نگران آموزگاران جدیدش است.
همیشه آماده است تا در حل مسئله به دیگران کمک کند.
در تامین رفاه کارکنان مدرسه علاقه باطنی خویش را نشان میدهد.
نسبت به سلامت و بهداشت کارکنان مدرسه کوشاست و وسایل ایمنی آن ها را فراهم میکند.
مدیر آموزشی به عنوان سخنران ماهر: یکی از خصوصیات مدیر آموزشی موفق نسبت به مدیر آموزشی ناموفق آن است که نزد عموم مردم وکارکنان به طور مؤثر سخنرانی میکند.
مدیر آموزشی به عنوان هماهنگ کننده: نخستین جنبه ضروری این نوع رفتار داشتن بینش خود است. یعنی قبل از شناخت دیگران مدیر باید خودش را بشناسد. جنبه دوم این است که مدیر آموزشی تمام منابع انسانی مدرسه و جامعه را هماهنگ کند و در مقام بهبود بخشیدن به آن ها برآید. برای هماهنگی لازم است مدیر:
همه افرادی را که در پیشرفت خط مشی مدرسه مؤثر هستند تشویق و آن ها را به همکاری دعوت کند.
در حل مسائل دانش آموزان از اولیاء کمک بگیرد و با آن ها همکاری کند و با تشریک مساعی کلیه افراد و گروه ها را برای رسیدن به اهداف هماهنگ کند.
مدیر آموزشی به عنوان یک فرد اجتماعی: در این زمینه مدیر باید ویژگی های زیر را داشته باشد:
– مدیر خیلی قابل اعتماد باشد (از قول و پیمان خود عدول نکند)
– وضع و حال استواری داشته باشد (بهانه جو نباشد)
– با ادب و دقیق باشد(ص ۶۴).
در تحقیقی که توسط علاقه بند (۱۳۷۲) صورت گرفته است ویژگی های مدیر اثربخش عبارتند از:
بادانش آموزان، معلمان و اولیاء روابط سازنده داشته باشد.
دراداره مدرسه از شیوه آمرانه استفاده نکند، بلکه روش مشارکت جویانه را پیش بگیرد (ص ۱۰)
۲-۳-۷- مهارت های مورد نیاز مدیران
از نظر هوی و میسکل (۱۳۷۰) رفتار در سازمان ها به طور ساده، تابعی از انتظارات فردی و اهداف سازمانی نیست، بلکه نتیجه روابط پویای این عناصر است. شرکت کنندگان. در یک سازمان، مجموعه ای صفات منحصر به فرد، احساسات، ارزش ها، نیازها و انگیزه ها را با خود به محل کار می آورند. این خصوصیات شخصی در جنبههای منطقی و برنامه ریزی شده زندگی سازمانی دخالت میکنند. به علاوه یک نوع احساس هویت جمعیت ظاهر میگردد که تجمع ساده افراد را به شخصیت متمایز محل کار تبدیل میکند (ص۱)
به نقل از کاتز (۱۳۷۰)، پژوهش ها نشان میدهد که قضاوت درباره مدیران بر اساس نتیجه کار آن ها صورت پذیرد، بهتر است از اینکه بر پایه صفات ویژه ظاهری آن ها، تشخیص مهارت ها در مقایسه با صفات ویژه آسانتر است و ضمناً به ندرت مورد سوء تعبیر قرار میگیرد. به علاوه برای آموزش و پرورش مدیران، مهارت ها ضوابط قابل لمس تری دراختیار ما قرار میدهد. زیرا هر گوه بهبود و پیشرفت در مهارت های مدیران، الزاماً موجب انعکاس آن در نحوه انجام وظایف آن ها خواهد شد (ص ۱۰۴).م
از آنجا که مسئولیت های مدیران متنوع و پیچیده است، اندیشمندان مدیرت هر کدام مهارت های خاصی را پیشنهاد میکنند.
رابینز (۱۳۷۴)، به نقل از کاتز (۱۹۷۴) مهارت های مورد نیاز مدیران را به صورت مهارت فنی، انسانی وادراکی طبقه بندی نمود (ص ۷).
کونتز و دیگران (۱۳۷۲)، علاوه بر مهارت فنی، انسانی و ادراکی، مهارت توانایی طرح ریزی را برای حل دشواری ها عنوان کرد(ص ۶).
میر کمالی (۱۳۷۵) به نقل از انجمن ملی مدیران دبیرستان آمریکا (۱۹۹۱) در کتاب مدیریت و رهبری آموزشی ۱۲ ویژگی را برای مدیران در چهار موضوع مهارت های مدیریت به شرح ذیل مطرح میکند:
الف – مهارت های مدیریتی: شامل تجزیه و تحلیل مسائل، قضاوت، توانایی سازمان و مصمم بودن
ب- مهارت های بین فردی: شامل رهبری، حساسیت داشتن نسبت به نیازها، خواسته ها و مشکلات شخصی ااعضای سازمان، تحمل فشار
ج – ارتباط: شامل ارتباط شفاهی و ارتباط کتبی
د – سایر جنبههای مدیریتی: شامل علایق مختلف، انگیزه شخصی، ارزش های آموزشی (ص ۱۳۸)
در طبقه بندی دیگری میرکمالی (۱۳۷۵)، مهارت های مورد نیاز مدیران را به صورت زیر طبقه بندی میکند:
مهارت علمی: یعنی از نظریه ها، دانش ها و اصول علمی بهره گرفتن
مهارت فنی: منظور از فن توانایی کاربردی است و فنون بیشتر به جنبههای محیطی و اختصای شغل بر میگردد.
مهارت هنری: هدف از مهارت هنری درمدیریت رعایت ظرافت ها و نکات حساس است که مدیر باید آن ها را در عمل به کار گیرد (صص ۳۱-۲۸)
صافی (۱۳۸۱) مهارت های لازم برای مدیران آموزشی را این چنین دسته بندی میکند:
مهارت در برقراری روابط صحیح انسانی
مهارت در هدایت و رهبری گروهی
مهارت در سازماندهی و انتخاب همکاران مناسب آموزشی
مهارت در آموزش و پرورش (فنی)
مهارت در امور اداری و مالی و تدارکاتی
مهارت در نظارت و ارزشیابی (صص ۱۱۸- ۱۱۰)
هرسی و بلانچارد (۱۳۷۲) معتقدند در کارهای رهبری و مدیریت سه مهارت یا شایستگی کالی وجود دارد:
تشخیص: یعنی توانایی فهم موقعیتی که شخص میخواهد در آن نفوذ کند.
تطابق: یعنی توانایی تطابق رفتار خود و دیگر منابع در دسترس شخص برای روبرو شدن با شرایط احتمالی
برقراری ارتباط: یعنی توانایی ایجاد ارتباط به شیوه ای که مردم به آسانی آن را بفهمند و بپذیرد (ص۲۸)
جوام (۱۳۶۷) نیز مهارت های مورد نیاز مورد آموزشی را موارد زیر میداند:
– مهارت در هدایت دیگران
– مهارت در استقرار روابط انسانی در محیط آموزشی
– مهارت در برقراری روابط گروهی
– مهارت درانتخابات همکاران مناسب آموزشی
– مهارت در ارزشیابی (ص ۴۰)
کامیل[۱۴] (۲۰۰۶) طی تحقیقی ۹ مهارت مدیریتی از مدیرت موفق را مشخص نموده که شامل: ۱- تاثیرات ۲- امکانات اداری ۳- فصاحت و روانی کلام ۴- دانش و علم درباره وظایف گروه ۵- رویه و روش دیپلماسی ۶- مهارت اجتماعی ۷- خلاقیت ۷- مهارت های مفهومی ۸-زیرکی و هوشیاری در جهت ایجاد صنعت پایدار (صص۳۶-۹)
قابل ذکر است که از میان دسته بندی های فوق، طبقه بندی مهارت های مورد نیاز مدیران که توسط کاتز ارائه گردید اساس بررسی فرضیات پژوهش حاضر میباشد. در ذیل به شرح این مهارت ها می پردازیم.
۸-۳-۲- مهارت فنی(عملکرد) مدیران
علاقه بند (۱۳۸۲)، به نقل از کاتز (۱۹۹۵) یکی از مهارت هایی که تضمین کننده موفقیت مدیران مدرسه است را مهارت فنی میداند. مهارت فنی، دانایی و توانایی در انجام دادن وظایف خاصی است که لازمه آن ورزیدگی در کاربرد فنون و ابزارهای ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است (صص ۸۸).
علاقه بند (۱۳۸۲) مهارت های فنی را اینگونه توصیف میکند:
مهارت های فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل می شود. مدیران معمولاً این مهارت ها را طی دوره های آموزشی یا کار آموزی فرا می گیرند. نظیر دانش، فنون و روش های برنامه ریزی، بودجه بندی، کنترل، حسابداری، حسابداری، امور مالی، کارگزینی، کارپردازی و غیر. ویژگی بارز مهارت فنی آن است که به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن میتوان دست یافت؛ زیرا این نوع مهارت، ماهیتاً دقیق، مشخص، دارای ضوابط عینی و قابل اندازه گیری است. مهارت های فنی مورد نیاز مدیران آموزشی، علاوه بر موارد فوق شامل مهارت و تبحر در برنامه ریزی آموزشی، ارزشیابی آموزشی، راهنمای آموزشی، فنون و روش تدریس و فنون اداری و مالی آموزش و پرورش است (ص ۸۸)