برخی تحلیل ها مبنی بر اینکه مهریه دارای کارکردهای اجتماعی ، ازجمله تضمین اقتصادی زن پس از طلاق و نیز افزایش امنیت و ثبات ازدواج است، تبیین ناقصی از مسأله مهریه است. از بررسی آیات و روایات اسلامی در مورد میزان مهریه استفاده می شود که اسلام در امضای رسم مهریه، کارکردهای اجتماعی یاد شده را اصل قرار نداده است، چرا که تحقق این کارکرد بدون اختصاص مبلغ قابل توجهی از ثروت به زن امکان پذیر نیست، در حالی که بالابودن مهریه در تعدادی از روایات مورد نکوهش قرار گرفته است و برخی روایات حتی مهریهای مانند تعلیم یک سوره قرآن به زن را که به طور قطع، ارزش اقتصادی ندارد، مورد تأیید قرار داده است[۱۱۸].
عرف متشرع از طرفی میخواهد التزام خویش به این سنت دینی را در ظاهر حفظ کند و از طرفی سعی میکند با بهره گرفتن از این فرصت برخی خواسته های خویش را برآورده کند. بنابرین افزایش یا کاهش مهریه بیش از آنچه ریشه دینی و مذهبی داشته باشد، تابع نحوه نگرش عرف به آن بوده است. از نقطهنظر دینی هیچ ارتباط مستقیمی بین وجود مهریه و تحقق غایات مورد نظر عرف وجود ندارد.
موارد ذیل نیز در این خصوص قابل تأمل میباشد:
الف- هر بدهکاری را باید یکروز داد و مهریه نیز یک دین و بدهکاری محسوب می شود .این درحالیست که مهریه حتی در صورت فوت زن به وراث او ارث میرسد و آن ها حق گرفتن مهریه را پیدا خواهند کرد که این موضوع به پیچیدگی رابطه مالی مهریه اشاره دارد.
بدهکاری مرد به زن بر سر مهریه فقط به این دنیا ختم نمی شود و عواقب معنوی و آخرتی نیز بهمراه دارد و چنانچه مهریه در طول زندگی پرداخت نشود مثل دیون دیگر و یا حتی بدتر از آن دیون در آخرت بازخواست خواهد داشت.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
مَنْ ظَلَمَ اِمْرَأَهً مَهْرَها فَهُوَ عِنْدَ اللّهِ زان یَقُولُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ: عَبْدی زَوَّجْتُکَ أَمَتی عَلی عَهْدی فَلَمْ تُوفِ بِعَهْدی وَ ظَلَمْتَ أَمَتی فَیُؤْخَذُ مِنْ حَسَناتِهِ فَیُدْفَعُ اِلَیْها بِقَدْرِ حَقِّها، فَإِذا لَمْ تَبْقَ لَهُ حَسَنَهٌ أُمِرَ بِهِ اِلَی النّار بِنَکْثِهِ لِلْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُولاً[۱۱۹]
کسی که مهر زن را ظالمانه نپردازد، نزد خداوند زناکار محسوب می شود، روز قیامت حضرت حق به او خطاب میکند، بنده من کنیزم را بر اساس پیمانی که با تو بستم ” عقد و ازدواج ” به تو تزویج نمودم، به پیمان من وفا نکردی، و بر او ستم روا داشتی، سپس به اندازه حق زن از حسنات مرد برداشته در پرونده همسرش میگذارند، و چون حسنه ای به اندازه پرکردن حق زن نماند، به گناه پیمان شکنی به آتشش میبرند، عهد و پیمان مسئولیت دارد.
ب- هنگامی که مهریه زیاد باشد اصولاً مرد نیت بر ندادن مهریه خواهد کرد که بر اساس احادیث این کار معصیت بوده و اساس زندگی زناشوئی را زیر سوال میبرد .
عن ابی عبدالله علیه السلام قال:
من امهر مهرا ثم لا ینوی قضاءه کان بمنزله السارق.
امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی که مهریهای (برای زن قرار دهد) و قصدش این باشد که به او ندهد او همانند دزد است.
ج- زیاد بودن مهریه بر اساس شرع و قانون میتواند موجب حق حبس برای زوجه شود در این حال علاوه بر اینکه زوجه از همسرش تمکین نمی کند و زندگی مشترکی نیز با او نداشته بدهکار نفقه شده است و در حالی که بدهکار مهریه است نفقه هم باید بپردازد و همچنان زوجه حق دارد زندگی مشترک با زوج نداشته باشد، که با روح آرامش و زندگی مسالمت آمیز منافات دارد .
ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی مادام که مهریه زوجه تسلیم نشده در صورت حال بودن(عندالمطالبه) مهر، زن میتواند از ایفاء وظائفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند واین امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.
د- احادیث وارده مهریه زیاد را مذموم و ناپسند شمرده اند و موجب دشمنی زن و شوهر بحساب آورده اند و از قرار دادن مهریه سنگین بر حذر داشته اند که این نشان دهنده خطرناک بودن و آرامش ستیز بودن مهریه سنگین است.
قال امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوه.
حضرت علی علیه السلام فرمود:
مهریه زنها را سنگین نگیرید که موجب کدورت و دشمنی گردد. [۱۲۰]
ه- برای مهریه های زیاد و خارج از تمکن مالی شوهر خطر به زندان افتادن برای شوهر وجود دارد که در این صورت آبرو و حیثیت شوهر قبل از هر چیزی ممکن است از بین برود .
ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی
ماده ۲) هر کس محکوم به پرداخت مالی به دیگری شود چه به صورت استرداد عین یا قیمت یا مثل آن و یا ضرر و زیان ناشی از جرم یا دیه و آن را تادیه ننماید دادگاه او را الزام به تادیه نموده و چنانچه مالی از او در دسترس باشد آن را ضبط و به میزان محکومیت از مال ضبط شده استیفا می کند، در غیر این صورت بنا به تقاضای محکوم له، ممتنع را در صورتی که معسر نباشد تا زمان تادیه حبس خواهد کرد .
و- زیاد بودن مهریه زن، فرزندان را از ارث محروم میسازد چرا که در هنگام فوت شوهر اولین حقی که محاسبه می شود مهریه زن است و اگر چیزی از دارائیهای مرد باقی بماند به وراث و فرزندان تعلق میگیرد اما در هنگامی که مهریه زیاد باشد عملاً مالی برای مرد باقی نمی ماند تا به فرزندانش به ارث برسد.
ز- بالا بودن میزان مهریه باعث افزایش طلاق می شود. شاید عوام براین باور باشند که بالا بودن مهریه باعث عدم طلاق از سوی مرد است اما چنین نیست زیرا با افزایش میزان مهریه زنان احساس میکنند که دارای پشتوانه محکمی هستند و برای حفظ زندگی زناشوئی از هنر زنانگی خود استفاده نکرده و آن را فراموش میکنند. لذا مردان در ضمیرناخوداگاه خویش احساس بردگی میکنند و برای رهایی از این بند به فکر چاره می افتند. و چون چاره ای پیدا نکنند به صورت ناخواسته عصبی وپرخاشگر شده و فشار وارده از سوی زن را با چندین برابر تقویت به سوی همان طرف مقابل برگشت میدهند این کنش و واکنش ها به طور مداوم تکرار شده و در اخر منجر به عدم سازش میگردد که اگر هر دو مقاومت کنند به خانواده ناهنجار مبدل می شود اما در بسیاری ازموارد زنها چون ازنظر عاطفی حساسند مقاومت خویش را از دست داده و با بخشیدن همان اهرم فشار (مهریه) خود را خلاص میکنند.یا در مواردی مردان به اصطلاح پی همه چیزرا بر تن خود مالیده و اقدام به جدایی می نمایند و تاوان اشتباه خود را با زندان و پرداخت اقساط بلند مدت می پردازند.