تحول پذیر /سازش با تغییراتتحول ساز/تغییر سازپیش بینی حوادث/پیشبینی و افکارطراحی/ایجادهدف گرا/تمرکز روی نتایجتصورگرایی/تمرکز روی رویاهامنطقیشهودیتحلیل گرسازنده
همان طور که در جدول مشاهده می شود اطلاعات در مغزانسان به دو شیوه متفاوت گر د آورده و پردازش می شود
نیمکره چپ که به مغز قضاوت کننده مشهور است تجزیه و تحلیل مقایسه و سپس انتخاب میکند نیمکره راست با مغر خلاق مطالب را تجسم پیشبینی و ایده ایجاد میکند.کوششهای مربوط به مغز قضاوت کننده و مغز خلاق در این مورد که هر دو احتیاج به تجزیه و تحلیل و سنتز دارند همانند هستند.
ولی نتایج نهایی مغز خلاق به جای یک قضاوت ،یک ایده است و همچنین در حالی که قضاوت محدود به حقایق موجود است ولی تصور میتواند به سوی مجهولات سیر کند.
بنابرین لازمه خلق ایده های جدید این است که آن را در تخیل و تصور ایجاد کرد و انجام داد اگر رویا و تصور بهبود یابد انجام آن بهبود خواهد یافت.پس نیمکره راست مغز نقش اساسی در خلق ایده های جدید دارد به طوری که می توان گفت اندیشههای خلاق و نو تابعی از قدرت تصور خلاق انسان است. فرهنگ ما هنوز به تواناییهای مغز راست آن گونه که باید و شاید نپرداخته و از آن بهره برداری نکرده است.
از این رو لازم است که این بخش از مغز بخصوص در عرصه های مدیریت ،تعلیم و تربیت و روان درمانی بیشتر تقویت و فعال شود .
با این وصف منظور این نیست که نیمکره راست و چپ مغز در تضاد با یکدیگر و متعارضند .بلکه این دو نیمکره مکمل و تجزیه ناپذیرند .هدف، برقراری ارتباط بین این دو بخش و در نتیجه ایجاد و زمینه لازم برای هدف مندی سودمند و همکاری بهتر آن ها است تا هر دو بتوانند قابلیت ها و تواناییهای خویش را درهم آمیزند.لازم به ذکر است که صاحبان افکار و اندیشههای بزرگ از هر دو سوی مغزشان بهره گرفته اند و اگر مشاهده می شود بیشتر افراد فقط از کارایی یک طرف مغز خود استفاد میکنند به دلیل نارسایی و ناتوانایی عضوی طرف دیگر نیست بلکه به این علت است که طرف دیگر مغز بدون تمرین و استفاده باقی مانده است و به اندازه کافی مجال و فرصت پیشرفتی همانند طرف دیگر به آن داده نشده است (عالی ،۱۳۷۶).
باربارا مسیتر زویتال[۱۵] ۲۶ آیتم را در مورد افراد راست برتر شرح داده است که می توان آن ها را از افراد چپ برتر تفکیک و گزینش کرد.در کل ویتال اشاره دارد به این که همه انسانها با توجه به به تواناییهایی که دارند میتوانند از کل مغزشان (یعنی دو نیمکره )استفاده کنند . علیرغم اینکه هر کدام برای خود تخصص یافته هستند(گیبسون،۲۰۰۲).
مهارتهای مرتبط با تسلط نیمکره های راست و چپ
نیمکره راست
نیمکره چپ
آگاهی بساوشی
نوشتاری
ارتباطات فضایی
سمبلیک
اشکال و الگوها
گفتار-زبان
محاسبات ریاضی
خواندن(مباحث درسی)
حساسیت به رنگ گلها
آوا-صدا
خوانندگی و موزیک
صحبت کردن
کارهای هنری
جزییات و حقایق
خلاقیت
دنبال کردن دستورالعمل
تجسم
گوش کردن
احساسات و هیجانات
ارتباط شنیداری
سبک آگاهی
نیمکره راست
نیمکره چپ
کلی نگر
جزی نگر
محسوس
سمبولیک ،نمادی یا جزیی
تصادفی
زنجیره ای
شهودی
منطقی
خیال پردازی
واقعی
غیر جسمانی
جسمانی
۲-۱۱- راست مغزی ، چپ مغزی و دو سو گرایی
سمت راست مغز کنترل کننده تواناییهای فضایی ،درک و احساس هنرمندانه و افکار خلاقانه، مبتکرانه است نیمکره راست مغز است که مسائل را به طور کلی و کل نگرانه مجسم و ادراک میکند . به عبارت دیگر شما مایلید به جای مشاهده جزییات ساده و شکل دهنده ،تصویر اصلی و بزرگ ببینید به همین شکل ،نیمکره راست مغز است که یک الگوی کلی را از قطعات جزیی و فردی بازسازی میکند و همه نقطه نظرات و نگرش های جدید را به وجود می آورد.
یک شخص راست مغز ، از استعداد هنر و موسیقی برخوردار است و به کندو کاو در آداب ،مناسک ،تشریفات ،آیین ،شعائر ،عرفان وتوصیف علاقه خاصی دارد .به عنوان یک شخص راست مغز،عمدتاً مایلید به شیوه ای خلاقانه و ناخودآگاه مسائل جدید را یاد بگیرید ،همین منتهی به یک شیوه واکنش احساس عاطفی نسبت به شرایط و موقعیتها ی تحلیل گرایانه می شود.
در بسیاری از موارد ،وقتی پاسخ صحیح یک سوال یا مشکل را دریافت می کنید، بدون آنکه بفهمید این پاسخ چگونه حاصل شده است.به شهود و الهام (حس ششم)خودتان تکیه می نمایند.
نیمکره چپ مغز مسائل را به صورت سلسله وار تجزیه و تحلیل میکند در حالی که نیمکره راست به ندرت چنین پردازشی را ایفا میکند .در نتیجه به عنوان یک شخص راست مغز بدون آنکه اولین کار را به اتمام برسانید ،مایلید از این شاخه به آن شاخه بپرید و به سراغ کار دیگری بروید این یک نقطه ضعف محسوب می شود ،چرا که گاهی اوقات خودتان را با گارهای متعدد ناتمامی مواجه می بیند.از این رو، فهرست سازی و برنامه ریزی زمان بندی شده را از همین حالا آغاز کنید.
تناسب بین دو نیمکره چپ و راست مغزتان عبارتند ازاینکه ، هیچ نیمکره ای بر دیگری غلبه و سلطه ندارد . اگر چه ممکن است این حالت یک مزیت چشمگیر به حساب بیاید،ولی دال بر آسودگی خاطر نیست مشکل در رابطه با این افراد این است که بیشتر از یک شخص راست مغز یا چپ مغز از کشمکشهای درونی رنج میبرند.
گاهی اوقات این کشمکها و تضادها بین نحوه احساس و نحوه تفکرش خواهد بود و هم چنین در مواجهه با مشکلات و تغییر و تفسیر اطلاعات با موانعی روبرو می شوید .گاهی به جزییاتی برای نیمکره راست مغز،مهم هستند که به واسطه نیمکره چپ نادیده گرفته میشوند و بالعکس میتواند یک مانع و سد را در جهت مرحله مؤثر یادگیری یا به پایان رساندن کاری باشد.
از جنبه مثبت ،نقطه قوت این اشخاص در این است که آن ها در هنگام حل مشکل میتوانند همزمان و تواما تصویر اصلی و بزرگ و جزییات ضروری را درک کنند.هم چنین از مهارت های کلامی مؤثری در جهت ترجمه و تعبیر مسائل شهود برخورد دارند.طوری که دیگران میتواند آن را به راحتی درک کنند و در عین حال قادرند نقطه نظرات برتر را تشخیص دهید یکی از مزایای این افراد این است که روی آن ها از توانایی طبیعی انعطاف بالای ذهنی و فکری برخورد دارند از این رو میتوانند به راحتی در مواجهه با مشکلات چند بعدی به حل آن بپردازند.
نیمکره چپ مغز تحلیل گر است و به شیوه ای منطقی و عقلایی و تربیتی عمل میکند.این نیمکره مسوول کنترل کننده زبان ،بررسی های علمی ،عقلانیت و خردمندی است. شخص چپ مغز مایل است به شیوه های خطی به پردازش اطلاعات عمل کند به عبارت دیگر از بخش های کوچک شروع کرده و به بالا می رود در حالی که شخص راست مغز بر عکس عمل میکند.ابتدا تصویر اصلی و بزرگ را تجسم می کند.