظیم ارتباطات امروزی ـ را مورد بررسی، مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار دادهاند.
توسعۀ شبکههای ارتباطات جمعی در سطوح بینالمللی (بویژه از قرن بیستم به بعد) نظریهپردازان این حوزه را بر آن داشته است، تا به طور جدیتری به مقولۀ چیستی و چگونگی کارکردهای وسایل ارتباط جمعی بپردازند و در این رهگذر است که انواع فرضیهها و نظریههای ارتباطی در خصوص شکلگیری وسایل ارتباط جمعی در دو بُعد شکل[۱] و محتوا[۲] و نیز تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آنها بر (و از) مخاطبان مطرح شده است و به مرور زمان نیز گسترش یافته و کاملتر گردیدهاند.
با ورود به نیمۀ دوم این قرن، به تدریج از اهمیت رسانههای ارتباطی متعلق به دو «کهکشان شفاهی»[۳] و «کهکشان گوتنبرگ»[۴] مورد اشارۀ مکلوهان کاسته شده و با برجسته شدن نقش رسانههای الکترونیک، اهمیت کهکشان مارکنی بیشتر شد و تحولی اساسی در سطح مناسبات ارتباطی بشر ایجاد گردید. این تحوّل در دهه های پایانی قرن، با ورود شبکههای رایانهای به منظومۀ ارتباطات، عملاً «عصر ارتباطات» را رقم زد و تحوّل رسانهها از اشکال آنالوگ[۵] به دیجیتال[۶] و تکامل سطوح ارتباطی از ارتباطات مونولوگ[۷]، به دیالوگ[۸]های همسطح، امکان برقراری تعاملات بسیاری را میان ارتباطگران سبز فایل فراهم آورد.
حضور اینترنت در این میان، نقش بسیار اساسی در همسطح کردن تعاملات ارتباطگران بر عهده داشته است؛ به گونهای که با ورود این وسیلۀ ارتباطی، ماهیت ارتباطات، از ارتباطات عمودی کنترل شدۀ رسانههای الکترونیکی چون رادیو و تلویزیون، به ارتباطات افقی آزاد میان کنشگران فضای مجازی سوق پیدا کرده است. هر چند به دلیل ساز و کارهای وابسته به قدرت زیرساختهای فضای مجازی، هنوز هم نمیتوان به طور کامل این وسیلۀ ارتباطی را رسانهای بیطرف و بدون سوگیری دانست، اما با این حال، حداقل در ظاهر، تحول بزرگی در تنوعبخشی و عمقبخشی به ارتباطات کاربران خود ایجاد کرده است که هیچ رسانهای تا پیش از این، قادر به ایجاد چنین فضایی نبوده است.
مطمئناً حضور در فضای مجازی و متعامل اینترنت، به واسطۀ ساختار بازی که دارد، به طور بالقوه، زمینهساز ارتباط هر یک از کاربران با میلیونها کاربری خواهد بود که به صورت دائم در این محیط مجازی حضور دارند و همین امر نیز مستعد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بسیار بالای کاربرانِ این رسانۀ نوظهور، از سلایق، نظرات، عقاید و دیدگاههای دیگر کاربرانی خواهد بود که به موازات آنها در این فضا به تولید، بازتولید، توزیع و مصرف محتواهای ایجاد شده، مشغول هستند.
هر چند میزان این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، در تمام کاربران به یک اندازه نبوده و هر یک از کاربران این فضای نامحدود، با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی، فردی و… تفاوتهای معناداری در این زمینه با یکدیگر خواهند داشت، اما با این حال، باز هم نمیتوان از اثرات این رسانۀ بسیار پُرنفوذ و جذاب بر روی کاربرانش غافل بود. اهمیت این مسئله زمانی بیشتر نمود پیدا میکند که بحث استفادۀ گروههای خاص با هویتهای فرهنگی مشخص و شکلگرفته، به میان میآید.
در این میان، با توجه به رویکرد مثبت و حضور پُررنگ روحانیت شیعه ـ به عنوان یکی از قدیمیترین و بنیادیترین نهادهای دینی که در حال حاضر به عنوان اصلیترین متولی امور مذهبی جامعۀ ایران به شمار میآید ـ، در فضای تعاملات آزاد اینترنت، توجه به آن و رصد کردن سمت و سوی تأثیر و تأثرات رخ داده در فضای فکری و نگرشی حوزۀ روحانیت، اهمیت ویژهای پیدا میکند که امکان پیشبینی تحولات آینده در حوزۀ اعتقادی و نیز در صورت نیاز، نشان دادن واکنش مناسب (تقویت و یا اصلاح) به این تحولات را به مسئولان امر خواهد داد.
با این مقدمه، ضرورت «سنجش میزان استفاده و اثرگذاری رسانۀ اینترنت بر نگرش فرهنگی روحانیون» ـ که موضوع پژوهش حاضر را به خود اختصاص داده است ـ بیش از پیش روشن میگردد. بدین منظور در این پژوهش، از طریق پیمایش علمی طلاب علوم دینی شاغل به تحصیل در مدارس حوزوی شهر قم و با بهرهگیری از چارچوب نظری متشکل از انواع نظریههای ارتباطاطی در خصوص شکل و فرایند تأثیرگذاری وسایل ارتباط جمعی (در دو بُعد شکل و محتوا) و نیز نظریههای علمی مربوط به حوزۀ روانشناسی اجتماعی مرتبط با شکلگیری و تغییر نگرشها در افراد، به تبیین و توضیح میزان استفاده آنها از این وسیلۀ ارتباطا جمعی و تأثیرگذاری و یا عدم تأثیرگذاری اینترنت بر روی نگرش فرهنگی روحانیون مشمول جامعۀ آماری این پژوهش پرداخته شده است.
۲ـ۱ـ بیان مسئله
نقش دین در زندگی بشر آن قدر کهن، مهم و پُر رنگ است که برخی معتقدند بشر در هیچ برههای از تاریخ خود، بدون حضور دین نزیسته است و «دینداری» (همچون همزاد بشر)، خط ممتد و پیونددهندۀ تمام دورههای تاریخی زندگی انسانها و تجربههای گوناگون آنهاست. (دالمایر، ۱۳۸۸: ۷)
با قبول این پیشفرض و پیش نهادن این فرض جدید که هیچ دینی، بدون بهرهگیری از شیوههای مؤثر ارتباطی، موفق به ابلاغ، بازتولید و تکثیر و گسترش پیام خود نبوده است، به این نتیجه میرسیم که «دین»[۹] و «ارتباطات»[۱۰]، دو نهادی هستند که از گذشتههای دور ـ که با نخستین روزهای تاریخ حضور بشر پیوند خورده است ـ، با یکدیگر تعامل نزدیک داشتهاند. اما این تعامل، همیشه ثابت و یکنواخت نبوده و در طول این دورۀ همکاری پر فراز و نشیب، پیوندها، اشتراکات و گاه تعارضات عمیقی بین این دو نهاد تأثیرگذار بر حیات فرهنگی و اجتماعی افراد ایجاد شده است.
نقش رسانهها و وسایل ارتباطی در تحولات جوامع بشری به اندازهای است که برخی از اندیشمندان علوم ارتباطات از قبیل «اینیس»[۱۱]، «مکلوهان»[۱۲]، «گودی»[۱۳]، «گیدنز»[۱۴] و «تامپسون»[۱۵]، تحول تاریخی جوامع را تابعی از تحول تاریخی وسایل ارتباطی در آنها میدانند و هر کدام، دستهبندیای در این خصوص ارائه دادهاند. هر چند ممکن است با تکیه بر نظریۀ دگرگونی وسایل ارتباطی، نتوان تمام تحولات رخ داده در طول تاریخ جوامع را تبیین کرد، اما در عین حال، نمیتوان از نقش تأثیرگذار و بیبدیل رسانهها و وسایل ارتباطی در تحول جوامع نیز چشم پوشید.
بنا بر این، اگر ادیان و نهادهای دینی را هم بخشی از جوامعی بدانیم که در طول تاریخ همراه با دیگر جنبههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… دچار تحول و دگرگونی شدهاند، میتوان سیر تکاملی ارتباطات از شفاهی به نمادین و نوشتاری و سپس اختراع صنعت چاپ و بعد از آن امواج الکترونیک و در نهایت ارتباطات دیجیتال را با تحولات ایجاد شده در فرم و محتوای ادیان مرتبط دانست، بحثی که گاه نظریهپردازان مکتب تورنتو و پیروان آنها را بر آن داشته است که تحول و تعامل میان دو نهاد دین و ارتباطات را بر اساس سیر تحول وسایل ارتباطی به سه فرهنگ «شفاهی»، «نوشتاری» و «الکترونیکی» دستهبندی کنند و با تکیه بر این رویکردهای نظری و شواهد تاریخی موجود، رابطۀ دین و رسانه را متناسب با این سه فرهنگ مورد بررسی قرار دهند:
۱ـ۲ـ۱ـ دورۀ فرهنگ شفاهی؛ دورۀ سلطۀ دین بر رسانهها
طول دورۀ فرهنگ شفاهی را میتوان از ابتدای تاریخ زندگی بشر تا اختراع دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ[۱۶] (در سال ۱۴۵۳) در نظر گرفت. از ویژگیهای بارز این دوره، وجود ارتباطات همحضوری و چهرهبهچهره بین طرفین ارتباط است که امکان ایجاد فاصلۀ زمانی و مکانی بین دو طرف ارتباط را به حداقل ممکن کاهش میدهد. اگر چه در بخشی از آن، اشکال نمادی در قالب نوشتار هم وجود دارد، اما نوشتار، در این دوره، دارای دوامپذیری و بازتولیدپذیری محدود و ناچیزی است. کتاب در این عصر، صرفاً به صورت نسخههای خطی وجود داشته است و بازتولید آن به آسانی قابل کنترل بوده است.
از آن جا که در این دوره، روحانیون و تعداد محدودی از اشراف و اعضای طبقۀ حاکم، افراد باسواد جامعه را تشکیل میدادهاند، به واسطۀ دسترسی به اطلاعات، قدرت فرهنگی و رسانههای آن زمان را ـ که بیشتر شامل وعظ و خطابه از مبادی رسمی میشده است ـ، در انحصار خود داشتهاند. در واقع، میتوان چنین ادعا کرد که انحصار قدرت فرهنگی، و به تبع آن رسانه، در دورۀ فرهنگ شفاهی، در سلطۀ نهادهای دینی و حکومتی بوده است و به عبارت دیگر میتوان چنین نتیجهگیری کرد که پیام رسانه در دوران فرهنگ شفاهی، همان پیام دین (نهاد فرهنگی مسلط بر جامعه) بوده است که از طریق انواع شیوههای ارتباطات شفاهی، به مخاطبان منتقل میشده است.
از همین رو، گیدنز معتقد است که دورۀ ارتباطات شفاهی ـ که برخی آن را «ارتباطات سنتی» نیز نامیدهاند (معتمدنژاد، ۱۳۷۱ و فرقانی،۱۳۸۷) ـ، بیشتر ناظر به تحکیم و تثبیت سنتهاست و فرقانی هم بر این نکته تأکید میکند که در ارتباطات سنتی، صبغۀ دینی بر دیگر جنبههای ارتباطات غلبه دارد (فرقانی، ۱۳۸۷: ۱۰).
۲ـ۲ـ۱ـ دورۀ فرهنگ کتبی؛ دورۀ چالش بین دین و رسانهها
با اختراع دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ، دورهای جدید در تعامل بین دو نهاد ارتباطات و دین شکل گرفت. کلیسا، ابتدا از امکان بازتولید انبوهی که صنعت چاپ در اختیارش قرار داده بود، استقبال کرد و این صنعت را در همان بدو تأسیس در اختیار خود گرفت و اقدام به انتشار کتب مذهبی و از جمله کتاب مقدس در تیراژ بالا نمود. بنابراین، تولد صنعت چاپ با کاربرد دینی همراه بوده است که از توراتی (اوّلین کتاب چاپی) ـ که توسط شخص گوتنبرگ منتشر شد ـ، آغاز و بعدها به تیراژهای میلیونی آثار مذهبی «مارتین لوتر»[۱۷] کشیده شد. به گفتۀ تامپسون، حدود چهل و پنج درصد از کتابهایی که در آغاز ]شروع صنعت چاپ[ منتشر میشدند، کتابهایی دینی بودند (تامپسون، ۱۹۹۵: ۷۲).
مورخان، بر همین اساس، رسانۀ چاپی را یکی از مهمترین علل موفقیت «مارتین لوتر» و جنبش «پروتستانتیسم»[۱۸] میدانند. لوتر که متوجه شده بود صنعت چاپ، چه امکان فوقالعادهای برای تبلیغات دینی عرضه کرده است، آن را «بزرگترین و آخرین نعمت خدا» دانست (نتس، ۱۳۷۷: ۲۴). به گفتۀ «استیپچویچ» «نقش چاپ در ترویج افکار مذهبی لوتر آن قدر زیاد بود که در زمان حیات خود او، آثارش در هفتاد و هفت شهر آلمانی و اروپایی (فرانسه، ایتالیا و انگلستان) با همکاری دویست و بیست و هفت چاپگر و ناشر، ۳۷۰۳ بار به چاپ رسیدند (محدثی، بیتا: ۳۸۵).
شکی نیست که صنعت چاپ با افزایش میزان تولید، بازتولید، دوامپذیری و فاصلهگذاری فضا ـ زمان، امکان گسترش کیفی و کمّی ارتباطات (و بویژه در اوایل، ارتباطات دینی) را فراهم آورد، اما کمکم از آن جا که تیراژهای عظیم کتاب، باعث رواج خواندن و نوشتن (بویژه در میان طبقات متوسط و حتی پایین جامعه) شد و به رشد آگاهی آنها انجامید، نگرانیهای عدهای از احتمال سوء استفاده از چاپ (بویژه در صورت پرداختن افراد غیر مسئول به این حرفه)، به تدریج خود را نشان داد و پس از گذشت بیست سال از چاپ تورات گوتنبرگ، کلیسا دریافت که دیگر نمیتواند بر چاپ و توزیع متون، کنترل لازم را داشته باشد، لذا هم کلیسا و هم دولت از این که نیروی جدیدی (قدرت فرهنگی نمادی) در حوزۀ قدرت آنان سر برآورده است، احساس خطر کردند و بدین ترتیب بود که نهاد «سانسور» را پدید آوردند و با یکدیگر همکاری همهجانبهای در این خصوص انجام دادند. (محدثی، بیتا: ۳۸۴).
در واقع، مهمترین اتفاقی که با ایجاد رسانههای چاپی برای نهاد دین افتاد، این بود که نهاد رسانهای به عنوان رقیبی برای دین ظاهر شد و به تدریج از سلطۀ نهاد دین بیرون آمد و به عنوان نهادی مستقل، قدرت فرهنگی را در اختیار گرفت و در کنار دین، عهدهدار تولید، بازتولید و توزیع معرفت در سطح جوامع گردید، اتفاقی که تامپسون از آن با عنوان «رسانهای شدن فرهنگ» نام میبرد. رسانهای شدن فرهنگ از نظر وی، شالودۀ نهادیِ مشخصی داشت و آن «توسعۀ سازمانهای رسانهای بود که ابتدا در نیمۀ قرن پانزدهم پدید آمدند و از آن موقع تا کنون، فعالیتهایشان گسترش یافته است.» مک کوئیل نیز معتقد است که «تاریخ رسانۀ مدرن با کتاب چاپی آغاز میشود که قطعاً ]به واسطۀ آن[ نوعی انقلاب در جامعه رخ داد» (خیری، ۱۳۸۹: ۱۲۵).
بنابراین، در عصر رسانههای چاپی، از انحصار کامل نهادهای دینی بر نهاد ارتباطات کاسته شد و به مرور زمان، با افزایش سطح سواد و آگاهی مردم، کتابها، روزنامهها و مجلات منتشر شده در حوزههای مختلف ـ که بیانگر دیدگاه اندیشمندان با نگرشهای فکری و مذهبی متفاوت و گاه متضاد یکدیگر بودند ـ، به عنوان رقیبی جدی در برابر یکهتازیهای متولّیان نهادهای دینی قد برافراشتند و کمکم زمینۀ تحول فضای ارتباطی از حالت «مونولوگِ» صرفاً دینی به «دیالوگِ» میان عقاید مختلف فراهم گردید و شرایط به گونهای پیش رفت که در اواخر این عصر، کارگزاران دینی که تا پیش از این، تنها تولیدکنندگان پیامهای رسانهای (شفاهی) بودند، به تدریج تغییر نقش داده و به عنوان مخاطب بخشی از پیامهای تولید شده از سوی دیگر مراکز تولید اندیشه قرار گرفتند، ضمن این که هنوز هم نقش تولید محتوا را ایفا میکردند، اما اتفاقی که افتاد، این بود که رسانههای چاپی، آنها را از نقش یگانۀ تولیدکنندۀ پیام به نقش دوگانۀ تولیدکننده ـ مصرفکنندۀ پیامهای رسانهای تبدیل کرده بود.
۳ـ۲ـ۱ـ دورۀ فرهنگ الکترونیک؛ دورۀ سلطۀ رسانهها بر دین
به طور تقریبی میتوان آغاز مرحلۀ سوم فرهنگ رسانهای در غرب را با تأسیس نخستین فرستندۀ رادیویی (در سال ۱۹۲۰) مصادف دانست. شکلگیری انواع وسایل ارتباطی و رسانههای جدید از قرن بیستم به بعد، نقش چشمگیری در این زمینه داشته است؛ به طوری که در اواخر قرن نوزدهم سینما اختراع شد و در قرن بیستم به شدت رشد و گسترش یافت. در نیمۀ اوّل قرن بیستم نیز رادیو و تلویزیون پدید آمدند و پس از آن نیز ویدئو، ماهواره و اینترنت ظهور کردند، تحولاتی که همچنان با سرعت بسیار بالایی ادامه دارد. این تکثر و گسترش روز افزون نهاد ارتباطات به حدی رسیده است که به جرئت میتوان گفت امروزه بیشتر تجربههای انسان جدید در محیط رسانهای روی میدهد و رسانههای جدید، زیستجهان انسان را متحول ساختهاند.
اتفاقی که دراین میان افتاده، این است که سازمانهای رسانهای، امروز چنان متکثر، مؤثر و قدرتمند شدهاند که دیگر نه تنها دین، بلکه دولتهای مقتدر و بزرگ نیز نمیتوانند کنترل همهجانبهای بر آنها اِعمال کنند. در واقع، در جهان جدید، دین نه میتواند بر رسانه اِعمال سلطه کند و نه میتواند به آن بیتوجه باشد. امروزه، خوب یا بد، دین نیز مانند تمام جنبههای زندگی روزمره، جزئی از همۀ چیزهایی است که تحت پوشش رسانهها هستند.
تفاوت حضور نهاد دین در فرهنگ الکترونیک با فرهنگ نوشتاری در این است که در فرهنگ نوشتاری، دین مهمترین و اصلیترین رقیب دیگر تفکرات و دیدگاههای موجود در فضای رسانههای چاپی به حساب میآمد. در واقع، با شروع عصر روشنگری بود که انحصار رسانهای از اختیار نهاد دین خارج شد و دیدگاههای روشنگرانه که در مخالفت با دیدگاههای دینی شکل گرفته بودند، در فضای رسانهای جدید (در قالب مطبوعات مسلکی و عقیدتی)، ابراز وجود کردند و نکتۀ کلیدی در این میان این بود که حضور این دیدگاههای مختلف در فضای رسانهای این عصر، برای مقابله و پاسخگویی به ادعاهای انحصارطلبانه و جزماندیشانۀ نهادهای دینی (بویژۀ کلیسای کاتولیک) بود که تا پیش از آن قدرت بلامنازع در فضاهای رسانهای را تشکیل میدادند. اهمیت این مسئله در این است که میتوان چنین ادعا کرد با این که در عصر فرهنگ نوشتاری، سلطۀ مطلق نهادهای دینی بر رسانهها از بین رفته بود، اما گفتمان دینی، همچنان فضای غالب رسانهها را در اختیار داشت و اصولاً گفت و گوهایی که از جنس غیر دینی و از سوی دیدگاههای مخالف نیز مطرح میشدند، نیز به نوعی مرتبط با فضای گفتمان دینی بودند که به شکل انتقاد، رد یا تشکیک در اصول، عقاید و آموزههای دینی از سوی مخالفان بیان میشدند و بدیهی است که در سوی دیگر، نهاد دین به منظور پاسخگویی و مقابله با شبهات و انتقادات موجود و دفاع از ارزشهای خود و حفظ آنها، نقشی مهم در فضای رسانهای آن زمان بازی میکرده و در مباحث مطرح شده در فضای رسانهای حضوری پُر رنگ داشته است.
از سوی دیگر، به دلیل محدود بودن گسترۀ توزیع بیشتر رسانههای چاپی به محیطهای درونمرزی، گفتمان موجود در فضای رسانهای، بیشتر شامل مباحث ملّی بوده و اگر هم تکثر آراء یا تنوع دیدگاهی وجود داشته است، به تکثر و تنوع آراء و دیدگاهها در درون مرزهای یک کشور محدود میشده و به ندرت اتفاق میافتاده است که در رسانههای نوشتاری یک کشور، مباحث دینی یا حتی غیر دینی کشورهای دیگر، گفتمان غالب بر فضای مطبوعات را تشکیل دهد.
اما در فرهنگ رسانههای الکترونیک، بویژه پس از جهانیشدن و شکلگیری رسانههای بین المللی مانند شبکههای تلویزیون ماهوارهای، اینترنت و… حوزۀ مسائل مطرح شده در فضای رسانهای از دغدغهها و دیدگاههای متنوع درونمرزی و ملّی فراتر رفته و به گفتمانهای برونمرزیِ بین المللی تغییر ماهیت دادهاند. در واقع، با تکثر و تنوع ایجاد شده در گفتمان محیطهای رسانهای بین المللی، دین هم تنها به یکی از سرفصلهای گفتگو در این فضا (در کنار مسائل دیگری مانند موضوعات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیستمحیطی و…) تبدیل شده است و انحصاری که تا پیش از آن موضوعات مذهبی بر فضای رسانهای فرهنگهای شفاهی و نوشتاری اِعمال کرده بودند، از بین رفته است و میتوان گفت هیچ اولویتی در پرداختن به موضوعات دینی در این فضا در میان دیگر موضوعات به چشم نمیخورد.
بدین ترتیب، در فرهنگ الکترونیک، نه تنها مانند فرهنگهای گذشته، دیگر دین بر رسانهها سلطه ندارد، بلکه این رسانهها هستند که سلطۀ خود را بر سر موضوعات دینی گستردهاند و آن را به پدیدهای ابژکتیو[۱۹] تبدیل کردهاند و همین موضوع، نیاز به تحلیل و بررسی تأثیرات شکلی و محتوایی فضای مجازی بر دین و نگرش متولیان آن را ایجاد کرده است.
بیشک، هنگامی که از نهاد دین، سخن به میان میآوریم، کارگزاران دینی را هم مدّ نظر قرار میدهیم. پس، طبیعی است که در تعاملات بین دو نهاد دین و ارتباطات، متولّیان دینی نیز در زمینۀ تأثیرگذاری بر فضای رسانهای حضوری پُررنگ داشته و همچون دیگر مخاطبان، از تأثیراتی که رسانههای نوینی چون اینترنت بر مخاطبان خود بر جای میگذارند، نیز متأثر گردند.
بررسی تعامل بین رسانۀ اینترنت ـ که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه حوزۀ روحانیت شیعه قرار گرفته است ـ، و متولّیان دینی و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابل هر یک، ترمی جدید و بسیار حساس را در مباحث ارتباطات (بویژه ارتباطات دینی) باز میکند که ما نیز با همین رویکرد، در این پژوهش، در صدد سنجش میزان و نوع استفاده روحانیون از اینترنت و تأثیرگذاری آن بر نگرش فرهنگی آنها برآمدهایم.
۳ـ۱ـ ضرورت پژوهش
نظامهای فکری، عقیدتی و ایدئولوژیکی، در طول تاریخ به عنوان مهمترین عامل معنابخش به زندگی بشر به شمار آمدهاند و همچنان نیز نقش مهم و تأثیرگذار خود را در شکلدهی به زندگی فردی و اجتماعی انسانها حفظ کردهاند. ادیان، در این میان، با توجه به قدمت و گستردگی زیادی که دارند، از اولویت ویژهای برخوردارند. بدون شک، هیچ دین، عقیده و یا باوری، بدون بهرهگیری از ساز و کارهای اجرایی و اتکا به ساختارها و نهادهای منسجم ارتباطات دینی، امکان تولید، بازتولید و توزیع معرفت مورد نظر خود را نداشته و نخواهد داشت.
تأسیس و مدیریت چنین ساختارها و نهادهایی در قرون اوّلیۀ اسلام، بر عهدۀ شخص پیامبر (ص)، اصحاب و ائمۀ اطهار (ع) بوده است و در زمان غیبت هم علمای دین متکفل این امر مهم و حساس در جامعۀ اسلامی شدهاند. در حال حاضر، علمای اسلام و بویژه روحانیت شیعه با ایجاد ساختار و تشکیلات منسجم و متمرکز دینی، نه تنها عهدهدار بازتولید و تکثیر معرفت دینی در سطح جوامع اسلامی هستند، بلکه با بهرهگیری از آخرین تکنولوژیهای نوین ارتباطی، تمام تلاش خود را برای ترویج، تبلیغ و گسترش دین اسلام در سطح بین المللی به کار گرفتهاند.
در حال حاضر، روحانیت، تنها نهادی است که رسماً متکفل تبیین نحوۀ صحیح دینورزی در درجۀ اوّل، نظارت بر شیوۀ دینداری در درجۀ دوم و به دست دادن الگوی عملی تدیّن و ارائۀ نسخۀ پیادهشدۀ حیات دینی در درجۀ سوم است. اگر روحانیت را جزو اصنافی که از «آرمان حرفهای» برخوردارند (مثل پزشکی، معلمی، قضاوت و…) به حساب آوریم، علاوه بر انتظارات معمولی مانند «سطح بالای دانش تخصصی»، «وظیفهمحوری» و «منزلت ممتاز اجتماعی» که از حرفههای کلاسیک میرود، خصوصیت چهارمی نیز به این صنف میتوان نسبت داد که آن را از سایر حِرَف و مشاغل متمایز میکند و آن «حساسیت مضاعف جامعه نسبت به عملکرد آنهاست». این حساسیت و توقع ویژه، زاییده اقتدار ،اعتبار و منزلت اجتماعی این حرفه است که آن را از مجاورت با امر قدسیِ مورد پذیرش جامعه مذهبی به دست آورده است (عالمزادۀ نوری، ۱۳۸۹: ۱۰).
از این رو، روحانی، نزد متدیّنان، از منزلت اجتماعی بیبدیلی برخوردار است، به طوری که در جوامع مذهبی، روحانیون، معتمدترین افرادی هستند که دینداران برای بازگویی دردِ دلهای خود یا رازهای خانوادگی یا وصیّت و… به آنها رجوع میکنند. مسلمانان، روحانیون را در کسوت و لباس پیامبر خود و وکیل ائمۀ هدی (ع) میبینند[۲۰] و لذا گفتار، اعمال و سیرۀ عملی آنها را الگوی زیست خود میدانند و زندگی خود را حسب تشخیص و حکم علما تنظیم میکنند.
بنابراین، روحانیون نه تنها هنگام انجام رسالت و وظیفۀ خود در محراب و منبر و کرسی تدریس، تحت نظارت مستقیم مخاطبانشان هستند، بلکه تمام فعالیتها و اساساً سبک زندگی آنها (و حتی خانواده و اطرافیانشان) همواره زیر ذرّهبین جامعه قرار دارد و از همین روست که یک روحانی باید همیشه اندیشه، رفتار، گفتار، نوع پوشش، مسکن، خوراک و به طور کلی تمام جوانب ریز و درشت زندگی خود و اطرافیان خود را مورد پایش قرار دهد تا با نظام نشانگان زیّ طلبگی (الگوهای تعریف شده برای نقش و جایگاهی که در آن قرار دارد) انطباق داشته باشد که اگر این چنین باشد، منزلت اجتماعی و محوریت دینی او ارج نهاده میشود و اعتبار و اعتماد مردم ادامه مییابد، اما اگر شیوۀ زندگی او مغایر با هنجارها و چارچوبهای تعریف شده برای این نقش باشد، اعتماد اجتماعی نسبت به او رنگ باخته و در صورت تداوم و گسترش این روند، حادثهای در ابعاد بزرگتر رخ می کند و آن تعمیم خطای طیفی از روحانیون به همۀ جامعۀ حوزوی و در نتیجه از دست رفتن کارکردهای نهاد روحانیت است که در نهایت، ضربۀ اصلی چنین آسیبی، متوجه اصل دین میشود و دین و دینداری شدیداً آسیب میبیند.