تبلیغ محیط زیستی: تبلیغ محیط زیستی یا سبز، به تمامیجذابیتهایی مربوط میشود که شامل پیامهای اکولوژیکی، پایدار محیط زیستی یا حامی طبیعت بوده و نیازها و خواستههای ذینفعان نگران محیط زیست را هدف میگیرد (زینخان و کارلسون[۱۵]، ۱۹۹۵). اهداف آگهیهای تبلیغاتی سبز، تحت تاثیر قرار دادن رفتار خرید مصرف کنندگان از طریق تشویق آنها به خرید محصولاتی که به محیط زیست صدمه نمیزنند و همچنین هدایت آنها در جهت توجه به نتایج مثبت رفتار خریدشان، هم برای خودشان و هم برای محیط زیست است (رهبر و همکاران[۱۶]، ۲۰۱۱).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
برچسب محیط زیستی: یک برچسب محیط زیستی، برچسبی است که برتری محیط زیستی کلی یک محصول (کالا یا خدمت) را در یک رده محصول بر اساس چرخه حیاتش تعیین میکند (شبکه جهانی اکو لیبلینگ[۱۷]، ۲۰۰۴).
برند محیط زیستی: یک نام، اصطلاح، علامت، نماد یا طرح، یا ترکیب آنها که سعی دارد محصولات یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان را مشخص نموده و آنها را از محصولات و خدمات رقبا متمایز سازد. اکو برند، یک نام، سمبل یا طرحی از محصولاتی است که برای محیط زیست بی ضرر است (رهبر و همکاران، ۲۰۱۱).
رفتار مصرف کنندگان (رفتار خرید سبز): ﻣﺼﺮف ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﻧﮕﺮان ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ را ﻣﻲﺧﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﭘﻨﺪارﻧﺪ اﺛﺮ ﻣﺜﺒـﺖ ﺑﻴﺸـﺘﺮ ﻳـﺎ (اﺛﺮ ﻣﻨﻔﻲ ﻛﻤﺘﺮ) ﺑﺮ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ ﻣﻲﮔﺬارد. رﻓﺘﺎر ﺧﺮﻳﺪ ﻣﺼــﺮفﻛﻨﻨــﺪه ﺳــﺒﺰ، ﺷــﺎﻣﻞ ﻣﺤــﺪود ﻛــﺮدن آﮔﺎﻫﺎﻧــﻪ اﺳــﺘﻔﺎده از ﻣﺤﺼــﻮﻻت ﺳــﺎﺧﺘﻪ ﺷــﺪه از ﻣﻨــﺎﺑﻊ ﻛﻤﻴــﺎب، ﺗﻼش ﺑﺮای ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﻳﻲ در ﻣﺼـﺮف اﻧـﺮژی و اﻣﺘﻨـﺎع از ﺧﺮﻳــﺪ ﻣﺤﺼــﻮﻻت دارای ﺑﺴــﺘﻪ ﺑﻨــﺪیﻫــﺎی ﻧﺎﻣﻨﺎﺳــﺐ و اﺿﺎﻓﻲ اﺳﺖ (راﺑﺮﺗﺰ[۱۸]، ۱۹۹۶).
۱-۷-۲-تعاریف عملیاتی
تبلیغ محیط زیستی: جهت اندازهگیری این متغیر از سه سوال طبق پرسشنامه استفاده شده است. که شامل «تبلیغات محیط زیستی موجب ارتقاء دانش من در مورد محصولات سبز میشود.»؛ «من از تماشای پخش تبلیغات محیط زیستی لذت میبرم.» و «تبلیغات محیط زیست مشتریان را به اتخاد یک تصمیم خرید آگاهانه راهنمایی میکند.» میباشد.
برچسب محیط زیستی: برای شناسایی این متغیر نیز از شاخصهای «آگاهی از بهترین مارک لوازم خانگی» و «قابل تشخیص بودن راحت بهترین مارک در زمینۀ لوازم خانگی» استفاده میگردد.
برند محیط زیستی: برای اندازهگیری این متغیر از سه سوال «من از برندهای محیط زیستی آگاهی دارم.»؛ «سازگاری برند تجاری با محیط زیست به عنوان نماد قابلیت اطمینان به محصول است.» و «من معتقدم که محصولات محیط زیستی راستگو هستند.» استفاده شده است.
رفتار مصرف کنندگان (رفتار خرید سبز): جهت اندازهگیری رفتار مصرف کنندگان از ۱۳ سوال طبق پرسشنامۀ پیوست استفاده شده است.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
مقدمه
این روزها چنین به نظر میرسد که هر محصول علت اجتماعی خاصی دارد. در حال حاضر بازاریابی براساس ملاحظات اجتماعی و محیطی یکی از مهمترین فعالیتهای شرکتها شده است. از نخستین سالهای دهه ۸۰ بازاریابی براساس ملاحظات اجتماعی و محیطی شهرت زیادی یافته است. یکی از حیطههای بازرگانی که در مسائل محیطی بحث زیادی را در مطبوعات به خود اختصاص داده بازاریابی سبز است. به نظر می رسد تمامی مصرف کنندگان چه فردی و چه صنعتی در مورد محیط زیست آگاهتر و علاقمندتر شدهاند. بازاریابی سبز که آن را بازاریابی پایدار نیز نامیدهاند یک روند جالب است که امروزه در کشورهای در حال توسعه خرده فروشان نیز آن را شروع کردهاند (زرین جوی الوار، ۱۳۹۰).
کاتب و هلسن[۱۹] (۲۰۰۴) بیان میکنند که بازاریابی سبز برنامههای دولت را تقویت میکند. در حال حاضر بازاریابی بر اساس ملاحظات اجتماعی و محیطی یکی از مهمترین فعالیتهای شرکتها شده و یکی از حیطههای بازاریابی که در مسائل محیطی بحث زیادی را در مطبوعات به خود اختصاص داده، بازاریابی سبز است. بازاریابی سبز را بازاریابی محیط زیست یا بازاریابی اجتماعی نیز نامیدهاند و آن نوعی نگرش و رویکرد بازاریابی اجتماعی است که ارزشهای اخلاقی، اجتماعی، انسانی و محیطی را درکلیه فرایندها، ابزارها، رفتارهای بازاریابی و فروش برای ماندگاری و پایداری در کسب و کار و بازار رعایت، تقویت و حفظ میکند (صفری و همکاران، ۱۳۹۳).
مطالعه در مورد رفتار مصرف کننده سبز[۲۰]، در طول سالهای ۱۹۷۰ به عنوان یک موضوع مهم برای برنامه ریزان بازاریابی پدیدار شد. بعد از مدتی توقف، در حوالی سالهای۱۹۹۰ پیشرفتی در تحقیقات به وجود آمد و نشریههای بسیاری در مورد نگرشهای محیطی و تأثیرات آنها بر رفتار مصرفکنندهها تحقیقاتی انجام دادند، مانند اثر متغیرهای بازاریابی بر تصمیم خرید آگاهانه محیطی، تصمیم مصرف با ذخیره انرژی و شیوههای بازیافت داخلی (هارتمن و همکاران[۲۱]، ۲۰۰۶). این تغییر در رفتار مصرف کنندگان به شروع انقلاب سبز [۲۲]، برای جلوگیری از خسارات بیشتر به محیط کمک کرد (رهبر و همکاران[۲۳]، ۲۰۱۱).
تقاضا برای محصولات اکولوژیک و فعالیتهای کسب و کار پایدار به وسیله افزایش در آگاهی مصرف کنندگان در رابطه با موضوعات محیطی و هم چنین با اعلام قوانین سخت تر توسط دولتهای ملی به خصوص در کشورهای توسعه یافته صنعتی، تعیین شد و از طرفی دیگر گروههای محیطی مختلف، مانند رسانهها انطباق شرکت با اصول اکولوژیک را به دقت کنترل میکنند و فشار و آگاهی بیشتری در محیطهای کسب و کار ایجاد میکنند و تمامیکسب و کارها را به سمت سبز شدن سوق میدهد.
بازاریابان میتوانند با استفاده از نامهای تجاری مناسب و برچسب گذاریهای صحیح و تبلیغات محیطی ارزشهای بالایی را برای مصرف کنندگان ایجاد کنند و توجه آنها را به سمت خرید محصولات اکولوژیک جلب نمایند. در این فصل ابتدا به بررسی متغیر اول پژوهش (ابزارهای بازاریابی سبز) و سپس متغیر دوم پژوهش (رفتار مصرف کنندگان) پرداخته می شود و در پایان پیشینه داخلی و خارجی مطرح می گردد و پس از آن مدل مفهومی و فرضیه های پژوهش بیان می گردد.
۲-۱-متغیر اول پژوهش: ابزارهای بازاریابی سبز
۲-۱-۱- انواع بازاریابی
۲-۱-۱-۱- بازاریابی جهانی (حرکت از بازاریابی محلی به بازاریابی جهانی)
در ادبیات بازاریابی بین الملل، اصطلاح بازاریابی جهانی به دو مفهوم به کار برده شده است. اولین جنبه از منظر میزان تمرکز شرکتها و درگیری آنها در فعالیتهای خارجی است. کیکان[۲۴]، ادعا دارد که اولین بار این اصطلاح را در عنوان کتاب خود به کاربرده است. او بازاریابی جهانی را فرایند تمرکز منابع و اهداف یک سازمان بر فرصتهای بازار جهانی تعریف میکند که هدف طراحی فعالیتهای بازاریابی برای شرکتهای جهانی است. در تقسیم بندی که او به کار میبرد مرحله جهانی شدن را مرحلهای پس از چند ملیتی شدن قرار میدهد. از این منظر استراتژیهای بازاریابی جهانی را میتوان بر مبنای اختلافات یا شباهتهای میان کشورها به صورت یکپارچه و یا به صورت محلی انجام داد (کیگان[۲۵]، ۱۹۹۹).
در مفهوم دوم اصطلاح بازاریابی جهانی حالتی را تداعی میکند که شرکت اختلافات میان ملتها را نادیده انگاشته و استراتژی بازاریابی خود پیرامون جهان را به صورت استاندارد، متمرکز و یکپارچه انجام میدهد. در این حالت محصولات، علائم تجاری و یا شیوههای تبلیغات و سایر فعالیتها به صورت هماهنگ و یکسان انجام میگیرد. عواملی که از دیدگاه بازاریابی جهانی حمایت میکند عبارتند از عوامل طرف تقاضا یا همگرایی مصرف کنندگان در سراسر جهان و عوامل طرف عرضه یا کارایی جهانی.
نقطه آغاز این دیدگاه توسط بازل مطرح شد. او پیش بینی کرد که به دلایلی چون صرفهجوییهای هزینهای، همگرایی مصرف کنندگان، انتقال ایدهها و توسعۀ برنامه ریزی و کنترل. استاندارد شدن افزایش خواهد یافت. البته او در این راستا به عوامل محدودکنندهای چون اختلاف بازار و خصوصیات صنعت، محدودیتهای قانونی و سازمانی داخل شرکتهای بزرگ هم اشاره کرد (بحرینی زاده، ۱۳۸۰).
۲-۱-۱-۲-بازاریابی یک به یک: حرکت از بازاریابی انبوه به بازاریابی انفرادی
بازاریابی یک به یک مفهومیجدید نیست. بلکه آن مفهومی قدیمی است که با ابزارهای جدید فناوری اطلاعات و توسعه “وب سایتها” شکل جدیدی به خود گرفته است. در اقتصادهای جدید، بازاریابی به صورت اساسی تغییر کرده است یعنی فلسفه بازاریابی از پیدا کردن مشتری برای محصول (فلسفه فروش)، به پیدا کردن محصول برای مشتریان (فلسفه بازاریابی) تغییر کرده است. بنابراین در راستای فلسفه بازاریابی، مشتری محور فعالیتهای بازاریابی قرار میگیرد. فناوری دیجیتالی شرکتها را قادر کرده است تا هر مصرفکنندهای را به صورت اختصاصی در کانون توجه خود قرار دهند و از شیوه بازاریابی سنتی یک به خیلی به بازاریابی یک به یک تغییر مسیر دهند. شرکتهایی که این شیوه را دنبال میکنند، اطلاعاتی را درباره مشتریان به دست میآورند و مستقیما روابطی با آنها برقرار میکنند. تحویل در زمان واقعی، سرعت، ادغام زنجیره ارزشی و… شرکتها را قادر میسازد تا شیوههای بازاریابی یک به یک را تمرین کنند. کسب و کارهای کوچک بهترین موقعیت را برای اجرای این نوع بازاریابی دارند (کاتلر[۲۶]، ۱۹۹۹).
از این منظر ادعا میشود که ما وارد بازاریابی فرد محور شدهایم. این دیدگاه از پارادایم پست مدرنیست متاثر شده است. از دو دهه پیش پارادایم پست مدرنیست مفهومی شده است که باید با آن دست و پنجه نرم کرد و بنابراین چنین نقطه نظرات متضادی نمیتواند توسط پژوهشگران و کارگزاران بازاریابی نفی شود. در پارادایم پست مدرنیست تمام اختلافات و ناهمگونیها، عدم قطعیت و جزئی نگری محفوظ نگه داشته میشود. در واقع در این پارادایم نسبت به پارادایمهای جهان مشمول و کلی بی اعتمادی به وجود میآید. در واقع پست مدرنیست پیشرفت نهایی در جهت فرد محوری و انبوه زدایی است و شاهد ظهور سازمانهای قبیلهگرای جدید هستیم.
همراه با پارادایم پست مدرن، دوره جدیدی از مصرف آغاز میشود که میتواند به صورت شش روند مهم شناسایی گردد.
– دیگر ممکن نیست که بتوان به سادگی افراد را به بخشهای ثابت از مصرف کنندگان تقسیم کرد. بلکه هر یک از این افراد قسمتی از یک سیستم زودگذر و پیچیده قبیلهای هستند.
– دیگر نمیتوان افراد را به عنوان مصرف کنندگان با ابعاد محدود در نظر گرفت. بلکه حالا هر یک از آنها خود میتوانند به سادگی در یک روز سبک زندگی مختلفی را انجام دهند.
– دیگر نیازهای ابزاری نیست که به مصرف جهت دهد بلکه این آمال و آرزوها است که به مصرف جهت میدهد و این موضوع با تحقیقات سنتی بازار مشکل پیدا میکند.
– ویژگیهای فناورانه و کارکردی محصول و خدمت با ویژگیهای فرهنگی و زیبایی شناختی همتراز میگردد.
– به جای جایگزین کردن محصولات نو با کهنه، به دامنه وسیعی از محصولات متنوع نیاز است.
– دیگر کاوشهای بازاریابی به سمت تعیین جهت مصرف نیست بلکه در جهت شناسایی اصل و اساس مصرف است.
بازاریابی یک به یک بر اساس دو مکتب فکری عمده پایه ریزی شده است که چالشهایی را در زمینه فرد محوری در مصرف مطرح ساختهاند: اول رهیافت بازاریابی رابطهای یا بازاریابی شبکهای که اساسا برگرفته از بازاریابی خدمات و بازاریابی صنعتی است.
دوم: بازاریابی پایگاه داده یا بازاریابی فردی که از بازاریابی مستقیم ناشی شده است.
سوم: بازاریابی سفارشی (بحرینی زاده، ۱۳۸۰).
۲-۱-۱-۳- بازاریابی رابطه مند
بازاریابی رابطه مند، مجموعه فعالیتهایی است که هدف از آنها، ایجاد پیوندهای بلند مدت و سودمند میان یک سازمان و مشتریانش برای تأمین مزیت متقابل برای طرفین است. شکلگیری تفکر بازاریابی رابطهمند در سازمان، موجب ایجاد نگرشی متفاوت از بازاریابی سنتی در مورد رابطه فروشنده- خریدار خواهد شد. امروزه توجه به مشتری به عنوان پایه و اساس موفقیت بازاریابی مطرح شده است. بازاریابی رابطه مند به عنوان ساختمان چند بعدی اجزایی دارد که مدیران در توجه به آنها انتظارات و خواستههای مشتریان را فعالانه مدیریت میکنند، به گونهای که سازمان را قادر می سازد تا این توقعات را برآورده کند یا فراتر از آنها عمل کند (ﻻﻭﻻﻙ ﻭ ﺭﺍﻳﺖ، ۱۳۸۵).
۲-۱-۱-۳-۱- اجزای بازاریابی رابطه مند
۱- اعتماد[۲۷]: اعتماد به عنوان تمایل به تکیه بر شریک مبادله که مورد اطمینان است، تعریف شده است. اعتماد، بعدی از روابط تجاری در نظر گرفته میشود که تعیین کننده سطحی است که در آن هر یک از طرفین احساس میکنند که میتوانند به درستی به وعدههای طرف مقابل اعتماد کنند و این زمانی شکل می گیرد که ارزشهای دریافت شده با تعهدات برابری داشته باشند. اعتماد با اجزای دیگر پیوند خورده است که نتیجه آن، بوجود آمدن همکاری، ارتباطات و چانهزنی است. واضح است که هر چه سطح اعتماد بین مشتری و عرضه کننده بالاتر باشد، احتمال ایجاد رابطه بلند مدت یا متوالی بیشتر است عدم صداقت و وانمود کردن به همبستگی و همدلی، باعث از بین رفتن اعتماد خواهد شد که در این صورت، شرط لازم برای بقای رابطه بلند مدت با مشتری وجود نخواهد داشت.
۲- همبستگی[۲۸]: همبستگی، جزء دیگر مبادله تجاری است که بین دو طرف رابطه (خریدار- فروشنده) ایجاد می شود و در یک وضعیت یکپارچه جهت دستیابی به هدف مطلوب ایفای نقش می کند. وجود این جزء در بازاریابی رابطه مند، موجب توسعه و افزایش وفاداری مشتری میگردد و به طور مستقیم احساس تعلق به رابطه و به طور غیرمستقیم احساس تعلق به سازمان را ایجاد می کند. مشتری به عنوان عضوی از سازمان مطرح می شود و در یک همبستگی دو طرفه به سمت هدف حرکت میکنند. در این بعد، روابط رسمی بین خریدار و فروشنده به موجب صداقت و دوستی طرفین به سمت روابط غیررسمی میل میکند.
۳- ارتباطات[۲۹]: ارتباطات – چه به صورت رسمی و چه غیررسمی – به عنوان مبادله و تسهیم اطلاعات بموقع و با معنی بین خریداران و فروشندگان تعریف شده است. ارتباط، به ویژه ارتباط بموقع، اعتماد را به وسیله کمک به حل اختلافات و همتراز کردن ادراکات و انتظارات پرورش می دهد. اطلاعات، لازمه تصمیم گیری است. شاید هرکسی بتواند درک کند که تصمیم گیری بدون اطلاعات یک فاجعه است. بازاریاب رابطه مند، اطلاعات بسیاری را در فرایند ارتباط کسب می کند.
۴- ارزشهای مشترک[۳۰]: ارزشهای مشترک، به عنوان یک بعد مهم در ساختن روابط بین خریدار و فروشنده و نظامی که در آن مردم و گروهها به هم وابسته شدهاند، تعریف شده است. ارزشهای مشترک، ناشی از اعتقادات مشترکی است که طرفین در مورد اهداف، رفتارها و سیاستها دارند و این پیوندهای قلبی را به وجود خواهد آورد که زمینه را برای اعتمادسازی و تعهد بیشتر آماده میکند. علاوه بر این وجود وجه مشترک بین دو طرف مبادله، راه را برای ادامه مسیر هموارتر خواهد کرد و محکم تر شدن ستونهای بازاریابی رابطه مند (اعتماد، تعهد، همدلی، …) را در پی خواهد داشت.
۵- همدلی[۳۱]: همدلی، یک بعد از روابط تجاری است که به هر دو طرف رابطه امکان می دهد تا موقعیت موجود را از دید طرف دیگر مورد بررسی قرار دهند. همدلی، در واقع، عبارت است از درک خواستهها و اهداف طرف دیگر رابطه. برای تقویت روابط همدلی، یک شرط ضروری است. در بازاریابی رابطه مند که رضایت مشتری اصل مهم و اساسی است، در پی درک مسأله از نگاه مشتری برای دستیابی به این مهم میباشیم، یعنی از منظر مشتری به چالشها و انتظاراتش از رابطه پی می بریم و به شکل مطلوبتری سعی در برآورده نمودن آنها مینماییم. این از طریق همدلی امکان پذیر خواهد بود.
۶- عمل متقابل[۳۲]: عمل متقابل، بعدی از روابط تجاری است که باعث میشود تا دو طرف معامله، تخفیف یا مساعدتی را برای طرف مقابل در نظر بگیرند و در عوض، تخفیف یا مساعدتی را در آینده دریافت کنند. عمل متقابل میتواند در سه جنبه بهم وابسته از تعامل اجتماعی بین طرفین خلاصه شود: رابطه دو جانبه، وابستگی برای مزیت متقابل و برابری ارزشهای مبادله. در این تعامل هر یک از طرفین برای ارضای نیاز خود به ارزش ارائه شده به وسیله طرف مقابل وابسته است، اما چیزی که در این بعد اهمیت اساسی دارد، برابری ارزشهای مورد مبادله است و در غیر این صورت، همبستگی و همدلی لازم برای اعتماد و تعهد وجود نخواهد داشت (قاضی زاده و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۱-۱-۴- بازاریابی سبز
بازاریابی سبز تلاش استراتژیک سازمان در عرضه محصولات دوستدار محیط زیست به مشتریان میباشد. رویکرد بازاریابی سبز در کشورهای بی شماری مورد استقبال قرار گرفته است و در آن بازاریابان در تلاش هستند تا هزینه های مرتبط با محیط زیست را در فرایند تصمیم گیری خرید وارد کنند. (پولونسکی، ۱۹۹۵).