۳-۶-۳ منابع تدوین استراتژیها ۵۴
۳-۶-۴ تدوین استراتژیها ۵۴
۳-۶-۵ مراحل تدوین استراتژی ۵۵
۳-۶-۵-۱ مرحله ورودی ۵۵
۳-۶-۵-۲ مرحله مقایسه ۵۵
۳-۶-۵-۳ مرحله تصمیمگیری ۵۶
۳-۶-۶ ماتریس SWOT 57
۳-۶-۶-۱ استراتژیهای SO (نقاط قوت و فرصتها) ۵۸
۳-۶-۶-۲ استراتژیهای ST (نقاط قوت و تهدیدها) ۵۹
۳-۶-۶-۳ استراتژیهای WO (نقاط ضعف و فرصتها) ۵۹
۳-۶-۶-۴ استراتژیهای WT (نقاط ضعف و تهدیدها) ۶۰
فصل چهارم: یافتههای تحقیق ۶۲
۴-۱ تجارت الکترونیک و فروشگاههای اینترنتی ۶۳
۴-۱-۱ معرفی فروشگاه اینترنتی ایرانمارکت ۶۴
۴-۲ روند فروش یک محصول خاص ۶۵
۴-۳ جریان وضعیت سفارش مشتری ۷۶
۴-۴ ارتباط فیلدهای بازمهندسی با واحدهای عملیاتی سازمان ۷۷
۴-۴-۱ بازمهندسی واحد عملیاتی محصولات ۷۷
۴-۴-۲ بازمهندسی واحد عملیاتی پشتیبانی ۷۸
۴-۴-۳ بازمهندسی واحد عملیاتی سفارشات ۷۹
۴-۴-۴ بازمهندسی واحد عملیاتی مالی ۸۰
۴-۴-۵ بازمهندسی واحد عملیاتی توزیع ۸۱
۴-۴-۶ بازمهندسی واحد عملیاتی اجرایی ۸۲
۴-۵ تدوین استراتژیهای بازاریابی ۸۳
۴-۵-۱ چارچوب تحلیلی برای تدوین استراتژیهای بازاریابی ۸۴
۴-۵-۱-۱ مرحله اول: ورودی ۸۵
۴-۵-۱-۲ مرحله دوم: مقایسه ۸۷
۴-۵-۱-۲-۱ نقاط قوت ۸۹
۴-۵-۱-۲-۲ نقاط ضعف ۸۹
۴-۵-۱-۲-۳ فرصتها ۹۰
۴-۵-۱-۲-۴ تهدیدها ۹۰
۴-۵-۱-۳ مرحله سوم: تصمیمگیری ۹۲
۴-۵-۲ اولویتبندی استراتژیها ۹۳
فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادات ۹۵
۵-۱ خلاصه پایاننامه و نتیجهگیری ۹۶
۵-۲ پیشنهادات ۹۷
منابع و مآخذ ۹۸
« فهرست شکلها و جدولها »
شکل ۱-۱ چارچوبی برای مرحله قبل از اجرای مدیریت ارتباط با مشتری ۴
شکل ۱-۲ مدل تحقیق ۹
شکل ۲-۱ چارچوبی برای استفاده از متریکهای بازاریابی ۲۵
شکل ۲-۲ مدل رفتار خرید مشتری ۲۷
شکل ۲-۳ مدل فرآیندی نحوه ایجاد ارزش و دریافت آن در سازمان ۲۹
شکل ۳-۱ ساختار چندسطحی مدیریت روابط با مشتریان سنتی ۳۹
شکل ۳-۲ روند جریان اطلاعاتی ورود مشتری به سیستم ۴۱
شکل ۳-۳ دیاگرام مورد استفاده ورود مشتری به سیستم ۴۲
شکل ۳-۴ روند جریان اطلاعاتی ثبت سفارش توسط مشتری ۴۲
شکل ۳-۵ روند جریان اطلاعاتی پرداخت صورتحساب ۴۳
شکل ۳-۶ دیاگرام مورد استفاده ثبت سفارش و پرداخت صورتحساب ۴۴
شکل ۳-۷ روند جریان اطلاعاتی آماده سازی سفارش ۴۵
شکل ۳-۸ روند جریان اطلاعاتی تحویل سفارش ۴۶
شکل ۳-۹ دیاگرام مورد استفاده آمادهسازی ۴۷
شکل ۳-۱۰ دیاگرام مورد استفاده تحویل سفارش ۴۷
ج
(قیصر امین پور، ۱۳۸۸: ۳۹۶)
۴-۵-۵-پری
«پری در اوستا به صورت پائریکا Pairika و در پهلوی پریک Parik و در فارسی پری گفته میشود. جنس مؤنث و از پیروان اهریمن است پری را اهریمن برای گمراهی نهاد. آنان را از انجام کارهای نیک باز میدارد. پریها برضد زمین، گیاه، آب، آتش و ستوران هستند.»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(عفیفی،۱۳۸۳: ۴۶۹)
به نقل از یا حقی: «پری موجودی موهوم به افسانههای، زیبا و دلپذیر است چنان که از روایات کهن بر میآید، پری موجودی است لطیف و بسیار زیبا که اصلش از آتش است و با چشم دید نمیشود و با زیبایی فوقالعاداش آدمی را میفریبد..» (یاحقی،۱۳۸۶: ۲۴۴) به نقل از صفاری: «در متون فارسی و ادبیات پهلوی پری از موجودات اهرمنی است و میتواند به هر شکلی که بخواهد در آید تا پهلونان را فریب دهد و به موجودات اهورامزدا، آسیب رساند؛ اما آنچه از ادبیات فارسی بر میآید پری نه تنها موجودی زشت و اهریمنی نیست، بلکه مظهر زیبایی و به صورت زن اثیری جلوه گر است.»(صفاری،۱۳۸۳: ۱۶۲)
به نقل از صفاری: «پریان ویژگیها و فضایل مشترکی را دارا هستند که گویای شخصیت پریان در پندارهای کهن ایرانیان است و کمتر به صورت موجودات اهریمنی جلوه میکنند و توانستهاند تا حدی جنبههای کهن سرشت اساطیری خود را حفظ کنند و به عنوان موجودات نامرئی زیبا و فریبنده که دلباختهی پهلوانان میشوند و آنان را افسون میکنند و با آبتنی و زایش سروکار دارند و گاه نوزادان را درگاهزادن میربایند و یا جادو و پری زدگی و پری خوانی وابستهاند و دلبستگی زیاد به رامش و رقص و آوازهای شبانه دارند.» (همان: ۱۶۳)
۴-۵-۶-پتیاره:
این واژه در اوستا paityara و در فارسی میانه petyarg و در فارسی پتیاره است. واژه پتیاره به معنای ضد و مخالف است و بر اضداد و بدهایی اطلاق میشد که اهریمن بر ضد آفریدگان هر مزدی پدید آورده است.» (صفاری،۱۳۸۳: ۱۵۵)
از جمله معانی که برای این واژه آمده است. «مخالف، بغضا و ستیز و خصوصا مخلوقات اهریمنی که برای تباه کردن آفریدگان اهوره مزدا پدید آمدهاند، مخالف، ضدیت، بغضا، عدوان، عداوت.»
طلسم قهر شما با کدام پتیارست
شفای شهر شما در کدام بیغارست
ج
( رجعت سرخ ستاره معلم، ۱۳۸۷: ۱۸۱)
۴-۵-۷-غول:
غول در عربی به معنی مودار است و گاهی آن را به بز ترجمه کردهاند و در بعضی موارد نیز دیو گفتهاند.» (دهخدا لغتنامه)
به نقل از فسایی در موجوداتی هستند که از سر تا ناف به شکل انسان و از ناف تا آخر به شکل اسب هستند و سمهای آنها چون سم بز است. (فسایی،۱۳۸۳: ۴۶۱)
به نقل از صفاری در غول یعنی افسونگر و آنچه سختی و بلا بر انسان وارد کند جانوری خیالی که نیم آن انسان و نیم آن جانور است.» (صفاری،۱۳۸۳: ۲۸۳)
«غول (جمع آن غیلان و اغوال) نوعی دیو زشت است که مردم را در صحراها هلاک کند و به هر شکل که بخواهد درآید و مردم را در بیابان به نام خواند و از راه ببرد. در ادبیات فارسی و فرهنگها غول مجازاً به معنی مردم وحشی و آدمخوار و کنایه از شیطان و نفس آدمی و زشت اندام و دراز قد به کار رفته است.» (یاحقی،۱۳۸۶: ۶۰۶)
شهریار در تصویر زیر غولها را دشمنان ایران فرض کرده است و معانی آن زنده شده از همون واژه اساطیری است. غولان مردم را گمراه میکنند معانی آن مردمی وحشی و آدمخوار به کار رفته است.
غولها هستی ایران به چپاول بردند
نا چشیده مزهی حنظل باد افراهی
بر اساس آنچه ذکر شد می توان گفت که، فرهنگ عبارت است از : راه و روش زندگی که اقوام برای خود دارند از اعتقادات، سنت ها، عادات، دانسته ها، مذهب، متون و بالاخره مجموعه آنچه فرد از جامعه خود می گیرد ، یعنی مجموعه ای که نتیجه فعالیت و ابداعات شخصی او نیست، بلکه به عنوان میراث گذشتگان از راه فراگیری به او منتقل می شود و او خود باعث انتقال آن به نسل های آینده است .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آنچه در خصوص فرهنگ های متفاوت می توان گفت آن است که وجود اختلاف در شرایط زندگی، ایجاد فرهنگ های متفاوتی می کند که در نهایت منجر به تفاوت های فرهنگی بین اقوام مختلف می شود ، بنابراین برای شناخت مشخصه های اصلی هر فرهنگی باید ویژگی های مشخصی از آن فرهنگ را شناسایی کرده و مورد بررسی و تدقیق قرار داد .آداب و رسوم، گویش ها، پوشش ها، الگوها، اقلام و ترکیبات غذایی هر یک از مناطق گرچه حکایت از تناسب زیست دارد اما خود نشان از یک ساخت فرهنگی متمایز است. آداب و رسوم، ارتباطات و تعاملات اجتماعی و حمایت سنت ها که خود تحدید حدود قومیت ها و تقویت مرزهای اجتماعی را سبب می شود اشاره به ایستادگی در تنوعات اجتماعی، فرهنگی دارد که در سرتاسر مناطق با افت و خیزهای متفاوت مکانی وجود دارد، آنجا که میادین تاخت و تاز فرهنگ تازه واردها چه به صورت موقت و چه دائم زیاد است عقب نشینی فرهنگ بومی محسوس تر است و در نواحی که عرصه های اجتماعی از دیوار ضخیم و محکم آداب و رسوم قومی و قبیله ای تشکیل یافته پایداری بیشتر است .تاریخ گذشته هر منطقه ای می تواند تاثیر مستقیمی بر فرهنگ و آداب و سنن یک قوم داشته باشد. بنابراین بررسی تحولات تاریخی ، اجتماعی و فرهنگی مناطق در هر مطالعه ای ضروری به نظر می رسد بر این اساس این بخش از مطالعات نیز به بررسی جنبه های مختلف اجتماعی – فرهنگی محدوده مورد مطالعه از گذشته تا به حال اختصاص یافته است. در این بخش در هر یک از استان های ساحلی کشور به دین مردم ، زبان و گویش ، نژاد مردم، آداب و رسوم و سنن، خوراک و پوشاک، موسیقی، هنرهای سنتی و … می پردازیم .۳-۴-۲-۱-گویشزبانبیشتر مردم استان مرکزی به زبان فارسی سخن می گویند. زبان ترکی نیز در اکثر روستاهای اطراف اراک ، سربند و ساوه رایج است . در آشتیان مردم به زبان راجی حرف می زنند که ریشه در زبان ها و واژه های دوره مادی دارد .در خصوص زبان راجی باید گفت که این زبان بس شگفت که نشانه های آن در بخشی از مرکز ایران چون آشتیان و محلات و نراق و … برجای مانده است . داستان از یک زبان نیرومند ایرانی می گوید که به دلیل ویژگی های برتر خود نشان می دهد که روزگاری دراز در یک قلمرو گسترده ، مرکزیت داشته است و روز به روز با یورش زبانی پر می شود و در هم آهنگ و بی ریشه ، از سوی صدا و سیمای مرکزی پهنه آن کمتر و کمتر می شود البته باید گفت ( گویندگان ایرانی که در شهرها و روستاهای گوناگون ، با زبان های شیرین و ریشه دار خویش زیر ستم زبان رسانه های گروهی هستند . بدان روی که این گفتارها از پایتخت ایران پخش می شود نام آن را فارسی نهاده اند و گمانشان بر این است که این سیستم از سوی زبان فارسی بر زبانشان می رود ، باز آنکه این زبان یک زبان آمیخته از ده ها ، شاید صدها گویش گوناگون پدیدار شده است که ریشه و مایه ایی ندارد و پایگاه آن را هم ندارد که با نام فارسی دری از آن یاد کنیم بلکه بهتر است آن را ً گویش تهرانی نو ً بنامیم زیرا که زبان تهران کهن نیز تا بدین پایه درهم ریخته نبوده است و برای خود زیبایی و پایه و مایه و دستور داشته است . چنانکه در برخی از جاها تنها اندک پیرمردان و پیر زنان واژه های آن را به یاد می آورند ، و در برخی جاها تنها نام آن بر جای مانده است اما خوشبختانه آشتیان که به گویش راجی خود دلیگون خوانده می شود کانونی بنیرو است که هنوز آن را بر زبان فرزندان می گذارند و اگر از سوی ادارات فرهنگ و آموزش و پرورش کوششی اندک در این زمینه شود می توان امید بدان بست که در آینده باز هم به گونه یک زبان روان در آن شهرستان بکار رود و ما نیز از برتری ها و ویژگی های آن چنان که بایسته و شایسته باشد برخوردار گردیم .زبان ترکی : زبانی اصلی اکثریت نقاط روستایی شهر ساوه می باشد ولی فارسی تنها در شهر ساوه شهر مأمونیه و در روستاهای آوه و الوسجرد ، زبان اصلی مردم می باشد و در سایر نقاط به عنوان زبان دوم با آن محاوره می شود . اما زبان کردی در روستای قره چای و شهر ساوه رایج می باشد . زبان ارمنی فقط در روستاهای چناقچی بالا و لار ساوه رایج است. گویش الویری از مشتقات زبان پهلوی میانه بوده و به گویش تاتی معروف است.شهرستان محلات به زبان فارسی سخن می گویند . گویش اهالی روستای بزیجان محلات ترکی با لهجه محلی است تمامی اهالی به زبان ترکی صحبت می کنند و هم چنین همگی اهالی کاملاً به زبان فارسی مسلط می باشند . اهالی دو روستای سعادت آباد و امیر آباد محلات به ترکی صحبت می کنند و این مردمان نیز فارسی را خوب می فهمند و گویش اهالی روستاهای خورهه محلات فارسی با لهجه محلی است . افغانی های ساکن خورهه به فارسی ً دری ً صحبت می کنند . اهالی روستای عیسی آباد محلات فارسی با لهجه محلی است . گویش اهالی کوه سفید محلات فارسی با لهجه محلی است که در گذشته به لری صحبت می کردند اما امروزه حتی افراد مسن نیز لری را به خاطر نمی آورند. نیم وری ها گویش رایج خودشان را فارسی می نامند و گویش اهالی همه نقاط اطراف را متوجه می شوند به جز آشتیان که راجی است . گویش اهالی گل چشمه محلات گویش خود را لفظ فارسی می نامند و گویش نقاط همجوار را به خوبی می فهمند بجز گویش اهالی آشتیان . تفاوت گویش گل چشمه با دیگر نقاط این است که دو حرف ً ح ً و ً ع ً را مانند عرب زبانان ادا می کنند . اما اهالی نینه محلات به دو دسته بختیاری و زندی تقسیم می شود که بختیاری ها به لری و زندی ها به لکی صحبت می کنند . گویش مشترک بین دو طایفه لری است لازم به ذکر است که لری و لکی رایج در روستا به شدت با فارسی آمیخته شده و اغلب کلمات محاوره ای فارسی است . اهالی نینه محلات همگی به فارسی مسلط هستند . گویش روستای یکه چاه محلات فارسی با لهجه محلی است که به گفته اهالی روستاهای دیگر خراسانی صحبت می کنند و لهجه شان متفاوت با دیگر روستاها است اما در برقراری ارتباط با اهالی نقاط دیگر مشکلی ندارند.شهرستان خمین از مراکزی است که به علت وجود دشت های حاصلخیز مهاجر پذیر بوده است و اقوام مختلف در این منطقه به چشم می خورد . گروه های مهاجر به همراه فرهنگ و زبان مخصوص به خویش وارد شدند و بر اثر مرور زمان و در طی سال ها در تبادلات فراوانی که با همسایگان داشتند . علاوه بر تأثیر گذاری ، تأثیر پذیری نیز داشتند . کما این که امروزه در گروه های ترک زبان منطقه به خوبی مشاهده می شود که زبان ترکی کم کم به دست فراموشی سپرده می شود و به جزء چند روستا ، جوانان رغبتی به یادگیری و استفاده از آن ، ندارند .در شهر خمین زبان های ترکی و لری نیز رواج دارد . در روستاهای مکان و خوگان فارسی نیز تکلم می شود. در میان مناطق بررسی شده در شهرستان خمین زبان ترکی در غرب _ شرق و شمال و زبان فارسی در مرکز و جنوب رواج دارد . روستاهای اطراف شهر خمین فارس زبان هستند. همسایگان روستای مکان ترک زبانند، همسایگان روستای خوگان نیز هم چنین ترک زبان هستند. در نزدیکی روستای ریحان علیا، روستای فرنق ، آشمسیان اهالی برجک لر زبان هستند و بقیه به فارسی سخن می گویند.روستاهای اطراف قیدو هما فارس زبان هستند. در شهر خمین و روستای قیدو جوان ها از زبان زرگری برای شوخی و مزاح استفاده می کنند. در بقیه نقاط بررسی شده زبان ساختگی وجود ندارد . در طبقه بندی لهجه های ایرانی، آشتیانی از زمره لهجه های مرکزی ایران به شمار می آید و با لهجه های وفسی و امره ای (رجوع شود به دائره المعارف بزرگ اسلامی ، جلد اول _ آب _ آل داوود صفحه ۴۰۸) قرابت دارد . در سال ۱۳۳۵ خورشیدی این لهجه در ۷ محله از بخش غربی شهر آشتیان متداول بوده و تنها روستائیانی که بیش از ۴۰ سال داشتند و در آن زمان تعداد آنان بیش از ۱۵۰۰ تن نبود ، بدان سخن می گفتند . فارسی به تدریج جای لهجه قدیم را گرفته است . تنها آثار مکتوب قدیمی به این لهجه ، اشعار میرزا محمد علی بیدل آشتیانی (سده ۱۱ ق / ۱۷ م ) است که در اصفهان پایتخت صفویان مستوفی بود . از مختصات این لهجه به کار رفتن (ژ) در وسط و آخر کلمات ، غالباً به جای (ج) فارسی است مانند واجب = واژو ، کاج = کاژ . اهالی شهر آشتیان فارسی زبان می باشند اما لهجه آشتیانی که تا چند دهه پیش متداول بوده امروزه به ندرت توسط کهنسالان بکار می رود . ( سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی)۳-۴-۲-۲- آداب و رسومدر بیشتر نقاط استان مراسم اعیاد ملی و مذهبی برگزار می شود. این نوع مراسم مانند جشن های ملی چهارشنبه سوری ، عید نوروز، سیزده بدر و عیدهای مذهبی قربان ، فطر ، غدیر خم، نیمه شعبان، روز مبعث پیغمبر (ص)، روز تولد ائمه اطهار و … با شور و شوق از طرف مردم برگزار می شوند. عید نوروز و مراسم مربوط به آن نیز مانند سایر نقاط ایران جشن گرفته می شود.۳-۴-۲-۳- قومیت و مذهبالف ) گروه های قومی:سه گروه قومی در منطقه ساکن می باشند که شامل اقوام فارس، خلج، ترک می باشند اهالی اشتیان به طور کلی فارس می باشندافراد در منطقه آشتیان نسب از پدر می برند. ازدواج ها در این منطقه سابقا” بیشتر نسبی ولی امروزه عمدتا” سبب و غیر فامیلی است و هیچ گونه اجبار یا ممنوعیت در ار ازدواج وجود ندارد طوایف و فامیل های مهم منطقه اشتیان مچی ها، چنگیزی ها، عظیمی، فروحی ها، دانش ها، قریب ها، قاسمی ها، مختاری ها ، قلی گل ها، فاطمی ها، فیض آبادی ها، قاسمی پورها ، ایزدی ها، جعفرآبادی ها، حسینی ها، نجاری ها، واحدیان ها، قنبری ها، عرب گل ها، ملانی ها، جمشیدی ها، دلبری ها و بداغی از فامیل های مهم شهرستان آشتیان می باشند.تنها بافت جمعیتی فیض آباد از طوایف مختلف تشکیل شده و طوایف آن عبارتند از:محمد بنی گل، آلمان گل، حاج علی اکبر گل، محمد قاسم گل، کربلائی قاسم گل، مشهدی گل. ( سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی )ب ) مذهببنابر آمار نامه سال ۱۳۸۵ حدود ۹۹ در صد جمعیت شهرستان آشتیان رامسلمانان و شیعیان اثنی عشری تشکیل داده و اقلیت های منطقه را زرتشتیان ۰۸/۰ در صد کل شهرستان واقلیت مسیحیان نیز ۰۱/ درصد این شهرستان را تشکیل می دهند.۳-۴-۲-۴- مشاغل سنتی و دستیمشاغل سنتی و دستی باقی مانده در محل شامل مشاغل آهنگری، نجاری، صابون پزی، و مسگری، بوده و سابقا” در محل سفالگری، آجرپزی و آهک پزی نیز وجود داشته است– صابون آشتیانسوغات آشتیان که دراستان مرکزی و حتی استان ها همجوار معروفیت فراوانی دارد، صابون آشتیان می باشد.مواد لازم برای تهیه صابون آشتیانپی( چربی حیوانی)، سود سوز آور، نمک و آب سابقا” بجای سودسوز آور از گیاهی به نام قلیاب ( خاکستر آن اسیدی است) استفاده می شده است.– مسگری:تنها یک فرد درشهر آشتیان به این حرفه مشغول می باشد.– صنایع سنتی ودستی محل:قالی بافی، جاجیم بافی، نمد مالی و پالان دوزی سابقا” پارچه بافی و گلیم بافی نیز در منطقه رواج داشته است.– قالی بافی:نقشهای قالی شهرستان آشتیانگل ماهی، چهار ماهی، ترنج، شاخ بزی، خشتی، شکار گاهی و بوته .– خرسکسابقا” بافت نوعی قالی به نام خرسک در شهرستان در آشتیان رونق داشته است در روستای محسن آباد– جاجیم بافیتنها در روستای گرکان و آنهم به ندرت انجام می گیرد.– نمد مالیتنها نمد مال منطقه ساکن روستای انانجرد بوده و تولیدات آن عبارتند از:نمد زیرانداز، کپنک و کلوچه ( نوعی پوشاک چوپانان) و کلاه نمدی– گلیم بافیامروزه در محل برای بافت گلیم از کهنه پارچه های رنگی بهعنوان پود گلیم استفاده می شود.– پشم ریسی:پشم ریسی از مشغله های روزانه زنان محل است. چله یا جلک ( نوعی ابزار چهار پرده) و چرخ پشم ریسی ، عمده ابزار سنتی پشم ریسی منطقه می باشد.– چرخچه یا چرخکاز این وسیله در منطقه برای جدا کردن تخم پنبه از پنبه استفاده می کردند.– هرزه گردهرزه گرد ابزار باز کردن کلاف خامه و نخهای قالی است. ( سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی )– ویژگی های فرهنگی(گویش، پوشش، مراسم، سنتها و آیین ها، ساختار قومی و فرهنگی و …)روستای آهو
ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی، از جمله بارزترین و مهمترین خصوصیات هر منطقه محسوب شده و با توجه به اینکه تحول و دگرگونی در هر پهنه طبیعی بر سه اصل انسان، استقرار و فعالیت استوار است، توجه کافی به انسان و محیط انسانی و دگرگونیهای احتمالی آن در فرایند توسعه، از اهمیت زیادی برخوردار میباشد.
در فرایند برنامه ریزی توسعه در سطوح مختلف و در پی آن اجرای پروژههای گوناگون بر اساس اهدافی از پیش تعیین شده، بررسی شرایط موجود اجتماعی ـ فرهنگی حاکم بر منطقه مطالعاتی، ضروری میباشد. در حقیقت، مطالعاتی از این حیث که با هدف شناخت شرایط اجتماعی ـ فرهنگی موجود و اثرگذار بر طرحهای توسعه انجام میگیرد، ضمن ارائه تصویری گویا و روشن و تا حد امکان بهنگام از وضعیت اجتماعی و فرهنگی، شرایط را برای امکانسنجی، ظرفیتسنجی و ارائه برنامههای راهبردی به صورت علمی و کارآمد مهیا میسازد.
دوم باب احسان نهادم اساس که منعم کند فضل حق را سپاس
سوم باب عشق است و مستی و شور نه عشقی که بندند بر خود به زور
چهارم تواضع، رضا پنجمین ششم ذکر مرد قناعت گزین
به هفتم در از عالم تربیت به هشتم در از شکر بر عافیت
نهم باب توبه است و راه صواب دهم در مناجات و ختم کتاب
(سعدی،۱۵۸،۱۳۸۴)
آن چه در دیباچه، درباره ی کتاب دیده می شود و در ابیات بالا آمده است، تقسیم بندی کتاب به ده باب و نام گذاری هر باب توسط شاعر است. اکنون این تقسیم بندی در کتاب بوستان رعایت می شود، که به قرار زیر است:
باب اول : در عدل و تدبیر و را ی باب دوم : در احسان
باب سوم : در عشق و مستی و شور باب چهارم : در تواضع
باب پنجم : در رضا باب ششم : در قناعت
باب هفتم : در عالم تربیت باب هشتم : در شکر بر عافیت
باب نهم : در توبه و راه صواب باب دهم: در مناجات و ختم کتاب
۳-۳-۳- بدایع سعدی
سعدی در غزلی گوید:
یکی لطیفه ز من بشنو، ای که در آفاق سفر کنی و لطایف ز بحر و کان آری
گرت بدایع سعدی نباشد اندر بار به پیش اهل و قرابت چه ارمغان آری
(همان، ۵۳۱)
در این بیت، شیخ اشاره ای به بدایع خود دارد. ما نیز پاره ای از غزلیّات او را با عنوان بدایع می شناسیم.
این که آیا سعدی، خود برای پاره ای از غزلیّاتش، عنوان بدایع را انتخاب کرده است بر ما پوشیده است. شاید منظور سعدی، سخنان جالب و بدیع خود است. امّا نمی توان منکر شد که سعدی خود نام بدایع را انتخاب کرده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۳-۴- طیّبات سعدی
سعدی در غزلی می گوید:
آن چه رفتاراست وقامت وآن چه گفتار و قیامت؟ چندخواهی گفت سعدی؟طیّبات آخر ندارد
(سعدی،۱۳۸۴،۳۸۴)
نیز گوید:
زهر از قبل تو نوش داروست فحش از دهن تو طیّبات ا ست (همان، ۱۵۸ )
آن چه مسلّم است، بیت نخست اشاره مستقیم به اشعاری دارد که شیخ، خود آن ها را طیّبات می داند. آیا این طیّبات، همین اشعاری است که ما امروزه تحت عنوان طیّبات می شناسیم، یا غزل هایی است که از نظر شیخ پاک و قابل احترام است. امّا بیت دوم، به بیان سخنان پاک و شیرین اشاره دارد. می توان گفت پاره ای از غزلیّات شیخ در نظرش پاک و زیبا است. شاید همان گونه که خود، نام گلستان را بر کتابش گذاشت، برای طیّبات نیز چنین نامی را انتخاب کرده است.
۳-۴- سخن سعدی
در باره ی ارزشمندی و گسترش کلام شاعر در زمان خود، مباحث زیادی عنوان شده است. سعدی خود نیز بارها عنوان می نماید که سخنش در عالم دارای ارزش است و برای آن همتایی نمی شناسد.
سعدیا، خوشتر از حدیث تو نیست تحفه ی روزگار اهل شناخت
آفرین بر زبان شیرینت کاین همه شور در جهان انداخت
(همان ، ۳۳۶)
هفت کشور نمی کنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی (سعدی،۱۳۸۴ ، ۵۴۴ )
۳-۴-۱- عشق علّت زیبایی سخن
امّا آن چه سبب زیبایی کلام سعدی می شود، عشق است. در سخنش، عشق به آن چه در هستی وجود دارد، دیده می شود. مادی و معنوی بودن عشق او تفاوتی ندارد. آن چه مهّم است سوز و جوششی است که هنر زبان آوری سعدی را جاودانه می نماید و شاعر با بیانی روشن، علّت تأثیر گذاری و زیبایی سخن خود را، این گونه بیان می نماید.
هر که دل شیفته دارد چو من بس که بگوید سخن دلپذیر
ناله ی سعدی به چه دانی خوش است بوی خوش آید چو بسوزد عبیر(همان، ۴۳۳ )
زین سبب خلق جهانند مرید سخنم که ریاضت کش محراب دو ابروی توأم(همان، ۴۵۵)
مردمان عاشق گفتار من ای قبله ی خوبان چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم
(همان، ۴۶۸ )
از من به روی عشق تو می زاید این سخن طوطی شکر شکست که شیرین کلام شد
(همان، ۳۹۹ )
سعدی به یاری عشق، جان خود را آگاهی می بخشد تا جایی که کلامش« شور در جهان می اندازد» و « تحفه ی روزگار اهل شناخت می شود» به راستی که کلامش مرهم دل های سوخته و روشنی بخش جان های خسته است، همان گونه که اعتقاد دارد:
هم چنان شکر عشق می گویم که گرم دل بسوخت جان بنواخت
سعدیا، خوشتر از حدیث تو نیست تحفه ی روزگار اهل شناخت
آفرین بر زبان شیرینت کاین همه شور در جهان انداخت(همان، ۳۳۶ )
آن چه سخن ساده و بی تکلّف سعدی را جذاب و دوست داشتنی نموده، دردی نهفته در شعر است که عاشق، عارف، زاهد و هر فرد عادی و عامی را تشنه ی کلام او می نماید. اعتقاد من این است که آن چه سبب می شود نسل های فراوانی، تحت تأثیر سخن سعدی قرار گیرند، درد مشترک نوع بشر است که در سخن سعدی و درون هر انسانی عاشقی وجود دارد. این مضمون مشترک چه زمینی و عرفانی، سبب پیوند نسل های زیادی با سعدی شده است و آگاهی سعدی سبب این ارتباط شده است. زیرا او پیری جهان دیده و انسان شناس است و به درستی فهمیده است که بیان درد درونی انسان ها، و هم دلی با آن ها، سبب جاودانگی می شود. علّت دیرینه ی ارتباط مردم با آثار شیخ محبّت و عشقی است که در آثارش به انسان ها ورزیده است.
۳-۴-۲- ارزش سخن و پند سعدی
کلید گنج سعادت نصیحت سعدی است اگر قبول کنی، گوی بردی از میدان
(سعدی،۱۳۸۴، ۶۴۲ )
سعدی به هر نفس که بر آورد چون سحر چون صبح در بسیط زمین انتشار کرد
هر بنده ای که خاتم دولت به نام اوست در گوش دل نصیحت او گوشوار کرد(همان، ۶۱۷)
اگر در سرای سعادت کس است ز گفتار سعدیش حرفی بس است (همان، ۱۷۸)
گرگوش دل به گفته سعدی کندکسی اول رضای خدا طلبد، پس رضای خویش(همان،۶۹۹)
شکل ۲‑۲: مشخصه رله دیستانس(مهو) ۸
شکل ۲‑۳: تنظیمات رله دیستانس ۹
شکل ۲‑۴: ناحیه بندی حفاظتی رله دیستانس ۹
شکل ۲‑۵: شبکه شعاعی جبرانسازی شده با خازن سری ۱۰
شکل ۲‑۶: پروفیل ولتاژ واسه شبکه شعاعی باجبرانساز سری ۱۱
شکل ۲‑۷: سیستم انتقال توان بدون جبرانسازی ۱۲
شکل ۲‑۸: سیستم انتقال توان با جبرانسازی ۱۲
شکل ۲‑۹: – (a)منحنی توان-زاویه (b) منحنی توان – ولتاژ ۱۳
شکل ۲‑۱۰: حفاظت جبرانساز خازنی سری در برابر اضافه ولتاژ ۱۴
شکل ۲‑۱۱: امپدانس اندازهگیری شده رله ۱) بدون جبرانساز ۲) با جبرانساز ۱۵
شکل ۲‑۱۲: نصب PMU در شبکه برق و رابطه اونا با GPS 17
شکل ۲‑۱۳: اندازهگیری فازوری ولتاژ و جریان به وسیله PMU 17
شکل ۲‑۱۴: سیگنال فازور خروجی از PMU 18
شکل ۲‑۱۵: ساختار کلی یه واحد اندازه گیری فازور ۲۰
شکل ۲‑۱۶: شبکه اندازهگیری فازور PMU 21
شکل ۳‑۱: الگوریتم کارکرد رله دیستانس ۳۱
شکل ۳‑۲: الگوریتم روش پیشنهادی ۳۵
شکل ۳‑۳: دیاگرام یدونه خطی شبکه نمونه IEEE 9-bus 38
شکل ۳‑۴: : مکانهای بهینه نصب PMU در شبکه IEEE 9-bus 40
شکل ۳‑۵: دیاگرام یدونهخطی شبکه نمونه IEEE 14-bus 41
شکل ۳‑۶: باس تزریق صفر در شبکه نمونه IEEE 14-bus 43
شکل ۳‑۷: مکانهای بهینه نصب PMU در شبکه IEEE 14-bus 45
شکل ۴‑۱: دیاگرام یدونهخطی سیتم نمونه ۱ ۴۷
شکل ۴‑۲: مشخصهی ناحیهی حفاظتی ۲ رله، وقتیکه هیچ جبرانسازی در خط انتقال انجام نشده، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۱
شکل ۴‑۳: اصلاح تنظیمات ناحیهی حفاظتی ۲ رله پس از ۳۰% جبرانسازی خط، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۲
شکل ۴‑۴: کارکرد رله دیستانس با تنظیمات اصلاح شده ناحیهی حفاظتی ۲ در برابر خطای A-G ، پس از ۳۰% جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۲
شکل ۴‑۵: مشخصهی ناحیهی حفاظتی ۳ رله، وقتیکه هیچ جبرانسازی در خط انتقال انجام نشدهاست، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۳
شکل ۴‑۶: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصهی اصلاحشده ناحیهی حفاظتی ۳ رله در ۳۰ درصد جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۴
شکل ۴‑۷: – کارکرد رلهی دیستانس با تنظیمات اصلاح شده ناحیهی حفاظتی ۳ در برابر خطای A-G ، پس از ۳۰% جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۴
شکل ۴‑۸: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصهی اصلاح شدهی ناحیهی حفاظتی ۲ رله در ۴۰ درصد جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۷
شکل ۴‑۹: کارکرد رلهی دیستانس با تنظیمات اصلاحشده ناحیهی حفاظتی ۲ در برابر خطای A-G ، پس از ۴۰% جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۷
شکل ۴‑۱۰: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصهی اصلاح شدهی ناحیهی حفاظتی ۳ رله در ۴۰ درصد جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۸
شکل ۴‑۱۱: کارکرد رلهی دیستانس با تنظیمات اصلاحشده ناحیهی حفاظتی ۳ در برابر خطای A-G ، پس از ۴۰% جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۵۹
شکل ۴‑۱۲: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصه اصلاح شده ناحیهی حفاظتی ۲ رله در ۷۰درصد جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۶۱
شکل ۴‑۱۳: کارکرد رله دیستانس با تنظیمات اصلاح شده ناحیهی حفاظتی ۲ در برابر خطای A-G ، پس از ۷۰% جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۶۲
شکل ۴‑۱۴: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصهی اصلاحشده ناحیهی حفاظتی ۳ رله در ۷۰درصد جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۶۳
شکل ۴‑۱۵: کارکرد رلهی دیستانس با تنظیمات اصلاحشدهی ناحیهی حفاظتی ۳ در برابر خطای A-G ، پس از ۷۰% جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه ۶۴
شکل ۴‑۱۶: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصهی اصلاح شده ناحیهی حفاظتی ۲ رله موقع بایپس شدن خازن سری، زاویهی توان ۱۰ درجه ۶۶
شکل ۴‑۱۷: کارکرد رلهی دیستانس با تنظیمات اصلاحشدهی ناحیهی حفاظتی ۲ در برابر خطای A-G پس از بایپس شدن خازن سری، زاویهی توان ۱۰ درجه ۶۷
شکل ۴‑۱۸: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصهی اصلاحشده ناحیهی حفاظتی ۳ رله موقع بایپس شدن خازن سری، زاویهی توان ۱۰ درجه ۶۸
شکل ۴‑۱۹: کارکرد رلهی دیستانس با تنظیمات اصلاحشده ناحیهی حفاظتی ۳ در برابر خطای A-G پس از بایپس شدن خازن سری، زاویهی توان ۱۰ درجه ۶۹
شکل ۴‑۲۰: تاثیر تخمین سطح جبرانسازی در تنظیمات رله و کارکرد درست رله بعد از اصلاح تنظیمات، زاویهی توان ۱۰ درجه ۷۰
شکل ۴‑۲۱: سیستم ۹ باسه IEEE مورد مطالعه: خازن در وسط خط ۳ قرار گرفته و رلهی دیستانس در باس ۷ روی خط ۳ تنظیم شده ۷۲
شکل ۴‑۲۲: مشخصهی کارکرد رلهی دیستانس با تنظیمات اصلاحی در خطای سهفاز با زمین در ۱۰۰% خط ۳ ۷۴
شکل ۴‑۲۳: مشخصهی کارکرد رله دیستانس با تنظیمات اصلاحی در خطای سهفاز با زمین در ۲۰۰% خط ۳ ۷۵