اولاً، کار جنبه تکراری داشته باشد و اختلاف و تنوع در ماهیت کار خیلی زیاد نباشد؛
ثانیاًً، برای روشهای تولید و زمان انجام دقیق کار استانداردی تعیینشده باشد؛
ثالثاً، امکان به وجود آمدن مانع یا تأخیر برای کارگران در کار نباشد یا خیلی کم باشد.
معایب طرح تیلور
۱٫ پرداخت دستمزد ر اساس مأخذ پایین نوعی مجازات برای کارگرانی است که ازنظر میزان کارایی ضعیف بهحساب میآیند و در واقع نوعی انگیزه منفی در آنان به وجود میآورد.
۲٫ تفاوت مدار زیاد بین مأخذ پایین و بالا، که تیلور آن را انگیزهای برای به حداکثر رساندن تلاش کارگران بهحساب میآورد، بر این پیشفرض مبتنی است که کارگر همواره تا حداکثر توانایی خودکار میکند، بدون اینکه بهسلامت خود ضرری بزند در حالی که این فرض مبتنی بر واقعیت نیست و هیچ کارگری نمیتواند هرروز در سطح حداکثر کارایی خودکار کند، بدون اینکه سلامتش به خطر بیفتد.
۳٫ در طرح تیلور تضمینی برای حداقل مزد وجود ندارد، ازاینرو کارگران با این طرح به شدت مخالفت میکنند (زاهدی،۱۳۹۰).
۲-۱۶-۱-۲٫ طرح کارمزدی مریک
مریک[۲۵] طرح تیلور را تا حدودی اصلاح کرد. وی معتقد بود که کارگران زیادی هستند که در حدی بین دو حد بالا و پایین تولید میکنند و لذا سه مقدار به شرح زیر پیشنهاد کرد:
بازده مزد
۱٫ کمتر از ۸۳ درصد مقدار پایه
۲٫ از ۸۳ درصد تا ۱۰۰ درصد ۱۱۰ درصد مقدار پایه
۳٫ بیشتر از ۱۰۰ درصد (بالاتر از استاندارد) ۱۲۰ درصد مقدار پایه
مریک بهاینترتیب با واردکردن مقدار پایه برای بازده پایین جنبه تنبیه طرح تیلور را تعدیل کرد(زاهدی،۱۳۹۰).
ب) روزمزدی بر اساس میزان تولید محصول: در این روش دو نوع طبقهبندی برای دستمزد به کار میرود. نوع اول تعیین یک سری نرخهای روزمزدی بهتناسب محصول که توسط کارکنان تهیهشده است و نوع دوم، نرخ کارمزدی زیاد برای اشخاصی که تولید آن ها بالاتر از میزان تولید محصول استانداردشده برسند (رونق،۱۳۹۰).
پ) کار روزانه تعیینشده: در این روش عوامل دیگری بهغیراز میزان تولید محصول در نظر گرفته میشود که درعینحال مزیتهایی که روشهای تشویقی دربردارنده، حفظ میگردد. از مزایای این روش میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
-تخصص لازم برای انجام کار
-شرایط انجام کار
-نیروی جسمانی و کافی و انرژی لازم برای انجام کار
-تمرکز و نیروی فکری موردنیاز برای انجام کار(رونق،۱۳۹۰).
ت) روش دیفرانسیل قطعاتی تیلور: در این روش سیستم دستمزد تیلور احتیاج به تعیین دقیق استانداردهای زمان و استاندارد نمودن کار و محل کار و مصالح دارد. این روش بر این اساس بناشده که مدیریت به کلیه وظایف خود برای انجام کار در بهترین شرایط عمل کند و کلیه وسایل لازم را در اختیار کارگر قرار دهد(رونق،۱۳۹۰).
ج) روش وظیفهای: در این روش تا آنجا که کارگر وظیفه خود را انجام دهد، دستمزد روزانه میگیرد و بهمحض اینکه سطح کار از این حد بالا رفت، درآمد وی به طور ناگهانی بالا میرود(رونق،۱۳۹۰).
ث) طرح تشویقی گانت: هنری گانت از همکاران تیلور، اولین بار طرح تشویقی خود را در سال ۱۹۰۱ در یک کارخانه فولادسازی پیاده نمود. برای کسب نتایج مطلوب او شرایط کارگاه را استاندارد کرد، روشهای تولید را بهبود بخشید و ماشینآلات را در بهترین شرایط خود نگهداری کرد. زمان استاندارد انجام کاربر مبنای زمانسنجی تعیین میگردید. طرح گانت با طرح تیلور تفاوت داشت، زیرا در این طرح اگر زمان واقعی کار زیادتر از زمان استاندارد بود، کارگر تازهکار یا کندکار، به وسیله پرداخت تضمینی نرخ روز کار تشویق میگردید. اگر کارگری کار خود را در زمان استاندارد یا کمتر از آن به پایان میرسانید، دریافتی او برابر با دستمزد ساعتی عادی ضربدر زمان اعتباری (تعداد قطعه تولیدشده ضربدر زمان استاندارد هر قطعه) بهاضافه درصد ثابتی از این مقدار به عنوان پاداش بود. برای تشویق کارکنان جهت استفاده از حداکثر توانایی نرخ پاداش بین ۵۰ تا ۵۰ درصد برحسب نوع کار متغیر بود. فرمولهای محاسبه مجموع دستمزد دریافتی به صورت زیر است:
۱٫ تولید در کمتر از استاندارد
(۲-۷) W=T.R
که در آن:
مجموع دستمزد دریافتی W=
تعداد ساعات کار T=
نرخ دستمزد ساعتی (واحد پول) R=
۲٫ تولید در سطح بالاتر از استاندارد
(۲-۸)
W=N.Sp(R+
که در آن:
تعداد قطعات تولیدشده N=
زمان استاندارد تولید هر قطعه Sp=
از مزایای طرح تشویقی گانت آن است که چون در این طرح مدیریت بایستی استانداردهای لازم را در مورد روشهای تولید؛ ابزار و موارد تعیین نموده و جریان تولید را از جهات مختلف مداوم نگهداشته تا جهت دریافت دستمزد تشویقی برای بیشتر از ۱۰۰ درصد کارایی زمینه فراهم باشد، به طور مسلم کارایی و بهرهوری کارکنان افزایشیافته و هزینه های تولید کاهش پیدا خواهد کرد.
عیب این طرح از این نقطهنظر است که برخی معتقدند، تعیین و حفظ مداوم استانداردها خود موجب افزایش هزینه شده و در نتیجه مزایای طرح را خنثی خواهد نمود(رونق،۱۳۹۰).
۲-۱۶-۱-۳٫طرح امرسن[۲۶]
هارینگتن امرسن در سال ۱۹۱۹ طرح خود را ارائه و سعی کرد نقایص طرحهای تشویقی قبلی را تا حدودی از بین ببرد. در طرحهای تیلور و گانت اگر بازده کار کارگر مساوی یا بیش از استاندارد بود مزد وی افزایش مییافت، ولی استاندارد در حد خیلی بالایی تعیین میشد، و چنانچه کارگری فاصله کمی هم با استاندارد داشت نمیتوانست از افزایش مزد بهرهمند شود. در طرح مریک مزد کارگر تا زمانی که بازده او کمتر از ۸۳ درصد وظیفه بود افزایش نمییافت. در طرح هالسی نیز ، چنانچه کارگر در وقت صرفهجویی نمیکرد، مشمول دریافت پاداش نمیشد. امرسن در طرح خود، حد پرداخت پاداش را به ۶۷ درصد تقلیل داد. طبق طرح او هرگاه کارگری کارایی خود را به ۶۷ درصد وظیفه برساند مشمول دریافت پاداش میشود و هر چه کارایی وی افزایش یابد دریافتی او نیز اضافه میشود. چنانچه کارایی کارگری بین ۶۷ الی ۹۹ درصد وظیفه باشد؛ نسبتی از مزد پایه را به عنوان پاداش دریافت میکند. وقتی کارایی به ۱۰۰ درصد برسد، پاداش تا میزان ۲۰ درصد مزد پایه اضافه میشود و از ۱۰۰ درصد به بالا به ازای هر یک درصد افزایش در کارایی یک درصد به پاداش اضافه میشود. امرسن معتقد است کارایی کارگر را بایستی ماهانه یا حداقل هفتگی محاسبه کرد تا چنانچه در برخی از روزها کارایی او کمتر باشد در محاسبه ماهانه یا هفتگی جبران شود. امر سن نیز در طرح خود حداقل مزد را برای کارگران تضمین میکند.
مزایای طرح تشویقی کارایی امرسون
۱٫ حقوق اجتماعی و عمومی کارکنان را تضمین میکند.
۲٫ چون حد پرداخت پاداش در این طرح ۶۷ درصد در نظر گرفتهشده است، کارگران بیشتری مشمول دریافت پاداش میشوند و بهاینترتیب مورد تشویق قرار میگیرند
۳٫ قابلفهم بودن آن برای کارگران
معایب طرح تشویقی کارایی امرسن
۱٫ بعد از حد مشخصی افزایش درصد کارایی دیگر امکانپذیر نیست.