۲- وقفه: بازداری موقت و گذرا در تفکر. این دفاع ممکن است عواطف و تکانهها را نیز شامل شود و شبیه سرکوبی است. با این تفاوت که وقفه در افکار و احساسات تنش ایجاد میکند (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۳- خودبیمار پنداری: تبدیل ملامت و سرزنش ناشی از داغدیدگی و تنهایی، و یا تکانههای غیرقابل پذیرش پرخاشگری، به سرزنش خود و شکایتهای جسمانی همچون درد، ضعف اعصاب و ناراحتیهای جسمانی. در این دفاع، در یک بیماری با هدف و پسروی یا فرار اغراق میشود. در خود بیمارپنداری از مسئولیت اجتناب میشود احساس گناه مهار میگردد و تکانههای غریزی از خود رانده میشوند (سادوک و سادوک، ۱۳۹۰).
۴- درون فکنی: درونیسازی یک موضوع بیرونی، در کنار اهمیت درون فکنی برای تحول، به شکل یک دفاع نیز ظاهر میشود. در حالت دفاعی تمایز بین فرد و موضوع از بین میرود. درون فکنی موضوع عشق برای مثال درد ناشی از جدایی و خطر جدایی را مهار میکند. درون فکنی یک موضوع تهدیدآمیز سبب کاهش اضطراب میشود. زیرا خطر ناشی از پرخاشگری را درونی و تحت کنترل قرار میدهد. همسانسازی با پرخاشگری مثال بارزی از این پدیده است (قربانینیا، ۱۳۸۲).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵- رفتار پرخاشگرانه فعلپذیر: ابراز غیرمستقیم به پرخاشگری به دیگران ازطریق ا نفعال، خودآزاری و آسیب به خود. تجلیهای این دفاع عبارت است از: شکست خوردن، طفره رفتن، بیمار شدن، و بطور کلی اعمالی که بیشتر به دیگران آسیب میزند تا خود فرد (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۶- فرافکنی: اسناد نادرست و یا درک نادرست انگیزهها، احساسات و افکار دیگران در سطحی بالاتر از فرافکنی نارسیستیک، مواردی همچون پیشداوری، طرد یک رابطه صمیمی به سبب حساسیت بیش از حد، یک خطر و یا حساسیت زیاد به بیعدالتی، در مقوله این سطح از فرافکنی قرار میگیرند (سادوک و سادوک، ۱۳۹۰).
۷- واپسروی: تلاش برای بازگشت به افکار، احساسات و واکنشهای هیجانی مربوط به سطوح فروتر تحول به منظور گریز از تنش و تعارض که فرد در سطح تحولی حاضر با آن روبروست (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۸- خیالبافی: استفاده از تخیل برای ارضای خیالی امیال ناکام شده و حل مشکلات در این دفاع از روابط بین شخصی صمیمی پرهیز و دیگران از خود رانده میشوند (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۹- بدنیسازی: تبدیل شدن پدیدههای روانشناختی به نشانههای جسمانی و گرایش به واکنش براساس تظاهرات جسمانی به جای واکنش روانی. در بدنیسازیزدایی، افکار و عواطف جایگزین پاسخهای بدنی کودکانه میشود. در بدنیسازی مجدد، و پسروی به حالتهای جسمانی ابتدایی در هنگام رویارویی با تعارضات حل نشده مشاهده میشود (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۳-۵-۳-۲٫ دفاع های نوروتیک
۱- مهار کردن: تلاش فزاینده و تقلا برای مهار و تنظیم رویدادها و موضوعات در محیط به منظور کاهش اضطراب و حل تعارضات درونی.
۲- جابجایی: هیجان یا کشاننده نیروگذاری شده از یک فکر یا موضوع به موضوع دیگر منتقل میشود که در برخی جنبهها شبیه موضوع یا فکر اولیه است. جابجایی امکان تجسم فکر یا موضوع اصلی را در قالب فکر یا موضوعی که ناراحتی کمتری ایجاد میکند، فراهم میسازد. انتقال یکی از موارد بارز این دفاع است (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۳- تجزیه: تغییر موقت اما شدید در شخصیت یا حس هویت به منظور گریز از استیصال هیجانی. مانند واکنشهای تبدیلی هستهی در این دفاعها گروهی از فرایندهای روانی از بقیه سازمان روانی جدا میشوند و درنتیجه ارتباط و هماهنگی میان آنها از بین میرود (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۴- بیرون سازی: مفهومی شبیه اما گستردهتر از فرافکنی که در آن مؤلفههای شخصیت خود در دنیای بیرون و یا موضوعات خارجی دیده میشود. در این حالت تعارضات، تکانهها، طبقات، سبک تفکر و یا علل بروز آنها به دنیای بیرون نسبت داده میشوند (سادوک و سادوک ، ۱۳۹۰).
۵- بازداری: کارکردهای من محدود یا طرد می شوند. این دفاعها ممکن است درخصوص یک کارکرد، و یا ترکیبی از آن اعمال گردد و هدف آن نیز گریز از اضطرابی است که از تعارض بین تکانهها و احساسات، وجدان و یا نیروهای محیطی و موضوعات بیرونی ایجاد میشود (قربانینیا، ۱۳۸۲)
۶- سرکوبی: راندن یک فکر یا احساس از جمله هوشیاری، در سرکوبی اولیه افکار و احساسات پیش از حضور در آگاهی فرد سرکوب میشوند و در سرکوبی ثانویه، فکر و احساساتی که قبلاً در سطح آگاهی هشیارانه تجزیه شدهاند، سرکوب میگردند. افکار و احساسات سرکوب شده در واقع فراموش نمیشوند، بلکه فرد در سطح ناهشیار به آنها آگاه است. درواقع سرکوبی ایجاد شده ایجاد وقفه در آگاهی هشیارانه به یک فکر و احساس است (سادوک و سادوک، ۱۳۹۰).
۷- مجزاسازی: جدایی فکر و تجسم از عواطف همخوان با آن و سرکوب کردن آن عواطف. مجزاسازی اجتماعی نیز بر مفهوم فقدان موضوعات ارتباطی پوشش میدهد (سادوک و سادوک، ۱۳۹۰).
۸- واکنش وارونه: دگرگونی یک احساس، یا تکانه به متضاد خود. یکی از مشخصه های نوروز و وسواس است اما در حالتهای دیگر نوروزی نیز دیده میشود. به عبارتی دیگر تجلی احساس متضاد در این دفاع، معمولاً حالتی افراطی و وسواس گونه دارد. استفاده فزاینده از این دفاع در سطوح ابتدایی تحول، زمینه شکلگیری این دفاع را به عنوان یک صفت شخصیتی، همچون خوی وسواسی، فراهم میآورد (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۹- جنسیسازی: یک موضوع یا کارکرد هیجانی و رفتاری، اهمیت جنسی پیدا میکند. این امر در خصوص پدیدههای صورت میگیرد که قبلاً ماهیت جنسی نداشتهاند و یا در سطح پائینتری چنین ماهیتی داشتهاند. این دفاع با هدف پیشگیری از اضطراب همخوان با احساسات ممنوع بکار میرود (قربانینیا، ۱۳۸۲).۱۰- دلیل تراشی: توضیح و تبیین عقلانی افکار، باورها, احساسات و اعمال با هدف توجیه آنها که در غیر اینصورت قابل قبول نخواهند بود. پدیدههایی که موضوع این دفاع هستند ماهیتی احساسی و تکانهای دارند, اما در اثر بکارگیری این دفاع در ظاهر ماهیتی عقلانی و منطقی مییابند (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۱۱- عقلانی سازی: استفاده فزاینده از فرایندهای عقلانی برای گریز از تجربهها و بیان تکانهها و احساسات. این دفاع تلاش فزایندهای برای بی روح ساختن یک پدیده هیجان انگیز است و با هدف گریز از صحبت با دیگران، توجه به واقعیت بیرونی و برای گریز از بیان احساسات درونی و تاکید بیش از اندازه بر جزئیات نامربوط (نشخوار ذهنی) برای فرار از درک کلی پدیده تبدیل به رویایی عقلانی میشود و فرد با هدف گریز از احساسات، به جای حس کردن، فکر میکند (سادوک و سادوک، ۱۳۹۰).
۱۲- ناچیز انگاری: کم اهمیت جلوه دادن فکر و احساس، مشکلات درونی، رویدادهای محیطی و یا مسائل و مشکلات موضوعات بیرونی (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۴-۵-۳-۲٫ دفاع های سالم
۱- ایثار و نوع دوستی: کمک سازنده و لذت بخش به دیگران. نوعی واکنش وارونه سازنده و خنثی. ایثار با از خودگذشتگی تفاوت دارد. از خودگذشتگی، ارضای فرد ازطریق ارضای دیگران و ضرر رساندن به خود حاصل میشود. در این حالت فرد توانایی ارضای مستقیم نیازهای خود را ندارد بلکه آنها را بصورتی نیابتی ازطریق کمک به دیگران ارضا میکند. در این حالت، در دیگران لذت ایجاد میشود و سپس با آنها همانندسازی میکند (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۲- پیشاپیشنگری: پیشبینی واقعبینانه و برنامهریزی برای ناراحتیها در آینده با حالتی هدف محور. این دفاع به برنامهریزی دقیق و یا نگرانی واقع بینانه در خصوص رویدادهای خطرناک آینده دلالت میکند (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۳- ریاضت طلبی: حذف رفتار لذت بخش تجربه با هدف رشد اخلاقی و معنوی. لذت در این دفاع از طریق انصراف از لذت حاصل میشود و بر ضد تمام آنچه بصورت هشیارانه لذتبخش تلقی میشود، اعمال میگردد. زهدورزی به عنوان یک دفاع سالم تسهیلگر تجارب دینی است این دفاع ممکن است در سنین نوجوانی و در برخی حالتهای سایکوتیک به عنوان یک دفاع نابالغ که تمامی کشانندهها را دربر میگیرد و نسبت به سرکوبی ماهیتی ابتداییتر دارد، نیز بکار میرود (سادوک و سادوک ، ۱۳۹۰).
۴- طنز: فراهم ساختن امکان ابراز آشکار افکار و احساسات بدون ایجاد ناراحتی برای خود یا دیگران. این دفاع تحمل و در عین حال تمرکز بر آنچه را که بسیار ناراحت کننده است را فراهم میآورد. و از بذلهگویی که در واقع نوعی جابجایی جهت گریز از مسائل هیجانی است، متفاوت است (قربانینیا، ۱۳۸۲).۵- والاگرایی (والایش تصعید): ازطریق تغییر هدف یا موضوع از چیزی که به لحاظ ا جتماعی غیرقابل قبول است به هدفی قابل قبول. والاگرایی بجای انحراف و یا مسدود ساختن، تکانهها را هدایت میکند. احساسات در این دفاع در مسیر اهداف و موضوعات مهم تصدیق، تعدیل و جهتیابی میشوند تا حدودی ارضا میشوند (سادوک و سادوک،۱۳۹۰).
۶- فرونشانی: تصمیم هوشیارانه یا نیمه هوشیارانه برای تعویق در توجه به یک تکانه و یا تعارض ناهشیارانه، اجتناب از مسائل و مشکلات بصورت تعمدی و موقت. در این دفاع وجود ناراحتی و مشکل تصدیق, اما بطور موقت کنار گذاشته میشود (قربانینیا، ۱۳۸۲).
۶-۳-۲- طبقه بندی دیگری از دفاع ها
دیدگاههای فعلی، مکانیزمهای دفاعی را براساس ملاحظات نظری و رابطهی این مکانیزمها با سلامت روانی کلی، طبقه بندی میکنند (ویلانت[۸۹]، ۱۹۹۴). مولفان DSM-IV، براساس این رویکرد، یک طرح طبقهبندی به نام مقیاس عملکرد دفاعی تهیه کردهاند. این طبقات، روش مفیدی را برای درنظرگرفتن مکانیزمهای دفاعی و نحوهای که آنها در اختلالهای روانی گوناگون آشکار میشوند، در اختیار میگذارند. نمونههایی از این مکانیزمهای دفاعی در زیر مطرح شده است:
۱-۶-۳-۲٫ دفاع های بسیار سازگارانه: پاسخهای سالم به موقعیتهای استرس زا:
الف) شوخی: تأکید کردن بر جنبههای خندهدار یک تعارض یا موقعیت استرسزا.
ب) ابراز وجود: برخورد کردن با موقعیتهای دشوار بوسیلهی ابراز مستقیم احساسات و افکار به دیگران.
ج) منع: اجتناب کردن از افکار مربوط به مسائل ناراحت کننده.
۲-۶-۳-۲٫ بازداری های ذهنی: راهبردهای ناهشیاری که به افراد کمک می کنند افکار، احساسها،خاطرات، امیال، و ترسهای آزارنده را از آگاهی هشیار دور نگه دارند:
الف)جابجایی :جابجا کردن احساسها یا تکانههای نامقبول از هدف اصلی این احساسها به کسی که کمتر تهدیدکننده است یا به یک شیء.
ب) تجزیه: تجزیه کردن فرایندهای شناختی، ادراکی و حرکتی که معمولاً یکپارچه هستند در عمکرد فرد.
ج) توجیه عقلی: متوسل شدن به تفکر بیش از حد انتزاعی در واکنش به موضوعی که موجب تعارض یا استرس شده است.
د) واکنش وارونه: تبدیل کردن احساس یا میل ناپذیرفتنی به ضد آن، برای پذیرفتنیتر کردن آن.
ه) سرکوبی: راندن ناهشیارانهی امیال، افکار، یا تجربیات از آگاهی.
۳-۶-۳-۲٫ دفاع هایی که تصورات ذهنی را اندکی تحریف می کنند: تحریف تصویر ذهنی از خود، بدن یا سایرین به منظور تنظیم کردن عزت نفس:
الف) خوارشماری: حل و فصل کردن تعارض هیجانی یا استرس با نسبت دادن ویژگیهای منفی به خود یا دیگران.
ب) آرمانی ساختن: حل و فصل کردن تعارض هیجانی یا استرس با نسبت دادن خصوصیات مثبت اغراق آمیز به دیگران.
ج) همه توانی یا قدرت مطلق: پاسخ دادن به استرس بوسیلهی اجرای نقش برتر نسبت به دیگران.
۴-۶-۳-۲٫ دفاع های انکاری: دور نگهداشتن عوامل استرسزا، افکار،احساسها، تکانهها، یا مسئولیت ناخوشایند یا ناپذیرفتنی از آگاهی
الف) انکار: حل و فصل کردن تعارض هیجانی یا استرس با امتناع از پذیرفتن جنبهی دردناک واقعیت یا تجربهای که برای دیگران آشکار است..
ب) فرافکنی: نسبت دادن صفات یا احساسهای شخصی ناخوشایند به دیگران برای مصون نگهداشتن خود از اعتراف به ویژگیهای شخصی زننده.
ج) دلیل تراشی: مخفی کردن انگیزههای واقعی افکار، اعمال، یا احساسها با توجیه کردنهای اطمینان بخش یا خودیاری اما نادرست.
۵-۶-۳-۲٫ دفاع هایی که تصورات ذهنی را خیلی تحریف می کنند: تحریف شدید خود یا دیگران:
الف) شکافتگی: تقسیم کردن حالتهای عاطفی متضاد و ناتوانی در ادغام کردن ویژگیهای مثبت و منفی خود با دیگران در تصورات ذهنی منسجم.
۶-۶-۳-۲٫ دفاع هایی که اقداماتی را در بر دارند: پاسخ هاسس به تعارض یا استرس که عمل یا کنارهگیری را دربردارند.
الف) برون ریزی: حل و فصل کردن تعارض هیجانی یا استرس با اقدامات بجای افکار یا احساسات.
ب) پرخاشگری انفعالی: نشان دادن اطاعت بیش از حد ظاهری برای پوشاندن مقاومت، خشم، و رنجش پنهان