تلاش برای همگرایی بیشتر میان کشورهای اسلامی.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تلاش برای اصلاح ساختار سازمان ملل.
بهره گیری از روابط سیاسی با کشورهای برای نهادینه کردن اقتصادی افزایش جذب منابع و سرمایه گذاری خارجی و فن آوری پیشرفته . گسترش بازارهای صادراتی ایران و افزایش سهم ایران از تجارت جهانی و رشد پرشتاب اقتصادی مورد نظر در چشم انداز.
تحکیم روابط با جهان اسلام و ارائه تصویر روشن از انقلاب اسلامی و تبیین دستاوردهای و تجربیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جمهوری اسلامی و معرفی غنی و هنر و تمدن ایرانی و مردم سالاری دینی.
تلاش برای تبدیل مجموعه کشورهای اسلامی و کشورهای دوست منطقه به یک قطب منطقه ای اقتصادی، علمی، فن آوری و صنعتی.
تقویت و تسهیل حضور فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مجامع جهانی و سازمان های فرهنگی بین المللی.
تقویت هویت اسلامی و ایرانی ایرانیان خارج از کشور، کمک به ترویج زبان فارسی در میان آنان، حمایت از حقوق آنان، و تسهیل مشارکت آنان در توسعه ملی.
از طرفی نخبگان جبهه دوم خرداد مشکل اصلی مردم را در کمبود دموکراسی و ضعف جامعه مدنی می دانستند. بنابراین شروع به تعریف قرائت جدیدی از قانون اساسی در باب سیاست خارجی نمودند که در آن حکمت و مصلحت در روابط با سایر کشور ها بیشتر مطرح می گشت. طبق این جهت گیری که مورد توافق تمامی نخبگان فکری و بر اساس قانون اساسی و سند چشم انداز بیست ساله بود، جمهوری اسلامی ایران به دنبال تنش زدایی در سیاست خارجی کشور و تعامل سازنده با جهان و به خصوص با کشورهای منطقه بود. (خرازی، ۱۳۸۸، ۵۰)
۳-۵ بررسی نقش نخبگان سیاسی در طراحی گفتگوی تمدن ها:
رئیس جمهور دولت هفتم وهشتم در پنجاه و سومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهریور ماه ۱۳۷۷ (۱۹۹۸) خاطر نشان کرد که: «به نام جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد میکنم که به عنوان اولین گام سال ۲۰۰۱ از سوی سازمان ملل متحد سال گفتگوی تمدن ها نامیده شود با این امید که با این گفت و گو نخستین گام های ضروری برای تحقق آزادی و عدالت جهانی برداشته شود. از والا ترین دستاورد های این قرن پذیرش ضرورت و اهمیت گفت و گو و جلوگیری از کاربرد زور و تقویت مبانی آزادی و عدالت و حقوق انسانی است.» (حقیقت، ۱۳۷۸، ۲۶) در واقع می توان گفت که: طرح ایده ی گفت و گوی تمدن ها از سوی ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران به معنای پذیرش هنجارهای بین المللی و تلاش برای سهیم شدن در فرایند هنجارسازی بوده است. (رضایی، ۱۳۸۷، ۲۱۶) این گذار را می توان رنسانس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نامید. رنسانسی که در نهایت، میزان تنش با دنیای بیرون را برای ایران کاهش می دهد.
۳-۶ نقش نخبگان فکری در طراحی گفت و گوی تمدن ها:
نظریه معروف برخورد تمدن ها که گاه از آن به جنگ تمدن ها تعبیر میشود، دارای سابقه ی تاریخی است؛ سابقه و ریشه این نظریه را باید در آرا و نظریات “توین بی” جستجو نمود که در سال ۱۹۴۷ در کتابش به نام تمدن در بوته آزمایش، مقاله یازدهم کتاب را تحت عنوان؛ برخورد میان تمدن ها، می نگارد. توین بی در مقاله دهم آن کتاب که تحت عنوان اسلام، آینده و غرب است مینویسد: «پان اسلامیزم خوابیده است، با این حال ما باید این امکان که اگر پرولتاریای جهان غربی مآب بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزد و خواستار یک رهبری ضد غربی شود، این خفته بیدار خواهد شد را در نظر بگیریم. بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام حتی اگر این روح به قدر خفتگان هفت گانه در خواب بوده باشد، اثر روحی محاسبه ناپذیری دارد. زیرا که ممکن است پژواک ها، یک عصر قهرمانی را منعکس سازد. در دو مورد تاریخی، در گذشته، اسلام انگیزهای بوده است که به سائق آن یک جامعه شرقی، پیروز مندانه بر ضد یک متجاوز غربی به پا خاسته است. در زمان نخستین؛ جانشینان پیامبر اسلام، سوریه و مصر را از سلطه یونان که تقریبا هزار سال آنها را در زیر فشار خود داشت نجات داد. و در زمان دوم؛ در زیر فرمانروایی سعد بن زنگی و نور الدین و صلاح الدین و مملوکان، اسلام آن دژ را در برابر هجوم صلیبیان و مغول ها حفظ کرد. اگر وضع کنونی بشر به یک جنگ نژادی منجر شود، اسلام ممکن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند.» (قادری، ۱۳۷۷، ۱۱۷)
پس از حدود ۵۰ سال بعد از توین بی و در پی تحولات و وقایعی که منجر به اضمحلال اتحاد جماهیر شوری و فروپاشی آن و تغییرات عمده ای که در کشورهای وابسته به بلوک شرق به وجود آمد، در تابستان ۱۹۹۳ “ساموئل هانتیگتون” رئیس مؤسسه ی استراتژیک دانشگاه هاروارد، طی مقالهای جنجال برانگیز تحت عنوان برخورد تمدن ها در واقع دست به یک پیشگویی تاریخی زد و به تبیین مناسبات بین المللی در جهان آینده پرداخت. از لحاظ مصداقی، هانتیگتون معتقد بود که زود رسترین و حساس ترین بر خورد بین تمدن ها بین تمدن غرب و تمدن کنفوسیوسی-اسلامی خواهد بود. در این مورد او تأکید داشت که «کاهش تقابل نظامی غرب و اسلام که طی قرن ها تداوم داشته، بعید به نظر میرسد. این تقابل می تواند تلخ تر شود.» هم چنین وی معتقد است که تمدن های اسلامی و کنفوسیوسی در مقابل تمدن غرب با هم همکاری می نمایند. در این مورد وی مدعی است که «کانون درگیری در آینده بسیار نزدیک، بین غرب و چند کشور اسلامی-کنفوسیوسی خواهد بود.» (قادری، ۱۳۷۷، ۱۱۸)
این نظریه سابق بر این از سوی متفکرانی چون نظری شایگان در سال ۱۳۶۵مطرح شده بود. اما به دلیل مسائل جنگ و دفاع مقدس کسی به این نظریه توج نکرده بود.
برای تحقق پیشنهاد جناب آقای خاتمی، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز قطعنامهای را با حمایت ۵۵ کشور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح کرد. این قطعنامه در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۷۷ (سوم نوامبر ۱۹۹۸) با اجماع آرای اعضای مجمع عمومی به تصویب رسید. تصویب این قطعنامه موجب شد که موضوع مفاهمه تمدن ها به صورت طرحی اجرایی با حمایت جامعه بین المللی در دستور کار سازمان ملل متحد قرا گیرد و برنامهها و فعالیت های مربوط به آن توسط سازمانهای بین المللی دولتی و غیر دولتی مورد توجه و تشویق و حمایت واقع شود.رئیس جمهور دستور تاسیس مرکز مطالعات بین المللی گفتگوی تمدنها را صادر نمود که ریاست آن را دکتر محمد جواد فرید زاده، مشاور فرهنگی رئیس جمهوری به عهده داشتند.
از سوی دیگر آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را در دولت هشتم در «محور شرارت» قرار داد. قرار گرفتن نام جمهوری اسلامی ایران در «محور شرارت» و ممانعت از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به تکنولوژی هستهای صلح آمیز، پاسخ نظام سلطه به سیاست تنش زدایی و گفت و گوی تمدن ها بود.
درک نخبگان سیاسی از سیاست جهانی در هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی بیشتر ژئوپلتیک بود تا ایدئولوژیک. به این جهت تلاش گستردهای با انعطاف پذیری و جهتگیریهای مصلحتگرایانه صورت گرفت تا ایران از انزوای سیاسی بیرون آید و یک ایران اسلامی قوی موردتوجه نظام بینالملل برپا گردد.
۳-۷ تفاوت برداشت نخبگان سیاسی از سه اصل حکمت، عزت و مصلحت:
حکمت (اندیشه)، عزت (سربلندی) و مصلحت (حد تغییر) هر سه دریایی از مفهوم و محتوا در عالم زندگی، بخصوص در دنیای سیاست اند که رعایت ترتیب متوالی آن در همه عرصه ها، نتایجی بس ارزشمند و اثربخشی را به همراه دارد. عزت، حکمت و مصلحت، سه اصل محوری و ثابتی بوده است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای آن ها شکل گرفته است. رهبر معظم انقلاب این سه اصل را دانسته و همچنین تعامل ایران با جهان را در سند چشم انداز بیست ساله ی کشور بر مبنای این سه اصل پیشبینی کردهاند. این سه اصل در مقابل سه عنصر مطرح در غرب، مورد توجه قرار گرفته است. در مقابل عزت، غرور سیاسی قرار دارد. مقام معظم رهبری در بحث اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مسئله ی عزت ملی را مطرح کردند و بیان نمودند: «ما باید در قبال غرور ملی که یک مقوله ی مادی گرایانه است، مسئله ی عزت ملی را مطرح کنیم و به عنوان مسلمانان و مؤمنین ضرورت دارد که در جامعه ی جهانی عزت خود را حفظ کنیم. متأسفانه مسلمانان در قرون گذشته به علت نوعی ازخود بیگانگی و نوعی مرعوبیت در مقابل غرب ذلیل شدند و این جز وظایف ما است که هرگز ذلیل و خوار نشویم، حتی اگر به قیمت از دست دادن جان خودمان تمام شود.»، «حکمت هم به معنی تدبیر، خردمندی و عقلانیت است. یک فرد حکیم و اندیشمند با یک فرد جاهل متفاوت است. حکیم در هر مقوله ی اجتماعی سیاسی که می خواهد تصمیم گیری کند، تدبیر و خردش را به کار میگیرد. در واقع این در مقابل رفتار مزدورانه و دروغ مدارانه ی غرب است.»، «در همین راستا مصلحت هم یک امر روشن است. در واقع در هر تصمیم گیری مصلحت اسلام و مسلمین را هر چه باشد، عمل می کنیم. در واقع بر اساس آن چیزی که مصلحت است، عمل می کنیم. یعنی با توجه به اولویت ها و مصالح و منافع جهان اسلام تصمیم می گیریم و لذا این هم هدف ماست. هدف ما تصمیم گیری و تبیین آن چیزی است که بر اساس مصالح اسلامی به آن عمل میکنیم.» ( پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری)
در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، در عرصه ی سیاست خارجی اصول مصلحت و حکمت بسیار پر رنگ تر از عزت بودند. به همین جهت هنگامی که مردم احساس کردند اصول انقلابی و عزت آن ها خدشه دار شده و در انتخابات هشتمین دوره ی ریاست جمهوری به طیف دیگری رأی دادند. طیف جدید در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اصل عزت بسیار تأکید نمودند اما از قدرت اصل مصلحت و حکمت کاستند. شاید بتوان گفت که در بکارگیری اصل عزت یکی از دولت ها تفریط و دیگری افراط داشته است.
بررسی نقش نخبگان سیاسی در جهت گیری سیاست خارجی دولت نهم ودهم
۳-۸ نقش نخبگان سیاسی در شکل گیری گفتمان اصول گرایی عدالت محور در سیاست خارجی دولت نهم
شعارهای انتخابی آقای احمدی نژاد در عرصه ی سیاست خارجی:
در مورد اینکه آقای احمدی نژاد چه شعارهایی در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و فعالیت در این زمینه را در زمان انتخابات برای خود انتخاب کرده بود . باید یک بررسی تاریخی در مورد این شعار ها در بهار سال ۱۳۸۴ داشته باشیم. در زمان انتخابات سال ۱۳۸۴هر نامزدی با شعار خاصی وارد عرصه تبلیغات شده بود. آقای احمدی نژاد در مبارزات انتخاباتی نهمین دوره ریاست جمهوری، شعار اصلی و محوری برنامه خود را عدالت محوری و عدالت گستری اعلام کرد. در حالی که نامزدهای دیگر بیشتر بر رفاه و توسعه اقتصادی، حقوق بشر و مردم سالاری، نظم و قانون با رفع انزوای بین المللی جمهوری اسلامی ایران تأکید می کردند. بدین ترتیب، برنامه اصلاح طلبانه و اصولگرایانه ی آقای احمدی نژاد برمبنای مبارزه با بی عدالتی و نابرابری اجتماعی، فساد و تبعیض تدوین وعرضه شد. این برنامه از این نظر اصلاح طلبانه تلقی می گردد که کاملا در چارچوب و منطبق بر تعریفی است که رهبر انقلاب، در اوج دوره ی اصلاح طلبی، از اصلاحات بر مبنای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ارائه داد. پس از انتخابات نیز احمدی نژاد این راهبرد را در عرصه ی سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران پیگیری بود. در همین راستا احمدی نژاد بزرگترین شعار خود در حوزه ی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را طراحی و ارائه ی گفتمانی در عرصه بین المللی از جمله « فرهنگی کردن سیاست » و نیز« حاکمیت اخلاق و معنویت »در مناسبات جهانی قرار داد.
۳-۹ نقش نخبگان سیاسی در شکل گیری سیاست خارجی دولت نهم و دهم:
در سه تیر ماه ۱۳۸۴ محمود احمدی نژاد از جناح اصولگرایان در انتخابات نهمین دوره ی ریاست جمهوری اکثریت آرا را کسب نمود. با شروع این دوران جمهوری اسلامی ایران بر اساس تعریف مجدد از سه عنصر عزت، حکمت و مصلحت و با شعار نه شرقی و نه غربی سیاست خارجی را به سمت جدیدی متمایل کرد. در این فرایند اهتمام به بازیابی اهداف و تلاش ها در جهت محوریت یابی نقش ایران در عرصه های بین المللی با اتکا به مسائلی چون کسب دانش هسته ای از اولویت برخوردار شد و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در روند جدیدی قرار گرفت. آنچه را که می توان آن را به عنوان مقاومت مؤثر نامید در این دوران شکل گرفت. شاید بتوان این امر را واکنشی نسبت به فشار های غیر متوازن جهان غرب نسبت به جمهوری اسلامی ایران دانست. به این ترتیب می توان جهت گیری های اصلی سیاست خارجی دوران احمدی نژاد را در قالب نشانه های عمومی فرهنگ سیاسی ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، به همان گونه ای که الگوی رفتار سیاست خارجی وی را می توان بازتاب نیاز های داخلی جمهوری اسلامی ایران به مقاومت در برابر تهدیدات بین المللی دانست. تجربه نشان داده است که بسیاری از رفتار های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ماهیت واکنشی دارد. بنابر این به هر میزان فشار ها افزایش یابد؛ واکنش از سوی جمهوری اسلامی ایران نیز تشدید خواهد گشت. (پور احمدی؛۱۳۸۸، ۱۷۸)
فضای سیاسی در دولت نهم: تغییرات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران احمدی نژاد به گونه ای گسترده بود که می توان آن را نمادی از تغییرات رادیکال و دگرگون کننده ی روند های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست. حتی می توان نشانه هایی از دگرگونی انقلابی در حوزه ی سیاست داخلی و عرصه ی سیاست خارجی را مورد ملاحظه قرار داد. (پور احمدی؛ ۱۳۸۸، ۱۷۸)
گفتمان اصول گرایی عدالت محور در اصول حاکم یا گزاره های بنیادی با سایر خرده گفتمان های اسلام گرایی مشترک است. اختلاف نظر آن ها صرفاَ به گزاره های فرعی و قضایای اشتقاقی از این احکام و اصول اصلی محدود می شود. این اصول حاکم بر حسب دال ها و مفاهیم سه گانه ی دولت_ ملت ایران، انقلاب اسلامی و نظام بین المللی تعریف و تعیین می گردند. دولت_ملت جمهوری اسلامی ایران متضمن سه عنصر ماهیت دولت جمهوری اسلامی، هویت ملی و منافع ملی ( در برگیرنده ی اهداف ملی) است. انقلاب اسلامی ایران بر اساس ماهیت و اهداف آن تعریف می شود. عناصر تشکیل دهنده ی نظام بین الملل عبارتند از: ماهیت نظام، سازمان ها و نهاد ها، اصول، قواعد و هنجارهی بین المللی.
بنابراین اصول گرایی عدالت محور بر این باور است که دولت_ملت جمهوری اسلامی ایران ماهیت، کارکرد و مسئولیت اسلامی دارد. اولین و مهم ترین عنصر و منبع هویت ملی ایران (اعم از دولت و ملت) را دین اسلام و اسلامیت می داند و دو دسته اهداف و منافع ملی و فرا ملی (یا اسلامی) را برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی قائل است. انقلاب اسلامی ایران، انقلابی فرا ملی است که از ماهیت و اهداف اسلامی فرا ملی برخوردار است. نظم و نظام بین المللی مستقر، اصلت و اعتبار شرعی ندارد و ناعادلانه و تبعیض آمیر است.
با این وجود، دیدگاه، قرائت و تفسیر اصول گرایی در خصوص مفاهیم و موارد زیر با سایر خرده گفتمان های اسلام گرایی همسان و یکسان نیست و فرق دارد: رابطه بین حاکمیت الهی و حاکمیت ملی در ساختار جمهوری اسلامی، میزان نقش و وزن عنصر ایرانیت در تقویم و تکوین هویت ملی جمهوری اسلامی ایران، نسبت و رابطه بینمنافع ملی و مصالح اسلامی، چگونگی دست یابی به اهداف و آرمان های فرا ملی انقلاب اسلامی ایران، چگونگی استقرار نظم جهانی اسلامی در نظام بین الملل مبنی بر نظام دولت_ملت موجود.
احمدی نژاد دیدگاه خود را از روابط بین کشور ها و سیاست خارجی را اینگونه بیان می کرد:
قرار گرفتن بشر در نقطه ی عطف تحقق آرمان نهایی، مناسبات ناعادلانه ی حاکم بر جهان، پایان دوره ی لیبرالیسم در جهان، تبعیت از طاغوت (سرمایه داری) در رأس همه مشکلات بشر، عدالت و معنویت تنها پایه هاى ایجاد نظم پایدار و صلح در جهان.
۳-۱۰ نقش نخبگان سیاسی در شکل گیری مفاهیم گفتمان اصول گرایی عدالت محور:
۳-۱۰-۱نقش نخبگان سیاسی در شکل گیری شعار عدالت گرایی در سیاست خارجی:
احمدی نژاد در مبارزات انتخاباتی نهمین دوره ی ریاست جمهوری در بهار سال ۱۳۸۴، شعار اصلی و محور برنامه های خود را عدالت محوری و عدالت گستری اعلام کرد. در حالی که نامزد های اصلی دیگر بیشتر بر رفاه و توسعه ی اقتصادی، حقوق بشر و مردم سالاری، نظم و قانون و مقابله با انزوای بین المللی تأکید می کردند. بدین ترتیب، برنامه ی اصلاح طلبانه و اصول گرایانه ی احمدی نژاد بر مبنای مبارزه با بی عدالتی و نا برابری اجتماعی، فساد و تبعیض تدوین و عرضه شد.بر این اساس محور و مبنای سیاست خارجی: اصول گرایی، عدالت طلبی و عدالت گستری در عرصه ی بین المللی مشخص گشت. رئیس جمهور در گرد همایی سفیران و رؤسای نمایندگی های جمهوری اسلامی در خارج از کشور در دوم مرداد ۱۳۸۶، با صراحت عدالت گستری را یکی از مبانی و اصول سه گانه ای برشمرد که همه ی ارکان سیاست خارجی و مدل دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بر پایه ی آن ها طراحی، اجرا و به جامعه ی بین المللی عرضه شود.( احمدی نژاد، ۱۳۸۸) منوچهر متکی وزیر امور خارجه نیز، یکی از دو اصل محوری سیاست خارجی ایران را عدالت معرفی می کند و اعلام می دارد « سیاست خارجی دولت نهم، تقویت گفتمان مبتنی بر عدالت محوری، پذیرش حق برابر کشورها در نقش آفرینی آنان در ایجاد نظام نوین و عدالت مدار جهانی است.» (روزنامه ایران، ۱۳۹۰)
۳-۱۰-۲ نقش نخبگان سیاسی در شکل گیری شعار اصول گرایی در سیاست خارجی:
با توجه به اینکه سه اصل بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را عزت، حکمت و مصلحت مشخص گردیده است و هم چنین به نظر می آید که در دولت هفتم و هشتم زیاد به اصل عزت توجه نشده است دولت نهم بنا را بر این گذاشت که در دو زمینه ی نظری و رفتاری (عملی) اصل عزت بر مصلحت برتری داده شود.
وزیر امور خارجه، نیز تصریح می کند که « جهت گیری های دولت نهم، در چارچوب انقلاب اسلامی و ارزش های نظام جمهوری اسلامی ایران است». « دولت نهم در راستای دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی و جمهوریت نظام در پی اتخاذ رویکرد جدید در روابط جمهوری اسلامی با غرب بر اساس آموزه های انقلاب اسلامی بر آمده است.» (روزنامه ی ایران، ۱۳۹۰)
۳-۱۰-۳ نقش سیاست خارجی دولت احمدی نژاد در شکل گیری شالوده شکنی نظم موجود:
واسازی یا شالوده شکنی یک روش قرائت و شیوه ی تدوین متن است که معمولاَ و اصالتاَ در ادبیات و نظریات پست-مدرن به کار می رود. در این روش تلاش می شود که تقابل ها، قطب بندی ها، دوگانگی ها و سلسله مراتب مفهومی که در متن ثابت، طبیعی، منطقی و مشروع تلقی می شود، را بر هم زده و جابجا سازد. واسازی یا شالوده شکنی در صدد است تا از طریق بازنگری، بازبینی و باز خوانی متن نشان دهد که چنین تقابل ها و سلسله مراتب مفهومی لزوماَ طبیعی، منطقی و مشروع نیست. بر این اساس، روابط و مناسبات بین المللی به طور عام و نظم و نظام بین الملل به طور خاص به مثابه یک متن است که در فرایند تاریخ و زمان نوشته شده است. لذا می توان گفت که نظم وستفالیایی مبتنی بر نظام دولت_ملت، نظام دو قطبی دوران جنگ سرد و نظام بعد از ۱۱ سمپتامبر نه تنها طبیعی، منطقی و بدون تغییر نیستند بلکه ناعادلانه و نامشروع نیز می باشند.اصول گرایی در دو بعد تبیینی و تخریبی به واسازی نظم و نظام بین الملل موجود می پردازد. در بعد تبیینی، از طریق توصیف و تبیین سرشت ناعادلانه ی وضع موجود و نظم مستقر، سعی می کند آن را غیر طبیعی ساخته و از آن مشروعیت زدایی کند. غیر طبیعی کردن، یعنی نشان دادن این امر که نظم و نظام بین الملل موجود مانند هر پدیده و واقعیت اجتماعی دیگر زمانمند و مکانمند بوده که تحت شرایط خاصی امکان وجود یافته و در گذر زمان در اثر غلبه و حاکمیت طبیعی انگاشته می شود. تداوم و استمرا این توفق نوعی مشروعیت را نیز به همراه دارد. در فرایند غیر طبیعی کردن تلاش می شود با بر ملأ ساختن ماهیت حدوثی نظم ونظام موجود این مشروعیت که به مرور زمان به دست آمده، نیز سلب گردد. (دهقانی، ۱۳۷۷، متن سخنرانی)
بر این اساس، یکی از مهم ترین برنامه ها و اهداف سیاست خارجی دولت نهم، توصیف و تبیین وضع و نظم ناعادلانه و نظام سلطه ی جهانی است. به ویژه که رئیس جمهور دولت نهم بیشترین انرژی و نیروی دیپلماتیک خود را مصروف توصیف و تعلیل این واقعت نامطلوب بین المللی ساخته است. به گونه ای که محور اصلی و موضوع کانونی سخنرانی وی در شصت و یکمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در شهریور ماه ۱۳۸۵، تشریح وضعیت نامطلوب نظام بین الملل ناعادلانه و مناسبات مبتنی بر زور، تجاوز و تبعیض است. هم چنین وی بار ها اعلام می دارد که ساختارها و سازمان های بین المللی که حاصل توزیع قدرت پس از جنگ جهانی دوم بوده اند، دیگر کارآیی و مشروعیت بین المللی ندارند. «…در روابط دو جانبه، منطقه اى، جهانى همه جا مبنا عدالت است، حتى در سازمانهاى جهانى. سازمانهاى جهانى درست شده اند براى اینکه عدالت را در جهان برپا کنند. ما نباید هیچ نظم ظالمانه اى را در سازمانهاى جهانى بپذیریم. باید تلاش کنیم اصلاح بشوند. …» منوچهر متکی، وزیر امور خارجه نیز بیان می دارد: « معتقدیم نظام جهانی بین المللی از فقدان عدالت رنج می برد و از سویی هژمونی و سلطه ی یک یا چند قدرت بزرگ در این نظام بین المللی کارایی ندارد. (روزنامه ی ایران، ۳۰/۵/۱۳۸۶، ۵)
غیر طبیعی کردن و مشروعیت زدایی از نظم و نظام بین الملل برای واسازی و شالوده شکنی آن لازم ولی کافی نیست. لذا در دومین گام، گفتمان اصول گرایی در صدد تخریب و سپس تغییر نظم موجود برای استقرار نظم مطلوب است. از اینرو دولت نهم یکی از اولویت ها و اهداف سیاست خارجی خود را «مقابله با استعمار فرا نو و مبارزه با ترفند های نظام سلطه ی جهانی تعیین و تعریف می کند».
راهکار دیگر وزارت امور خارجه برای تغییر و تحول نظام بین الملل به صورت انتقاد از سازمان ها، نهاده و قواعد و قوانین بین المللی و تلاش برای اصلاح آن ها تجلی می یابد. چون یکی از مظاهر نظم و نظام بین المللی ناعادلانه سازمان ها و نهاد های نامطلوب و نا کارآمد تلقی می شود که بی عدالتی و تبعیض را نهادینه می سازند. رئیس جمهور دولت نهم هم در اجلاس عمومی سازمان ملل به شدت از ساختار و ساز و کار سازمان ملل و شورای امنیت انتقاد می کند و خواستار اصلاح و تغییر آن می شود.رئیس جمهور دولت نهم تنها راه برون رفت از وضعیت موجود را اصلاح و تغییر ساختار سازمان ملل و شورای امنیت بر اساس اصول دموکراتیک و رعایت حقوق برابر همه ی اعضا می داند. بر این اساس رئیس جمهور به متولیان دستگاه دیپلماسی کشور گوشزد و تأکید می کند که « مأموریت بزرگ امروز جمهوری اسلامی ایران اصلاح و تغییر ساختار مناسبات و روابط بین المللی در جهت منافع ملت ها و ترسیم شرایط مطلوب است». « سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل از بدو پیدایش، که در یک ساختار نظام دو قطبی شکل گرفت دراختیار دو بلوک شرق وغرب بود بعد فروپاشی شوروی ویک جانبه گرایی ایالات متحده این سازمان به ابزار سلطه این کشور تبدیل گردید. کشور های دیگر نه تنها نمی توانند از پتانسیل های این سازمان استفاده کنند بلکه به عنوان ابزاری در دست نظام سلطه برای جلوگیری از احقاق حق شان گردیده است.
سیاست خارجی این دوران تغییر و تحول در نظم و نظام بین الملل را پیگیری می کند. در همین راستا در صدد ائتلاف سازی منطقه ای و جهانی برای مقابله با نظام استکباری به رهبری آمریکا بر آمد. متنوع سازی روابط و مناسبات خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشوره و منطق غیر غربی نیز در این چارچوب صورت گرفت.از جمله کار هایی که در این دوره برای واسازی نظم موجود در سیاست خارجی صورت گرفت، می توان به موارد زیر اشاره نمود:
ادعاى واهى مبارزه با تروریسم برخى قدرتها پس از واقعه ۱۱ سپتامبر؛ جا به جایى متهمان در مقام مدعى، مهم ترین دشوارى مبارزه با تروریسم؛ سازمان ملل: « سازمان باید دولتها را به گسترش معنویت و عشق به انسانیت رهنمون سازد. در این حالت، تحقق اتحاد ملل را پایه ریزى کرده است. تمامى ساختار سازمان باید با حساسیت ویژه، با ویروس مخرّب یک جانبه گرایى مقابله نماید. امروز امنیت روانى و زیستى ملت ها بیش از گذشته به مخاطره افتاده است. یک جانبه گرایى، تولید و به کارگیرى سلاح هاى کشتار جمعى، فشارهاى روحى و تهدیدات و تحمیل جنگ بر ملت ها به بهانه ی ایجاد امنیت و رفاه براى برخى قدرت ها، عملاً مسئولیت سازمان ملل را براى استقرار شجاعانه ی عدالت در همه ی عرصه هاى جهانى و به نفع آرامش انسان ها دوچندان کرده است. به گمان ما نمى توان آسایش، صلح، امنیت و رفاه را در بخشى از جهان به بهاى جنگ، نا امنى، لشکر کشى، تبعیض و فقر در نقاط دیگر تأمین کرد. فلسفه وجودى سازمان ملل بسط صلح و آرامش در جهان است. بنابراین، تجویز اقدام پیش دستانه که مبتنى بر ارزیابى نیت ها و نه واقعیت ها و رویکردى جنگ طلبانه به شکل مدرن است، خلاف روح سازمان ملل و منشور آن است. ترکیب شوراى امنیت باید از توازن منطقى و دموکراتیک برخوردار شود و در صورت پذیرش اصل عضویت دائم تعدادى از کشورها، ترکیب قابل قبولى از نمایندگان همه قاره ها و تمدن هاى عمده جهان به عنوان نمایندگان دائم شرکت نمایند. اینجانب مراتب تأسف خود را از اینکه بیش از پنجاه کشور اسلامى با جمعیتى بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر و قاره پُراستعداد افریقا هیچ نماینده اى در شوراى امنیت ندارند و قاره پهناور آسیا با تمدن هاى کهن فقط یک نماینده دارد، اعلام مى دارم. سازمان باید در موقعیتى باشد که فارغ از اعمال نظرهاى گزینشى میزبان، همه دولتها، گروه ها و تشکلهاى مردمى از سراسر جهان بتوانند آزادانه به آنجا سفر کنند و بدون واهمه به گفتگو بنشینند… » (سایت خبری باشگاه خبرنگاران جوان؛ ۱۳۸۶)
۳-۱۰-۴ نقش نخبگان سیاسی در شکل گیری شعار تقویت استراتژی چند جانبه گرایی:
به منظور مقابله با نظام استکباری، یکی از اهداف سیاست خارجی دولت نهم، تقویت استراتژی “چند جانبه گرایی در سطح بین الملل و مقابله با یک جانبه گرایی در عرصه ی بین الملل” و “گسترش همکاری با کشورهای مستقل و غیر متعهد” اعلام گشت. در قالب این راهبرد، همانگونه که وزیر امور خارجه تصریح می کند:
« یکی از محورهای سیاست خارجی دولت نهم … متنوع سازی روابط بین المللی ایران با تأکید بر مقابله منطقی با سلطه ی جهانی و یکجانبه گرایی تأمین منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از طریق ایجاد ائتلاف در اقصی نقاط جهان است.» (صدقی، ۱۳۹۲، ۱۲۴)
نمود های عینی و رفتاری رویکرد و رفتار نوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوران حاکمیت گفتمان اصول گرایی، برای موازنه سازی و متنوع سازی را می توان در این اقدامات خلاصه کرد: سیاست نگاه به شرق به معنای همکاری و گسترش روابط با روسیه، چین و هند برای موازنه سازی در برابر غرب و آمریکا و عضویت ناظر در سازمان همکاری شانگهای؛ تقویت و توسعه ی همکاری ها، مناسبات، ساختارها و سازمان های منطقه ای و اسلامی مانند اکو و سازمان کنفرانس اسلامی؛ روابط دو جانبه با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس؛ متنوع سازی مذاکرات هسته ای فراتر از اروپا؛ تلاش برای فعال کردن جنبش عدم تعهد و استفاده ی نمادین از آن به ویژه در پرونده ی هسته ای با گسترش روابط با کشور های همسوو ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی در تمامی مناطق جهانبه ویژه کشورهای آمریکای لاتین، مانند ونزوئلا و نیکاراگوا. در همین راستا رئیس جمهور دولت نهم اعلام نمود : «ما یعنى جمهورى اسلامى از اول خواهان گسترش رابطه با همه کشورها و ملت ها بوده ایم. در سیاست خارجى اصل تغییر ناپذیر، توسعه ارتباطات همه جانبه با همه دنیاست. یکى دو استثنا وجود دارد که دلایل آن ها هم مشخص است. یکى رژیم نا مشروع اشغال گر فلسطین است، یکى هم شیطان بزرگ است که تا زمانى که این ماهیت را دارد، شرایط ما به همین ترتیب است.»
تقویت استراتژی چند جانبه گرایی یکی از موارد نادر سیاست خارجی دولت نهم بود که نخبگان سیاسی فکری با آن کاملا موافق بودند. (صدقی، ۱۳۹۲، ۱۳۶)
۳-۱۰-۵ نقش نخبگان سیاسی در شکل گیری شعار جامعه ی مهدوی:
در دوران ریاست جمهوری احمی نژاد سعی شد تا به جای جمعه ی مدنی اصلاحات جامعه ی مهدوی طرح ریزی و به جهان عرضه گردد. به همین منظور اندکی به اختصار به معرفی این جامعه در عرصه ی بین المللی می پردازیم. در جهان امروزی جوامع انسانی، در شرایط سخت و طاقت فرسایی از نظر فقدان امنیّت و آرامش در ابعاد گوناگون حیات، زندگی می کند. نبود عدالت، وجود جنگ های فراوان، تبعیض و … از ویژگی های دهکده ی نوین جهانی می باشد. امّا در عصر ظهور امام مهدی(ع) ترس و دلهره در همه ابعادش نابود گردیده و امنیّت و آرامش جامعه ی جهانی را فر می گیرد. و عدالت سایه گستر و حاکم می شود. در جامعه ی مهدوی تمام امت_دولت ها در روابط بین الملل و در عرصه ی تعاملات اجتماعی از قدرت رای یکسانی برخوردارند. و می تون گفت بدین طریق تمام امت_دولت ها برابرند و عدالت در میان آن ها برقرار است. در جامعه ی مهدوی هر امت_دولت به طرف صلح عادلانه یا مثبت گام بر می دارد. و حاکمیت اخلاق و معنویت در مناسبات جهانی بر قرار می گردد و اصل مهرورزى در سیاست خارجى تمام امت_ملت ها مورد توجه قرار می گیرد و هر امت_دولت بدون توجه به وضع سایر انسان ها از نظررنگ پوست؛ نژاد و ملیت در پی تعامل مثبت با سایر امت_دولت ها بر می آید. در همین راستا دولت نهم در عرصه روابط بین الملل توجه به ملت ها را یکی ازاولویت های سیاست خارجی خود قرار داده بود ومردم محوری واهمیت داشتن دیدگاه ملت ها مورد اهمیت این دولت می باشد. بر این اساس این ملت ها هستند که منشأ تحول در دنیا بوده اند ومی توانند با فشار برروی دولت ها رفتار آن ها را اصلاح نمایند یا با عدم رأی به آن ها باعث تغییر آن ها گردند. در همین راستا دولت نهم استفاده از رسانه ها را در سیاست خارجی در دستور کار خویش قرار داد تا بدین وسیله پیام خویش را به ملت ها برساند.نخبگان سیاسی ابزاری تئوریسین و پیاده کننده ی این استراتژی بوده اند و در این زمینه حاضر به همکاری با نخبگان فکری حوزه هم نشده اند. (خرازی، ۱۳۸۵، ۴۲)