عوامل محیط فیزیکی: استاندارد محیط فیزیکی یکی از عوامل مهم در تحقیقات کیفیت زندگی است.کیفیت محل زندگی به وسیله مساحت مسکن، وجود یا عدم وجود امکانات اولیه نظیر دستشویی داخل منزل،آب گرم،گرمایش منزل و……ارزیابی میشوند.
عوامل محیط اجتماعی: شبکه های حمایتی خانواده و اجتماع به عنوان یکی از جنبههای بنیادی محیط اجتماعی چه در جوامع اولیه و چه تا به امروز وجود داشته است.این موضوع نه تنها اهمیت شبکه های اجتماعی و خانوادگی را در ساختار اجتماعی ما نشان میدهد بلکه توجه سیاستگذاران مراقبت های اجتماعی را نیز جلب کردهاست.
عوامل اقتصادی اجتماعی:با برتر دانستن فرهنگ مصرف جهانی و پاسخ افراد به این فرهنگ، درآمد و ثروت به عنوان عوامل اساسی مؤثر بر کیفیت زندگی افراد تلقی می شود.به این معنی که لیست ضروریات اولیهزندگی در حال افزایش است.
عوامل فرهنگی: در علوم اجتماعی تفاوتهای فرهنگی منبعث از پایگاه های اجتماعی متفاوت منتسب به سن،جنس،موقعیت طبقاطی،پیشینه قومی و مذهبی افراد را شناسایی و بررسی میکنیم.زمانی که در حال ذهنی کردن مفهوم کیفیت زندگی هستیم این عوامل(سن،جنس و..)اغلب به صورتی مشابه و یکنواخت بنظر میرسند، اما در واقع این عوامل به همان اندازه که تفاوتهای فردی را در داخل گروههای اجتماعی و فرهنگی بازتاب میکنند، در بین گروه ها نیز مبین این تفاوتها هستند.
عوامل وضعیت سلامتی: از ناتوانی و بیماری به عنوان ویژگی های زندگی آینده و از مرگ به عنوان رخدادی حتمی نام برده می شود. مشخص شده است که بین سلامت جسمانی، توانایی عملکردی و سلامت روان با کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.
عوامل شخصیتی: شخصیت و ساخت روان شناختی یک فرد اغلب مستقیما مرتبط با سلامت روان اوست. عوامل شخصیتی به صورت غیر مستقیم از طریق تاثیر بر سلامت روان بر کیفیت زندگی افراد تاثیر میگذارد.
عوامل استقلال فردی: عوامل استقلال فردی مرتبط با عوامل شخصیتی اما مستقل از محیط فیزیکی و اجتماعی میباشند.عوامل استقلال فردی شامل توانایی تصمیم گیری، کنترل فردی، کنترل یا بحث پیرامون محیط فیزیکی و اجتماعی متعلق به آن ها میباشد(بوند و کورنر،۱۳۸۹)
۲-۱۴) ویژگی های کیفیت زندگی
پژوهشگران بر سه ویژگی کیفیت زندگی اتفاق نظر دارند که به تفصیل در ذیل به آن می پردازیم:
۱٫چند بعدی بودن: یکی از مشخصات اصلی و بنیادی کیفیت زندگی چند بعدی بودن آن است.از گذشته سه بعد اساسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی را ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی در نظر می گرفتندولی با توجه به تأکید زیادی که روی بعد معنوی سلامت روان شده است امروزه اکثر متخصصان معتقدند که کیفیت زندگی ۴ الی۵ بهد دارد که هر یک دارای زیر مجموعه هایی است که عبارتند از:
الف)بعد جسمانی: به دریافت فرد از تواناییهایش در انجام فعالیت های روزانه که نیاز به مصرف انرژی دارد اشاره میکند که میتواند در بر گیرنده مقیاسهایی مانند تحرک، توان، انرژی، دردوناراحتی، خواب و استراحت و ظرفیت توان کار باشد.
ب)بعد روحی و روانی: جنبههای روحی و احساسی سلامت مانند افسردگی، ترس،عصبانیت،خوشحالی و آرامش را در بر میگیرد.بعضی از زیر رده های این بعد عبارتند از: تصویر از خود، احساس مثبت و منفی، اعتقادات مذهبی، فکر کردن و یادگیری، حافظه و تمرکز حواس.
ج)بعد اجتماعی: به توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضا خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروههای اجتماعی، وضعیت شغلی و شرایط اقتصادی کلی مربوط می شود.
د)بعد معنوی: به چگونگی درک فرد از معنی و مفهوم و هدف زندگی دلالت دارد.
۲٫ذهنی بودن: کیفیت زندگی به انتظارات، احساسات، اعتقادات و پندارهای فرد بستگی دارد از این رو ارزیابی شخصی ازسلامت یا خوب بودن و ناراحت بودن عامل کلیدی در مطالعات کیفیت زندگی میباشد.به طور کلی می توان گفت عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آنچه باید باشد و بعد ذهنی کیفیت زندگی همان احساس خوب داشتن و رضایت فردی است.
۳٫پویا بودن: با توجه به این تعریف که کیفیت زندگی دارای ساختاری وابسته به زمان است که متاثر از تجربه شخصی و درک او از زندگی میباشد و با تغییر زمان تغییر میکند درمیابیم که پویایی زندگی از این روست که با زمان تغییر میکند و به تغییرات در محیط او بستگی دارد.(انواری،۱۳۹۰)
۲-۱۵) مبانی نظری کیفیت زندگی
۲-۱۵-۱) رویکردهای مختلف به مفهوم کیفیت زندگی
هر بررسی علمی و تجربی از کیفیت زندگی بدون توجه به اصول نظریه ها و مکاتب و حوزه های جامعه شناسی، روانشناسی، زیست شناسی و روانشناسی اجتماعی نارسا و ناتمام خواهد بود با توجه به زمینههای کیفیت زندگی و به ویژه اتیولوژی و سبب شناسی آن، کیفیت زندگی همچون بسیاری از پدیدههای اجتماعی معلول علت واحدی نیست و از طرفی تبیین کیفیت زندگی به عنوان یک مجموعه به هم پیوسته نیازمند بررسی کلیه عوامل و متغییر های اجتماعی، روانی، فرهنگی، زیستی و اقتصادی در ارتباط با یکدیگر است.بحث کیفیت زندگی در حوزه های مختلف از فقر نظری برخوردار بوده و در این زمینه بیشترین تبیین های صورت گرفته مربوط به حوزه پزشکی است.
بررسی کیفیت زندگی از دیدگاه های مختلف به ما این امکان را میدهد، تا ابعادی از موضوع را که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است را کشف کنیم. بدین منظور لازم است با توجه به تیوری های جامعه شناسی، روانشناسی، روانکاوی، زیست شناسی و پزشکی بتوانیم واقعیت کیفیت زندگی را تبیین نماییم و نظریه ها و رهیافت های تیوریک موجود در این زمینه را تشریح کنیم.
باید توجه داشت که دیدگاه های غالب در حوزه جامعه شناسی یا روانشناسی هیچ یک به تنهایی کفایت لازم را در تبیین علل کیفیت زندگی نداشته و غالبا اسیر تنگ نظری، تک سبب بینی ها و تعصبات حوزه های نظری خود بوده اند.
۲-۱۵-۲) رویکرد فلسفی به مفهوم کیفیت زندگی
نگاهی به تاریخ فلسفه نشان میدهد که بهزیستی احساسی، که معرف زندگی خوب است، همواره از جانب متفکران سرشناسی چون اپیکور، هابز، استوارت میل، آکویناس، بنتهام مورد تأکید قرار داشته است.با وجود این ریشه تفکر مدرن در مورد سعادت بشر و رابطه آن با چگونگی زندگی وی جز تا زمان پیدایش خط نمی توان با قاطعیت دنبال کرد از نظر تاریخی، تأمل در مورد عوامل تشکیل دهنده سلامت و سعادت بشر بیشتر در کارهای فیلسوفان و عالمان دینی مشاهده می شود.
ارسطو واپیکور
ارسطو سعادت بشری را در کسب حداکثر فضیلت از راه رعایت اصول اخلاقی و التزامهای حفظ سلامت جسمانی حتی به قیمت صرف نظر کردن از مسیر لذت، میسر میدانست.در حالی که اپیکور معتقد بود که کسب حداکثر لذت و دوری از هر گونه رنج، راز نیل به سعادت بشری است.اگر چه بسیاری از محققین معتقدند که فضای کنونی حاکم بر فلسفه غرب متاثر از جریان فکری دوم است. لیکن مایه های فکری هر دو تفکر نشان دهنده ی تلاش برای مفهوم سازی و قابل اندازه گیری کردن چگونگی زندگی افراد است(مختاری و نظری،۱۳۸۹).
جان راولز