به عقیده موافقان، سودهای با نوسان زیاد، کل برنامه ریزی و بودجه بندی را با مشکل مواجه می کند. به نظر بیدلمن[۲۷](۱۹۷۳) مدیران بنگاه های اقتصادی به دو دلیل تلاش میکنند تا سودهای خالص مورد گزارش را مدیریت نمایند: ۱) یک جریان ثابت سود میتواند سطح بالاتری از سود قابل تقسیم را به ارمغان آورد که این امر به نوبه خود، اثر مطلوبی بر ارزش سهام شرکت می گذارد زیرا میزان ریسک شرکت را کاهش میدهد. ۲) مدیران بنگاه های اقتصادی تلاش میکنند تا ماهیت پرنوسان سودهای خالص مورد گزارش را خنثی کرده و بدین وسیله میزان همبستگی بازده مورد انتظار بنگاه اقتصادی را نسبت به بازده مجموع دارایی های موجود در بازار، کاهش دهد.ترومن و همکارانش[۲۸] (۱۹۸۸) در تشریح فرایند هموارسازی سود برای شرکتها میگویند:هموارسازی، واریانس سودهای مشاهده شده را می کاهد و بدین ترتیب هزینه استقراض شرکت را کاهش می دهد و بر روابط میان شرکت و مشتریان، فروشندگان و کارکنان اثر مساعد دارد.
از سوی دیگر مخالفان پدیده هموارسازی و مدیریت سود، هموارسازی را نوعی تحریف در اهداف گزارشگری مالی می دانند. ایمهاف[۲۹] (۱۹۸۱) معتقد است وقتی متغیرها برای کسب سودهای هموار دستکاری میشوند، به نظر میرسد که افشا به اندازه کافی صورت نمی گیرد.بیدلمن(۱۹۷۳) اعتقاد دارد که هموارسازی سود، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را با مشکل مواجه میسازد.
۲-۹٫ انواع مدیریت سود
انوان مدیریت سود را می توان در پنج گروه تقسیم بندی کرد:
۲-۹-۱٫ مدیریت سود از طریق زمان بندی رویدادها
با فرض وقوع رویداد و شناخت و ثبت آن، مدیریت برای تعیین دوره هایی که تحت تأثیر مقادیر کمی این رویدادها قرار می گیرند، از اختیارات زیادی برخوردار است و میتواند آن ها را کنترل کند. مانند تخصیص هزینه ها به دوره های آتی، سرمایه ای تلقی کردن برخی هزینه ها و … . مدیریت این اختیار را دارد که چگونه و چه موقع رویدادها را شناسایی کند. زمان بندی خرید و فروش دارایی ها نیز میتواند بر سود حسابداری تأثیر بگذارد. مدیریت میتواند زمان و مقدار سرمایه گذاری در هزینه های تحقیق و توسعه، تبلیغات و نگهداری را انتخاب نماید. مدیریت همچنین قادر است در مورد زمان بندی فروش اموال، ماشین آلات و تجهیزات برای تسریع بخشیدن یا به تأخیر انداختن شناخت سود و زیان تصمیم گیری نماید (ناظمی اردکانی، ۱۳۸۹). اولین تحقیق درباره مدیریت سود از طریق زمانبندی فروش دارایی ها توسط بارتو[۳۰] (۱۹۹۳) صورت گرفت. نتایج مطالعات وی حامی از این است که مدیران با بهره گرفتن از زمان بندی فروش دارایی ها تغییرات موقتی سود را هموار ساخته و اقدام به مدیریت سود می نمایند.
۲-۹-۲٫ مدیریت سود از طریق انتخاب و تغییر رویه های حسابداری
انتخاب رویه های حسابداری بر زمان بندی شناخت درآمدها و هزینه ها در محاسبه سود تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، رویه هایی که شناخت درآمدها را به جلو و تشخیص هزینه ها را به تأخیر میاندازند، سود گزارش شده را افزایش خواهند داد. حتی بعد از این که مدیریت شرکت رویه های حسابداری را انتخاب کرد، هنوز این اختیار وجود دارد که چگونه اصول مربوط را به کار گیرد. به طور مثال در مورد برآورد عمر خدمات، ارزش اسقاط، عمر دارایی های نامشهود، نرخ سوخت حساب های دریافتنی و …. مدیریت از اختیار برخورد دارد میباشد (ناظمی اردکانی، ۱۳۸۹).
۲-۹-۳٫ مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی
حسابداری تعهدی، حق انتخاب قابل توجهی به مدیران در تعیین سود در دوره های زمانی متفاوت اعطاء نموده است. در واقع تحت این نوع از سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی از اقلام هزینه از جمله هزینه های تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه ای دارند. از سوی دیگر مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینه های متفاوتی در مورد زمان تشخیص درآمدها نیز روبرو میباشند، از جمله تشخیص سریعتر درآمد از طریق انجام فروش های نسیه(مشایخی و همکاران، ۱۳۸۴).
۲-۹-۴٫ مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی (مدیریت واقعی سود)
شیپر (۱۹۸۹) در تحقیق خود عنوان کرد که مدیریت سود میتواند فعالیت های واقعی را نیز شامل گردد. این نوع مدیریت سود از طریق تغییر در فعالیت های عملیاتی با هدف گمراه کردن ذینفعان انجام می شود. دستکاری فعالیت های واقعی بر جریان های نقدی و درپاره ای از موارد بر اقلام تعهدی تأثیر میگذارند (ولی زاده لاریجانی، ۱۳۸۷).
رویچودهری[۳۱](۲۰۰۶)اینگونه بیان می کندکه اگرچه اینگونه انحرافات درعملیات شرکت دررسیدن به اهداف گزارشگری مالی به مدیرکمک میکند، لیکن ارزش شرکت را افزایش نمی دهد. روش های دستکاری فعالیت های واقعی مانندکاهش قیمت فروش محصولات به منظورافزایش فروش و یا کاهش مخارج اختیاری دربحرانهای اقتصادی، ازجمله روش های بهینه ای هستندکه به مدیران کمک میکند. ولی اگرمدیران به صورت گسترده وغیرعادی به استفاده از روش های مذکورعلاقه نشان دهند، در واقع آن ها به مدیریت واقعی سود تمایل دارند و وجودسرمایهگذاران خبره وآگاه دستکاری فعالیتهای واقعی را محدود میکند. بنابرین اگرچه مدیران با انجام چنین فعالیتهایی میتوانند به سودهای موردنظرشان درکوتاه مدت دست یابند لیکن آنهادربلندمدت نخواهندتوانست ارزش شرکت را افزایش دهند.
۲-۹-۵٫ مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی