حمایت اطلاعاتی: شامل به دست آوردن اطلاعات ویا پیشنهادات از طریق تعامل اجتماعی با دیگران است و به عبارتی دیگر، حمایت اطلاعاتی شامل دادن توصیهها، جهت گیریها و بازخوردها به یک فرد راجع به چگونگی عملکردش میباشد و فرد را قادر میکند تا با مشکلات و سختیها کنار بیاید(۱۶, ۱۷).
در این خصوص سحاب[۳۶] و همکاران در تحقیق خود در سال ۲۰۰۲ نشان دادند که حمایت اجتماعی در افراد مسن باعث میشود که این افراد نسبت به زندگی گرایش و طرز برخورد مثبتی داشته باشند(۴۲). همچنین مارک[۳۷] و همکاران در سال ۲۰۰۵ در تحقیق خود نشان دادند که حمایت اجتماعی روی علایم فیزیکی گزارش شده توسط افراد ناشی از فشارهای زندگی که به صورت مزمن نباشند، نقش تعدیل کننده دارد(۴۳).
تحقیق دیگری که توسط لوییس[۳۸] و همکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شده است، نشان میدهد که ابعاد مختلف حمایت اجتماعی، به ویژه حمایت عاطفی، نقش محفاظتی برای سلامت روانی دارند. حمایت احساسی و قابل لمس و مدت تماس اجتماعی، تاثیر تعدیل کنندهای روی فشارهای روانی دارد(۴۴). در همین راستا یینگ و دنیل[۳۹] در تحقیقی بر خانمهای باردار نشان دادند که حمایت اجتماعی نقش تعدیل کنندهای روی افسردگی در دوران بارداری و افسردگی بعد از زایمان در زنان چینی دارد(۴۵). جس و همکاران در سال ۲۰۰۷ در تحقیق خود نشان دادند که میزان کم حمایت اجتماعی از خانمهای باردار در دوران بارداری با افسردگی در این دوران در ارتباط است. حمایت احساسی نقش ضربهگیر[۴۰] روی مسائل تنشزا در زندگی دارد و در نتیجه تاثیر مثبتی روی بهداشت فیزیکی و روان شناختی دارد(۴۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کوهن[۴۱] در سال ۲۰۰۴ بیان کرد: وقتی فردی به این باور برسد که در زمان نیاز افرادی وجود دارند که به وی کمک میکنند، توانایی آن فرد برای کنار آمدن با فشارهای روانی بهتر میشود(۴۷). در واقع وتینگتون[۴۲] در تحقیقی دو گروه را با هم مقایسه کرد، گروهی که به این باور رسیده بودند که حمایت اجتماعی دارند[۴۳] و گروهی که فقط حمایت اجتماعی گرفته بودند[۴۴] وی به این نتیجه رسید که درک داشتن حمایت اجتماعی( مانند گروه اول) نقش ضربه گیری موثرتری در برابر فشارهای روانی دارد. همچنین تایلور در سال ۲۰۰۴ نشان داد که حمایت اجتماعی نقش تعدیل کنندهای(buffer) در فشار روانی و کاهش طول دورهی بیماری دارد(۴۸).
بنابراین تحقیقات و بررسیها حاکی از آن است که داشتن حمایت اجتماعی میتواند در رضایت از زندگی افراد تاثیر گذار باشد. بدیهی است که همهی انسانها در هنگام گرفتاریها به حمایت اطرافیان و دوستان خود نیاز دارند تا احساس امنیت کنند. بنابراین حمایت اجتماعی، احساس ذهنی بهزیستی را از دو طریق متاثر میسازد: اولین روش تاثیر مستقیم[۴۵] یا تاثیر عمومی حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی این است که بر رضایت از زندگی تاثیر میگذارد، درگیری افراد در شبکه های مختلف اجتماعی از جمله شبکه های دوستی و خانوادگی و ارتباطات همسایگی منابع حمایتی را فراهم میکنند که افراد با جذب بیشتر در این شبکه ها از حمایت و متعاقب آن سلامت و کیفیت زندگی بهتری برخوردار میشوند.
بر طبق مطالعات متاثر از این روش، افرادی که در شبکه های حمایتی قرار دارند، کمتر افسردهاند و عمدتاً سلامت روانی بهتری نسبت به افراد فاقد چنین شبکه های حمایتی دارا هستند. مدل تاثیر مستقیم حمایت اجتماعی، همچنین در قالب فرضیه داراییها-منافع مطرح شده است. طبق این فرضیه، فقدان حمایت اجتماعی، فی نفسه زیانآور و استرسزا است. راه های مختلفی وجود دارد که از طریق آنها اثرات مستقیم حمایت اجتماعی، بر سلامتی افراد تاثیر میگذارند.
برای مثال افرادی که دارای سطوح بالاتری از از حمایت اجتماعی هستند، ممکن است احساس تعلق و عزت نفس آنها بالاتر از کسانی باشد که دارای چنین مزیتی نیستند. این وضعیت منجر به یک چشم انداز مثبت و خوش بینانه میگردد که میتواند صرف نظر از میزان استرس تجربه شده توسط افراد، برای سلامتی آنها سودمند باشد، مثلاً از طریق افزایش مقاومت آنها در برابر عفونتها. همچنین برخی از پژوهشها نشان میدهند که سطوح بالای حمایت اجتماعی، میتوانند افراد را تشویق به انجام رفتارهای بهداشتی و اتخاذ یک سبک زندگی سالم نمایند. برای مثال، فرد برخوردار از حمایت اجتماعی، ممکن است احساس کند که دیگران به وی نیاز دارند، از این رو باید ورزش کرده، تغذیه مناسب داشته باشد و قبل از آ ن که مشکلات جسمی یا روحیاش تشدید شود به پزشک مراجعه نماید.
روش دوم شامل تاثیر غیر مستقیم[۴۶] یا فرضیه ضربه گیر: این روش از افراد در مقابل اثرات منفی در شرایط استرس زا محافظت میکند. بر اساس این مدل، حمایت اجتماعی برای افرادی مفید و موثر است که تحت فشار روانی و استرس قرار دارند. در این حال، حمایت اجتماعی همانند سپری در مقابل ضربات ناشی از استرس عمل کرده و نقش تعدیل کننده آثار منفی حوادث استرس زا را بازی میکند.
به تعبیری دیگر، مدل ضربه گیری حمایت اجتماعی، عنوان میکند حمایت اجتماعی، عمدتاً هنگامی که سطح استرس بالا است بر سلامت روانی تاثیر میگذارد. فقدان حمایت در این مدل، ضرورتاً استرسزا به حساب نمیآید، لذا تحت شرایط استرس بالا و حمایت کم، آسیب و پریشانی روانی افزایش مییابد تا تحت شرایط استرس بالا و حمایت زیاد. این کارکرد حفاظتی حمایت اجتماعی، تنها زمانی رخ میدهد که فرد با یک عامل تنشزای قوی روبرو میگردد. تحت شرایط و موقعیت های کم استرس، اثر ضربه گیری حمایت اجتماعی یا بسیار کم است یا اصلاً عمل نمیکند.
اثر ضربه گیری حمایت اجتماعی، حداقل با دو روش عمل میکند، یک روش شامل فرایند ارزیابی شناختی است. زمانی که افراد با یک عامل تنشزای شدید نظیر بحران مالی مواجه میشوند، آن دسته از افرادی که دارای سطح بالاتری از حمایت اجتماعی هستند، در مقایسه با کسانیکه از سطوح پایینتری برخوردارند، احتمال دارد که مشکل به وجود آمده را کمتر تنشزا و فشارآور ارزیابی و تفسیر نمایند. دومین راهی که حمایت اجتماعی میتواند به عنوان سپری در مقابل استرس عمل کند، از طریق تعدیل کردن پاسخ های افراد به یک عامل تنش زا میباشد.
برای مثال، افراد برخوردار از سطوح بالای حمایت اجتماعی ممکن است فردی را بشناسند که بتواند راه حلی برای مشکل آنها ارائه کند، آنها را متقاعد سازد که موقعیت به وجود آمده خیلی جدی و مشکل ساز نیست. آنها را امیدوار سازد که به نیمهی پر لیوان فکر کنند، یا روی شانس و اقبال خود تکیه کنند. افرادی که از سطوح پایینتر حمایت اجتماعی برخوردارند، به احتمال بسیار کمتر برخوردار از این امتیازها و مزایا میباشند، از این رو اثرات منفی استرس و موقعیتهای استرس زا برای آنان، بیشتر و شدیدتر از دارندگان حمایت اجتماعی بالاتر میباشد. حمایت اجتماعی ممکن است توانایی افراد را برای مقابله با عوامل آن فشار از طریق رساندن حمایتهای عاطفی و اطلاعاتی تقویت کنند و این بهبود ممکن است منجر به علایم و بیماریهای روانشناختی و جسمی کمتری شود(۱۸, ۱۹و۲۳).
هم چنین منابع گوناگونی برای دریافت حمایت اجتماعی وجود دارند که شاید بتوان گفت جنسیت، مذهب و طبقه اجتماعی از مهم ترین منابع کسب حمایت میباشند. بدین معنی، جنسیت(ایفای نقش اجتماعی مردانه یا زنانه در جامعه و رفتارهای مطابق انتظارات اجتماعی منطبق بر نقش) می تواند سبب برخورداری از میزانهای متفاوتی از حمایت اجتماعی گردیده و در نهایت بر سلامت تاثیرگذار باشد(۲۴).
پژوهشها نشان میدهند که زنان بیشتر از مردان، به دنبال یافتن حمایت عاطفی( به ویژه در وضعیتهای تنش زا) هستند و بنابراین عضو شبکه های اجتماعی بیشتری نیز میشوند. زنان شبکهی اجتماعی خود را بیشتر از مردان وسعت میبخشند و در نتیجه حمایت اجتماعی بیشتری دریافت میدارند و از آن سود بیشتری نیز میگیرند. شاید به این دلیل زنان بیش از مردان از حمایت اجتماعی سود میبرند که شبکهی اجتماعی وسیعتری دارند(۴۹). از سوی دیگر میزان دین داری(تقید مذهبی) میتواند عاملی واسط بین حمایت اجتماعی و سلامت روان محسوب گردد. دین عبارت است از باورها و عباداتی که ناظر به موجودات مقدس متعالی والگوهای اجتماعی ارتباط با آنهاست و دین داری عبارت است از میزان علاقه و احترام افراد به دین.
آیدلر و کامل[۴۷] در توضیح ساز و کارهای علی پیوند دهندهی دین با سلامتی به این نکته اشاره میکنند که تقید دینی افراد سبب تعلق آنها به شبکهای از اشخاص هم عقیده میگردد که میتوانند در مواقع مورد نیاز به همدیگر کمک کنند. به این ترتیب با افزایش یافتن داشته های مشترک فردی و میزان حمایت اجتماعی، مخاطرات بهداشتی به حداقل کاهش مییابد. در نهایت، طبقهی اجتماعی نیز میتواند عامل موثری در ادراک یا دریافت حمایت اجتماعی بوده و منجر به افزایش یا بهبود سلامت روان گردد. بر طبق نظریه علیت اجتماعی، طبقهی اجتماعی افراد و شرایط زندگی آنها از جمله فشارهای روانی شدید، شرایط کار نامناسب، عدم وجود کنترل بر محیط، سطح پایین تحصیلات و انتقال خانوادگی ارزشها موجب ابتلای آنها به بیماری روانی میگردد. تعلق به طبقات اجتماعی پایین میتواند شرایطی به وجود آورد که آسیب پذیری به بیماریهای روانی افزایش یابد. می توان انتظار داشت که افراد متعلق به طبقات بالاتر اجتماعی، به علت برخورداری از منابع ارزشمند و کمیاب، بیشتر از همتایان خود در طبقات پایینتر مورد توجه قرار گرفته و حمایت اجتماعی بیشتری کسب مینمایند(۱۸). نظریات متعددی در مورد رابطه بین روابط اجتماعی و سلامت روان مطرح شده است. نظریههای اولیه در این زمینه مدیون جامعه شناسان و روانپزشکانی چون امیل دورکیم و جان بالبی[۴۸] میباشند. موج اصلی گسترش این مفاهیم توسط انسان شناسانی چون الیزابت بوت و جان بارنز[۴۹] و جامعه شناسان کمی نگر همچون کلود فیشر و ادوارد لاومان[۵۰] به وقوع پیوست. این اقدامات به همراه کارهای همه گیر شناسانی همچون جان کاسل[۵۱] و سیدنی کوب[۵۲] به عنوان پایهای برای تحقیقات مربوط حمایتهای اجتماعی و سلامت بنیان نهاده شد(۵۰_ENREF_38).
راتوس معتقد است که حمایت اجتماعی اثرات نامطلوب فشار روانی را از پنج طریق تعدیل و تضعیف میکند:
۱-توجه عاطفی: شامل گوش دادن به مشکلات افراد و ابراز احساسات همدلی، مراقبت، فهم و قوت قلب دادن
۲-یاری رسانی: یعنی ارائه حمایت و یاری که به رفتار انطباقی میانجامد.
۳-اطلاعات: ارائه راهنمایی و توصیه جهت افزایش توانایی مقابلهای افراد.
۴-ارزیابی: ارائه پسخوراند از سوی دیگران در زمینه کیفیت عملکرد منجر به تصحیح عملکرد.
۵-جامعه پذیری: دریافت حمایت اجتماعی معمولاً به واسطهی جامعه پذیری بوجود میآید در نتیجه اثرات سودمندی به دنبال میآورد. پژوهشها به طور ثابت بر نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی بر استرس تاکید داشتهاند. میزان مرگ و میر در مردانی که متاهل هستند به نحو معنیداری پایین تر از کسانی است که مجردند. لو معتقد است حمایت اجتماعی اثرات رویدادهای استرسزا را تعدیل میکند و به تجربه عواطف مثبت میانجامد. حمایت اجتماعی با شادکامی و سلامت روانی رابطه مثبت دارد.
دیلی و آندرز[۵۳] نشان دادند که حمایت اجتماعی موجب فائق آمدن بر مشکلات زندگی زناشویی میشود. زوجینی که از حمایت اجتماعی برخوردارند رضایت بالاتری دارند. استروبی[۵۴] و همکاران اشاره کردند که حمایت اجتماعی به مثابه یک تعدیل کننده تجربه سوگ عمل میکند. افرادی که فقدان را تجربه میکنند وقتی از حمایت اجتماعی برخوردار باشند بهتر با آن کنار میآیند و بهبودی از تجربه سوگ با سهولت بهتری صورت میگیرد. همچنین حمایت اجتماعی در کاهش علائم افسردگی پس از سوگ تاثیر معناداری میگذارد(۷).
امیل دورکیم[۵۵] جامعه شناس فرانسوی اواخر قرن نوزدهم و از بنیانگذاران علم جامعه شناسی، با بررسی علمی خودکشی اهمیت پیوندهای نزدیک اجتماعی را مطرح نمود. تحلیل عالمانه دورکیم دربارهی خودکشی و نحوهی برخورد او با این مسئله چیزی فراتر از توصیف و تحلیل خودکشی و میزان آن در جامعه بود. دورکیم معتقد بود که انسان بر حسب طبیعتش، نیازمند تعلق به دیگر انسانها است و این احساس تعلق به آنها، او را به اهدافش نزدیکتر میکند. از آنجا که خودکشی حاصل یک اختلال سلامتی در بعد روانی است حال اگر جامعه نتواند امیال و خواسته های افراد را به نحو مطلوب و به مقدار متعادل تنظیم کند یا میان افراد و گروه های اجتماعی پیوند مناسب و متوازن برقرار کند، انحرافات اجتماعی از قبیل خودکشی پدیدار میشوند. وی خودکشی را نه یک تراژدی شخصی در زندگی افراد، بلکه بازتاب شرایط جامعه به عنوان یک کل میدانست و به این نتیجه رسید که میزان خودکشی با درجه همبستگی گروه های اجتماعی که افراد جزئی از آن هستند، رابطه معکوسی دارد.
جان بالبی که یکی از برترین روانپزشکان قرن بیستم است، بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۹ سه مفهوم عمده دلبستگی، جدایی و فقدان را مطرح کرد. بالبی برای اولین بار نظریه دلبستگی و چگونگی ارتباط آن با تکامل دوران کودکی و بزرگسالی را مطرح نمود. به نظر وی منشا بسیاری از مطالعات در خصوص حمایت اجتماعی، تحقیقات مربوط به پیوند و جدایی در سالهای نخستین زندگی میباشد. به بیان دیگر مطالعات در مورد اثرات از دست دادن روابط بین فردی، تحقیق در خصوص نقش حمایت اجتماعی را مطرح نموده است.
شواهد چشمگیری وجود دارد که نشان میدهد حمایت جامعه، نقش مهمی در سلامت افراد یک جامعه ایفا میکند و انزوای اجتماعی به بیماری منجر میشود(۵۰_ENREF_38). بخشی پور رودسری و پیروی طی تحقیقی نشان دادند که احساس ذهنی بهزیستی و حمایت اجتماعی به طور معنیداری سلامت روانی را پیشبینی میکنند.
از طرفی دیگر در هر مرحله از زندگی، نیز ممکن است جنبه هایی از حمایت اهمیت پیدا کنند و نسبت به جنبه های دیگر آن اثرات بیشتری داشته باشند(۲۴) که دورهی جوانی یکی از مراحل مهم زندگی است. در این راستا امروزه دانشجویان به دلیل نقش مهمی که در ادارهی آینده کشور عهدهدار خواهند بود، یکی از اقشار مهم جامعه به حساب میآیند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که نظری بر آمارهای رسمی از تعداد دانشجویان کشور داشته باشیم. بر طبق گزارش مرکز آمار ایران، با عنایت به آمار سال ۱۳۹۰ تعداد دانشجویان کل کشور۴۰۰۰۰۰۰ نفر اعلام شده است(۲۵). با این وجود اهمیت سلامت دانشجویان بیش از پیش مشخص میشود که احساس ذهنی بهزیستی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت در دانشجویان میباشد. بعلاوه احساس ذهنی بهزیستی دانشجویان علوم پزشکی به لحاظ مرتبط بودن شغل آنها با جسم و روان انسانها از اهمیت ویژهتری برخوردار است. در این راستا شناسایی عوامل تبیین کنندهی احساس ذهنی بهزیستی از جمله جنسیت(۴۱و۵۱و۵۲)، تاهل(۱۱و۱۲و۳۹و۴۱و۵۱و۵۲)، سن(۱۱و۵۲و۵۳و۵۴)، رشته تحصیلی(۴و۵۵)، مقطع و ترم تحصیلی(۵۱و۵۲و۵۳)، محل سکونت(۴و۵۲و۵۳و۵۶و۵۷)، سطح تحصیلات، سطح درآمد و غیره(۵۲و۵۸) از جایگاه ویژهای برخوردار است. لذا با توجه به تناقضات موجود در یافته های پژوهشهای ذکر شده بررسی این عوامل نیز ضروری است.
بنابراین با توجه به اهمیت احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان به عنوان قشر جوان و آینده ساز جامعه و تاثیر مستقیم و غیر مستقیم حمایت اجتماعی بر آنها و رشد روزافزون تعداد دانشجویان، و خلاء تحقیقاتی نظامدار پیرامون احساس ذهنی بهزیستی در جامعهی ایرانی و همچنین توجه به این مقوله که کدام یک از ابعاد حمایت اجتماعی تاثیر بیشتری بر احساس ذهنی بهزیستی دارد، خصوصاً در مورد دانشجویان، نتایج این مطالعه میتواند در بهبود برنامه ریزیهای خرد و کلان آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی و در نهایت اعتلای سلامت جامعه موثر باشد.
مروری بر مطالعات انجام شده:
مطالعات مختلفی سعی کردهاند از جوانب متفاوتی به موضوع مورد مطالعه بپردازند، بر این اساس ۹ مطالعه مرتبط با موضوع که بر اساس سال انتشار چیدمان شده، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
از جمله مطالعهای با هدف تعیین میزان احساس ذهنی بهزیستی مردان روستایی و نقش حمایت اجتماعی و حس اجتماعی توسط کوتک[۵۶] و همکاران در سال ۲۰۱۱ در استرالیا انجام گرفت. جمعیت مورد مطالعه تمام افراد جامعه و شرکت کنندگان ۱۸۵ مرد با سن بالای ۱۸ سال از روستاهای استرالیای جنوبی بودند. در این مطالعه جهت سنجش احساس ذهنی بهزیستی از پرسش نامه رضایت از زندگی دینر (SWLS) و برای سنجش حمایت اجتماعی از پرسش نامه ی حمایت اجتماعی دریافت شده و حس اجتماعی نیبر هود [۵۷]استفاده شده است. داده های پژوهش با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون چند متغیری اکتشافی دو مرحلهای همراه با احساس ذهنی بهزیستی بعنوان متغیر وابسته و کنترل متغیرهای مستقل مثل سن، وضعیت تاهل وکار در مزرعه، تحلیل شد. از بین سه متغیر پیش بینی کننده(حمایت اجتماعی، حس اجتماعی و استرس) متغیر حمایت اجتماعی موثرترین فاکتور پیش بینی کنندهی احساس ذهنی بهزیستی بود و نکتهی بسیار مهم اینکه مزایای حمایت اجتماعی بسیار بیشتر از مزایای حس اجتماعی و اثرات مضر استرس در نمونه های مورد پژوهش بود. در این مطالعه واریانس کل ۵۶ درصد و۷۷/۳۷ = (۶ و ۱۷۸ F( و ۰۰۱/۰≥ Pگزارش شد. نتایج این مطالعه مزایای حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی در یک نمونه از مردان روستایی را نشان داد و ارتباط نسبی بین حس اجتماعی و احساس بهزیستی را مورد بررسی قرار داد. این مطالعه همچنین نشان داد که سازمانها و افراد و سیاستگزاران کشور باید از ظرفیتهای حمایت اجتماعی و حس اجتماعی افراد برای کاهش استرس و ارتقا احساس بهزیستی آنان آگاه باشند و دیگر اینکه افراد با حمایت اجتماعی بیشتر دارای احساس ذهنی بهزیستی بیشتری میباشند و همراه با احساس ذهنی بهزیستی بالاتر استرس کمتری دارند(۵۹_ENREF_40).
در ادامه مطالعهی دیگری تحت عنوان رابطه اضطراب اجتماعی، امیدواری و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی واحد علوم و تحقیقات خوزستان در سال ۸۹ توسط عسگری در شهر اهواز انجام شد. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیهی دانشجویان زن و مرد تحصیلات تکمیلی واحد علوم و تحقیقات خوزستان بود که تعداد آنها ۲۸۰۰ نفر میباشند که نمونهای ۳۴۰ نفری با توجه به جدول مورگان به صورت تصادفی طبقهای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامهی اضطراب اجتماعی، امیدواری میلر و حمایت اجتماعی فیلیپس و رضایت از زندگی دینر استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و نتایج داده ها با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری در سطح معناداری۰۰۱/۰ p≤ نشان داد که بین اضطراب اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی رابطه منفی معنی داری وجود دارد ولی بین امیدواری و احساس ذهنی بهزیستی و همچنین بین حمایت اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. همچنین یافتهها نشان داد که بین اضطراب اجتماعی، امیدواری و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی رابطه چندگانه معنی دار وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که امیدواری و حمایت اجتماعی پیش بینی کنندهی احساس ذهنی بهزیستی میباشند ولی اضطراب اجتماعی در پیش بینی کنندگی احساس ذهنی بهزیستی نقش ایفا نمیکند(۱۹). در این مطالعه با بهره گرفتن از ابزار حمایت اجتماعی فیلیپس و رضایت از زندگی دینر، میزان فقدانها و حمایتهای اجتماعی که فرد طی یک سال اخیر تجربه کرده را نمیتوان مورد بررسی قرار داد.
مطالعهای تحت عنوان ارتباط بین سبک دلبستگی و احساس ذهنی بهزیستی و شادکامی و اضطراب اجتماعی توسط عبدالقادر[۵۸] در میان دانشجویان یکی از دانشگاههای ترکیه در سال ۲۰۱۰ انجام شد. افراد برای شاد بودن در زندگی با یکدیگر ارتباط دارند اما این ارتباط همیشه آنطور که مورد انتظار است انجام نمیشود. گاهی اوقات دانشجویان دربارهی یک ارتباط فعل و انفعالی در جامعه مشکل دارند. این مشکل می تواند مرتبط با فاکتورهای زیادی باشد. برخی از این فاکتورها شامل: سطح شادکامی افراد، سطح احساس ذهنی بهزیستی و سبک دلبستگی و همچنین سطح اضطراب اجتماعی می باشد. هدف از این مطالعه جستجوی ارتباط بین احساس ذهنی بهزیستی و سبک دلبستگی و شادکامی در ارتباط با اضطراب اجتماعی است. همچنین مدل اسکن در این مطالعه استفاده شده است. این مطالعه بر روی ۳۰۵ نفر از دانشجویان دانشگاه ترکیه[۵۹] انجام شد و داده ها با spss نسخهی ۱۶ آنالیز شدند. نتایج نشان داد که یک ارتباط مثبت معنیدار بین احساس ذهنی بهزیستی و شادکامی و یک ارتباط منفی معنیدار بین احساس ذهنی بهزیستی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان وجود دارد. همچنین بین اضطراب اجتماعی و شادکامی در دانشجویان ارتباط آماری معنیدار وجود ندارد بعلاوه پریشانی حواس، ترس و سطح اضطراب اجتماعی دانشجویان بدون دلبستگی، بالاتر از سطح اضطراب دانشجویان دارای دلبستگی میباشد و همچنین سطح اضطراب دانشجویان دارای احساس بهزیستی از بقیهی دانشجویان کمتر است(۶۰).
مطالعهی دیگری با هدف بررسی جامعه شناختی رابطه حمایت اجتماعی با سلامت روان و نیز شناسایی ارتباط بین جنسیت، طبقهی اجتماعی و دین داری با میزان حمایت اجتماعی توسط ریاحی و همکاران در سال ۸۹ در مازندران انجام گرفت. جامعهی مورد مطالعه، تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی بودند که در پردیس دانشگاه مازندران(واقع در شهر بابلسر) تحصیل میکردند.که تعداد نمونه با به کار گیری فرمول نمونه گیری کوکران ۴۰۰ نفر انتخاب گردید و با روش نمونه گیری تصادفی طبقهای نسبتی[۶۰] انجام گردید. جهت گردآوری داده ها، پرسش نامه خود اجرا[۶۱] مورد استفاده قرار گرفته است که پرسشنامه در دو بخش اصلی طراحی و تنظیم شده بود: بخش اول شامل ویژگیهای اجتماعی-جمعیتی پاسخگویان و پایگاه اجتماعی-اقتصادی والدین. بخش دوم شامل مجموعه ای از گویه ها در قالب سه مقیاس مستقل راجع به دین داری، میزان حمایت عاطفی ادراک شده و نرخ سلامت روان. برای سنجش اعتبار پرسش نامه ومقیاسهای به کار رفته در آن، از روش اعتبار صوری و جهت اندازه گیری پایایی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. به منظور سنجش سلامت روان و حمایت اجتماعی به ترتیب از آزمونهای SCL-25 و زیمت استفاده گردیده است. بر اساس نتایج تحقیق، سلامت روان دانشجویان پسر بهتر از دختران بوده و رابطه مستقیم و معناداری بین میزان حمایت اجتماعی و سلامت روان مشاهده شده است. این در حالی است که بین سلامت روان با میزان دین داری و طبقهی اجتماعی رابطه معناداری مشاهده نشده است. علاوه بر این، دانشجویان دختر، دانشجویان متعلق به طبقات اجتماعی بالاتر و دانشجویان دین دارتر، حمایت اجتماعی بالاتری را ادراک و گزارش کرده بودند. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که حمایت اجتماعی و جنسیت اثرات مستقیمی بر سلامت روان داشتهاند، در حالی که طبقهی اجتماعی و دین داری از طریق افزایش میزان حمایت اجتماعی ادراک شده، اثرات غیر مستقیمی بر سلامت روان دانشجویان گذاشتهاند(۱۸).
در این مطالعه جهت سنجش سلامت روان به ابعاد شناختی آن به طور جداگانه توجه نشده و همچنین ابعاد حمایت اجتماعی نیز مورد تفکیک قرار نگرفته است.
مطالعهای با هدف تعیین ارتباط بین حمایت اجتماعی و سلامت روان در دانشجویان تهران توسط پیروی و همکاران در سال ۸۹ در تهران انجام شد. مطالعه از نوع توصیفی به روش نمونه گیری سرشماری روی ۲۹۱۶ دانشجوی ورودی جدید سال تحصیلی ۸۵-۱۳۸۴ (۱۱۷۶ مرد و ۱۷۳ زن) در دانشگاه تهران انجام شده است. دانشجویان پذیرفته شده در محدودهی زمانی ثبت نام به غرفه مرکز مشاوره دانشجویی مراجعه و با راهنمایی کارشناسان از سه پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی، سلامت عمومی ۱۲ سوالی(GHQ-12) و مقیاس حمایت اجتماعی(SSS) استفاده کردند. تحلیل آماری داده ها با آزمونهای t ، ANOVA وRegression انجام شد. میانگین سنی این دانشجویان ۶۱/۱±۱۹، میانگین نمره سلامت عمومی ۶۹/۴ ±۵۳/۹ و حمایت اجتماعی ۲۱/۲ ±۱۵/۱۰ بود. نتیجه آزمون نشان داد که با افزایش میزان حمایت اجتماعی نمره سلامت عمومی کاهش یافته، یعنی وضعیت سلامت عمومی بهبود مییابد. در نتیجه حمایت اجتماعی با سلامت روان رابطه مستقیم و معنی دار دارد. نتایج پژوهش نشان داد که دانشجویان دختر، متاهل، رشته دبیرستان علوم تجربی، محل سکونت تهران، دبیرستان شاهد، سهمیه ورودی منطقه یک، دانشکده هنر و پیش بینی محل سکونت با خانواده، دارای حمایت اجتماعی بالاتری هستند که خود یک فاکتور محافظتی در مقابل بحرانها و استرسها محسوب میگردد(۲۳).
همچنین مطالعهای تحت عنوان نقش حمایتهای اجتماعی در کیفیت زندگی سالمندان توسط فردین علی پور و همکاران در سال ۱۳۸۸ در شهر تهران انجام شد. این تحقیق از نوع علی-مقایسه ای می باشد. جامعهی پژوهش کلیهی سالمندان بالای ۶۰ سال ساکن در ناحیهی ۲۲ منطقه ۲ شهرداری تهران میباشد و حجم نمونه با احتساب ریزش ۱۰ درصد ۱۰۰ نفر می باشد. برای سنجش کیفیت زندگی از پرسش نامهی کیفیت زندگی مخصوص سالمندان و برای سنجش حمایت اجتماعی از پرسش نامهی حمایت اجتماعی نوربک استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمونهای رگرسیون و ضریب همبستگی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد حمایت عاطفی، بیشترین تاثیر را بر کیفیت زندگی سالمندان دارد و انواع حمایت اجتماعی بیشترین همبستگی را با بعد اجتماعی کیفیت زندگی داشتند. بنابراین توجه به عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت در سالمندان، از جمله حمایتهای اجتماعی از اهمیت شایانی برخوردار است(۵۰_ENREF_38).
مطالعهای تحت عنوان حمایت اجتماعی و هوش هیجانی بعنوان پیش بینی کنندههای احساس ذهنی بهزیستی در سال ۲۰۰۸ در استرالیا توسط گالاقر[۶۲]و همکاران انجام شد. نمونه های این پژوهش ۲۶۷ بزرگسال(۱۹۶ زن) بودند که ابزارهای رضایت از زندگی دینر(SWLS) و احساسات مثبت و منفی(PANAS)، حمایت اجتماعی و هوش معنوی و شخصیت و مطلوبیت اجتماعی را بدون نام پرکردند. پرسش نامهها در مکانهای عمومی سرتاسر شهر و یک منطقهی حومه شهر پخش شد و از ۱۲۰۰ پرسش نامه فقط ۲۶۷ عدد از آنها برگردانده شد. تحلیل رگرسیون چند متغیری اکتشافی نشان داد که حمایت اجتماعی و هوش معنوی و اثرات متقابل آنها بطور موثری احساس ذهنی بهزیستی را پیش بینی میکنند و به ترتیب واریانس ۴۴ درصد و۵۰ درصد و ۵۰ درصد برای هر یک از متغیرهای احساس ذهنی بهزیستی و احساس مثبت و احساس منفی بررسی شد. در گام بعد حمایت اجتماعی، احساسات منفی و احساس ذهنی بهزیستی را پیش بینی کرد و در گام آخر هوش معنوی، احساس مثبت و احساس ذهنی بهریستی را پیش بینی کرد. این مطالعه ارزش پیش بینی کنندگی حمایت اجتماعی، هوش معنوی و ارتباط متقابل آنها بر احساس ذهنی بهزیستی را بخوبی نشان میدهد(۶۱_ENREF_39). در این مطالعه در بررسی حمایت اجتماعی، فقدانهایی که فرد اخیراً تجربه کرده و ابعاد مختلف حمایت اجتماعی بطور مجزا بررسی نشده است.
مطالعهای با هدف بررسی تفاوتهای جنسیتی در رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی در بین دانشجویان ایرانی توسط قائدی و همکاران در تهران انجام شد. این پژوهش تحلیلی بر روی سه نمونه دانشجویی انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری در دسترس در سال ۱۳۸۶ از بین دانشجویان دانشگاه تهران و علامه طباطبایی انتخاب شدند. نمونه مورد استفاده پژوهش اول شامل۲۱۴ دانشجوی دانشگاه تهران(۱۱۰ دختر و ۱۰۴ پسر)، با میانگین سنی ۸/۲۲ است. نمونه مورد استفاده در پژوهش دوم شامل ۲۳۶ دانشجوی دانشگاه های تهران و علامه طباطبایی(۱۷۵ دختر و ۶۱ پسر)، با میانگین سنی ۵/۲۰ است. نمونه مورد استفاده در پژوهش سوم شامل ۲۰۵ دانشجوی دانشگاه تهران (۱۱۷ دختر و ۸۸ پسر) با میانگین سنی ۴۴/۲۱ است. ابزار مورد استفاده در پژوهش را مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده، عواطف مثبت و منفی، رضایتمندی از زندگی، بهزیستی روان شناختی و بهزیستی اجتماعی تشکیل دادند. تحلیل رگرسیون چندگانه برای تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS انجام شد. در یافته های پژوهش اول آن که وجوه مختلف حمایت اجتماعی ادراک شده پیش بینی کنندههای بهتری برای رضایت مندی از زندگی و تعادل عاطفی در دختران نسبت به پسران هستند. دوم اینکه بهزیستی روان شناختی و اجتماعی در دختران بیشتر به وسیله حمایت اجتماعی از خانواده و در پسران بیشتر به وسیله حمایت اجتماعی از دوستان پیش بینی میشود. سومین یافته آن است که حمایت اجتماعی ادراک شده از فرد خاص و از افراد گروه دانشکده اثری بر روی ابعاد مختلف بهزیستی فرد ندارند(۱۴).
مطالعهای تحت عنوان بررسی میزان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان ورودی جدید دانشگاه تهران توسط بخشی پور رودسری و همکاران در سال ۸۴ در تهران انجام گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دختر و پسر پذیرفته شده در کنکور سال ۸۲-۸۱ دانشگاه تهران بودند. از کلیه دانشجویان ورودی یعنی ۳۲۶۱ نفر درخواست شد تا پرسشنامه ویژگی جمعیت شناختی را به همراه سه پرسش نامه دیگر شامل: ۱- پرسش نامه سلامت عمومی فرم ۱۲ سوالی[۶۳] که از سوی گلدبرگ[۶۴] برای شناسایی اختلالهای روانی غیر روان پریشی معرفی شده، ۲-پرسش نامه رضایت از زندگی زمانی(TSWLS)[65] که از سوی پاوت، دینر و سو معرفی شده، ۳-مقیاس حمایت اجتماعی(SSS)[66] تکمیل نمایند. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند متغیره(MANOVA) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به شکل معناداری سلامت روانی را پیشبینی میکنند و همچنین تاهل به شکل معناداری با بهداشت روانی بالاتر، رضایت از زندگی و احساس حمایت اجتماعی بیشتر همبسته است. به طور کلی نتایج تحقیق نشان میدهد که می توان بر حسب پارهای از متغیرها مانند شاخصهای رضایت از زندگی، حمایت اجتماعی و پارهای از ویژگیهای جمعیت شناختی، دانشجویان آسیب پذیر و در معرض خطر را شناسایی نمود(۴۱_ENREF_7).
با توجه به مطالعات ارائه شده می توان نتیجه گرفت که احساس ذهنی بهزیستی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت در دانشجویان میباشد که باید به تمام جوانب شناختی و عاطفی آن پرداخت که در مطالعات به این موضوع پرداخته نشده و ما در مطالعه خود به این نکته میپردازیم و همچنین میزان حمایت اجتماعی که جوانان دریافت میکنند و حمایتهایی که اخیراً از دست دادهاند که در مطالعات مورد غفلت قرار گرفته است نیز به وسیلهی ابزار مورد استفاده در پژوهش ما بررسی میشود.
فصل سوم
این فصل مشتمل بر مباحث روش پژوهش و ملاحظات اخلاقی است و مواردی که تحت عنوان روش پژوهش ارائه می گردد، شامل: نوع پژوهش، جامعه پژوهش، نمونه پژوهش، مشخصات واحدهای مورد پژوهش، محیط پژوهش، حجم نمونه و روش نمونه گیری، ابزار گردآوری داده ها، اعتبار[۶۷] و اعتماد علمی[۶۸] و روش گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها می باشد.
نوع پژوهش
پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد که در آن میزان پیش بینی کنندگی ابعاد حمایت اجتماعی برای احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال ۱۳۹۲ ، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
جامعه پژوهش
جامعه این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان تشکیل میدهند که تعداد آنها در سال ۹۲، ۴۱۴۹ نفر بود و شامل دانشجویان دانشکدههای پرستاری و مامایی شهید بهشتی و شرق گیلان، پیراپزشکی، دندان پزشکی، بهداشت و پزشکی مشغول به تحصیل میباشد.
مشخصات واحدهای مورد پژوهش
نمونه ها باید دانشجوی یکی از دانشکدههای پرستاری و مامایی، پزشکی، پیراپزشکی، بهداشت، دندانپزشکی گیلان باشند.
محیط پژوهش
محیط پژوهش در این مطالعه، دانشگاه علوم پزشکی گیلان شامل دانشکده های پرستاری و مامایی-پزشکی-پیراپزشکی-بهداشت-دندانپزشکی استان گیلان میباشد. محیط فوق طبیعی بوده و هیچ دستکاری توسط پژوهشگر در آن صورت نمی گیرد.
تعیین حجم نمونه:
نمونه های پژوهش در این مطالعه ۳۱۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان بودند که جهت نمونه گیری دانشکدهها به عنوان طبقه در نظر گرفته شدند و نمونه گیری به روش طبقه بندی تصادفی شده با حجم برابر انجام شد با توجه به تحقیق مشابه توسط عسگری و همکاران در سال ۱۳۸۹ تحت عنوان رابطه اضطراب اجتماعی، امیدواری، و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان(۱۹)، با اطمینان ۹۵% بر حسب فرمول نمونه گیری زیر برآورد گردید و از هر دانشکده( پرستاری و مامایی، پزشکی، پیراپزشکی، بهداشت، دندانپزشکی) ۶۲ دانشجو انتخاب شدند.
+۳
r=0/4