این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک های هویت و هوش هیجانی با رضایت شغلی در کارکنان شبکه بهداشت شهر پاسارگاد به مرحله اجرا درآمده است. به منظور دسترسی به هدف فوق از ببن کارکنان ۱۳۲ نفر به صورت تصادفی ساده برای پاسخگویی به پرسشنامه های تحقیق انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه استفاده شد که عبارت بودند از پرسشنامه سبک هویت بروزنسکی (۱۹۸۹)، پرسشنامه هوش هیجانی بار آن (۱۹۹۷) و پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت، کندال و هیولین (۱۹۶۹). داده های حاصل از پرسشنامهها با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه حاصله نشان داد که بین سبک های هویت، هوش هیجانی با رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد، بین سبک های هویت با رضایت شغلی رابطه معنی داری وجود دارد، بین ابعاد هوش هیجانی بارضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد، سبک های هویت قادرند رضایت شغلی را پیشبینی نمایند، ابعاد هوش هیجانی قادرند رضایت شغلی را پیش بینی نمایند.
کلید واژه ها: سبک های هویت، هوش هیجانی، رضایت شغلی.
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
نیروی انسانی یا عامل انسانی بی تردید شریفترین، مهمترین و ارزشمندترین عامل بین عوامل و منابع مختلف تولید است. عامل انسانی در سازمان، تمامی افراد و کارکنان شاغل در سازمان اعم از مدیران، متخصصین، کارشناسان، کارمندان و کارگران را در رده های مختلف شغلی در بر میگیرد.
نقش نیروی انسانی در پیشبرد امور جامعه دارای اهمیتی والاست و موثرترین رکن تحولات اقتصادی اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود. پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی نیز، تجهیز نیروی انسانی متعهد، متخصص، ماهر و افزایش مهارت های مداوم او را اجتناب ناپذیر میکند. کوششهای بشر همواره بر آن بوده تا حداکثر نتیجه را با کمترین امکانات و عوامل موجود به دست آورد. این کوششها را میتوان دستیابی به بهره وری بالاتر نامید (پاول و مایر[۱]، ۲۰۰۹).
هوش هیجانی میتواند یکی دیگر از عوامل مؤثر در شادکامی و نشاط افراد باشد. انسان در طول زندگی نیازمند محیطی صمیمی و دوستانه است که حامی او باشند و برای اینکه سلامت و سازگاری خود را از لحاظ فیزیکی و روانشناختی حفظ کند، نیاز به روش های مقابله دارد که برخی به صورت رسمی توسط مؤسسات مشاوره و مراکز بهداشت روانی و بعضی به وسیله دوستان، همسایگان، خویشاوندان، گروه همسالان و غیره تأمین می شود و هرچه میزان کمک و حمایت دریافتی فرد بیشتر باشد توانایی وی در مقابله و سازش با مشکلات بیشتر میگردد و در نتیجه امکان رشد و خودشکوفایی برای فرد را فراهم میکند. پژوهشگران عقیده دارند که هوش هیجانی[۲]، افراد را برای مقابله با مشکلات آماده میکند و باعث تقویت رفتارهای مثبت و سازگارانه می شود. همچنین هوش هیجانی به احساس ذهنی تعلق داشتن، پذیرفته شدن و مورد علاقه، عشق و محبت قرار گرفتن اطلاق میگردد و برای هر فرد یک رابطه امن را به وجود می آورد که در این رابطه ویژگی های اساسی، احساس صمیمیت و نزدیکی است(برانول و شوماکر[۳]،۱۹۸۱؛ به نقل از قلاتی،۱۳۸۰). علاوه بر هوش هیجانی، عامل دیگری که بر روی نیروی انسانی تاثیر دارد، سبک های هویت میباشد.
هویت، یک تصور و بازنمایی ذهنی از خود است و افراد برحسب استفاده از فرآیندهای شناختی و اجتماعی و نظریه های خود ساخته برای حل مسایل شخصی و تصمیم گیریها، در استفاده از سبکها با یکدیگر تفاوت دارند. این سبکها، راههای پردازش اطلاعات و مقابله با مشکلات ناشی از بحران هویت است (دوریس[۴] و همکاران، ۲۰۰۴).
برزونسکی (۱۹۹۰) با بررسی زیربناهای شناختی و اجتماعی وضعیت سبکهای هویت، سه سبک اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم / اجتنابی را فرض نمود.
سبک هویت اطلاعاتی: ظاهراًً سازگارانهترین سبک میباشد و سازوکار کنار آمدن برای اداره موقعیتهای روزانه است. افراد با سبک هویت اطلاعاتی، به صورت فعال و آگاهاهانه به جستجوی اطلاعات و ارزیابی آن ها میپردازند و سپس اطلاعات مناسب را مورد استفاده قرار می دهند (برزونسکی، ۱۹۹۰). سبک هنجاری: بر پایه تقلید و پیروی از افراد مهم در زندگی فرد بنا شده است. افراد با سبک هویت هنجاری، نسبت به موضوعات هویتی و تصمیم گیریها به همنوایی با انتظارات و دستورات افراد مهم و گروه های مرجع میپردازند. آن ها به طور خودکار، ارزشها و عقاید را بدون ارزیابی آگاهانه میپذیرند و درونی میکنند؛ تحمل کمی برای مواجه شدن با موقعیتهای جدید و مهم دارند و نیاز بالایی برای بسته نگهداشتن ساختار خود نشان می دهند (برزونسکی، ۱۹۹۲). سبک سردرگم/اجتنابی: نماد برخورد طفرهآمیز در مشکلات است. راهبردهای متمرکز بر هیجان که با سطح پایینی از تعهد و اعتماد به نفس و نیز بیثباتی خودپنداری همراه میباشد. افراد با سبک هویت سردرگم-اجتنابی، تعلل و درنگ میکنند و تا حد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت و تصمیم گیری دارند (برزونسکی،۱۹۹۰).
یکی از عاملهایی که رفتار سازمانی هر فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد رضایت شغلی است. رضایت شغلی احساس مثبت و منفی و نگرشهایی که درباره شغل خود داریم را منعکس می کند که به تعداد زیادی از عاملهای مربوط به کار وابسته است و دامنه آن از جایی که ما قرار داریم تا جایی که احساسی از تحقق در وظایف خود به دست میآوریم، ادامه دارد (مهداد،۱۳۸۴).
رضایت شغلی به عامترین مفهوم کلمه عبارت است از: حالت عاطفی شادی بخش یا مثبتی که از ارزیابی شغل یا تجربه های شغلی فرد به او دست میدهد (آندرسون و اناکیپریانو[۵]، ترجمه جباری و همکاران ۱۳۸۷).
بنابرین توجه به ارتباط این سه متغیر در سازمان مسیر دستیابی به اهداف سازمان را تسهیل می کند و زمینه رقابت سازمان با محیط را فراهم می کند.
بیان مسئله
رضایت شغلی[۶] عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. هنگامی که یک شخص میگوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزشی بسیار قائل است (گلزاری، ۱۳۹۲). رضایت شغلی یکی از مهمترین زمینه نگرش افراد است که به واسطه اثرات زیادی که دارد، از اهمیتی بالا برخوردار است. به عبارت دیگر رضایت شغلی عبارت است از احساسات مثبت یا لذت بخشی که هر فرد از راه ارزیابی شغل خود یا تجربیات شغل خود بدان دست مییابد (مقیمی، ۱۳۹۱).
عوامل متعددی ممکن است بر روی رضایت شغلی تاثیرگذار باشد، که از آن جمله می توان به سبک هویتی نامناسب اشاره کرد. افرادی که دارای سبک هویتی نامناسب میباشند از زندگی و کار خود معمولا راضی نیستند و این عالمل میتواند منجر به کا هش رضایت شغلی آن ها گردد.