در حالی که تمرکز اصلی نوآوری در محصول بر جدید بودن محصول است ، نوآوری در بازار بر تازگی رویکردهای بازار- محور[۶۹] تأکید میکند. گرچه نوآوری های محصول و بازار عوامل مهمی محسوب میشوند، اما آن ها به طور اجتناب ناپذیری در هم گره خورده اند. (وانگ و احمد[۷۰]، ۲۰۰۴، ۳۰۵)
۲-۳- ۴- ۳- نوآوری فرایندی[۷۱]
نوآوری فرایندی عمدتاًً به طور واضح و روشن در ادبیات مورد بحث قرار نگرفته است . ونگ و دیگران[۷۲] (۲۰۰۷) معتقدند نوآوری فرایندی توسعه یا بهبود اساسی فرایند تولید از طریق تجهیزات جدید یا مهندسی مجدد فرایندهای عملیاتی میباشد. (وانگ و دیگران، ۲۰۰۷، ۲۶۹) در بسیاری
از مطالعات نوآوری فرایندی به عنوان جزئی از نوآوری تکنولوژیکی در نظر گرفته شده است. برای مثال کیچل[۷۳] (۱۹۹۷) معتقد است که نوآوری تکنولوژیکی در پرتو ماهیت و فرایند اتخاذ نوآوری بهتر بررسی می شود. بنابرین ما از نوآوری فرایندی که با ارائه روش های تولید جدید، رویکردهای مدیریتی نوین و تکنولوژی مدرن میتواند تولید و فرایندهای مدیریت را بهبود بخشد ، استفاده
میکنیم.
نوآوری فرایندی در حقیقت توانایی سازمان برای بهره برداری از منابع و قابلیت هایش میباشد بلکه مهمتر از آن، توانایی ترکیب مجدد[۷۴] و شکل دهی مجدد[۷۵] منابع و قابلیت ها برای تحقق شرایط تولید خلاق در جهت موفقیت سازمانی است که همه این عوامل در نوآوری کلی سازمان نقش حیاتی ایفا
میکنند. (وانگ و احمد[۷۶]، ۲۰۰۴، ۳۰۵)تفاوت این نوع از نوآوری با نوآوری محصول این است که نوآوری محصول عمدتاًً مشتریان خارجی را مدنظر قرار میدهد. منافع برآمده از نوآوری محصول قابل مشاهده است زیرا درآمدهای حاصل از نوآوری محصول موفق ، اغلب آشکار و بر مبنای درآمدهای پولی است. برعکس، درآمدهای حاصل از نوآوری فرایندی ضمنی است و با کاهش هزینه های تولید مشخص می شود. (وانگ و دیگران، ۲۰۰۷، ۲۶۹)
۲-۳- ۴- ۴- نوآوری رفتاری[۷۷]
نوآوری رفتاری میتواند در سطوح مختلفی نمایان شود : افراد، تیم ها و مدیریت. نوآوری رفتاری یک سازمان را نمی توان به سادگی توسط بررسی رویدادهای نوآوری اتفاقی (پراکنده)[۷۸] یا ویژگی های مبتکرانه گروههای کوچک مشخص در سازمان سنجید. بعد رفتاری باید منعکس کننده “تغییر مستمر رفتاری” یک سازمان نسبت به نوآوری باشد، مثل تعهد رفتاری.
نوآوری فردی یک توزیع به هنجار (نرمال) است که بنای شخصیت را شکل میدهد و ممکن است از آن به تمایل برای تغییر تعبیر شود. نوآوری تیمی قابلیت انطباق پذیری تیم برای تغییر است که به سادگی از حاصل جمع افراد نوآور به دست نمی آید بلکه بر اثر هم افزایی مبتنی بر پویایی های گروه به دست میآید. نوآوری مدیریتی نیز بیان کننده خواست و تمایل مدیریت به تغییر، تعهد به تشویق روش های جدید انجام کارها و تمایل به توسعه ایده های جدید میباشد.
نوآوری رفتاری که به وسیله افراد، تیم ها و مدیریت به تصویر کشیده شد، شکل گیری فرهنگ نوآوری ، پذیرش درونی ایده های جدید و نوآوری را ممکن میسازد. نوآوری رفتاری یکی از عوامل اساسی است که بر پیامدهای نوآوری تأکید میکند. فرهنگ نوآوری در نقش کاتالیزور نوآوری است در حالی که فقدان آن مانع نوآوری است. (وانگ و احمد، ۲۰۰۴، ۳۰۵)
۲-۳- ۴- ۵- نوآوری استراتژیک[۷۹]
نوآوری در تدوین استراتژی به”مفهوم سازی مجدد آنچه که به کل کسب و کار مربوط می شود و به نوبه خود منجر به شیوه متفاوت ایفای نقش در کسب و کار موجود می شود” اطلاق میگردد. نوآوری استراتژیک زمانی تحقق مییابد که شرکت ضعف های خود را در صنعت مشخص نماید و بعد از آن این ضعف ها به بازار انبوه جدیدی تبدیل شود . بسانکو و دیگران[۸۰] (۱۹۹۶) نوآوری استراتژیک را بهبود استراتژی های رقابتی جدید که برای شرکت ارزش آفرینی میکند ، تعریف میکنند. در این مطالعه توجه عمده نوآوری استراتژیک بر سنجش توانایی سازمان برای مدیریت اهداف بلندپروازانه سازمانی و شناسایی شکاف های موجود بین این اهداف با منابع موجود به منظور افزایش خلاقانه منابع محدود میباشد.
در بسیاری از سازمان ها ، نوآوری استراتژیک با چالش های عدیده ای مواجه است. یکی از توجیهات این است که شرکت هایی که در بازارهای موجود[۸۱] بسیار موفق هستند ، ضرورتی برای تغییر احساس نمی کنند. تحت شرایط دیگر، شرکت ها نیاز برای تغییر را تشخیص دادهاند اما به علت عدم اطمینان تغییر، ظرفیت های لازم برای اداره تغییر یا درنگ برای پذیرش ریسک را ندارند.
تحقیقات تجربی در زمینه نوآوری استراتژیک بسیار محدود است. بیشتر نویسندگان نوآوری استراتژیک را به عنوان یکی از مؤلفه های نوآوری سازمانی در نظر نمی گیرند بلکه برخی دیگر نوآوری استراتژیک را همان نوآوری سازمانی می دانند. برای مثال میلر و فریزن[۸۲] (۱۹۸۳) ریسک پذیری اجرایی[۸۳] در استفاده و بهره برداری از فرصت های رشد نامعلوم را معیار مهم نوآوری سازمانی
می دانند. کاپن و دیگران[۸۴] (۱۹۹۲) گرایش استراتژیک یک شرکت برای پیشگام بودن را یک بعد نوآوری سازمانی می دانند. اولونتیس و دیگران[۸۵] (۱۹۹۴) گرایشات آشکار نوآوری استراتژیک[۸۶]
را نوآوری سازمانی می دانند. (وانگ و احمد، ۲۰۰۴، ۳۰۶)
پنج بعد نوآوری که در بالا معرفی شدند به هم مرتبط اند. بخصوص نوآوری در محصول و نوآوری در بازار در هم عجین شده اند. هم نوآوری در محصول و هم نوآوری در بازار برون گرا[۸۷] و
بازار- محور[۸۸] هستند در حالی که نوآوری فرایندی و رفتاری درون گرا[۸۹] بوده و بر نیازهای نوآوری های محصول و بازار توجه میکنند. نوآوری استراتژیک بر توانایی سازمان برای تشخیص فرصت های بیرونی(شناسایی به موقع یک مد) و تطبیق فرصت های بیرونی با قابلیت های داخلی به منظور ارائه محصولات جدید و جستجوی بازارهای جدید تأکید میکند. نوآوری محصول و بازار ، نوآوری های فرایندی ، رفتاری و استراتژیک را دربرمی گیرند. این پنج بعد از نوآوری با هم نشان دهنده نوآوری کلی سازمان است. (وانگ و احمد، ۲۰۰۴، ۳۰۶)
۲-۴- پیشینه تحقیق
در داخل و خارج از کشور پژوهش مشخصی که به بررسی رابطه بین فرسودگی شغلی و نوآوری بپردازد، صورت نگرفته است . البته هر کدام از این موضوعات به صورت جداگانه و در ارتباط با متغیرهای دیگر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته اند.
۲-۴- ۱- پیشینه داخلی
-
- رسولیان و همکاران(۱۳۸۳) پیرامون« ارتباط فرسودگی شغلی با ویژگی های شخصیتی در پرستاران» با هدف تعیین میزان فرسودگی شغلی در سه بعد خستگی هیجانی، مسخ شخصیت و کاهش کفایت شخصی و بررسی ارتباط آن با ویژگی های شخصیتی پرستاران انجام گرفته و نتیجه گرفته شد که میزان فرسودگی شغلی، افزون بر ارتباط با متغیرهای شغلی و جمعیت شناختی، در گروههای شخصیتی مختلف نیز متفاوت است.