این تحقیق نشان میدهد در مراحل اولیه حرکت به سوی توسعه اقتصادی، به طور معمول زنان در حاشیه قرار میگیرند چون مردان در دسترسی به فناوری و تحصیلات از اولویت برخوردارند. پس در مراحل آغاز گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن، زنان به سمت تولید خانگی و مردان به سمت تولید کارخانهای سوق داده میشوند ولی با پیشرفت فرایند صنعتی شدن، بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، کاهش نرخ باروری و مقرون به صرفه بودن استفاده از کارگران محلی، سهم زنان در نیروی کار افزایش مییابد[۶۶].
فراستخواه (۱۳۸۳)[۶۷] در مقالهای با عنوان” زنان ،آموزش عالی و بازار کار” با اشاره به نیروی انسانی متخصص زنان، بازار کار را هم از حیث عرضه (دسترسی به آموزش عالی) و هم از حیث تقاضا (دسترسی به فرصتهای شغلی) مورد بررسی قرار میدهد و به عدم تعادل جنسیتی شدید اشاره میکند. با وجود تغییرات سالهای اخیر در ابعاد ذکر شده هنوز کاستیهای اساسی به زیان زنان وجود دارد که نمونه آن کم بودن سهم زنان در گروههای عمده تحصیلی و نیز دورههای تحصیلات تکمیلی در مجموع تراکمی دانش آموختگان و پایین بودن سهم اشتغال زنان در پستهای مدیریتی میباشد. نویسنده به موارد راهبردی برای رفع این تبعیض اشاره میکند که عبارتند از:
ایجاد امتیازات و جاذبههای قانونمند برای سرمایهگذاریهای اشتغالزا برای زنان متخصص.
رفع موجبات تبعیض جنسیتی در دستیابی به سمتهای تصمیم گیری.
اصلاحات لازم در نظام حقوقی و قوانین و مقررات با هدف رفع تبعیض جنسیتی (قانون مدنی، قانون کار ، قانون تامین اجتماعی ).
رئیس دانا(۱۳۸۷)[۶۸] با دیدی انتقادی در خصوص تاثیر جهانیسازی بر اشتغال زنان مینگرد و بیان میدارد که، در فرآیندهای تجربه شده و بر اساس استدلال های علمی مربوط به آن، خصوصیسازی و بازارگرایی افراطی و آمادهسازی زمینههای اقتصادی برای ورود بیحفاظ و امنیت به رقابت جهانی جز فقر، تورم، تبعیض و ضایع شدن حقوق اقشار محروم، به ویژه زنان کم توان از لحاظ اقتصادی را در بر نداشته است. توصیه چیزی نیست جز اتخاذ راه و روش توسعه همگانی، رشد توام با باز توزیع و برابری بیشتر توسعه انسانی. در این روش دولت مسئولیت حرکت اقتصاد به سمت رشد و ارتقای نیروی کار بهویژه زنان را هدف اصلی قرار میدهد و برای آن برنامههای عملی و مبتنی بر راهبردهای سنجیده و مردمگرا تدوین میکند. نباید به سراب فریبنده نولیبرالیسم جهانی دل داد و نیروی کار بهویژه زنان میهن را به دست تند باد حوادث و گزند آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی آن سپرد.
قاسمی[۶۹](۱۳۸۷) در مقالهای اظهار میکند که اشتغال هرچه بیشتر زنان نه تنها باعث افزایش بیشتر و سریعتر تولید ناخالص داخلی (GDP) در مقایسه با اشتغال مردان شده، بلکه افزایش بهرهوری نیروی کار و سرمایه را نیز به دنبال داشته است. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نزدیک به نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهها و دانشجویان شاغل به تحصیل را دختران تشکیل میدهند و اکنون پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که زنان هم سرمایه گذاران خوبی هستند و هم به خوبی از سرمایه خود استفاده میکنند.
در سالهای اخیر زنان کشورهای آسیایی سهم بهسزایی در موفقیت صنایع صادراتی داشتهاند، بهطوری که بین ۶۰ تا ۸۰ درصد مشاغل بخشهای صادراتی این کشورها بهویژه بخش نساجی و پوشاک با دستان زنان اداره میشود البته باید دانست که نقش آفرینی زنان در اقتصاد جهانی، صرفاً به حضور آنها در محیط کار و سهم آنها از کل نیروی کار کشورها محدود نمیشود. زنان علاوه بر اشتغال رسمی، در خانه نیز مشغول به کار هستند و به اصطلاح «خانه داری» میکنند، از کودکان خود نگهداری و مراقبت میکنند، خانه را تمیز میکنند، آشپزی میکنند و هزاران کار دیگر انجام میدهند که در ازای آنها هیچ مزدی نمیگیرند؛ کارهایی که با وجود پیامدهای مثبت بسیار در آمار و ارقام رسمی وارد نمیشوند. با این وجود به همان اندازه که بر اشتغال رسمی زنان افزوده میشود، از میزان ساعات کار غیررسمی و بدون مزد آنها در خانه کاسته میشود البته این کاهش ساعات کار در خانه میتواند به افزایش بهرهوری کلیت اقتصاد جامعه کمک کند. برای اثبات این ادعا کافی است به نرخ عظیم تولید ماشینهای ظرفشویی و ماشین لباسشویی یا تعداد قابل توجه پرستار بچه، مهد کودک و خدمتکاران پاره وقت در جوامع امروزی نگاهی کرد تا دریافت اشتغال زنان در بیرون از خانه، تا چه حد میتواند به اشتغال آفرینی و رونق اقتصادی کمک کند.
یوسفی(۱۳۸۷)[۷۰]درترجمه مقالهای با اشاره به سال ۲۰۰۰ میلادی و اینکه تنها ۸ درصد از زنان شاغل در اروپا خوداشتغال بودند در حالیکه مردان دو برابر این میزان را به خود اختصاص داده بودند، به دلایل مختلفی اشاره میکند که زنان روزبهروز تمایل بیشتری به شروع کسب و کاری جدید از خود نشان میدهند. متأسفانه مزایای تحصیلات عالی و تجربیات کاری نمیتواند عقب ماندگی ناشی از جنسیت و زن بودن در جامعه برای زنان کارآفرین را جبران کند. زنان از نبود مدلی کارا و موفق برای کسب حمایت سایر زنان و کسب نیازهایشان در برپایی کسب و کار برای خود رنج میبرند. متأسفانه تعداد زنان در بخشهایی که نیازمند نوآوری است بسیار کم است. این کم بودن نه به دلیل ناتوانیهای فردی که بیشتر به دلیل مشکلات ساختارهای اجتماعی است.
عمدهترین مشکلات در این زمینه به شرح زیر است:
۱) زنان به راحتی قادر به شناسایی زنان موفق در عرصه کسب و کار و کارآفرینی نیستند بهویژه اگر در خانوادهای پرورش یافته باشند که مادر آنها کارآفرین نبوده باشد. این زنان اغلب به زنان کارآفرین به چشم افرادی غیر طبیعی و مشکلدار نگاه میکنند.
۲) فعالیتهای کارآفرینانه و شغلی زنان در برخی از حوزهها مانند دوختودوز، آرایشگری، امور بهداشتی از نظر جامعه کم و بیش به رسمیت شناخته شده است اما اگر زنی بخواهد در خارج از حوزههای مزبور فعالیتها شغلی و کارآفرینانه داشته باشد این احتمال وجود دارد که از نظر اجتماعی مورد پذیرش قرار نگیرد.
۳) واضح است که زنان مسولیت حفاظت و نگهداری از کودکان را بر عهده دارند. در کمتر جامعهای پذیرفته شده است که مردان در خانه بمانند و از بچهها نگهداری کنند. زمانی هم که بچهها به سنینی میرسند که مستقل میشوند، نگهداری از والدین پیر بر عهده زنان است.
حال اگر زنان بخواهند کارآفرین باشند جامعه از آنها میخواهد که هر دو نقش یعنی کار و نگهداری بچهها و والدین را توأمان به عهده گیرند. این در حالی است که مردان تنها وظیفه تأمین نیازهای مالی خانواده را بر عهده دارند و از آنها انتظار خانهداری، رفت و روب، خرید و نگهدای بچهها و والدین را همزمان با فعالیتهای شغلیشان نمیرود.
۴) بسیاری از زنان در چنین فضایی آموزش دیده و تربیت شدهاند و به همین شرایط قانعاند و توقع زیادی از خود ندارند. زنان همیشه در لحظههای حساس از خود میپرسند که آیا من میتوانم؟ آیا کس دیگری از من بهتر از عهده این کار برمیآید؟ آیا باید بیشتر بدانم؟ بسیار جالب توجه است که بسیاری از زنان موفق در مدارس و دانشگاههایی آموزش دیدهاند که در آنجا فرصت آزمودن خود و شناخت ضعفها و قوتهای خود را داشتهاند.
۵) واقعیت این است که هنوز تبعیض علیه زنان بسیار زیاد است. زنان در شغلهای برابر هنوز از مردان کمتر حقوق دریافت میکنند. زنان هنوز به انواع روابط و شبکههایی که مردان در تصمیمگیریها و برای کسب موفقیت در اختیار دارند دسترسی ندارند. در طول قرنها مردان در کسب و کار، شبکهها و روابط خود را ایجاد کردهاند و زنان هنوز در این زمینه در اول راهاند.
۶) زنان داستانهای بسیاری نقل میکنند که توسط بانکها وقتی برای دریافت اعتبار برای کسب و کارشان مراجعه میکنند جدی گرفته نمیشوند. از این رو باید مردی از خانوادهشان مانند همسر یا پدرشان را برای رایزنی و دریافت اعتبار با خود به بانکها ببرند. تسلط مردان بر دنیای بانکی، یکی دیگر از معضلات زنان است.
علوی لنگرودی (۱۳۸۷ )[۷۱] در ترجمه مقالهای به تبعیض های جنسیتی در بازار کار کشورهای عقب مانده یا در حال توسعه، به مراتب بیش از کشورهای توسعه یافته و صنعتی است. بر اساس جدیدترین گزارش کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد[۷۲] در مورد وضعیت زنان آسیا و اقیانوسیه آمده است: تبعیضهای جنسیتی در آسیا و اقیانوسیه ، هر سال ۴۲ تا ۴۷ میلیارد دلار به اقتصادهای کشورهای این مناطق ضرر وارد میکند و بخش عمده این زیان هم به علت از بین رفتن یا بلا استفاده ماندن فرصتهای شغلی مناسب زنان و محدود ماندن اشتغال فعال زنان به وجود میآید. باید دانست که تبعیض و نابرابری جنسیتی در کشورهای ثروتمند جهان نیز به شکل ملموسی وجود دارد و مختص کشورهای فقیر و عقب مانده نیست. برای اثبات این مدعا کافی است به فاصله عمیق اشتغال زنان با مردان در اقتصادهای قدرتمندی چون آمریکا و اروپای غربی، نگاهی بیندازیم. بررسیها حاکی از آن است که در کشور سوئد، کمترین تبعیض و تفاوت بین سهم زنان و مردان در بازار کار وجود دارد (چیزی نزدیک به چهار درصد) دلیل این امر نیز برمیگردد به این واقعیت جالب که در سوئد، بیش از ۷۰ درصد زنان بین ۱۵ تا ۶۴ سال مشغول به کار هستند.
۳-۲- مروری بر کارهای انجام شده در مورد اشتغال زنان در خارج از کشور
سوزان هرتن (۱۹۹۰) [۷۳] با اشاره به نقش بسیار مهم زنان در پروسه صنعتی شدن بهخصوص در آسیا به ارائه شواهدی در این زمینه پرداخته است. زنان در آسیا در کارگاههای صنعتی صادراتی نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورهایشان داشتهاند.
لیم لی (۱۹۹۰) [۷۴] در مقالهاش خاطر نشان میکند که یک توافق تاریخی زنان را به تولیدات کلیشهای با دستمزدهای اندک، روابط کاری تاسف آور، فقر در ممالک جهان سوم و استعمار توسط شرکتهای چند ملیتی در مناطق آزاد تجاری کالاهای صادراتی بهخصوص در آسیا و آمریکای لاتین در کام خود کشانده است.
لیونز (۱۹۹۲)[۷۵] معتقد است که تجربیات تحصیلی زنان برای گسترش دامنه شغلی آنها در آینده ضروری است. بر اساس این رویکرد، موقعیت شغلی و حرفهای زنان در گرو کسب تجربیات تحصیلی است. همچنین برخورداری زنان از آموزش عالی به شانس برخورداری بیشتر آنان در بازار کار کمک میکند.
نزومبه (۱۹۹۹) [۷۶] در مقاله خود تعریف مبهمی از ارزش کار زنان در روابط جهانیسازی دارد و اینکه معمولاً ارزش کار زنان کمتر از مقدار واقعی ارزیابی میشود و معتقد است که با وجود تلاش برای جهانیسازی در اکثر جنبهها، در مورد زنان جهانیشدن به تبعیض جنسیتی بیشتر در مورد آنها انجامیده است.
سیمین محمود و نیلا کبیر (۲۰۰۰)[۷۷] در مقاله خود به بررسی وضعیت زنان بنگلادشی در صادرات و بازارهای داخلی میپردازند. در صنایع صادراتی این کشور حدود ۵/۱ میلیون نفر استخدام شدهاند که اکثریت با زنان بوده است.
بیشوانت گلدار و رشید امجد (۲۰۰۲)[۷۸] ،[۷۹] در مطالعهای با عنوان آزادسازی تجاری و استخدام در کارگاههای صنعتی، به مطالعه آزادسازی تجاری در هند و مقایسه با آرژانتین، چین، اندونزی، جمهوری کره، مالزی، مکزیک، فیلیپین، تایوان، تایلند، ژاپن و ایالات متحده میپردازد. مقاله بر پایه تئوری اساسی تجارت یعنی تئوری هکچر- اوهلین بیان شده است و خاطر نشان میکند که با آزاد کردن تجارت مثل کاهش نرخ تعرفه موثر، عقلایی کردن انگیزه صادرات، محدود کردن قابل توجه واردات و مناسب بودن نرخ مبادله تعیین شده در بازارهای بزرگ و گسترده، انتظار میرود که آزادسازی تجاری در استخدام در کارگاههای بزرگ صنعتی در توسعه کشورها اثر مثبتی داشته باشد. همچنین آزادسازی تجاری منجر به کاهش یافتن دستمزدهای نابرابر در کارگاههای صنعتی در کشورهای در حال توسعه میشود و شکاف بین نرخ دستمزد نیروی کار ماهر و غیر ماهر محدود میشود.
قوزه در سال ۲۰۰۰ شواهدی گواه بر این پیشنهاد بیان کرد که رشد صنایع با جهت یابی صادراتی در کشورهای در حال توسعه رشد را در سایر صنایع شبیه سازی میکند، شامل صنایع رقابتی وارداتی و با این نتیجه که رشد کارگاههای صادراتی در جهت افزایش تقاضای صنایع ملی در هر دو گروه کارگران ماهر و غیرماهررا افزایش میدهد. در مورد تبعیض دستمزد، مطالعات به این نتیجه رسیدند که تاثیر رشد تجاری بر تبعیض دستمزدی کشورهای در حال توسعه بستگی خواهد داشت به شرایط اولیه خودشان در بازار نیروی کار مانند عرف غالب در بازارهای نیروی کار کشورهای در حال توسعه که این رشد تجاری، تمایل به تبعیض جنسیتی در کوتاه مدت را افزایش میدهد، اما این رشد تجاری در بلندمدت تقویت میشود زیرا تبعیض دستمزدی نه فقط در کارگاههای صنعتی، بلکه در کل اقتصاد کاهش مییابد.
هیلد کیویک نورداس (۲۰۰۳)[۸۰] در مطالعهای از اطلاعات تجاری [۸۱]UNCTAD و تفاوتهای استخدام جنسیتی [۸۲]ILO استفاده میکند و با توجه به نبود اطلاعات کافی در سایر کشورها، در مدلهای اقتصادسنجی به بررسی موریتانی، مکزیک، پرو، فیلیپین و سریلانکا میپردازد. نتایج یافتههای این مطالعه نشان میدهد که :
هیچ ارتباط مهمی بین تغییرات در تجارت با اشتغال زنان در پرو و مکزیک مشاهده نمیشود، در حالیکه این ارتباط در مورد موریتانی، فیلیپین و سریلانکا وجود دارد.
صنایع رقیب صادراتی به سمت استخدام زنان گرایش دارند در حالیکه صنایع رقیب واردات گرایش به استخدام مردان دارند.
هنگامی که یک صنعت در حال پیشرفت و صادرات است، گرایش به استخدام زنان دارد و هنگامی که یک شرکت در رقابت وارداتی قرار بگیرد، گرایش به استخدام مردان دارد و یا در هنگام اخراج کارکنان، ابتدا زنان را اخراج میکنند. برای درک بهتر اینکه کدام توضیح مناسبتر است، تحلیلهای بیشتری بین تفاوتهای درونصنعت و بینِ صنعت انجام شد. نتایج نشان داد که تفاوت بین صنایع وجود دارد یعنی صنایع رقیب برای صادرات گرایش به استخدام بیشتر زنان دارند در حالیکه صنایع رقیب وارداتی گرایش به استخدام بیشتر مردان دارند.
ارتباط منفی و معناداری بین استخدام زنان و دستمزد آنها نسبت به مردان در مکزیک و فیلیپین وجود دارد. بنابراین میتوان گفت که ارتباط غیر مستقیم بین تجارت و دستمزد در این دو کشور وجود دارد که این رابطه توسط تئوری تجارت پیشبینی شده است: کشوری که دارای نیروی کار غیر ماهر فراوان باشد به سمت کالاهای کاربر گرایش مییابد که به معنای آن است که گرایش به سمت دستمزد اندک دارد و بخشهای کاربر معمولا گرایش به استخدام زنان دارند.
میتسکو هریوگ و روگر پلانت (۲۰۰۴) [۸۳] در مطالعهای به بررسی وضعیت زنان در اواخر ۲۰۰۳ تا اواسط ۲۰۰۴ در ژاپن میپردازد. تحقیق بر اساس مطالب مطبوعات و مصاحبه با کارمندان دولت فدرال یا ملی و تعدادی از دولتهای محلی مثل پلیس کلمبیا، فیلیپین وسفارتخانه تایلند و مصاحبه کردن با نماینده سازمانهای حمایتکننده از حقوق مدنی جامعه مثل پناهگاه کمک کننده به زنان آسیایی[۸۴] وپناهگاه خانه زنان سالا[۸۵] و شبکه مقابله با تجارت غیر قانونی انسان ژاپن(JNATIP) [۸۶] تهیه و گردآوری شده است.
همچنین مقاله به بررسی یک قانون مهم در سال ۱۹۹۹ برای تساوی جنسیتی در ژاپن اشاره میکند و خاطر نشان میکند که این قانون تضمینی برای وظیفه تمامی دولتهای محلی، مدارس و کارخانجات و سایر بخشها برای برعهده گرفتن بزرگداشت و ترفیع عادلانه جنسیت در جامعه وهمچنین سعی در جهت تساوی جنسیتی و اندیشیدن به توسعه توازن فرا ملی است. تجارت غیر قانونی نیروی کار برای استثمار جنسی و سرگرم شدن صنایع به مهاجرت نیروی کار، تضییع حقوق زنان را بهعنوان نیمی از نیروی کار جامعه نمایان میسازد.
هلناو آرباچه (۲۰۰۵ ) [۸۷] به بررسی اثر آزادسازی تجاری بر تبعیض دستمزدی میپردازند و از مدل اقتصادسنجی سادهای برای بررسی اثر باز بودن اقتصاد بر روی دستمزدها در بخش صنایع استفاده میکنند. نویسنده شواهدی بر افزایش باز بودن اقتصاد با کاهش شکاف دستمزدها ، بهخصوص در رابطه با دستمزد مردان پی برده است و خاطر نشان میکند که این مسئله با قضیه بکر[۸۸] (۱۹۵۷) که رقابت، تبعیض را در بازار نیروی کار کاهش میدهد سازگار است. حقیقت این است که اصلاحات تجاری، هزینه های تولید که دستمزد هم جزیی از آن است را کاهش میدهد.
ویلارئال و یو[۸۹](۲۰۰۶ ) در مطالعهای که با حمایت موسسه ملی حمایت از سلامت کودکان و توسعه انسانی انجام داده اند به بررسی این موضوع که آیا جهانیشدن اقتصادی نفعی به حال زنان دارد، پرداختهاند و به این منظور به تحقیق روی تولیدات صادراتی، سرمایهگذاری خارجی و نابرابری جنسیتی در مکزیک پرداختهاند. با بهره گرفتن از اطلاعات در دسترس در مورد شرکتهای خارجی و با جهتیابی صادراتی، مشخص شده است که این دسته از شرکتها بیشتر از شرکتهای بومی و داخلی از نیروی کار زنان استفاده میکنند، این بالا بودن استخدام زنان بهوسیله ترکیب ساختاری این شرکتها مثل بالا بودن تقاضای آنها برای کارگران با مهارت پایینتر، اندازه آنها، شدت سرمایهبری، تکنولوژی تولید و سطح دستمزد توضیح داده میشود. جهانیشدن اقتصاد در کشورهای در حال توسعه مانند مکزیک، مهاجرت بیشتر زنان را باعث شده است که این مهاجرت به توسعه شغلهای قابل دسترس و ایجاد فرصتهای شغلی جدید انجامیده است، البته این زنان هنوز نقش مهمی در توسعه نداشتهاند، چراکه بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، زنان استخدام شده در مناطق ویژه صادراتی[۹۰] بر درآمد خود اختیار زیادی نداشته و آنرا جهت پیشرفت تحصیلی برادر و یا درمان مادر و یا تامین معاش همسر خود به زادگاهشان ارسال میکنند و به این ترتیب نابرابری جنسیتی ادامه مییابد و فقر چهره زنانه خود را حفظ میکند.
سازمان بین المللی کار (۲۰۰۷ )[۹۱] در مطالعهای به عنوان روندهای جهانی اشتغال زنان به طور خاص به بررسی وضعیت زنان در پنج زمینه مختلف میپردازد که عبارتند از زنان و فقر، زنان و آموزش، زنان و کشاورزی، زنان و مهاجرت، زنان و منزلت و مقام. در بخشی از این مطالعه مطرح میشود که فقر حادثهای است دارای ابعاد پیچیده و زنان فقیر از کمبود پول و مایحتاج زندگی رنج میبرند و به حمایتهایی نیاز پیدا میکنند، در نتیجه به نابرابری و محرومیتهای اجتماعی گرفتار میشوند. دلایل بسیاری در این مقاله درج شده است تا موید این سخن باشد که زنان بسیاری همه روزه با فقر دست و پنجه نرم میکنند تا از این مبارزه جان سالم به در ببرند.
مورد بعدی که به آن اشاره شده است از زیربنای اصلی حقوق زنان است و آن حق داشتن تحصیلات است که سبب بهدست آوردن هزینه های فرصت در طول زندگانی زنان میشود. هنوز حدود ۸۰۰ میلیون نفر ازمردم جهان از نعمت خواندن و نوشتن محروم هستند که دو سومِ این جمعیت، زنان میباشند که پایینترین سطح سواد در میان زنان جنوب و شرق آسیا، صحرای آفریقا و مناطق عربنشین دیده شده است که در این مناطق شرایط زنان بسیار نامطلوب و نامساعد میباشد.
در سومین موضوع که از زنان و کشاورزی بحث میشود، بیان میشود که زنان بهدلیل نداشتن آموزش در کشاورزی و همچنین به این دلیل که زمینهای مرغوب کمتر در اختیار زنان قرار میگیرد از تصمیمات و اعتبار داشتن در بازارهای فروش باز میمانند.
در مورد موضوع چهارم که عبارت بود از زنان و مهاجرت، بیان میشود بیش از یک دهه است که که شمار زنانی که برای یافتن شغل اقدام به مهاجرت میکنند رو به افزایش است. بر اساس گزارش UNFPA [۹۲]بر اساس جمعیت جهانی سال ۲۰۰۶، ۹۵ میلیون زن اقدام به مهاجرت و جابجایی در بازارهای بین المللی کردهاند و باعث انتقال میلیونها دلار به خانهها و جوامع خود شدهاند.
در مورد پنجم که عبارت بود از زنان ومنزلت، به شاخص تمییز دهنده بین استخدامها میپردازد و استخدام را به سه نوع تقسیم می کند: کارکنان مزد و حقوق بگیر، کارکنان خود اشتغال، کارکنان کمک کننده به خانوادههایشان، که این شاخص میتواند به درک بهتر بازار کار کمک کند.
در پایان مقاله اشاره میکند که بهرغم مشکل یافتن کار برای زنان نسبت به مردان بهدلیل تفکیک بازار کار به شغلهای مردانه و زنانه، زنان باید برای بهدست آوردن دستمزد یکسان با مردان ساعات بیشتری کار کنند.
نتیجه گیری :
تبعیضهای جنسیتی در بازار کار کشورهای عقب مانده یا در حال توسعه، به مراتب بیش از کشورهای توسعه یافته و صنعتی است. بر اساس جدیدترین گزارش کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد در مورد وضعیت زنان آسیا و اقیانوسیه آمده است: تبعیضهای جنسیتی در آسیا و اقیانوسیه، هر سال ۴۲ تا ۴۷ میلیارد دلار به اقتصادهای کشورهای این مناطق ضرر وارد میکند و بخش عمده این زیان هم به علت از بین رفتن یا بلا استفاده ماندن فرصتهای شغلی مناسب زنان و محدود ماندن اشتغال فعال زنان به وجود میآید[۹۳].
باید دانست تبعیض و نابرابری جنسیتی در کشورهای ثروتمند جهان نیز به شکل ملموسی وجود دارد و مختص کشورهای فقیر و عقب مانده نیست. هر روزه در بازار کار جهانی زنان کارگر صنایع نساجی در اروپا و آمریکا مشاغل خود و حتی کارخانههایی را که در آن به کار اشتغال دارند به زنان بنگلادش، فیلیپین و سریلانکا میبازند، فیلیپینیها در کویت بچهداری کرده و آشپزخانه تمیز میکنند، زنان لهستانی هتلهای نیویورک را تمیز میکنند و دستهای ظریف زنان آسیای جنوب شرقی میکروچیپ برای کامپیوتر آی سی ان تولید میکنند و زنان مکزیکی در قلب شهر لوس آنجلس ساعتهای متمادی پشت چرخهای خیاطی مشغول به کار هستند.
تحقیقات نشان داده است که هر چه اشتغال زنان در اقتصاد جهانی بیشتر باشد، جهان ثروتمندتر و مرفهتر خواهد شد. در مراحل اولیه حرکت به سوی توسعه اقتصادی، به طور معمول زنان در حاشیه قرار میگیرند چون مردان در دسترسی به فناوری و تحصیلات از اولویت برخوردارند. پس در مراحل آغاز صنعتیشدن و آزادسازی تجاری، زنان به سمت تولید خانگی و مردان به سمت تولید کارخانهای سوق داده میشوند ولی با پیشرفت فرایند صنعتی شدن، بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، کاهش نرخ باروری و مقرون به صرفه بودن استفاده از کارگران محلی، سهم زنان در نیروی کار افزایش مییابد.
بر اساس مطالعات ذکر شده با آزاد کردن تجارت مثل کاهش نرخ تعرفه موثر، عقلایی کردن انگیزه صادرات، محدود کردن قابل توجه واردات و مناسب بودن نرخ مبادله تعیین شده در بازارهای بزرگ و گسترده، انتظار میرود که آزادسازی تجاری در استخدام در کارگاههای بزرگ صنعتی در توسعه کشورها اثر مثبتی داشته باشد.
فصل چهارم
ساختار اشتغال در کارگاههای بزرگ صنعتی کشور
مقدمه
زنان به عنوان نیمی از جامعه در فرایند توسعه کشور وظیفه بس خطیری بر عهده دارند که بدون توجه به زیرساختهای لازم جهت فراهم نمودن زمینه های حضور فعال اقتصادی آنها، ایفای این مهم تحقق نخواهد یافت. در ایران ساختار شغلی زنان بیشتر به نقشهای آموزشی، کشاورزی، بافندگی و امور بهداشتی و درمانی متمایل است، لذا در تحقیق حاضر سعی شده است تا با ارائه راهکارهای لازم، ضمن شناخت توانایی بخش صنعت در جذب زنان، زمینههای لازم جهت ایجاد ساختارهای جدید شغلی زنان طراحی گردد که از هماهنگی و انعطاف لازم با روحیات و توان علمی و تخصصی زنان برخوردار باشد. با توجه به افزایش نرخ بیکاری زنان در کشورمان از ۳/۱۳ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۳/۲۳ درصد در سال ۱۳۸۵ و افزایش فاصله ی نرخ بیکاری بین زنان با مردان از ۹/۴ واحد درصد در سال ۱۳۷۵ به ۵/۱۲ درصد در سال ۱۳۸۵، اهمیت بررسی این مسئله بهعنوان یکی از معضلات و مشکلات ایران کاملا نمایان می شود. بهرغم روند افزایشی سهم اشتغال زنان از ۱/۱۲ درصد در سال ۱۳۷۵به ۶/۱۳ درصد در سال ۱۳۸۵، ولی نرخ بیکاری زنان بهدلیل بالا بودن فشار عرضه نیروی کار افزایش زیادی یافته است.
در سالهای اخیر، بانک جهانی که کارشناسان آن توصیههای موثری برای بهبود وضع اقتصادی کشورها دارند، تاکید کردهاند که فعالیت زنان در عرصههای اقتصادی کمک بسیاری به بهرهگیری کامل از ظرفیتهای اقتصادی کشورها میکند. این موضوع بهویژه در کشورهای منطقه خاورمیانه نظیر ایران که تعداد زنان دارای مهارتهای علمی و عملی روزبهروز در حال افزایش است، اهمیت بیشتری دارد[۹۴].
در کشور ایران به علت وجود منابع سرشار خدادادی نفت و گاز، بخش صنعت همواره سهم پایینی را در تولید ناخالص داخلی داشته است. صنعت به این لحاظ که بخش مولد اقتصاد جامعه است و یکی از بخشهای مهم تولیدی در کشور میباشد، برای اقتصاد دارای اهمیت حیاتی است. در این فصل به منظور تحلیل ساختار اشتغال در کارگاههای بزرگ صنعتی کشور، ابتدا به تعریف مفاهیم مربوط به اشتغال در کارگاههای بزرگ صنعتی میپردازیم، سپس به بررسی سهم اشتغال زنان و عوامل موثر بر آن در کارگاههای بزرگ صنعتی میپردازیم. همچنین به معرفی صنایع صادراتی مهم و سهم اشتغال زنان در هر یک از آنها میپردازیم.
گفتنی است، تحلیلهای انجام شده دراین فصل بر اساس اطلاعات جمعآوری شده ازنتایج طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی ۱۰ نفر کارکن و بیشتر مرکز آمار ایران در سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۵میباشد.
۴-۱- تعاریف و مفاهیم
کارگاه صنعتی: مکان مشخص و ثابتی است که درآن مجموعهای از سرمایه و نیروی کار زیر نظر یک مدیر و حسابداری واحد در جهت تولید یک یا گروهی از کالاها و خدمات مشابه فعالیت میکنند. (مرکز آمار ایران، سالنامه آماری، ۱۳۸۵).
کارگاه بزرگ صنعتی: کارگاه صنعتی است که متوسط تعداد کارکنانش در فصل کار ۱۰ نفر و بیشتر باشد. (نتایج آمارگیری از کارگاههای صنعتی، ۱۳۸۵).
جبران خدمات مزد و حقوقبگیران: جبران خدمات مزد و حقوقبگیران عبارت است از مزد و حقوق و سایر پرداختیها (پول، کالا و …) به مزد و حقوقبگیران.
دانلود منابع پایان نامه درباره تحلیل رابطهی آزاد سازی تجاری و اشتغال زنان در … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین