«امنیتی سازی» دیگر واحدهای سیاسی، حوزه های تمدنی و جغرافیایی و قدرت های غیرغربی هم ادامه همین نگرش و سنت هویتی تلقی می شود. امنیتی سازی فرآیندی است که به میانجی آن «دیگری» یعنی رقیب به عنوان تهدید وجودی تعریف می شود بازنمایی «رقیب» و «دیگری» به عنوان تهدید وجودی یکی از رویه هایی است که زمینه مشروعیت یابی تدابیر قهرآمیز را فراهم می آورد. در خلأ هویتی دوران پس از پایان جنگ سرد، قدرتهای غربی تلاش نمودند تا به موازات تعریف ایران به عنوان یکی از رقیب های هویتی خود، به امنیتی سازی کشورمان هم بپردازند.
تهدید انگاری ایران و امنیتی سازی چهره بینالمللی کشورمان، مهمترین سیاست مشترک آمریکا، غرب و بازیگران منطقهای حامی آن ها در سال های گذشته بوده است. تصویر سازی نامطلوب از ایران و تبدیل کشورمان به عامل تهدید صلح، ثبات و امنیت منطقه و جهان، موضوعی بودکه این طیف از آن برای مشرعیت بخشیدن به مواضع و رفتارهای خودعلیه ایران، بهره برداری نمودند. لذا برنامه هستهای ایران به مظهر و نماد این تلاش های منفی و دامن زدن به نگرانی های تصنعی تبدیل شد.
حال به نظر میرسد در حال حاضر و در سایه توافق ژنو، موضوع امنیتی سازی و تهدید جلو دادن کشورمان دستخوش تحول گردیده است. (حسینی، ۱۳۸۶، ۹۴)
چشم انداز مثبت قدرت یابی اقتصادی
ایران همان طور که در جغرافیای سیاسی از موقعیت ممتازی برخوردار است، در جغرافیای اقتصادی جهان نیز دارای ظرفیت های کم نظیری است. کشورمان به میانجی موقعیت جغرافیایی خود، پل ارتباطی طبیعی آسیای غربی با آسیای شرقی و اروپا به شمار میآید. پیوندهای دینی، فرهنگی، تاریخی و تمدنی از یکسو و وزنه جمعیتی، منابع انرژی، سواحل طولانی، جمهوری اسلامی ایران را به شریک طبیعی کشورهای همسایه و سایر کشورهای جهان تبدیل نموده است. ایران در مقام یکی از تولید کنندگان عمده نفت وگاز از جمله قدرت های تراز اول جهانی در عرصه انرژی محسوب می شود که در نظم بین الملل اقتصادی آینده از نقش شاخصی در تعاملات جهانی انرژی برخوردار خواهد شد. موقعیت و امتیازات ژئواکونومیک ایران در همه مناطق پیرامونی هم امکان های در خور توجهی به کشورمان بخشیده است. با توجه به اینکه در دوران گذار نظام بین الملل، اقتصاد ماهیت ژئوپولتیک یافته و به یکی از مؤلفه های تعیین کننده قدرت یابی کشورها تبدیل شده است، هدف تحریم های اقتصادی کشورمان، لطمه زدن به روند توسعه اقتصادی و محروم شدن از این مؤلفه قدرت به مدد تخلیه ظرفیت های استراتژیک، اقتصادی، صنعتی و تجاری بود. اما توافق ژنو توانست اعتبار و فلسفه وجودی تحریم های اقتصادی را با بحران جدید مواجه ساخته است و لذا به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران در پرتو شرایط نو ظهور میتواند به موازات برخورداری از سایر مؤلفه های مهم قدرت ملی به عنوان قدرت شاخص در اقتصاد بین الملل و بازیگر اصلی در بازار انرژی جهان به مرکز انرژی، کانون تجاری و محور صنعتی و علمی تبدیل شود. ( دریایی، ۱۳۹۲، ۲۲۲)
شناسایی قدرت منطقهای ایران
یکی از دستاوردهای عینی توافق ژنو، شناسایی بینالمللی قدرت منطقهای ایران و ایجاد فضای مناسب و مساعد برای بازیگری و نقش آفرینی کشورمان بوده است. این نکته را نمی توان دست کم شمرد که نخستین پیامد توافق ژنو، فاصله جویی و گسست ایران از تنگنای ژئوپولتیک موجود و برخورداری از امکان ایفای نقش سیاسی بیشتر در منطقه است. در واقع ایران توانست به موازات تامین منافع، تحقق اهداف و حفظ اصول استراتژیک، به تقویت موقعیت و منزلت منطقهای خود بپردازد.
در حال حاضر که هم سیاست جهانی و هم سیاست خاورمیانهای در شرایط دوران انتقالی قرار دارند. چرخش قدرت، افول نسبی قدرت های سنتی و قدرت یابی قدرت های نوظهور، واژگان پر کاربرد این شرایط محسوب میشوند. تعابیر «ایران قدرت برتر منطقهای» و یا «ایران، قدرت منطقهای آسیای غربی» از جمله گزاره هایی است که پس از توافق ژنو در سخن پردازی های استراتژیک و ادبیات ژئوپولتیک رایج شده است. البته توصیف ایران به عنوان «قدرت منطقهای» پدیده جدی نیست و ایران به دلیل برخورداری از بسیاری از مؤلفهها وعناصرقدرت در همه حوزههایژئوپولتیکی،اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و مانند آن، قدرت منطقهای و بازیگر فرامنطقهای طبیعی آسیای غربی بوده است. اما اهمیت کاربرد این تعابیر در شرایط حاضر به شناسایی این موقعیت از سوی سایر واحدهای نظام بینالمللی باز میگردد. مزایا و امتیازات ناشی از این رخداد ژئوپولتیک، سرمایه بینالمللی ارزشمند کشورمان میباشد (مولائی، ۱۳۹۲، ۷)
شکاف برداشتن رژیم تحریم ها
آغاز اجرای گام اول و لغو شدن برخی تحریم ها، آغازی بر ایجاد شکاف در دیوار تحریم هاست. این مسئله مورد اذعان غربی ها هم است. تحلیل جاری در غرب این است که رژیم تحریم ها علیه ایران، با این توافق شکاف برداشته است.
شکاف اجماع بینالمللی علیه ایران
بر هیچ کس پوشیده نیست که اجماع علیه ایران روزبه روز در حال افزایش بود و با این توافق شکسته شد. جمع زیادی از کشورها و نهادهای بینالمللی حسن نیت کشورمان برای حل و فصل موضوع را درک کردند و شکافی بین کشورهای غربی برای تداوم سیاست اعمال فشار علیه کشورمان ایجاد شد. (دریایی، ۱۳۹۲، ۲۳۱)
علاقه کشورهای غربی برای گسترش رابطه با ایران
پس از مذاکرات، با افزایش تمایل غرب برای تعامل با ایران روبه رو هستیم. در این زمینه می توان به سفر دو هیات پارلمانی اروپایی و وزیر خارجه ایتالیا و سوئد به ایران و برنامه سفر تعداد زیادی از هیات های سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی به کشورمان اشاره کرد. در واقع نفس تغییر رهیافت کشورهای غربی نسبت به ایران با اهمیت است. (همان، ۲۳۲)
در اینجا پس از بررسی موارد خوش بینانهی سیاسی که در این توافق رخ داده یا انتظار رخ دادنش می رود، احتمالات و رخدادهای منفی که عدهای معتقد به آن هستند نیز، آورده می شود. البته لازم به توضیح است که در فصل نتیجه گیری به طور مفصل این نظریات مقایسه و از سوی پژوهشگر ارائه خواهد گردید.
تغییر نگرش جامعه ایران نسبت به ایده های اساسی انقلاب اسلامی