( آیینه ای برای صداها، مثل درخت در شب باران، صفحه ۳۶۵)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روح لطیف، آهنگ نرم و نوازشگر حاکم بر هر دو غزل و احساس قرار و سکون در عین تمنای وصال – که علی القاعده بایستی چون از زبانی مردانه سروده شده بی قرار تر و پر شورتر باشد – آرامشی بر وجود مخاطب حاکم می کند که شبیه آرامش کلام مشفقانه ی مادرانه است. « آرزوی طلوع، رویش، پرواز و … جان مایه اغلب اشعاری است که شفیعی در این سال ها سروده است. اندیشه و محتوای حاکم بر بیش تر اشعار او، فلسفه و نگرش متعهدانه و آرمانگراست که به صورت دغدغه ای پنهان و آشکار، خود را می نمایاند. زبان، لحن، تخیل و نماد های شفیعی، همواره تحت تسلط این اندیشه بوده و از کیفیت آن تبعیت کرده اند.»۳۸ همین نگرش متعهدانه و آرمانگرایانه است که لحن گفتار وی را موضع و مقامی انسانی می دهد و خاص یک حس نمی کند. و این دغدغه ها و نگرانی ها و به زبان عوام دل شوره های موجود درکلام – اگر چه روحیه ای زنانه دارد و دلشوره را اغلب در زنان می توان سراغ گرفت- نشأت گرفته از روح موجودی نازک طبع و خوش قریحه ای مشفق است که جهان هستی را نگران است و از آن بیش ملت و مردم خویش را بر خویشتن ترجیح می دهد. این نوع نگرش ایشان را در این شعر زیبا بهتر می توان درک و فهم کرد.
شعبده باز
مثل آن شعبده بازی که کبوترها را
می دهد پرواز،
از جوف کلاهی که تهی ست
شوق پرواز و
ر هایی را،
زیبایی را،
از میان کلماتی که عسس یک یک را
تهی از مقصد و معنی کرده ست
می دهم اینک یک یک پرواز
و آسمان وطنم را، تا دور،
کرده ام پر ز کبوترها،
اینم اعجاز
منم آن شعبده باز
( هزاره دوم آهوی کوهی، غزل برای گل آفتابگردان، صفحه ۲۲۵)
و یا نگاه شفیعی کدکنی به ر هایی انسان با رویکردی جهانی
وزن جهان
” جهان ” معنای ژرف و تازه ای بود / به شیوایی برون زاندازه ای بود
به خود گفتم که در این عمر کوتاه / سرودن خواهمش در وزن دلخواه
به وزنی آرمش پر شور و شیرین / که ماند همچنان تا دیر و دیرین
حریفان ناگهش از من ربودند / به وزن دیگری آن را سرودند
به وزنی ناخوش و وزنی نه دلخواه / به هنجاری کژ و کوژ و روانکاه
هنر گوید: مرنج ای شاعر، از این / که این معنی نخواهد کرد تمکین
نپاید هیچ رمزی از حقایق / مگر در وزن دلخواهِ خلایق
اگر ماندی به وزن دیگرش آر / ” جهان” را صورتی نو کن پدیدار
یکی صورت که انسانی نو آیین / پدید آری در آن، آزاد از کین
وگر رفتی و ماند این نظم باقی / مرنج از این خلاف وبی وفاقی
پس از تو شاعرانی دیگر آیند / به ضرباهنگ دلخواهش سرایند
به وزنی هم طنین با جست و جوها / به نظمی در عروضِ آرزوها
به اسلوب درخت و باد و باران / پر از تصویر باران و بهاران
” جهان ” با این بدی مقرون نماند / چنین کژ نظم و ناموزون نماند
( هزاره دوم آهوی کوهی، مرثیه های سرو کاشمر، صفحه ۶۱)
از دغدغه ها، دل مشغولی ها و دلشوره های سرشک که بگذریم باید گفت ؛ این همه را نمونه آوردیم تا بگوییم که اوضاع و احوال و شرایط پیرامونی، برانگیزنده گونه ای از عواطف انسانی است و تو خواه زن باشی یا مرد بنابر آن چه که از کنش جهان اطراف بر تو عارض می شود واکنشی متقابل خواهی داشت که منشأ آن به فطرت انسانی و خدایی تو باز خواهد گشت.
« با مطالعه در دو مجموعه بزرگ ” آیینه ای برای صدا ها ” و ” هزارهی دوم آهوی کوهی ” گمان می رود به اجمال عمده ترین اسباب و عواملی که با بسامد بالا به زبان پر تصویر شفیعی تعین و تجرّد و استقلال خاصی بخشیده اند عبارت باشند از:
موسیقی درونی با همه اطوار و ابعاد کلامی آن
حضور فرهنگ ملی و قومی به گونهی اسطوره، حماسه، عرفان، مذهب و تاریخ
طبیعت با جلوه های گوناگون
تصویر پردازی به صورت: حسّامیزی، و رنگ و پارادوکس، تشبیه، استعاره، مجاز، تشخیص و اغراق
ایجاز
سیلان درون مایه و مظروف اشعار و بر آیندی، با بسامدی بسیار بالا در قالب افعال مضارع، امر و مستقبل.»۳۹
اگر نگوییم همه آن چه که در بالا بر شمردیم – که به حق خصایص شعر شفیعی کدکنی است- ولی بخش های بسیاری از آن را می توان در شعر سیمین نیز سراغ گرفت.
« می توان با اطمینان خاطر و قاطع نظر داد که بیش تر شعر های ” آیینه ای برای صداها ” و “هزاره دوم آهوی کوهی” از بلاغت ایجاز برخوردار است.»۴۰
باز در این شش مورد خصوصیت شعری که برای شعر سرشک بر شمردیم می توانیم درمحتوای کلام سیمین نیز نمونه های بسیار بیابیم لذا سرشک را بیش از سیمین باید در بکار گیری صور خیال در نظر بگیریم « اما صور خیال به طور عام و استعاره به طور خاص در قاموس هنر شفیعی کدکنی، جز در خدمت توده های محروم ومظلوم، جز تداعی و توجه به جنبه های مثبت و آموزندهی فرهنگ و ادب و تاریخ نیاکان، جز آگاهی و بیداری مردم، جز برانگیختن روح مبارزه در راه ر هایی و آزادی، جز اصرار در واپس گرفتن حقوق از دست رفته، جز ایجاد نفرت و بیزاری از دروغ و دزدی و دغل و تزویر و ریاکاری و تحمیق و بهره کشی و سر انجام جز بشارت به فردایی روشن و آباد و آزاد و انسانی کاربرد دیگری ندارد.» ۴۱ و می بینیم که چقدر در پردازش یک مفهوم دقت نظر و قوت طبع نشان می دهد ودر معیت آرایش کلام اصل حرف را به تمامی به زبان می راند و به گوش مخاطب می رساند مخاطب او ونیز مخاطب سیمین هنگام مواجهه با شعر هم لذت بلاغی و ادبی می برند و هم حظ مفاهیم بلند خلاقانه را درک می کنند. « تصاویر خیال انگیز در شعر شفیعی در اوج است؛ چه آن جا که به توصیف و تحلیل روحی می پردازد و چه آن جا که همه اجزاء طبیعت را در اختیار می گیرد و با ارائه ی تصاویر ارزنده به القاء اندیشه و احساس خود می پردازد.»۴۲ این اوج تصویر اگر مطلق تصویر را در نظر بگیریم در اشعار سیمین نیز به وفور یافت می شود و اگر مشخصا تصاویر زنانهی او را مد نظر قرار دهیم باز در میان دیگر هم جنسان خود مطرح تر و موفق تر بوده است و اونیز توانسته اندیشه و احساس زنانهی خود را در قالب تصاویر خود به مخاطبش القاء کند .
و در پایان باید گفت اگر بخواهیم هنوز هم به دنبال شباهت میان شعر دو شاعر مورد بحث یعنی شفیعی کدکنی و سیمین بهبهانی بگردیم می توان گفت آن چه که دیگران از صاحب نظران عرصه ادب پارسی گرفته تا شاعران و شعر شناسان در خصوص هر یک از آن ها گفته اند شباهت فراوان است. یکی مثلا این که این هر دو در استفاده از وزن و عروض آن چه را برگزیده اند که حاجت سخن بدان است و دست خود را در بیان باز گذاشته اند، یا این که هر دو تصویر گرایند و به ساختن تصاویر بدیع، دلربا و مشعوف کننده شهره اند، این که هر دو شاعران اجتماع اند یکی از نظرگاه انسان و طبیعت و دیگر از نظرگاه انسان و انسان، و قس علی هذا از این دست شباهت ها. می توان گفت وجه تمایز هر دو درنحوهی گفتار و محتوایست که به دست داده اند.
پی نوشت ها
-
- صور خیال در شعر فارسی، محمد رضا شفیعی کدکنی، صفحه،۲۱
- کلیات زیبایی شناسی، تالیف:بندتو کروچه، ترجمه:فؤاد روحانی، صفحه۱۰۸