. درسراسر این تحقیق برای ترجمه خطبه، از ترجمه محمد باقرانصاری استفاده شده است. ↑
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
. طاهایی(خاموشی)، فاطمه، سیری در خطبه فدکیه، اول، آستان قدس رضوی شرکت به نشر، مشهد ، ۱۳۸۵ش، ص۱۸۸ ↑
. قزوینی، سیدمحمدکاظم، فاطمهالزهرا من المهدالی اللحد، اول ، دارالصّادق، بیروت، ۱۳۹۷ه.ق، ص۴۵۳ و ۵۱۵ ↑
. مجتبی، تهرانی، پیشین ،ص۱۱۸ ↑
. مصباح یزدی، محمدتقی، شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا، بیچا، دفتر مقام معظم رهبری ،قم ،۱۳۸۹ش،ص۱۸۰ ↑
. قزوینی، سید محمدکاظم، پیشین، ص۴۵۷ ↑
. نساء/۷: « براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى است و براى زنان [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى [خواهد بود]- خواه آن [مال] کم باشد یا زیاد- نصیب هر کس مفروض شده است.» ↑
. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۱۷،ص ۴۰۷ ↑
. منتظری، حسینعلی، پیشین، ص ۲۲۴ ↑
. مکارم شیرازی، ناصر، پیشین، ص۱۹۲ ↑
. ابوعلم، توفیق، فاطمه زهرا، ترجمه: علی اکبر صادقی، پنجم، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۰ش، ص ۶۹ ↑
. علمای علم بدیع در تعریف اقتباس میگویند: اقتباس آن است که شاعریا نویسنده در ضمن کلام یا شعر خویش آیه یا حدیث یا قاعدهاى از علم آورد و اشاره نکند که از قرآن یا حدیث میباشد. همچنین ایشان تصریح کرده اند که تغییر در آن مقدار از قرآن یا حدیث که در عبارت آورده می شود اگر چنانچه تغییر مختصری باشد، اشکال ندارد و جائز میباشد. [..اما الاقتباس فهو ان یضمن الکلام – نظما کان او نثرا – شیئا من القرآن او الحدیث لا علی انه منه .. ولا باس بتغییر یسیر فی اللفظ المقتبس للوزن أوغیره. (ر.ک: مختصر المعانی، تالیف سعد الدین تفتازانی،ص ۳۰۸-۳۰۹) و این بیت از خاقانی را مثال زده اند: نقد عمر زاهدان در توبه از می شد تلف قل لهم ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف . که شاعر در این مصراع اخیر قل «للذین کفروا» را به قل «لهم » تغییر داده است (۳۸/ انفال)، مطالب گفته شده در ادبیات فارسی و عربی یکسان است. (ر.ک: مهیار، رضا ، فرهنگ ابجدى عربى فارسى، ج۱، ص۱۰۹ ؛ تفتازانی، سعد الدین، مختصر المعانی، اول، دارالفکر،قم، ۱۴۱۱ه.ق ، ص ۳۰۸-۳۰۹ ؛ تقوی، سید نصرالله، هنجار گفتاردر فن معانی وبیان وبدیع فارسی، دوم، فرهنگسرای اصفهان، اصفهان، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۴ ؛ واعظ کاشفی سبزواری، کمال الدین حسین، بدایع الأفکار فی صنایع الأشعار، ویراسته میر جلال الدین کزازی، اول، نشر مرکز، تهران ، ۱۳۶۹ش، ص ۷۳٫) ↑
. رک : سید علیرضا، جعفری، انوار وحی در خطبه زهرا، فرهنگ کوثر، ش۸ ، آبان ۱۳۷۶ ش، ص۳۴- ۴۰ ↑
. تلمیح درلغت به گوشه چشم اشاره کردن است. ودر اصطلاح از جمله صنایع معنوی بدیع است که در آن نویسنده یا گوینده در ضمن نوشتار یا گفتار خود به آیه، حدیث، داستان یامثل معروفی اشاره داشته باشد.( ر.ک : همایی، جلال الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، هشتم، تهران، بنما، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۲۸) در روند سخن به آیهای از آیات اشاره کنندوآیه بودن آنرا یادآور نشوند. (ر.ک: تقوی، سید نصرالله، هنجار گفتاردر فن معانی و بیان وبدیع فارسی، ص۲۵۹ ؛ واعظ کاشفی سبزواری، کمال الدین حسین، بدایعالافکار فی صنایعالاشعار، ص۱۲۱) ↑
. مائده/۵۰ : «آیا خواستار حکم جاهلیّتاند؟ و براى مردمى که یقین دارند، داورى چه کسى از خدا بهتر است؟» ↑
. مریم/ ۲۷ : «و در این قرآن از هر گونه مَثَلى براى مردم آوردیم، باشد که آنان پندگیرند» ↑
. بقره/۱۰۱: «و آن گاه که فرستادهاى از جانب خداوند برایشان آمد- که آنچه را با آنان بود تصدیق مىداشت- گروهى از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر افکندند، چنان که گویى [از آن هیچ] نمىدانند.» ↑
. نمل/ ۱۶ : «و سلیمان از داوود میراث و گفت: «اى مردم، ما زبان پرندگان را تعلیم یافتهایم و از هر چیزى به ما داده شده است. راستى که این همان امتیاز آشکار یافت است.» ↑
. مریم/۵ و۶ : « و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست، پس از جانب خود ولىّ [و جانشینى] به من ببخش، که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد، و او را- اى پروردگار من- پسندیده گردان.» ↑
. انفال/ ۷۵ : « و خویشاوندان نسبت به یکدیگر [از دیگران] در کتاب خدا سزاوارترند. آرى، خدا به هر چیزى داناست.» ↑
. نساء/۱۱ : « خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مىکند: سهم پسر، چون سهم دو دختر است.» ↑
. بقره/۱۸۰ : « بر شما مقرر شده است که چون یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى بر جاى گذارد، براى پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت کند [این کار] حقى است بر پرهیزگاران» ↑
. نساء /۱۳: «و کارنامه هر انسانى را به گردن او بستهایم، و روز قیامت براى او نامهاى که آنرا گشاده مىبیند بیرون مىآوریم.» ↑
. کهف/۴۹: « و کارنامه [عمل شما در میان] نهاده مىشود، آن گاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک مىبینى، و مىگویند: «اى واى بر ما، این چه نامهاى است که هیچ [کار] کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اینکه همه را به حساب آورده است.» و آنچه را انجام داده اند حاضر یابند، و پروردگار تو به هیچ کس ستم روا نمىدارد.» ↑
. تکویر/۱۴: « هر نَفْس بداند چه فراهم دیده» ↑
. هود/ ۴۵ : « و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترین داورانى.» ↑
. جاثیه/۱۷: « قطعاً پروردگارت روز قیامت میانشان درباره آنچه در آن اختلاف مىکردند، داورى خواهد کرد» ↑
. جاثیه/۲۲: « و خدا آسمانها و زمین را به حقّ آفریده است، و تا هر کسى به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش یابد، و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.» ↑
. جاثیه/۲۶: « بگو: «خدا [ست که] شما را زندگى مىبخشد، سپس مىمیراند، آنگاه شما را به سوى روز رستاخیز- که تردیدى در آن نیست- گرد مىآورد، ولى بیشتر مردم [این را] نمىدانند.» ↑
. جاثیه/۲۷ : « و روزى که رستاخیز بر پا شود، آن روز است که باطلاندیشان زیان خواهند دید» ↑
. یونس۵۴: « و اگر، براى هر کسى که ستم کرده است، آنچه در زمین است مىبود، قطعاً آنرا براى [خلاصى و] بازخرید خود مىداد. و چون عذاب را ببینند پشیمانى خود را پنهان دارند، و میان آنان به عدالت داورى شود و بر ایشان ستم نرود.» ↑
. روم/۵۷ : « و در چنین روزى، [دیگر] پوزشِ آنان که ستم کردهاند سود نمىبخشد، و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمىشود.» ↑
. غافر/ ۵۲ : « [همان] روزى که ستمگران را پوزشطلبىشان سود نمىدهد، و براى آنان لعنت است، و برایشان بدفرجامىِ آن سراى است.» ↑
. انعام/۶۷: « براى هر خبرى هنگام [وقوع] است، و به زودى خواهید دانست.» ↑
. هود/۳۹: « به زودى خواهید دانست چه کسى را عذابى خوارکننده درمىرسد و بر او عذابى پایدار فرود مىآید؟!» ↑
. زمر/۴۰: « [که] چه کس را عذابى که رسوایش کند خواهد آمد و عذابى پایدار بر او نازل مىشود.» ↑
. رعد/۳۷ : « و بدین سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل کردیم» ↑
. مؤمنون/۶۲ : « و نزد ما کتابى است که به حق سخن مىگوید و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.» ↑
. جاثیه/۲۹ : « این است کتابِ ما که علیه شما به حق سخن مىگوید.» ↑
. طارق/۱۳: « در حقیقت، قرآن گفتارى قاطع و روشنگر است» ↑
. یوسف/ ۱۸: « و پیراهنش را [آغشته] به خونى دروغین آوردند. [یعقوب] گفت: « [نه] بلکه نَفْس شما کارى [بد] را براى شما آراسته است. اینک صبرى نیکو [براى من بهتر است]. و بر آنچه توصیف مىکنید، خدا یارىده است.» ↑
. اسراء /۲۶ : «و حق خویشاوند را به او بده» ↑
. طبرسى، احمد بن على پیشین، ج۱ ، ص۹۸ ↑
. محمدى، على، شرح کشف المراد، چهارم، دارالفکر، قم، ۱۳۷۸ش، ص۵۳۲ ↑
. ابن منظور، محمد بن مکرم ، پیشین، ج۳، ص ۱۵۶ ↑
. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، پیشین، ج۱، ص ۲۵۶ ↑
. محمدى، على، پیشین،ص ۵۳۲ ↑
. انعام /۱ ↑
. کهف /۱ ↑
. جوادی آملی، عبدالله، تفسیرتسنیم، ج ۱، ص ۳۲۶ ↑
. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی ، چهارم، دارالکتب الإسلامیه، تهران ، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۹۶: «خداوند هیچ نعمت بزرگ و کوچکی به بنده خود نداده، مگر اینکه با گفتن الحمدلله شکر آنرا ادا کرده باشد.» ↑