۷٫۱ تعریف مفهومی و عملیاتی واژه ها
سرمابه اجتماعی
تعریف مفهومی: از زمانیکه ارتباط بین نقشهای اجتماعی، سیاسی، محیطی، اقتصادی در تجارت رو به افزایش گذاشته است، سازمانها با پویاییهای جدیدی مواجه شده اند. چالشی که سازمانها با آن روبرو هستند این است که آنها باید همزمان به افزایش سودآوری و پاسخگویی به انتظارات اجتماعی جدید و سپس مدیریت همزمان این دو پیامد به ظاهر متناقض که نیازمند توسعه استراتژی های کاربردی است و اثرات مثبتی هم بر جامعه و هم بر سازمان دارد، دست یازند. پیادهسازی مسؤولیت اجتماعی در سطح سازمان، از جمله سازوکارها و یا راهبردهای موثر در این خصوص است. در واقع امروزه سازمانها علاوه بر انجام وظایف سنتی خود به انجام فعالیتهای دیگری نیز مکلف شده اند، که هدف این فعالیتها، پاسخگویی به انتظارات جامعه است و از آن به عنوان مسؤولیت اجتماعی سازمان یاد می شود. در این دوران، مدیریت موثر، مدیریتی است که از محدوده اندیشه سازمان خود را رها ساخته و به جامعه و محیطهای وسیعتری می اندیشد، چرا که نه سازمانها میتوانند خود را از جامعه جدا کنند و نه جامعه می تواند بدون سازمانها تداوم یابد. (کارنامی، ۱۳۸۷).
تعریف عملیاتی: منظور از مسئولیت اجتماعی در این مطالعه مجموعهای از فعالیتهای مربوط به اندازهگیری و پردازش عملکرد شرکت های تولیدی مواد غذایی در استان گیلان و نقش آنها در نگهداری و محافظت از محیط زیست و ارائه خدمات متفاوت به جوامع محلی خودبطور مستقیم و غیر مستقیم است که شامل
بررسی پنج متغیر شرایط محیط کار، محیط زیست، رفتار کسب و کار، جامعه و اجتماع محلی و بعد راهبری شرکت های تولیدی مواد غذایی استان گیلان می گردد..
عملکرد مالی:
تعریف مفهومی: گسترش فزاینده و پیچیدگی فعالیتهای اقتصادی از یک سو و لزوم فراهم نمودن اطلاعات دقیق و وسیع از طریق سیستمهای نظامهای مالی از سوی دیگر به تدوین اصول و ابداع روشها و راه حل های نوین و تسریع در دگرگونی شیوه های متعارف در چند دهه اخیر انجامیده است. مجموعه این روشها و فنون که در جریان پیشرفت گزارشهای مالی در پاسخ به نیازهای فزاینده به اطلاعات مالی ابداع، توسعه و تکامل یافته است، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی نامیده می شود که هدف آن ارزیابی عملکرد گذشته واحدهای تجاری به ویژه سودآوری، کارائی و نقدینگی و سرمایه گذاری به عنوان معیارهای عملکرد مالی از یک سو و فراهم آوردن اطلاعات لازم برای طرح ریزی عملیات آینده از سوی دیگر می باشد. یکی از اهداف حسابداری تفسیر اطلاعات مالی به منظور تصمیم گیری اشخاص و مراجع مختلف از جمله سرمایه گذاران، بستانکاران، بانکها، موسسات اعتباری، مراجع مالی و اقتصادی دولتی و مراکز تحقیقاتی و سایر علاقه مندان می باشد (هندرریکسون ال دان اس و ون بردا میکل اف، ۱۳۸۴).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تعریف عملیاتی: منظور از عملکرد مالی شرکت ها در مطالعه حاضر بررسی نحوه عملکرد شرکت ها بر اساس معیارهای مالی است که به صورت های مالی، تراز نامه ها و اسناد حسابداری سازمان ارائه و ثبت میگردد.
قلمرو زمانی تحقیق
قلمرو زمانی تحقیق از مرداد ۱۳۹۳ الی بهمن ۹۳ خواهد بود.
۹٫۱ قلمرو مکانی تحقیق
قلمرو مکانی مطالعه حاضر شرکت های فعال تولید کننده مواد غذایی در استان گیلان است.
۱۰٫۱ قلمرو موضوعی تحقیق
تحقیق حاضر بر مبنای موضوع آن به طور کلی در قلمرو موضوع مسئولیت پذیری اجتماعی و سپس مباحث مربوط به عملکرد مالی جای می گیرد.
مقدمه
مسیر توسعه و تکامل سازمانها با تکامل خواسته ها، نیازها، علائق و آمال بشر همراه است. اگرچه سازمانها در طول زمان ایفاکنندهی نقشها و مأموریتهای مختلفی بوده اند ولی در دوره معاصر، کارکرد آنها بسیار گسترده شده و انتظارات از آنها به طور مداوم رو به تزاید است. توفیق در پاسخگویی به این انتظارات نیازمند ایجاد ارتباط تنگاتنگ، مستمر و مؤثر بین فرایندهای سازمانی و انتظارات گفته شده است. همچنین در دنیای رقابتی امروز سازمانها در هر محیطی که فعالیت نمایند، دائماً نیازمند بهبود عملکرد بوده و باید تمام تلاش خود را در جهت دستیابی به تعالی عملکرد بکار گیرند. لذا اهمیت پرداختن به عملکرد از سوی مدیریت بهعنوان یک وظیفه اساسی مطرح است . بخشی از شاخص های عملکرد سازمانی، شاخص های مالی است که جهت اندازه گیری عملکرد مالی مورد استفاده قرار میگیرد (برادران حسن زاده و همکاران، ۱۳۸۸).
با شکل گیری مبحث جدایی مالکیت از مدیریت و پیدایش تضاد منافع بین مالکان و مدیران، ارزیابی شرکتها و مدیران از موضوعات مورد توجه اقشار مختلف مثل اعتباردهندگان، مالکان، دولت و حتی مدیران است. ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلندمدت از جمله مهمترین اهداف شرکتها بهشمار میرود و افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل خواهد شد (کاشانی پور و رسائیان، ۱۳۸۸). مسلماً هدف سرمایه گذاران از سرمایه گذاری در هر شرکت کسب بازدهی متناسب با سرمایه گذاریشان است. اگر شرکت در ایجاد ارزش، موفق باشد نه تنها سرمایه گذاران و افراد داخلی شرکتها بلکه در سطح وسیعتر، جامعه از ایجاد ارزش بهرهمند خواهد شد. سنجش عملکرد در فرایند تصمیم گیری با توجه به اهمیت نقش بازار سرمایه از مهمترین موضوعات حوزه اقتصاد مالی است؛ پس کارکرد معیارهای مالی و اقتصادی به منظور ارزیابی عملکرد شرکتها ضروری است (ایزدی نیا و رسائیان، ۱۳۸۹).
بعلاوه؛ تغییر مستمر سطح آگاهی و ذائقه مشتریان، سازمانهای امروزی را مکلف نموده خدمات و محصولات خود را در سطح مطلوب و با استانداردهای بهتر و بالاتری ارائه نمایند. پایش این مهم از طریق ارزیابی عملکرد امکان پذیر بوده و گریزی از آن نیست (میر غفوری و همکاران، ۱۳۹۱). پیچیدگی محیط در عرصه رقابتی کسب و کار و افزایش انتظارات مشتریان، ضرورت آگاهی از نقاط قوت و ضعف سازمان و ارزیابی عملکرد را بیش از پیش آشکار کرده است. از این رو یکی از دغدغه های اساسی سازمانهای امروزی دستیابی به یک شیوه ارزیابی عملکرد جامع، قابل اعتماد و انعطاف پذیر است تا با توسل به آن، اطلاعات دقیق و کافی را از جایگاه امروز خویش بهدست آورند و با نگاه به آینده از خطاهای گذشته عبرتآموزی . در این میان، ساختار مالی بهعنوان مهمترین پارامتر مؤثر بر ارزشگذاری شرکتها و برای جهتگیری آنان در بازارهای سرمایه مطرح است. محیط متحول و متغیر کنونی، درجهبندی شرکتها را از لحاظ اعتباری نیز تا حدودی به ساختار مالی آنان منوط ساخته است که این امر برنامه های راهبردی آنان را به انتخاب منابع مؤثر بر هدف “حداکثرسازی ثروت سهامداران” نزدیک کرده است (عادل و مومنی، ۱۳۸۳). در واقع باید گفت که عملکرد بهینهسازی نظام اقتصادی و مالی در هر نهاد و شرکت وابسته به وجود بخش مالی کارا و قدرتمند است (ترکاشوند و عادل، ۱۳۸۵).
همچنین اندازهگیری عملکرد مالی پایه بسیاری از تصمیمات از قبیل پاداش مدیران، قیمت سهام، ریسک سهام، تصمیم گیری مربوط به سرمایه گذاریها و بسیاری از موارد دیگر است. یکی از اصلیترین و مهمترین وظایف مدیران، تصمیم گیری است. آنها باید برای برنامه ریزی، سازماندهی و اجرا، تصمیم گیری کنند. این تصمیم گیریها باید بر اساس نتایج ارزیابیهای انجام شده (با معیارها و شاخص های عملکرد) متناسب با فرایندهای کاری سازمان باشد.ارزیابی مستمر عملکرد موجب پیدایش اطلاعات مستند، به هنگام و با ارزش برای تصمیم گیری مدیران خواهد شد که با هدف ارتقاء سازمان و بهبود فعالیتهای کاری آن در زمینه های گوناگون اتخاد می شود (خالقی مقدم و برزیده، ۱۳۸۲).
بخش اول : عملکرد مالی شرکت ها
۱٫۲٫ اهداف واحدهای انتفاعی
قبل از هر چیز باید اهداف قابل اجرا برای شرکت بهخوبی تعریف شده باشد تا مدیر مالی بتواند وظایف معینی را برای تحقق اهداف از پیش تعیین شده دنبال کند. یک تعریف مناسب و قابل درک می تواند کلیه موففقیت شرکت برای تعیین مسیر مناسب در آینده باشد و از آنجا که سازمانهای انتفاعی و شرکتهای بازرگانی از نظر سود اهداف خود را مشخص می کنند، معمولاً دو هدف که بیشتر مورد بحث قرار میگیرد حداکثر نمودن سود یا حداکثر نمودن ثروت میباشد (صفدری، ۱۳۹۱).
۱٫۱٫۲٫ حداکثر نمودن سود
این هدف به کوشش شرکت جهت کسب سود بیشتر توجه دارد. “هندریکسون[۷]” از سود به عنوان معیار ارزیابی کارائی نام برده است و معتقد است عملیات کارای یک واحد تجاری بر روند پرداخت سود سهام به سهامداران تأثیر می گذارد. سهامداران قبل از خرید سهام شرکت مبادرت به ارزیابی کارایی مدیریت آن شرکت می کنند. یکی از مصادیق کارائی مدیریت، استفاده بهینه از منابع موجود در شرکت میباشد که در نهایت باعث افزایش بازده حقوق صاحبان حساب میگردد و سود بهعنوان شاخص ارزیابی کارایی مدیریت مطرح می شود. واژه کارایی به استفاده بهینه از منابع موجود در جریان عملیات واحد تجاری که منتج به کسب سود است مربوط می شود. تعبیر گسترده اقتصادی، کارایی به ترکیب صحیح عوامل تولید؛ یعنی کار، زمین، سرمایه و مدیریت ارتباط پیدا می کند. بررسیهای تجربی نشان داده که سود گزارش شده هر سهم بر قیمت بازار سهام تأثیر داشته، شواهد اولیه از ارتباط بین سود حسابداری و قیمت اوراق بهادار توسط اساتید دانشگاه شیکاگو در آن زمان فراهم شده، نتیجه این بود که بین قیمت اوراق بهادار و سود حسابداری رابطه وجود دارد . البته وی عقیده دارد که بین سود حسابداری و قیمت همبستگی کامل وجود ندارد. به این دلیل که مجموعه نامحدودتری از اطلاعات نسبت به سود حسابداری قیمت سهام را تحت تأثیر قرار میدهد مثل وقوع جنگ، تغییر نرخ بهره اوراق قرضه و غیره. در صورتهای مالی که برای سهامداران عادی و سرمایه گذاران تهیه میگردد، معمولاً تصور می شود رقم سود خالص آماده برای توزیع به سهامداران عادی بهترین رقم صورتهای مزبور است. دارندگان سهام عادی و خریداران این سهام، در درجه اول به جریان آتی سود سهام علاقه دارند. یکی از ایرادات سود خالص گزارش شده برای پیش بینی سود آتی این است که بهخاطر عدم توانایی تطبیق هزینه ها با درآمدها می تواند گمراه کننده باشد. روشهای حسابداری سنتی از لحاظ کفایت گزارش فعالیتهای پیچیده اقتصادی مورد تردید است، ولی برای اجتناب از این تردید تهیه گزارش جریان وجوه نقد را پیشنهاد می کند که همراه با سایر اطلاعات تکمیلی و مناسب به استفاده کنندگان از صورتهای مالی امکان پیش بینی آینده را میدهد تا از انحرافات سود خالص گزارش شده جلوگیری شود. به منظور ارزیابی سرمایه گذاران از جریان نقدی آتی سرمایه گذاریشان داشتن جریان نقدی آتی ضروری است. لیکن نمی توان آن را با قطعیت پیش بینی کرد و تهیه صورت های خاص نیز از نظر هزینه به صرفه نخواهد بود. پس جانشین آن تهیه اطلاعاتی در خصوص جریان نقدی گذشته واحد تجاری می باشد. بیشتر نظرات امروزه بر محور تلاش جهت بهبودی گزارشگری از طریق توجه به فرایند تصمیم گیری ذینفع و مدیران می باشد. کلیه تصمیماتی که اتخاد می گردد دارای پیامدهای اقتصادی هستند و نتایج مطلوب برای سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان به گونه ای است که این اهداف به آنها اجازه اتخاد تصمیمات اقتصادی منطقی تری می دهد. به این ترتیب می توان چنین بیان نمود که توجه صرف به سود حسابداری ارزیابی فعالیت شرکت و ارزش گذاری سهام آنها می تواند گمراه کننده باشد و در نتیجه به معیارهای دیگری نیاز می باشد (هیس و فان[۸]، ۱۹۹۱)
۲٫۱٫۲٫ حداکثر نمودن ثروت
مدیری که حداکثر نمودن ثروت را به عنوان هدف خود قرار داده است، به ارزش قطعی سهام شرکت در بازار به عنوان عامل اصلی افزایش ثروت توجه می کند؛ زیرا به درستی دریافته است که در درجه اول سودآوری باید از دیدگاه بلند مدت مورد توجه قرار گیرد و در عین حال، اتخاد این هدف موجب ایجاد، بین عامل حداکثر کردن ثروت و اهداف وابسته به آن نظیر رشد پایدار، اجتناب از ریسک و قیمت بازار شرکت می شود با توجه به تعاریف فوق مشخص می شود که هدف حداکثر کردن سود و سود هر سهم همواره به دنبال حداکثر کردن ارزش بازار سهام یکسان نمی باشد و چون اصل حداکثر نمودن ارزش شرکت، یک راهنمای قابل قبول برای موسسات تجاری و تخصیص موثر منابع جامعه به دست می دهد، این اصل به عنوان یک هدف انتخاب می گردد. بنابراین چنانچه بنا باشد در بازار سرمایه پس اندازها به سمت سرمایه گذاری در موقعیتهای مناسب سوق داده شود باید معیارهای منطقی جهت ارزیابی عملکرد انتخاب گردد. (الوانی، ۱۳۸۴).
۲٫۲٫ نقش مدیران در واحدهای انتفاعی
مدیران در انجام وظایف خود فرایندی را دنبال می کنند که شامل اجزایی چون برنامه ریزی، سازمان دهی، نظارت و کنترل، انگیزش، ارتباطات، هدایت و تصمیم گیری است. در سازمانها، برنامه ریزیها در سه سطح جامع؛ استراتژیک و عملیاتی صورت می گیرد که در تدوین آنها در تمامی سطوح مدیریت مشارکت دارند که پس از انجام این مرحله، مدیران بر اجرای صحیح برنامه از پیش تعیین شده نظارت دارند و جهت حصوص نتایج از پیش تعیین شده از ابزارها و معیارهایی برای سنجش مورد نظر استفاده می کنند که یکی از این معیارها یا شاخص ها در واقع مقیاسهایی برای سنجش عملکرد به شمار می روند، اما در این راه مدیران وظایف دیگری نیز درند و آن، هدایت و انگیزش می باشد که در این راستا میتوان از برقراری نظام پاداش در کنار اجرای برنامه ها نام برد با بررسی روند تاریخی، نقش و اهیمت مدیریت مالی مشخص می شود. در سالهای گذشته مدیر بازاریابی، فروش را پیش بینی میکرد، کارکنان مهندسی و تولید، دارایی های لازم را برای پاسخگویی به این سطح از فروش تعیین می کردند و تنها زمانی به مدیران مالی توجه می کردند که به تخصص آنها نیازمند بودند. به عنوان مثال، زمانی که شرکت با کمبود نقدینگی مواجه میشد، یا وجهی برای خرید زمین، ماشین آلات و تجهیزات و موجودی کالا لازم بود، مدیر مالی مسئول تامین وجوه مورد نیاز می شدند. به مروز زمان، نقش مدیران مالی به نحو قابل ملاحظه ای تغییر کرد. هر اندازه تجارت و امور بازرگانی گسترده تر و پیچیده تر شد، مدیران مالی مسئولیت بیشتری را در حل مسایل و مشکلات بر عهده گرفتند .در جهان امروزی، با توجه به تغییرات سریع فناوری، شرایط بازار رقابت، وظیفه مدیران مالی، تحصیل و استفاده از وجوه به نحوی است که ارزش شرکت را به حداکثر رساند. این امر، نیازمند داشتن دیدگاه های وسیع از لحاظ مسایل مالی، آشنایی با ماهیت و ابعاد مختلف ابزارهای مالی و توانایی درک و بررسی نحوه عملکرد شرکت می باشد تا همسو با اهداف واحد تجاری نسبت به سرمایه گذاری، نحوه تامین مالی و تصمیمات تقسیم سود و غیره که در مجموع تعیین کننده ارزش شرکت برای سهامداران است، تصمیم گیری مطلوب و مناسبی اتخاد شود. از جمله سوالاتی که در ذهن یک مدیر مالی وجود دارد می توان موارد زیر را برشمرد:
چه میزان سرمایه در گردش، برای پشتیبانی عملیات شرکت مورد نیاز خواهد بود؟
بهترین ترکیب تامین مالی یا به عبارت دیگر سرمایه شرکت چگونه باشد تا با حداقل سرمایه بتوان ارزش بازار سهام را حداکثر نمود؟
کدام استراتژی در مورد تقسیم سود سهام شرکت در چهارچوب هدف حداکثر نمودن ثروت سهامدار اتخاد شود؟
فعالیت های خاصی که مدیران همواره با آن روبه رو میباشند عبارتند از:
الف) پیش بینی و برنامه ریزی: همکاری با سایر مدیران
ب) تصمیمات سرمایه گذاری و تامین مالی اصلی
پ) هماهنگی و کنترل
ت) سر و کار داشتن با بازارهای مالی.
اگر این مسئولیت ها به صورت بهینه انجام گیرد، در واقع مدیران مالی با برنامه ریزی به موقع در رفع مسایل و تنگناهای مالی شرکت در به حداکثر رساندن ارزش واحد تجاری کمک کرده و باعث میشوند که رفاه کسانی که کالا یا خدمت از شرکت خریداری می کنند به حداکثر برسد . (الوانی، ۱۳۸۴).
۳٫۲٫ تاریخچه عملکرد مالی
وقوع انقلاب صنعتی و تداوم آن در اروپای قرن نوزدهم، ایجاد کارخانههای بزرگ و اجرای طرحهای عظیمی چون احداث شبکه های سراسری راه آهن را میطلبید که به سرمایه های پولی کلانی نیاز داشت بهنحوی که انجام آن از امکانات مالی یک یا چند سرمایهگذار و حتی دولتهای آن زمان فراتر بود. از این رو، با بهره گیری از دو دستاورد بزرگ و مفید انقلاب صنعتی؛ یعنی سازماندهی و همکاری، نخستین شرکتهای سهامی شکل گرفت که مسئولیت صاحبان سهام آنها محدود به مبلغ سرمایهگذاریشان بود. این قالب نوین، راه حل مناسبی برای تامین سرمایه های کلان و توزیع مخاطرات تجاری بود. از آن زمان تاکنون، در بیشتر موارد، قدرت و اختیار تصمیم گیری در شرکتهای سهامی، اغلب در اختیار مدیرانی است که با منافع گروه های برون سازمانی، به ویژه سهامداران، تضاد منافع دارند. این تضاد منافع که نتیجه تفکیک مالکیت از مدیریت است، از زمان های گذشته توجه بسیاری را به خود معطوف داشته است. پژوهشهای متعددی در زمینه شناسایی مشکلات ناشی از تفکیک مالکیت از مدیریت انجام شده و پژوهشگران به ریشهیابی دلایل تضاد منافع مدیران و سهامداران پرداختهاند (آلچیان و دمستز[۹]، ۱۹۷۲)، در جهت تعدیل تضاد منافع، معیارهایی برای ارزیابی عملکرد مدیران و ارائه مبنایی برای تعیین میزان پرداختهای انگیزشی به آنها بر اساس نتایج این ارزیابیها ابداع و مورد استفاده قرار گرفته است (جنسن و مورفی[۱۰]، ۱۹۸۹).
جستجوهای اولیه برای دستیابی به معیارهای ارزیابی عملکرد منجر به استفاده از اعداد و اطلاعات حسابداری در این زمینه شده است. بطوریکه بررسی سیر تاریخی مدلهایی که به منظور ارزیابی عملکرد و خلق ثروت ارائه شده اند، نشان میدهد که در دهه ۱۹۲۰، نرخ بازدهی سرمایهگذاریها[۱۱] (ROI) و سیستم دوپونت، دهه ۱۹۷۰، سود هر سهم[۱۲] (EPS)، در دهه ۱۹۸۰ نسبتهای ارزش بازار به ارزش دفتری، بازده حقوق صاحبان سهام[۱۳] (ROE) و نرخ بازده دارائیها[۱۴] (RONA) ارائه شده است (مهدوی و ازان آخاری، ۱۳۸۷) . بسیاری از معیارهای ارزیابی عملکرد، مبتنی بر مدلهای حسابداری؛ به ویژه مدل سود حسابداری گزارش شده یا سود هر سهم است. با گذشت زمان، مدیران به منظور حفظ سطح پاداش و بهبود آن، به مدیریت سود از طریق تحریف اعداد حسابداری پرداختند. این موضوع باعث شده است که علیرغم آنکه برخی از شرکتها دارای وضعیت مالی مطلوبی از نظر اعداد حسابداری و معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر مدلهای حسابداری بوده اند، با بحرانهای مالی از جمله کمبود نقدینگی مواجه شوند. بنابراین، معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر مدلهای حسابداری و طرحهای پاداش مبتنی بر آنها نتوانستند در جهت منافع سهامداران و سایر گروه های برون سازمانی حرکت کنند و موجب تعدیل تضاد منافع شوند (هیس و فان[۱۵]، ۱۹۹۱).
برای رفع نارسائیهای مدلهای ارزیابی عملکرد که به دلیل استفاده از اطلاعات حسابداری به وجود می آید، پژوهشگرانی مانند “سوجانن”، “استیوارت”، “باسیدور و همکاران” و “باش و همکاران” به جستجوی ارائه معیاری جدید برای ارزیابی عملکرد پرداختند (مهدوی و ازان آخاری، ۱۳۸۷). بطوریکه از دهه ۱۹۹۰ تاکنون، مفاهیم اقتصادی باقیمانده و ارزیابی متوازن[۱۶] (BSC) مورد تاکید قرار بوده است (مهدوی و ازان آخاری، ۱۳۸۷). با پیدایش نظریه هایی در زمینه سود اقتصادی یا سود باقیمانده، مدلهایی به منظور محاسبه سود اقتصادی پیشنهاد شد.. در این مدلها، سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات و هزینه سرمایه به عنوان سود اقتصادی یا سود باقیمانده تعریف می شود. هدف اصلی بنگاهها، حفظ و افزایش ثروت سهامداران است و ارزش آفرینی برای بنگاهها تنها راه نیل به این هدف تلقی می شود. بنابراین، خلق سود و یا ارزش افزوده اقتصادی را که باعث افزایش ارزش سهام در بازار و بهبود ثروت سهامداران می شود، میتوان عامل ارزش آفرینی بنگاهها تلقی کرد (باسیدور و همکاران[۱۷]، ۱۹۹۷). بنابراین معیارهای ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده پالایش شده، ارزش افزوده بازار و سود باقیمانده اقتصادی در سیر تکاملی خود تلاش دارند ضمن توجه به پیچیدگیهای رفتاری مدیران، به ارزیابی عملکرد آنها و تعدیل تضاد منافع پرداخته و اطلاعات موجود در قیمت و بازده سهام را توضیح دهند (باش و همکاران[۱۸]، ۲۰۰۳). ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده؛ مدل اصلاح شده ای از ارزش افزوده اقتصادی است که هزینه سرمایه را بر اساس ارزشهای بازار سهام و بدهیها محاسبه می کند و بدین ترتیب برخی از نارسائیهای مدل ارزش افزوده اقتصادی را برطرف می کند (مهدوی و ازان آخاری، ۱۳۸۷).
۴٫۲٫ مفهوم عملکرد
عملکرد در لغت یعنی حالت یا کیفیت کارکرد. هولتون و بتز[۱۹] خاطر نشان ساختهاند که عملکرد یک ساختار چند بعدی است که ارزیابی آن بسته به انواع عوامل، متفاوت است. آنها همچنین به این موضوع که هدف ارزیابی، نتایج عملکرد است یا رفتار، اشاره مینمایند. در مورد چیستی عملکرد، نگرش های متفاوتی وجود دارد. به طوری که میتوان عملکرد را فقط سابقه نتایج حاصله تلقی کرد. از نظر فردی، عملکرد سابقه موفقیتهای یک فرد است. کین[۲۰] معتقد بود که عملکرد چیزی است که فرد به جا می گذارد و جدای از هدف است. برنادین[۲۱] و همکارانش معتقدند که عملکرد باید به عنوان نتایج کار تعریف شود، چون نتایج قویترین رابطه را با اهداف استراتژیک سازمان، رضایت مشتری و نقشهای اقتصادی دارد. فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد عملکرد را به این صورت تعریف نموده است که انجام، اجرا، تکمیل، انجام کار سفارش یا تعهد شده عملکرد را مشخص مینماید. این تعریف به خروجیها یا نتایج برمیگردد و در عین حال عنوان می کند که عملکرد در مورد انجام کار و نیز نتایج حاصله از آن میباشد. بنابراین میتوان عملکرد را به عنوان رفتار یا روشی که سازمانها، گروه ها و افراد کار را انجام می دهند، تلقی نمود. کمپ بل[۲۲] معتقد است که عملکرد رفتار است و باید از نتایج متمایز شود، زیرا عوامل سیستمی میتوانند نتایج را منحرف کنند. به نطر میرسد در صورتیکه عملکرد به گونه ای تعریف شود که هم رفتار و هم نتایج را در بر گیرد، دیدگاه جامعتری حاصل میگردد. در تعریف بروم راچ[۲۳] این ویژگی را میتوان مشاهده نمود. وی معتفد است که عملکرد هم به معنای رفتارها و هم به معنای نتایج است. رفتارها از فرد اجرا کننده ناشی میشوند و عملکرد را از یک مفهوم انتزاعی به عمل تبدیل می کنند. رفتارها فقط ابزارهایی برای نتایج نیستند، بلکه به نوعی خود نتیجه به حساب میآیند (محصول تلاش فیزیکی و ذهنی که برای وظایف اعمال شده است) و میتوان جدای از نتایج در مورد آنها قضاوت کرد. این تعریف از عملکرد، منجر به این نتیجه گیری می شود که هنگام مدیریت عملکرد گروه ها و افراد، هم ورودی (رفتار) و هم خروجیها (نتایج) باید در نظر گرفته شوند. هارتل[۲۴] این مدل را مدل ترکیبی مدیریت عملکرد مینامد. این مدل سطوح توانایی یا شایستگی و موفقیتها را همانند هدفگذاری و بازبینی اهداف، پوشش میدهد (آرمسترانگ، ۱۳۸۵).
عملکرد سازمانی یک سازهی کلی است که بر چگونگی انجـام عملیات سازمانی اشاره دارد. معروفترین تعریف عملکـرد توسـط نیلی و همکاران [۲۵](۲۰۰۲) ارائه شـده است: ” فرایند تبیین کیفیت اثربخشی و کارایی اقدامات گذشته”. مطابق این تعریف، عملکرد به دو جزء تقسیم می شود: ۱) کارایی که توصیف کننده چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید خدمات یا محصولات است، یعنی رابطه بین ترکیب واقعی و مطلوب دروندادها برای تولید بروندادهای معین؛ و ۲) اثربخشی که توصیف کننده درجه نیل به اهداف سازمانی است. این اهداف معمولا” در قالب مناسبت[۲۶] (درجه انطباق بروندادها با نیازهای مشتریان)، در دسترس[۲۷] بودن (جنبه هایی نظیر فراوانی، ارائه در میان گروه های اولویتدار و فاصله نزدیکی) و کیفیت (درجه تحقق استانداردهای مورد نیاز) تبیین میشوند (دالری و ورتینگتون[۲۸]، ۱۹۹۶). مولین[۲۹] (۲۰۰۲) در تعریف خود از سنجش عملکرد بر چگونگی مدیریت و ارزش آفرینی به شرح زیر تاکید دارد: “ارزشیابی چگونگی مدیریت سازمانها و ارزش آفرینی آنها برای مشتریان و دیگر ذینفعان”. همان طور که پرت[۳۰] (۲۰۰۵) تاکید می کند، تعریف مولین از غنای بیشتری برخوردار است. زیرا واژه “ارزشیابی” هم کیفیت و هم کمیت را پوشش میدهد. درضمن، همان طور که خود نیلی (۲۰۰۵) نیز اشاره می کند، ارزش آفرینی برای ذینفعان در موفقیت سازمانی نقش کلیدی دارد. بیشک، مدیران نیاز دارند بدانند ذینفعان کلیدی سازمان آنها را چگونه ادراک می کنند و تصریح این امر در تعریف عملکرد، سازمانها را به سنجش ادراک ذینفعان ترغیب می کند (رهنورد، ۱۳۸۷).