مقوله j- سؤالات مربوط به معانی بیان.
از مقولههای دهگانه فوق، مقولههای a و b و c و d جزء مقولههای غیرفعال به حساب میآیند و مقولههای e و f و g و h جزء مقولههای فعال قلمداد میگردند. دو مقوله آخر یعنی i و j از مقولههای خنثی هستند و میتوان از آن ها در امر ارزشیابی و تحلیل، صرفنظر کرد.
سوالات و فعالیتها
مقولهی a- جواب این سؤال را میتوان مستقیم از کتاب به دست آورد.
مقوله b- پاسخ آن مربوط به نقل تعاریف است.
مقوله c- پرسشی که برای پاسخ به آن باید از آموختههای فصل کتاب در موقعیتهای جدید استفاده شود.
مقولهی d- سؤالی که برای پاسخ به آن لازم است دانشآموز مسئلهای را حل کند.
مقولهی e – درخواستی که در هیچ یک از طبقهبندیهای فوق جای نمیگیرد.
(مقولههای b،a جزء مقولههای غیرفعال و مقولههای c،d جزء مقولههای فعال در نظر گرفته میشوند و مقوله e خنثی میباشد.)
تصاویر
مقوله a- فقط به منظور توضیح یک موضوع بهکاررفته است.
مقوله b- از دانش آموزان خواسته میشود تا آزمایش خاصی را انجام دهد یا مفروضات دادهشده را به کاربرد یا با بهره گرفتن از مفروضات دادهشده فعالیتی را انجام دهد.
مقوله c- روش فراهم کردن وسایل برای انجام یک آزمایش را شرح میدهد.
مقوله d- در هیچ یک از طبقهبندیهای فوق نمیگنجد.
(در تحلیل تصاویر مقوله ی a غیر فعال و مقوله b فعال میباشد و مقوله های c,d خنثی میباشد.)
فصل دوم
ادبیات پژوهش
فصل دوم: ادبیات پژوهش
۲-۱ مقدمه
تا کنون پژوهشگران زیادی در مورد کارآفرینی و ویژگیهای کارآفرینان پژوهشهایی انجام دادهاند و تعاریف زیادی از کارآفرینی بیان کردهاند در این راستا امامی (۱۳۸۷) معتقد است که کارآفرینی گرچه یک رویداد اقتصادی است اما متأثر از نظام ارزش، نگرشها و هنجارهای رفتار افراد و گروههای انسانی است؛ و لیندرزی[۱۱] (۲۰۰۵) بیان میدارد شخصیت کارآفرینانه افراد موضوعی فرهنگی است که در بستر زمان و با تکوین روحی و روانی فرد قابلیت بروز پیدا میکند و شواهد بسیاری وجود دارد که اثبات میکند آموزش کارآفرینی در افزایش نگرش کارآفرینانه افراد و در نتیجه افزایش احتمال وقوع کارآفرینی مؤثر است (رابینسون[۱۲]، ۱۹۹۱، میترا و ماتلی[۱۳]، ۲۰۰۴)؛ بنابرین شیوه سرمایهگذاری مطمئن برای ترویج فرهنگ کارآفرینی، فرایند پیشرفت سرمایهگذاری در آموزشوپرورش میباشد (تلخابی، ۱۳۸۴).
لذا هرچه ارزشها و عقاید موجود در جامعه افراد جامعه را به کار، تولید مداوم، فکر و اندیشه خلاق سوق دهد، در آن جامعه فرهنگ کارآفرینی اشاعه یافته و درون افراد نهادینه میشود. بهترین شیوه برای ترویج فرهنگ کارآفرینی، سرمایهگذاری در آموزشوپرورش است چراکه کودکان سرمایه های آینده کشور هستند و آموزش در دوران کودکی نقش بسزایی در شکلگیری شخصیت افراد و آینده او دارد؛ و بر این اساس نوریان (۱۳۸۶) معتقد است آموزش کارآفرینی از مدرسه و در سنین دبستان نقشی بسیار مهم در ترویج فرهنگ کارآفرینی دارد و از طرفی کتابهای درسی که از مهمترین رسانه های آموزشی است که همهروزه معلمان و دانشآموزان از آن استفاده میکنند و این رسانه دربردارنده بخشهای نوشتاری، تصاویر و فعالیتها میباشد که در راستای تحقق اهداف کتاب انتخاب و سازماندهی میشود لذا ارائه و انتخاب محتوا نقش مهمی در انتقال مفاهیم به دانشآموزان دارد و بدون شک استفاده از نظریاتی که به فعالیت، تعامل، انگیزش و ارتباط با محیط واقعی دانشآموزان توجه دارند در محتوای کتب درسی میتواند زمینه رشد همهجانبه تفکر منطقی، خلاقیت، مسئولیتپذیری را فراهم آورد (پیرانی، ۱۳۸۸)
۲-۲ آموزش کارآفرینی
واژه کارآفرینی[۱۴] از کلمه فرانسوی به معنای «متعهد شدن» نشأتگرفته است. واژهنامه دانشگاهی و بستر واژه کارآفرین را اینگونه تعریف نموده است. کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل میکند. (احمدی، حسن درویش، ۱۳۸۶) در مورد مفهوم تعریف کارآفرینی با توجه به ماهیت و ساختار نظام آموزشی موردتوجه قرار میگیرد. با این نگرش میتوان کارآفرینی در آموزشوپرورش را چنین تعریف کرد: کارآفرینی در آموزش فرایند منظم و مستمری است که از یکسو به شناسایی و بهرهبرداری مؤثر از کلیه منابع درونی و بیرونی نظام آموزشی منجر میشود و از سوی دیگر موجب ایجاد فرصتهای جدید یاددهی یادگیری میگردد. این فرایند با تکیهبر دو محور آموزش فراگیر کارآفرین و فراهم آوردن زمینههای بروز و ظهور آن محقق میشود. ازآنجاکه صفت کارآفرینی اکتسابی بوده نه ارثی و ژنتیکی، باید آموزشوپرورش با برنامهریزی و سازماندهی، زمینههای رشد و خصوصیات روحی دانشآموزان را در جهت ایجاد روحیه کارآفرینی فراهم کند و این ویژگیها را در آنان بپروراند. (یعقوبی نجفآبادی،۱۳۸۹)
با تحولات سریع اقتصادهای ملی و تعامل با اقتصاد جهانی و مطرحشدن پدیدههایی همانند «جهانیشدن اقتصاد» مباحث اساسی درخصوص راهکارهای مختلف برای تسریع فرایند رشد و توسعه پایدار و رفاه اقتصادی مطرح میگردد. یکی از این مباحث جدید، نقش کارآفرینان در این فرایند هست. بهطورکلی «کارآفرینی» از ابتدای خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگی حضورداشته و مبنای تحولات و پیشرفتهای بشری بوده است. کارآفرینی از اواخر قرن بیستم موردتوجه محافل آموزشی کشورهای جهان قرارگرفته است. این واژه اولین بار در تئوریهای اقتصادی و توسط اقتصاددانان ایجادشده و سپس وارد مکاتب و تئوریهای سایر رشتههای علوم گردیده است. لیکن تعاریف زیاد و متنوعی از آن در سیر تاریخی و روند تکامل موضوع بیانشده است که برخی از این تعاریف ارائه میگردد:
در اولین تعریف سی[۱۵] کارآفرین را هماهنگ کننده و ترکیبکننده عوامل تولید میداند اما ویژگی خاصی را برای او در نظر نمیگیرد (استونسون[۱۶]، ۱۹۹۰). به عبارت دیگر فردی باید عوامل تولید (زمین، نیروی کار و سرمایه) را جهت تولید، تجارت یا ارائه خدمات ترکیب کند که به این شخص «کارآفرین» و به کار او «کارآفرینی» گفته میشود (عابدی، ۱۳۸۰). تراپ مان[۱۷] و مورنینگ استار[۱۸] در کتاب «نظامهای کارآفرینانه » در دهه ۱۹۹۰ مینویسند: کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصت ارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را مییابد. کارآفرین فردی است که میخواهد تأثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند.(به نقل از نوروزی،۱۳۸۹)