سازمان بهداشت جهانی:
از دید این سازمان بهداشت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی، جسمی، از نظر این کارشناسان، سلامت فکر وروان عبارتند از:از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه، مناسب در سال ۱۹۴۸ کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی این تعریف دو قسمتی ارائه داد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
الف: بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی، روانی، عاطفی، در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوبترین رشد را ممکن می سازد.
در سالهای اخیر انجمن کاندیدای بهداشت روانی را درسه قسمت تعریف کرده است:
۱- نگرش به خود ۲- نگرش به دیگران ۳- نگرشهای مربوط به زندگی
مکتب زیست گرایی:
برای این مکتب که اساس روانپزشکی را تشکیل می دهد، بهداشت روانی زمانی وجود خواهد داشت که بافتها و اندامهای بدن به طور سالم رشد کنند. هر نوع اختلال در سیستم عصبی و در فرایندهای شیمیای بدن، اختلال روانی به همراه خواهد داشت.
دیدگاه مکتب رفتار گرایی در بهداشت روانی
این مکتب در تعریف بهداشت روانی بر سازگاری فرد با محیط تاکید دارد. رفتار ناسالم نیز مثل سایر رفتار ها در اثر تقویت آموخته می شود. بنابراین از دید رفتار گرایی، بهداشت روانی رفتاری است که با محیط یعنی با نوعی بهنجاری رفتاری، سازگاری دارد. بر رفتار گرایان برای تبیین یادگیری رفتار ناسازگار، روی فرایند تقلید تاکید می کنند. از دید این مکتب بهداشت روانی رفتاری است که آموخته می شود.
مکتب انسان گرایی:
برابر دیدگاه این مکتب، بهداشت روانی یعنی ارضای نیازهای سطح پایین و رسیدن به سطح خود شکوفایی، هر عاملی که فرد را در سطح ارزای نیازهای سطح پایین نگه دارد و از خود شکوفایی او جلوگیری کند اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد.
مکتب بوم شناسی:
بوم شناسی یعنی مطالعه محیط های زندگی موجودات زنده و مطالعه روابط این موجودات با یکدیگر و با محیط برای این دیدگاه عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل: سر و صدا یا آلودگی صوتی، آلودگی هوا، زیادی جمعیت، کوچکی محل سکونت می توانند بهداشت روانی را به خطر به اندازد. (گنجی، ۱۳۷۶ ص ۹۹).
سلامتی مهمترین مسئله بیشترین است زیرا با مرگ و زندگی مرتبط است. فقدان آن به معنای قدم نهادن به سوی مرگ و وجود سلامتی به معنای جریان داشتن زندگی است. مقبول ترین تعریف سلامتی توسط سازمان جهانی بهداشت (who) ارائه شده است بنا به این تعریف سلامتی یعنی حالت خوب بودن کامل از لحاظ جسمی، روانی و اجتماعی و این تنها به معنای فقدان بیماری و ناتوانی جسمی نیست ابعاد روانی و اجتماعی سلامت خیلی اهمیت دارند سلامت به مفهوم آرمانی تعریف شده به گونه ای که کمتر کسی می تواند در حالت خوب بودن کامل قرار گیرد (بن یارد، ۱۹۹۶، ص ۲).
سلامتی دارای دو جنبه است ایجابی و سلبی: در قسمت اول این تعریف بر وجود حالت کامل بودن جسمی و روانی، اجتماعی تاکید شد، اما در قسمت دوم (فقدان بیماری) یعنی به حالت سلبی سلامت توجه شده است (پارک، ۱۹۹۸، به نقل از کرتیس ۱۳۸۲، ص ۲).
جان نولز نوشته که: ما سالم به دنیا می آییم و به دلیل رفتار نامناسب و شرایط محیطی است که بیمار می شویم حل مشکلات عدم سلامت در جامعه مدرن آمریکا، در گرو مسئولیت فردی و مسئولیت اجتماعی و از طریق وضع مقررات عمومی و سعی و کوشش شخصی امکان پذیر است. (۱۹۹۷، ص ۴۳).
کارل تورس اشاره کرده « لازم است به مردم آموزش داده شود که چگونه از خود مراقبت کنند ضمن آنکه آنان هم باید مسئولیت بیشتری در سالم نگه داشتن خود بر عهده بگیرند و به ویژه زمانی که محیط اجتماعی، غیر مسئول بودن یا رفتار غیر بهداشتی را تشویق می کند (۱۹۸۴، ص۳۰۰).
پژوهشگران شواهدی به دست آورند مبنی بر اینکه میان سلامت و شخصیت رابطه وجود دارد برای مثال سطوح هوش پایین در کودکی و وضعیت روانی ضعیف در بزرگسالی، با مرگ زود هنگام بر اثر بیماری هایی مانند سرطان و بیماری های قلبی ارتباط دارد. ( فرید من و همکاران ۱۹۹۵ ص ۴۴). علاوه بر این افرادی که مضطرب، افسرده و خشن هستند بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری ها به ویژه بیماری قلبی هستند ( اورسون و همکاران ۱۹۹۶، فردمن و بوتلکولی ۱۹۸۷، شیرو بریجز ۱۹۹۵) این احساسات زمانی به وجود میایند که انسان تحت فشار قرار گیرد مانند وقتی که کار فکری زیادی دارد.
رابطه میان شخصیت و بیماری:
این رابطه خیابان یک طرفه نیست، بیماری نیز می تواند بر شخصیت اثر بگذارد (کوهن و رودریگز۱۹۹۵).
لزومی ندارد که ناراحتی جسمی به آن اندازه فاجعه آفرین باشد که بر شخصیت اثر بگذارد. کسانی که به سرما خوردگی پیچ خوردگی مچ پا، … مبتلا شده اند، می دانند که اینگونه ناراحتی های خفیف هم مشکلات روانی ایجاد می کند. البته هرچه بیماری جدی تر باشد، احتمال مشکل جسمانی بسشتر و احتمال آسیب به شخصیت، افکار و احساسات او نیز بیشتر می شود و این تقسیرات روانی آثار زیان بار جسمی فرد را تشدید می کند (ایروین، بارباراساراسون۱۹۸۴ ص ۱۵۷).
پژوهشگران نشان داده اند افرادی که ورزش می کنند یا از نظر جسمانی تناسب دارند در زندگی شان اضطراب، افسردگی و تنش کمتری یافت می شود تا کسانی که ورزش نمی کنند یا تناسب جسمی مطلوب را ندارند (ایبل وبرم۱۹۹۳، بلو منتال و مک کابین۱۹۸۷، دیشمن۱۹۸۶، هولمز۱۹۹۳).
رفتار های حافظ سلامت:
رفتار های حفظ سلامت به هرگونه فعالیتی که به منظور حفظ یا ارتقای سلامت فرد انجام گیرد گفته می شود.
چه کسانی به رفتارهای حافظ سلامت مبادرت می ورزند و به چه دلیل:
شواهد موجود حاکی از تفاوت های جنسیتی، فرهنگی اجتماعی و سنی در این موردند (شونبرن ۱۹۹۳ ص ۲۷۷).
بررسی بزرگسالان در کشور های اروپایی نشان داده که رفتارهای بهداشتی در میان زنان بیش از مردان رایج است ( استپتو و همکاران ۱۹۹۴ ص ۲۷۷).
یکی از دلایل چنین تفاوت ها آن است که رفتار های مردم بیشتر با زندگی و کار آنان است.
شیوه ی زندگی بسیاری از مردم بی اندازه سالم است و تعداد رفتار های بهداشتی آنان در طول زمان نسبتا ثابت می ماند اما رفتار های بهداشتی بعضی دیگر ثبات کمتری دارد (هرسیس و گاتن ۱۹۷۹، لانگلی۱۹۹۷، مکانیک۱۹۷۹، ص ۲۷۸).
شادکامی
صرف نظر از این که هر فرد در چه مرحلهاى از زندگى قرار دارد، تمایل به تداوم حالت شادکامى، احتمالاً اهمّیت عمدهاى براى او دارد. مسئله این است که نه فلاسفه قدیم و نه متفکّران جدید، هیچ کدام قادر نبودهاند به ما بگویند که شادکامى چیست و چگونه مىشود آن را به دست آورد. تنها در سالهاى اخیر، علم روانشناسى، تعریفی نَسبی و چند وجهی از شادکامى، ارائه کرده است. این تعریف، سرآغازى است براى این که به ما گفته شود که شادکامى چگونه تعیین مىشود و چگونه مىتوان آن را افزایش داد(پسندیده، ۱۳۸۴).
مطالعه شادکامى
در ادبیات پژوهشى، یک اصطلاح معتبر، جانشین شادکامى شده است: S.W.B»».
S.W.B چیست؟
البته تغییر نام شادکامى به «SWB» همه آن چیزى را که هست به ما نمىگوید. دینر (پیشگام مطالعات علمى درباره شادکامى) از طریق بررسى صدها مطالعه دقیق، نتیجه گرفته است که «SWB»، ترکیبى است از: وجود عاطفه مثبت یا خوشایند، نبودن عاطفه منفى یا ناخوشایند، زندگى بسیار رضایتمندانه و ادراک خشنودکننده فرد از زندگى. براى «SWB»، شدّت عاطفه مثبت، مهم نیست. مهم این است که عواطف مثبت، هر چند وقت یکبار، تکرار شوند. کسانى که اغلب از عاطفه خوشایند برخوردارند، معمولاً شادتر از کسانى هستند که گاه گاهى تجربه بسیار خوشایند دارند. نکته دیگر این که عواطف مثبت (خوشایند) یا منفى (ناخوشایند) با هم همبستگى ندارند. آنها یکدیگر را پیشبینى نمىکنند. بنا بر این، على رغم این نظریه معروف که افراد دارای عاطفه مثبت بالا، عاطفه منفىِ پایینى خواهند داشت، دانستن سطح عاطفه مثبتِ افراد، به ما چیزى درباره عاطفه منفى آنها نمىگوید(پسندیده، ۱۳۸۴).
عوامل موثّر بر S.W.B
عوامل مؤثّر بر «SWB» ناشناخته هستند. بعضى از این عوامل، چندان عجیب نیستند و برخى دیگر، به آن روشنىای که خوانندگان تصوّر مىکنند، نیستند. در زیر، به مهمترین این عوامل اشاره مىکنیم:
۱. ثروت
برخى از مطالعاتْ به روشنى نشان دادهاند که افراد ثروتمند، شادتر از مردم فقیر هستند، اگرچه این مطالعات نشان مىدهند که داشتن ثروت نسبى (متوسط)، نسبت به ثروت زیاد، در ایجاد شادکامى، ارجحیت دارد ه عبارت دیگر، کسانى که پول بیشترى دارند، شادترین مردمِ جامعه خود هستند؛ ولى باید گفت که افراد بسیار ثروتمند در یک جامعه بسیار ثروتمند، لزوماً شاد نیستند. یک جامعه شاد، جامعهاى است که در آن بیشتر مردم، زندگى خوبى دارند و تعداد کمى، انسان بسیار ثروتمند وجود دارد. یک جامعه ناشاد، جامعهاى است که در آن، تعداد کمى از مردم، زندگى خوبى دارند؛ امّا بیشتر مردم، فقیرانه زندگى مىکنند. از این رو، انتظار این هست که مردم فقیرى که در جامعهاى زندگى مىکنند که عدّه کمى زندگى مناسبى دارند، شادتر از مردم فقیرى باشند که در جامعهاى زندگى مىکنند که بیشتر مردم آن ثروتمندند.
۲. مذهب
مذهب نیز آشکارا از عوامل مهم در تعیین «SWB» است. پژوهشهاى روانشناسى در غرب، نشان مىدهد افرادى که به طور مرتّب به کلیسا مىروند، شادتر از کسانى هستند که به کلیسا نمىروند.
۳ . سن
مطالعات قدیمىتر نشان مىدهند که افراد جوان، شادتر هستند؛ امّا مطالعات اخیر، تفاوتى در این که مسنترها شادترند یا جوانترها، نشان نمىدهد. شاید این مسئله، ناشى از این باشد که جوانترها، هم شادىها و هم ناشادىهاى شدید خود را گزارش مىدهند؛ امّا مسنترها تنها به بیان شادکامىهاى خود مىپردازند.
۴. جنس
اثر جنسیت(gender) بر روى شادکامى، واضحتر است. زن و مرد در بهرهمندى از شادکامى، متفاوت نیستند. با این حال، ابراز سرخوشىِ آنها متفاوت است(احمدی، ۱۳۸۶).
-
- شخصیت
شخصیت نیز بر «SWB» تأثیر دارد؛ چرا که سطح بالاى فعّالیت اجتماعى، مربوط به صفت برونگرایى است. روانْرنجورى ـ که یک عامل شخصیتى است ـ ، مىتواند مخالف برونگرایى باشد و بر «SWB»، اثر منفى بگذارد. کسانى که روانْرنجور هستند، از کنار آمدن با زندگى روزانه در رنجاند و بنا بر این، عجیب نیست که احساس شادمانى نکنند. روانشناسان دریافتهاند که خوشبینى و افزایش سازگارى با موقعیتهاى فشارزا، از دیگر عواملى هستند که عموماً «SWB» را بالا مىبرند.
-
- نگرش مثبت
ارتباط بین شادکامى و نگرش خوشبینانه نسبت به زندگى، نقش مهمّى در طرّاحى برنامههایى دارد که براى افزایش شادکامى ارائه مىشوند.