۳- سرمایه ی فرهنگی[۱۶]
یکی دیگر از مفاهیم نزدیک به سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی فرهنگی است. به تعبیر پیتربوردیو وقتی از سرمایه ی فرهنگی سخن میگوییم مجموعهای از دانشها و تواناییهای شناختی را مد نظر قرار میدهیم که در شکل کالاها و ابزارهای فرهنگی متجلی میشود. در این معنا که بی شباهت به مفهوم سرمایه ی انسانی در نزد کلمن نیست. سرمایه ی فرهنگی تمام آن چیزی است که امروزه ما به عنوان کالاهای فرهنگی میشناسیم. این کالاها صورتی از سرمایه ی فرهنگی هستند که بر روابط اجتماعی و ساختی شبکه پویا و کارآمد اجتماعی تاثیر میگذارند. صورت دیگر سرمایه ی فرهنگی خود را بیشتر در عادات و نگرش های افراد جامعه نمایان میسازد. در این معنا سرمایه ی فرهنگی، تمایلات، عادات و نگرش هایی را در بر میگیرد که استعداد استفاده از شرایط و تواناییهای بالقوه را به افراد میدهد تا بر وجوه شناختی و معرفتی خود بیفزایند. تمام مهارت ها و آمادگیهایی را که میتوان در محیط خانه و مدرسه به کودکان آموخت. مثل احساس مفید بودن، توانایی ابراز وجود و اظهار نظر و مهارت های دیگر از این دستهاند. به این ترتیب در مییابیم که سرمایه اجتماعی کمک میکند تا پتانسیلها و استعدادهایی که پراکنده و به صورت فردی در اختیار افراد جامعه است (یعنی همان سرمایه انسانی و فرهنگی) به شکل جمعی برای رفع مشکلات و معضلات موجود در مناسبات بین فردی به کار گرفته شود.(همان :۲۶).
دو تفاوت مهم سرمایه با دیگر سرمایه ها مانند سرمایه مادی و فیزیکی این است که این مشکل از سرمایه حاصل روابط و تعاملات اجتماعی مبتنی بر اعتماد و مشارکت اعضای گروههای اجتماعی است و به شکل عینی و فیزیکی وجود ندارد و تفاوت دیگر اینکه از نظر کلمن سرمایه اجتماعی هر چه بیشتر مصرف شود افزایش خواهد یافت و درصورت عدم مصرف رو به کاهش و نابودی خواهد گذارد.(همان :۲۶).
۴-سرمایه اجتماعی[۱۷]
– حاصل انباشت منابع بالقوه و یا بالفعلی(مانند تخصص ها و مهارت ها) است که مربوط به مالکیت یک شبکه با دوام از روابط کم و بیش نهادینه شده در بین افرادی است که با عضویت در یک گروه ایجاد میشود.
– «سرمایه اجتماعی در روابط میان افراد تجسم مییابد و موقعی سرمایه اجتماعی به وجود میآید که روابط میان افراد به شیوهای دگرگون شود که کنش را تسهیل کند.» (کلمن ،۱۹۹۸)
– سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعهشناسی آمریکایی بویژه در روایت کارکردگرایانه آن عبارت است از روابط دوجانبه، تعاملات و شبکههایی که در میان گروههای انسانی پدیدار میگردند و سطح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامد تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی یافت میشود.
– سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستم های اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات میگردد یعنی فوکویاما سرمایه اجتماعی را به عنوان توانایی افراد برای کار با یکدیگر در جهت اهداف عمومی در گروه ها و سازمانآموزشها تعریف میکند. (فوکویاما، ۱۹۹۹).
– از نظر رابرت پاتنام منظور از سرمایه اجتماعی، وجوه گوناگون سازمانهای اجتماعی نظیر اعتماد، هنجار و شبکهآموزشها ست که میتوانند با ایجاد و تسهیل امکانات هماهنگ، کارایی جامعه را بهتر کنند.(ازکیا و غفاری، ۲۷۸:۱۳۸۷).
– بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده ای میداند که حاصل تاثیر نهادهای اجتماعی ، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تاثیر قابل توجهی براقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد(شیخی، ۱۳۹۰).
سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی مفهومی است که تقریباً از دهه ۸۰ میلادی وارد متون توسعه اقتصادی، جامعهشناسی و سیاسی شده و یک مفهوم بین رشتهای است که در چند حوزه نظریهپردازان برجسته روی آن کار میکنند که از آن جمله میتوان به کارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیربوردیو، رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما اشاره کرد.
تعاریف سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی واژه ای است که در سالهای اخیر وارد حوزه علوم اجتماعی و اقتصاد گردیده و از این منظر دریچه تازه ای را در تحلیل و علت یابی مسائل اجتماعی و اقتصاد گشوده است. در این زمینه مطالعات وسیعی توسط صاحب نظران و دانشمندان این علوم صورت گرفته و نظریه پردازانی همچون بوردیو ، پاتنام ، کلمن، فوکویاما، لین، جاکوب، گلن لوری، بن پرات و بیکر تعاریف متعددی از سرمایه اجتماعی ارائه کردهاند که در ادامه به تفصیل شرح خواهیم داد(اندیشمند، ۱۳۸۸).
سرمایه اجتماعی از دیدگاه پیر بوردیو
بوردیو سه نوع سرمایه را شناسایی نمود؛ این اشکال سرمایه عبارت از شکل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بودند.شکل اقتصادی سرمایه بلافاصله قابل تبدیل به پول است مانند دارایی های منقول و ثابت یک سازمان. سرمایه فرهنگی، نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد مانند تحصیلات عالیه اعضای سازمان که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و سرانجام شکل دیگر سرمایه، سرمایه اجتماعی است که به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و میتواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه های اقتصادی باشد (وینتر، ۲۰۰۰ به نقل از الوانی، ۱۳۸۵).
سرمایه اجتماعی از نظر بوردیو بر تعهدات و ارتباطات اجتماعی مبتنی است و خود او آن را چنین تعریف میکند: سرمایه اجتماعی انباشت منابع بالفعل و بالقوه ای است که مربوط به داشتن شبکه ای نسبتأ پایدار از روابط کم و بیش نهادی شده از آشنایی و شناخت متقابل است یا به عبارتی دیگر عضویت در یک گروه برای هر یک از اعضایش از طریق حمایت یک سرمایه جمعی، صلاحیتی فراهم می کندکه آنان را مستحق اعتبار به معانی مختلف کلمه میکند.( بوردیو، ۱۹۹۷، ص۵۱ ).
شاخصی که بوردیو برای سرمایه اجتماعی در نظرمی گیرد عضویت افراد در کلوپ ها است بنابرین از نظر بوردیو ایجاد و اثربخشی سرمایه اجتماعی بستگی به عضویت در یک گروه اجتماعی دارد که اعضای آن، مرزهای گروه را از طریق مبادله اشیاء و نهادها بنیان نهاده اند. این روابط ممکن است از طریق کاربرد یک نام مشترک( خانواده،ملت،انجمن،حزب) و مجموعه ای کانل از کنش ها برای نهادینه کردن، نظیر مبادلات مادی و نمادی تضمین شود. لازم به ذکر است که بوردیو سرمایه اجتماعی را ویژگی انحصاری نخبگان میداند که برای تامین موقعیت نسبی شان طراحی شده است و لذا او بر این باور بود که سرمایه اجتماعی فقط برای افراد مرفه مفید است(فیلد، ۲۰۰۱، ترجمه غفاری، ۱۳۸۸، ص۱۴).
از نظر بوردیو مقدار سرمایه اجتماعی در تملک هر عامل اجتماعی به دو امر وابسته است :
اول) اندازه شبکه ارتباطی که عامل اجتماعی به خوبی بتواند آن ها را بسیج نماید.