برگزاری کارگاه های آموزشی، پرورشی و ورزشی برای معلمان و مدیران
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
برگزاری جشنواره الگوهای برتر تدریس و شناسایی و معرفی معلمان خلاق و فعال و موفق استان
توسعه مراکز و کلاس های دوره ی پیش دبستانی
تولید محتوا و فعالیت های یاددهی- یادگیری دوره پیش از دبستان بر اساس فرهنگ بومی محلی استان
ایجاد روحیه اعتماد به نفس و خودباوری به مربیان و آموزگاران شاغل در کلاس های پیش دبستانی جهت تولید محتواهای یاددهی- یادگیری بومی و محلی
۲-۲۳) قوتها و ضعفهای توسعهی آموزش ابتدایی استان:
نقاط قوت:
توسعه و ترویج شیوه های نوین و مناسب تدریس، مدیریت و ارزشیابی
برگزاری نشست های علمی و اثر گذار برای معلمان با حضور افراد متخصص در امر تعلیم و تربیت
برگزاری کارگاه های آموزشی با حضور مدرسان توانمند در مناطق تابع
برگزاری جشنواره الگوهای مناسب و کارآمد تدریس با هدف تبادل تجربیات و شناسایی و معرفی معلمان خلاق، موفق و فعال استان
توسعه، ترویج و تعمیق فرهنگ نماز و معارف اسلامی در مدارس
ترویج مظاهر اخلاقی و دینی در مدارس و تقویت ارزش های دینی و شعائر و برنامه کار و مهارت
توزیع عادلانه امکانات آموزشی
نقاط ضعف:
چند پایه بودن کلاس ها با توجه به کاهش جمعیت دانش آموزی در دوره ی ابتدایی به ویژه مناطق محروم و روستایی
عدم توزیع صحیح منابع انسانی و مازاد بودن نیروی انسانی در برخی مناطق
کمبود نیروی انسانی رسمی در برخی از مناطق و به کار گیری نیروی انسانی سرباز معلم
نامناسب بودن فضای آموزشی در روستاها
چند پایه بودن کلاس های آموزش ابتدایی به ویژه در مناطق روستایی و محروم
بالا بودن نرم جهت احتساب مدیر- معاون و خدمتگزار
محدودیت در تشکیل کلاس های ضمن خدمت کوتاه مدت برای کارکنان
کمبود وسایل آزمایشگاهی به ویژه در مدارس چند پایه روستایی
به کار گیری سرباز معلمان و همچنین جذب آموزشیاران نهضت سواد آموزی در دوره ابتدایی
پراکندگی مدارس ابتدایی و دور افتاده از مراکز شهرها و بخش ها
کمبود سرانه آموزشی مدارس ابتدایی با توجه به رشد منفی جمعیت دانش آموزی
مشغله کاری خانواده های روستایی و تأثیر آن در حضور
بالا بودن نرم به کار گیری معلمان راهنما در مناطق و حذف معلمان راهنما در مناطق شهری
کمبود نیروی انسانی متخصص در دورهی پیش دبستانی
۲-۲۴) تعریف شاخص آموزشی:
نشانگرها (شاخص ها) ابزار اندازه گیری مورد استفاده در گردآوری داده ها برای عملکرد یک ملاک انتخاب شده هستند که برای توصیف و درک نظام آموزشی ضروری اند. شاید جامع ترین تعریف نشانگر را مشایخ( ۱۳۸۳)، به نقل از دایره المعارف پژوهش های آموزشی، ارائه کرده باشد؛ بدین مظمون که نشانگر آموزشی، آماره ای مرتبط با سیاست های آموزشی است که به منظور فراهم آوردن اطلاعات درباره ی رتبه، کیفیت و عملکرد نظام آموزشی طراحی می شود. نشانگرها با نشان دادن نقاط قوت و ضعف نظام آموزشی، زمینه های لازم برای انجام بررسی های کیفی ومشاهدات عینی در نظام آموزشی را به وجود می آورند.
۲-۲۵) نشانگرهای آموزشی برنامه ملی آموزش برای همه:
نظام آموزش و پرورش با گروه وسیعی از کودکان لازمالتعلیم در حوزههای مختلف شهری و روستایی،
دختر و پسر، مناطق محروم و برخوردار، گروههای متنوع اجتماعی، افراد آسیب دیده و…، در ارتباط است و براساس قوانین آموزشی مکلف به ارائه آموزش در دسترس و با کیفیت به همه گروههای یاد شده میباشد. همچنین پس از جذب دانشآموزان به داخل نظام آموزشی، ناگزیر از پایش وضعیت دانشآموزان از لحاظ بررسی وضعیت پیشرفت تحصیلی، ارتقاء به پایه یا دورههای بالاتر تحصیلی، جلوگیری از افت و ترک تحصیل و به پایان رساندن تحصیل در زمان مقرر نیز هست. از این رو، دسترسی به نظام اطلاعات آماری مورد نیاز برای برنامهریزی مناسب قبل از ورود دانشآموزان به نظام آموزشی و در حین تحصیل در نظام آموزشی یکی از ابزارهای اصلی برای تحقق موارد پیش گفته است. بخش آموزش و پرورش، علاوه بر استفاده از نظامهای اطلاعات مدیریت آموزشی که در قالب آمارنامههای آموزشی، نتایج حاصل از سرشماری آموزشی و تحقیقات پیمایشی دستهبندی میشود از نظام نشانگرهای آموزشی نیز استفاده میکند. در فرایند جمع آوری، پردازش و تحلیل اطلاعات آماری بخش آموزش، دادهها اصلیترین جزء محسوب میشوند. دادههای مورد نیاز براساس پرسشنامههای طبقهبندی شده و به تفکیک اطلاعات مربوط به عوامل مختلف آموزشی جمع آوری میشوند. سپس این دادهها با قرارگرفتن در طبقههای بزرگتر، اطلاعات آموزشی را تشکیل میدهند. برای مثال، دادههای مربوط به دانشآموزان دورههای مختلف تحصیلی به تفکیک دختر و پسر، مناطق جغرافیایی، آموزش دولتی و غیرانتفاعی، مدارس عادی و بزرگسال، دانشآموزان تیزهوش و استثنایی در داخل طبقه «اطلاعات دانشآموزی» دستهبندی شده و اطلاعات مورد نیاز را برای انجام تحلیلهای مربوط در اختیار برنامهریزان و کارشناسان قرار میدهد. با وجود کاربرد گسترده دادهها و اطلاعات، محدودیتهایی نیز برای این گروه آماری وجود دارد. دادهها و اطلاعات در هر دو شکل خود، به صورت اعداد خام بیان شده و اطلاعات دقیق وضعیت یا عملکرد نظام آموزشی در یک حوزه مشخص را ارائه نمیدهند. دادههای خام علاوه بر اینکه نیازمند طبقهبندی شدن آماری دارند، برای معنادار شدن نیازمند انجام عملیات تکمیلی و محاسباتی نیز هستند تا بهتر بتوانند هدف وضعیت نظام آموزشی باشند. این امر در نظام نشانگرهای آموزشی و از طریق کنار هم قراردادن دادههای گروههای مختلف اطلاعاتی و انجام عملیات ریاضی برای معنادار کردن آنها تحقق مییابد.ساوژه[۴۹](۱۹۹۷)، نشانگرهای آموزشی را نتیجه فرآوری شده و محاسبه شدن عملیات ریاضی بر گروه یا گروههای خاصی از دادههای مرتبط با عملکرد نظام آموزشی میداند که از کنار هم قرار گرفتن، معنی مشخصی از وضعیت نظام آموزشی در یک حوزه پیدا میکنند. تاکنون دستهبندیهای متعددی از نظام نشانگرهای آموزشی به عمل آمده است که پرکارترین آنها مربوط به دستهبندی به عمل آمده توسط یونسکو(۲۰۰۰) است. این دستهبندی، نشانگرهای آموزشی را به شش گروه: دسترسی به آموزش، مشارکت در آموزش، کارآیی داخلی، نشانگرهای منابع انسانی، نشانگرهای وضعیت سواد و نشانگرهای منابع مالی آموزش، طبقهبندی میکند. با تفکیکی که نشانگرهای یاد شده در حوزههای جنسیت، منطقه جغرافیایی و نوع آموزش پیدا میکند، مجموع نشانگرهای استاندارد در یک نظام در حدود ۳۹ نشانگر است. همان طور که در خلال متن توضیح داده شد، اعلامیـه داکار اهداف مهمی از جمـله افزایش و گستـرش مراقبت و آموزش جامع در اوان کودکی، افزایش پوشـش تحصیلی، رسیـدن به آمـوزش کیـفی، پایان دادن به نـابرابریهای جنسیـتی در آمـوزش، یادگـیری متنـاسـب با مهـارتهای زنـدگی و ریشـهکنی بیسـوادی را در چهـار گروه هـدف (قبـل از دبستـان، آمـوزش پایه ابتدایی، راهنمایی، بزرگسالان و کودکان خارج از مدرسه) مورد تأکید قرار داده است.
با گذشت ۱۰ سال از اجرای برنامه «آموزش برای همه»، به هدف آخر برنامه یادشده که همان کیفیت آموزش است، نزدیک میشویم. ویژگی اصلی برنامه «آموزش برای همه»، با شرایط خاص آموزشی که در ایران از ابتدای سال ۲۰۰۰ به وجود آمده تا حدودی با کاهش شیب رشد دانشآموزی مواجه بوده است. یعنی فرصت طبیعی که روندهای جمعیتی دانشآموزی در اختیار قرار میدهد. بنابراین، آنطور که در برخی از نشانگرهای آموزشی دیده میشود، بیانکننده کم مایه بودن جامعه هدف بهویژه در حوزه ارتقای نشانگر باسوادی و بالابردن پوشش تحصیلی در آموزش پایه و…، است. بدیهی است، برآیند همه این ویژگیها در نتیجه سیاستگذاریهای ویژه، استفاده از ابزارهای خاص، تشریک مساعی و بالابردن همکاریهای بخشی و بینبخشی است که به نظر میرسد، ضرورت بازنگری در سند ملی آموزش برای همه در زمینه سیاستگذاریها را میطلبد. و از طریق بررسی شاخص های آن به شناخت علل و عوامل ضعف کارایی نظام آموزشی کشورمان در بعضی شاخص ها نائل آییم(مجید سلیمانی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۲۶) مروری بر تحقیقات انجام گرفته
۲-۲۶-۱) پژوهشهای داخلی:
مطالعات مربوط به کارایی درونی در کشور ایران نشان می دهد که همواره آموزش و پرورش مقطع ابتدایی و راهنمایی و متوسطه با افت و خیزهایی در زمینه ی نرخ ارتقاء، نرخ ماندگاری، افت تحصیلی، نسبت دانش آموز به معلم و… همراه بوده است به گونه ای که عزیززاده و همکاران(۱۳۷۹) در تحقیقی تحت عنوان بررسی تحولات کارایی درونی نظام آموزش و پرورش عمومی کشورطی یک دوره هشت ساله از سال تحصیلی(۷۱-۷۰) تا( ۷۸-۷۷) نتایجی را به دست آورده اند، نسبت اتلاف مقطع ابتدایی در دختران و پسران در ابتدای دوره نسبت به پایان دوره کاهش یافته است. ولی دختران افت کمتری داشته اند. بررسی میانگین این نرخ نشان می دهد که برای هر دوجنس در انتهای برنامه نسبت به ابتدای دوره ی مورد بررسی کاهش داشتنه است. با توجه به این داده ها هزینه ی صرف شده به ازاء هر فارغ التحصیل ۱۱ درصد بیش از میزان آن در حالت مطلوب است. همچنین صرف هزینه برای پسران بیش از دختران بوده است یعنی اتلاف در پسران بیشتر بوده است. میانگین طول تحصیل فارغ التحصیلان گر چه در طول دوره کاهش را نشان میدهد اما در بین پسران بیش از دختران بوده است. بررسی نرخ ماندگاری نشان می دهد که هردوجنس به طور مساوی می توانند به پایه پنجم راه یابند و به نسبت مساوی هر دوجنس وارد شده به پایه اول، قبل از ورود به پایه پنجم ترک تحصیل می نمایند. نرخ ارتقاء دختران در طول دوره بیش از پسران است اما احتمال ترک تحصیل آن دسته از دختران که مردود می شوند بیشتر از پسران مردودی است. در پایه اول دبستان در این تحقیق نیز ترک تحصیل وجود دارد و میزان آن نسبت به سایر پایه ها زیادتر است حدود ۳ درصد از هردوجنس ورودی به اول دبستان قبل از رسیدن به پایه دوم ترک تحصیل می نمایند. مقایسه نرخ ماندگاری در ابتدای دوره با انتهای آن نشان می دهد که نرخ ماندگاری در سال پایانی دوره افزایش چشم گیری داشته است. گر چه گرایش به ترک تحصیل در طول دوره سیر نزولی را پیموده است اما دختران بیش از پسران ترک تحصیل نموده اند. و ترک تحصیل در مردودان نیز بیشتر است. نرخ پوشش تحصیلی ظاهری با توجه به نرخ مردودی و ترک تحصیل بالاست. در تحقیقی دیگر تحت عنوان: بررسی کارایی درونی آموزش راهنمایی استان خوزستان طی سال های ۷۵- ۱۳۶۹و مقایسه آن با شاخص های برنامه های پنج ساله اول و دوم، سالمی(۱۳۸۲)، نتایج زیر را به دست آورده است:
جمعیت دانش آموزی در دوره راهنمایی از میزان جمعیت پیش بینی شده در برنامه اول تعداد ۲۷۵۱۹ نفر بیشتر می باشد همچنین در برنامه دوم نیز تعداد ۲۱۳۵۷ نفر بیشتر شده است یعنی در طول دورهی مورد بررسی میزان جمعیت دانش آموزان مقطع راهنمایی استان هرمزگان زیاد شده است. که نشان دهندهی رشد دانش آموزان در سال های قبل می باشد. تعداد دانش آموزان غیر انتفاعی رشد چشمگیری داشته است. جمعیت دانش آموزی شهری در برنامه اول و دوم افزایش داشته است اما در برنامه دوم جمعیت دانش آموزی روستایی کاهش داشته است اما در مجموع تعداد دانش آموزان روستایی نسبت به تعداد دانش آموزان شهری به مقدار پیش بینی شده در هر دو برنامه نزدیکتر بوده است. تعداد کلاس فیزیکی در برنامه اول و دوم نسبت به پیش بینی نسبت به پیش بینی کاهش داشته است. و شاخص تراکم دانش آموز در کلاس در مقایسه با هدف برنامه اول و دوم کاهش را نشان می دهد ضریب بهره برداری از کلاس ها نیز در پایان هر دوبرنامه افزایش یافته است. نرخ ارتقاء شهری از نرخ ارتقاء روستایی بالاتر بوده است و نرخ ارتقاء دختران از نرخ ارتقاء پسران بالاتر بوده است.با این حال نرخ ارتقاء در دوجنس با هدف برنامه های اول و دوم فاصله داشته و نزدیک به ۱۹ درصد دانش آموزان با تکرار پایه و ترک تحصیل مواجه اند.که خسارت قابل توجهی است. نرخ مردودی در دانش آموزان پسر روستایی از همه بیشتر است.ولی این نرخ در مناطق شهری نسبت به روستا بهتر است. نرخ ترک تحصیل در طول اجرای تحقیق برای دختران رقم کمتری در مقایسه با پسران می باشد. ضریب کارایی درونی آموزش راهنمایی در دوره ی فوق ۷۲٫۸۳ درصد بوده است. همچنین کارایی درونی دختران با اتلاف کمتراز پسران، بیشتر بوده است. ودر کل دوره هردو جنس به میزان ۳۰ درصد اتلاف هزینه داشته اند. مناطق شهری نسبت به مناطق روستایی کارایی بیشتری را نشان میدهند. یعنی دختران بهتر از پسران و مناطق شهری بهتر از مناطق روستایی عمل کرده اند.
طبق گزارش سازمان آموزش و پرورش استان خوزستان(۱۳۸۴) میزان تحت پوشش قرار گرفتن کودکان لازم التعلیم۱۳-۱۱ ساله( پوشش واقعی) در طول سال های ۸۱-۱۳۷۹ با افزایش روبرو بوده است. هم چنین نرخ پوشش ظاهری طی سال های مذکور نیز روند صعودی داشته و سهم دانش آموزان دختر از کل روند افزایش داشته است. درصد دانش آموزان دختر روستایی در طول سال های مورد نظر سیر صعودی داشته و شاخص نرخ ماندگاری از پایه اول به سوم راهنمایی نیز روند افزایشی پیموده است. نرخ ارتقاء نیز در سه پایه تحصیلی دوره راهنمایی تحصیلی ودر طول سال های مورد بررسی با افزایش مواجه بوده است لذا نرخ تکرار پایه به تبع نرخ ارتقاء با روند کاهش مواجه بوده است. بررسی نرخ ترک تحصیل پایه های مختلف دوره راهنمایی تحصیلی نشانگر افزایشی بودن آن در پایه اول تا سوم می باشد. گر چه تعداد دانش آموزان غیر انتفاعی با افزایش مواجه بوده لکن میزان آن با توجه به هدف گذاری های انجام شده قابل توجه نبوده است. درصد معلمان دارای صلاحیت های دانشگاهی نیز با افزایش مواجه بوده که علت افزایش این شاخص، برگزاری دوره های بلندمدت و استفاده از بخشی از ظرفیت دانشگاه های کشور بوده است. پوشش تحصیلی ظاهری میزان افزایشی را نشان می دهد.تعداد مدارس دوره راهنمایی تحصیلی نیز افزایش یافته است. همچنین ابراهیمی(۱۳۸۴) در تحقیق دیگر تحت عنوان بررسی میزان تحقق شاخص های آموزش و پرورش عمومی استان اصفهان در برنامه سوم توسعه انجام داده است که با توجه به پرسش های تحقیق نتایج زیر به دست آورده است:
در مقطع ابتدایی عملکرد استان در شاخص های پوشش ظاهری، درصد دانش آموزان دختر از کل، تراکم دانش آموزان در کلاس دایر، به جز سال ۷۹، و تراکم دانش آموزان در کلاس کالبدی، هماهنگ با برنامه بوده است و در شاخص های تعداد دانش آموزان دولتی و غیر انتفاعی و درصد دانش آموزان روستایی و ضریب بهره برداری از کلاس فیزیکی با اهداف برنامه ناهمخوان است. سلیمانی( ۱۳۸۵) نیزدر تحقیق خود تحت عنوان بررسی و تحلیل شاخص توسعهیافتگی آموزش همگانی در نظام آموزشی ایران به نتایجی دست یافته است: شاخص درصد دختر از کل افزوده شده است. شاخص نرخ تکرار پایه در دوره ابتدایی کالهش را نشان می دهد. شاخص نرخ ماندگاری از پایه اول تا پنجم ابتدایی روند افزایشی داشته، شاخص نسبت دانشآموز به کلاس نیز کاهش داشته است که بیانکننده روند کاهشی برخوردار است. نسبت فارغ التحصیلی پایه پنجم در طول دوره افزایش یافته است. نرخ تکرار در تمامی پایه ها تقلیل یافته است. در کل نرخ تکرار در طول دوره ی مورد بررسی باکاهش قابل محسوسی مواجه بوده است. قیاسی(۱۳۸۶)، هم در تحقیقی با عنوان مطالعه نرخ های کارایی درونی و بیرونی آموزش های فنی و حرفه ای استان مرکزی در سال ۱۳۸۵ نرخ قبول شدگان را ۲۲/۷۰% و نرخ فارغ التحصیلی را ۷۲/۲۱% به دست آورده است. نتایج تحقیق افسرده(۱۳۸۷)، با عنوان مقایسه کارایی درونی شاخه فنی و حرفه ای آموزش و پرورش استان ایلام در سال ۷۹ تا ۸۳ با اهداف پیش بینی شده در برنامه سوم توسعه استان منتج به نتایج زیر گردیده است:
ضریب کارایی، نسبت اتلاف، و میانگین طول تحصیل کاهش یافته همچنین نرخ قبولی افزایش یافته است. نرخ مردودی و نرخ ترک تحصیل کاهش داشته اند، که با اهداف برنامه سوم توسعه هم جهت بوده است. پوشش تحصیلی ظاهری و تراکم هنرجو در کلاس تنزیل یافته است. که با اهداف برنامه سوم در این شاخص ها هماهنگ نبوده اند. سهم دانش آموزان دختر تا حدودی به هدف برنامه سوم نزدیک بوده است.
محمدی(۱۳۸۷)، هم در تحقیقی با عنوان بررسی کارایی درونی آموزش متوسطه نظری استان ایلام طی سالهای ۱۳۷۹ تا۱۳۸۳ در مقایسه با شاخص های برنامه سوم توسعه آموزش و پرورش استان ایلام نتایج زیر را به دست آورد: نرخ ماندگاری شاخه متوسطه نظری استان ایلام کاهش یافته ونشان دهنده ی عملکرد ضعیف این استان در شاخص مذکور می باشد. نرخ درصد فارغ التحصیلی افزایش داشته است ولی عملکرد استان در این زمینه از هدف پیش بینی شده پایین تر است. گرچه روند افزایشی این نرخ تا سال پایانی برنامه حکایت از بهبود عملکرد دارد اما هدف برنامه محقق نشده است. میانگین طول تحصیل فارغ التحصیلان کاهش یافته است و نسبت اتلاف کاهش داشته ولی ضریب کارایی افزایش داشته همچنین نرخ قبولی پایه اول افزایش ولی مردودی و ترک تحصیل کاهش را نشان می دهند. که همگی نشان از بهبود عملکرد استان دارند. پوشش ظاهری تنزیل یافته است. عملکرد استان در این زمینه نسبت به هدف عقب تر است. سهم جمعیت شاخه ی متوسطه نظری(دوم و سوم) ازکل دانش آموزان متوسطه کاهش داشته و نسبت به هدف برنامه کمترمی باشد. سهم دختران در شاخه نظری مربوطه افزایش یافته در حالی که با هدف برنامه فاصله دارد. سهم دانش آموزان روستایی افزوده شده است. دراین جا عملکرد آموزش و پرورش استان در جهت هدف برنامه بوده است. میانگین تحصیلات معلمان افزایش نشان می دهد. همچنین نسبت دانش آموز به معلم کاهش داشته است که این کاهش نشان دهنده ی بهبود وضعیت عملکرد استان در این شاخص بوده است.و نسبت معلم به کلاس دایر افزایش یافته گرچه با حد مطلوب فاصله دارد اما استان دراین زمینه بهبود عملکرد دارد. نسبت هنر جو در کلاس دایر در طول دوره مورد بررسی کاهش یافته است. تراکم کالبدی نیز کاهش داشته است.سرانه فضای آموزشی افزایش داشته است. ضریب بهره برداری از کلاس کاهش داشته است. که علت آن افزایش کلاس درس و کاهش جمعیت دانش آموزی است.
همچنین یوسف قنبری(۱۳۸۹) در تحقیق خود تحت عنوان بررسی کارایی درونی مدارس مقطع راهنمایی شهرستان دزفول در سال های ۸۳ تا ۸۷ به این نتایج دست یافت: در طول سال های مورد بررسی، سال۸۶-۸۵ کلیه پایه ها بالاترین میانگین نرخ ارتقاء را داشته و در طول سال های۸۸-۸۷ کمترین نرخ ارتقاءرا داشته اند. نرخ مردودی درپایه سوم پسر ودختراز سایر پایه ها در سال های پایانی برنامه چهارم توسعه(۸۸-۸۷) بالاتر بوده و کمترین آن در سه پایه مربوط به سال ۸۷-۸۶ می باشد. نرخ ارتقاء در کل دوره روبه کاهش بوده است. نرخ ترک تحصیل در سه پایه در سال تحصیلی۸۶-۸۵ کمترین نرخ ترک تحصیل و درسال تحصیلی ۸۷-۸۶ بیشترین نرخ ترک تحصیل را داشته اند. نرخ ماندگاری در پایه سوم، پایه دوم و پایه اول روند کاهشی داشته اند و بالاترین نرخ ماندگاری سه پایه، مربوط به سال تحصیلی: ۸۶-۸۵ میباشد. درصد فارغ التحصیلی هم در پسران وهم در دختران در سال پایانی نسبت به سال ابتدا، روند رو به افزایشی داشته است. ورو به بهبودی رفته است.و میانگین فارغ التحصیلی دختران نسبت به پسران بیشتر است. نسبت اتلاف در سال پایانی دوره مورد بررسی نسبت به سال ابتدا روند رو به کاهشی را پیموده است. یعنی در سال پایانی دوره مورد بررسی، از هزینه ها کاسته شده است. و هزینه اضافی به میزان نصف میزان پیش بینی شده در برنامه ی توسعه شهرستان دزفول می باشد. با توجه به ضریب کارایی، در سال پایانی نسبت به سال ابتدای دوره مورد بررسی، کارایی درونی افزایش یافته است. میانگین طول تحصیل دانش آموزان راهنمایی بالاست.وبا هدف برنامه در این زمینههنوز فاصله وجود دارد. نرخ رشد دانش آموزان در طول دوره کاهش داشته است. تعداد کل جمعیت دختران از جمعیت پسران در طول دوره کمتر است و سهم پسران از دختران نیز بیشتر می باشد. سهم دانش آموزان شهری نسبت به روستا زیادتر بوده است. سهم دانش آموزان غیر انتفاعی در مقایسه با سهم دانش آموزان دولتی رو به کاهش نهاده است.و مقدار آن نصف میزان پیش بینی شده در هدف برنامه می باشد. یعنی با هدف گذاری های برنامه همخوان نیست. پوشش تحصیلی ظاهری گرچه روند رو به افزایشی راداشته است ولی از میزان پیش بینی شده در هدف برنامه پایینتر است.
میانگین نسبت دانش آموز به معلم ، نسبت معلم به کلاس دایر و میانگین معلمان تحصیل کردهروند افزایشی داشته اند. تراکم دانش آموز در کلاس دایر روند کاهشی داشته است. ومیزان آن بیش از هدف برنامه است. تراکم دانش آموز در کلاس کالبدی نیز روند کاهشی داشته است. سرانه فضای آموزشی روند افزایشی داشته است. ولی از هدف برنامه کمتر است. ضریب بهره برداری از کلاس فیزیکی روند کاهشی ورو به بهبودی داشته است.