میشود.
ب)رویکرد دوم معتقد است ورود فنآوری اطلاعات و ارتباطات به مدارس، اهداف و ابزارهای تعلیم و تربیت را به طور اساسی تغییر میدهد. از این رو دیدگاه فناوری اطلاعات بر مرزهای ساختاری نظام اموزش سنتی فایق میآید (عزتی،۱۳۸۰).
۲-۱۹: مؤلفههای اصلی و ارکان هوشمندسازی مدارس
- معلم
معلمان در کنار دانشآموزان یاد میگیرند و به جای ارائه یک طرفه آموزش، نقش تسهیلکننده را در خودآموزی و یادگیری دانشآموزان برعهده خواهند داشت.
- دانشآموز
با توجه به دانشآموز محور بودن مدرسه هوشمند، نقش دانشآموز مهمتر میباشد به طوری که:
۱) درتعیین اهداف آموزشی، دانشآموز با راهنمایی معلم خود اهداف را شکل میدهد.
۲) در تعیین وظایف آموزشی، به پیشنهاد معلم وظایف توسط دانشآموز تعیین میگردد.
۳) در انتخاب منابع، دانشآموز منابع خود را در نظر میگیرد و از معلم در مورد آن ها نظر میخواهد.
- محتوای الکترونیکی
فرایند ورود فناوری به نظام آموزشی در نهایت یک جریان نرمافزاری است و نه سختافزاری. صرف ورود رایانه و امکانات شبکهای، منجر به یک تحول بنیادین در تعلیم و تربیت نخواهد شد. حیات و پویایی سیستم یادگیری الکترونیکی به محتوای آموزشی درون آن وابسته است. اگرچه خرید تجهیزات و آمادهسازی زیرساختها برای ورود فناوری به مدارس مسئلهای ضروری و غیر قابل انکار است، اما در صورت نبود محتواهای آموزشی لازم، به خودی خود فاقد ارزش و اعتبار است.
در تعریف کلی، محتوای الکترونیکی ابزار مؤثری برای آموزش است که با ترکیبی از متن، تصویر، صدا و فیلم بستر ارتباطی را بین دانشآموزان و معلمان در هر نقطه از جهان فراهم میکند به نحوی که بتواند زمینه آموزش نوآورانه و خلاق را برای آموزش پژوهان و دانشآموزان ایجاد نمود.
۲-۲۰: رعایت استانداردهای زیر در تولید محتوای الکترونیک ضرورت دارد:
۱)محتوای الکترونیکی باید مطابق با موارد مورد اشاره در شیوه نامه هوشمندسازی مدارس و به شکل منطقی سازماندهی گردد.
۲) محتوای آموزشی با عنوان درسی و طول مدت آن متناسب باشد.
۳) محتوا به حدکافی مطالب راپوشش دهد و هدفهای آموزشی را ارائه کند.
۴) از ابزارهای مناسب برای تولید محتوا استفاده گردد.
تولید محتوا میتواند توسط معلمان، دانشآموزان، اولیاء، کارکنان ادارات و بخش خصوصی انجام شود. توزیع محتوای الکترونیکی میتواند در بسترهای مختلفی از جمله شبکه و وب، CD و DVD، گوشیهای تلفن همراه و مواردی از این دست صورت پذیرد.
- کتاب
با هوشمندسازی مدارس تکنولوژی جای کتاب محوری را میگیرد و معلمان با فناوری جدید مطالب درسی را به خوبی تدریس خواهند کرد.
- کلاس
کلاس مانند یک کلاس سنتی است که با بهره گرفتن از قابلیتها و ابزارهای فناوری اطلاعات تجهیز شده باشد. در این کلاس حداقل یک ابزار نمایش از جمله تخته تعاملی و یا ویدیو پروژکتور و همچنین یک عدد رایانه وجود دارد. در این کلاس معلم میتواند از محتوی الکترونیکی در دسترس برای ارتقای فرایند یاددهی یادگیری استفاده کند. چون هدایت کلاس با روشهای مختلف یاددهی – یادگیری میباشد.
- مدرسه
با تقویت و پشتیبانی مقوله دانشآموز پژوهشمحور و افزایش ارتباط مؤثّر و چند جانبه بین “معلم و شاگرد با مدرسه” و “مدرسه با جامعه”؛ مدرسه را به کانونی پویا، مشتاق و قوی برای پرورش نیروی انسانی خلّاق و متفکر که قابلیت زندگی در عصر اطلاعات را دارد، تبدیل میکند. در چنین فضایی، دانشآموزان به دنبال کسب نظریه ها و پژوهش در آن ها و تولید علم هستند و شکلی از اجتماعیشدن را تجربه میکنند. این تجربه میتواند وَرأی موقعیّت جغرافیایی و اجتماعی آن ها باشد.
۲-۲۱: تئوری ومبانی نظری
شناخت دانشآموزان ونوجوانان که وارد مدرسه هوشمند میشوند از لحاظ حیطههای شناختی – عاطفی و روانی حرکتی ضروری است و فرایند یاددهی – یادگیری به گونهای باید طراحی شود که رشد همه جانبه و متعادل دانشآموزان را درنظر بگیرد. برنامه درسی باید به طور گستردهای نیازها و استعدادهای دانشآموزان مختلف را دربرگیرد (پرکینز[۶۴]، ۱۹۹۵).
بر اساس تحقیق ارائه شده توسط آقای دیوید پرکینز[۶۵](۱۹۹۵) از دانشگاه هاروارد که نقش اولیه را درطراحی وتوسعه مدارس هوشمند ایفا کرده دارای ۸ اصل یا تئوری اساسی یادگیری میباشد که عبارتنداز :
۱-مدرسه به عنوان سازمان یادگیری: مدرسه نه فقط برای دانشآموزان بلکه برای معلمان مدیران وحتی اولیای دانشآموزان نیزمحیط یادگیری است و سازمان یادگیری مدارس هوشمند به نحوی است که دریک فرایند طبیعی از تعیین هدفها ، محتوا ، ارزشیابی و نحوه نظارت برخود و خلق سیستم پویا کلیه اعضا مشارکت دارند.
۲- ارزشیابی یادگیری محور: ارزشیابی برمحور یادگیری است نه محصول وننتیجه کار به نحوی که دانشآموزان ومعلمان را دریک فرایند درگیرنموده ونتیجه ارزشیابی برمحور کیفیت و کاربرد آن برروی دانشآموزان قرارمی گیرد وآزمونها در بهترین شرایط به عنوان ابزار ارزشیابی به کاربرده میشوند.
۳- دانش زایشی: درمدارس هوشمند با ارائه محتوای مناسب بیشترین تاثیر را بررشد فکری وعملی دانشآموزان میگذارد و به جای مصرف اطلاعات ودانش توسط دانشآموزان به توانایی تولید دانایی نیزمجهز میشوند.
۴- تأکید بردرک وشناخت اهداف: اهداف برنامه ها و فعالیتهای مدارس هوشمند برای دانشآموزان قابل درک به نحوی که خروجیهای مدارس بر اساس اهداف از پیش تعیین شده تنظیم میگردند وبه همین منظور دانشآموزان از مشارکت و همراهی بیشتر ومناسب تری درامر یادگیری برخوردار خواهند بود.
۵- تأکید بر هوش اکتسابی: تحقیقات ومطالعات نشان میدهد که با آموزش روشهای تفکر ، به ویژه روشهای تلفیقی و روشهای فعال تدریس دانشآموزان میتوانند از هوش و قدرت تفکر بالاتری در امر یادگیری برخوردار باشند.
۶- تأکید برتدریس مهارت وانتقال: از دیگر اصول یادگیری درمدارس هوشمند، استفاده ا ز فنون وروشهای تدریسی است که ضمن تقویت انگیزه آنان درامر یادگیری شبیهسازی و الگو گیری ازآن برای آن ها فراهم گردد و این امر موجب میشود که دانشآموزان نسبت به انتقال این مهارت به دیگران به طورخودکاراقدام نمایند. این نکته درفرایند یادگیری نقش بسیارمفید و موثری را ایفا میکند.
۷- یادگیری محصول تفکراست: آماده سازی دانشآموزان برای تفکر زمینه منطقی نمودن امور را برای آن ها فراهم میکند.
۸- شمول همگانی: از دستاوردهای تفکر خلاق و درک عمیق ازمسائل ، آماده نمودن دانشآموزان وحتی معلمان درحل مشکلات پیچیده وغامض آموزشی است ، درمدارس هوشمند دانشآموزان ومعلمان این علاقه را به راحتی بروز میدهند وبا تکیه بر خلاقیت ونوآوری و ارائه روشهای جدید درحل مشکلات اقدام مینمایند.
باعنایت به شرایط یادگیری از دیدگاه گانیه دربحث مفاهیم محسوس ، شیوه آموزش دیداری – شنیداری وارائه موضوعات درسی و مطالب علمی به وسیله فیلم – انیمیشن و… سریعتر یادگرفته میشود.
همچنین برونر[۶۶] معتقداست یادگیری به طور مکانیکی انجام نمیشود بلکه فراگیر فعالانه موضوعات را تجزیه وتحلیل میکند تا بتواند مسئلهای را کشف کند (یادگیری اکتشافی) و آزوبل[۶۷] معتقد است انسان درذهن خود از کودکی قالبی را شکل میدهد که آن را ساخت