به وسیله: جواد جعفر قلی پور
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی امکان پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دوره دبیرستان بر اساس اضطراب اجتماعی و جو روانی – اجتماعی کلاس بود. بدین منظور نمونه ۳۶۰ نفری (۱۷۳ دختر و ۱۸۸ پسر) از دانش آموزان سال سوم دبیرستان در شهرستان شیراز به شیوه نمونه گیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی، مقیاس اضطراب اجتماعی برای نوجوانان، و مقیاس جو روانی-اجتماعی کلاس استفاده شد. داده ها، با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
نتایج نشان داد که رابطه معنیداری بین اضطراب اجتماعی و ابعاد آن با خودکارآمدی تحصیلی وجود دارد همچنین نتایج نشان داد رابطه معنیداری بین جو روانی اجتماعی کلاس و ابعاد آن با خودکارآمدی تحصیلی وجود دارد. تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد متغیر اضطراب اجتماعی و ابعاد آن حدود ۵۶ درصد و جو روانی اجتماعی کلاس حدود ۳۵ درصد واریانس خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی کردند (۰۱/۰٫(P<
در نتیجه می توان بیان کرد متغیرهای روانی- اجتماعی نقش مهمی در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دارند.
واژگان کلیدی: خودکارآمدی تحصیلی، اضطراب اجتماعی، جو روانی- اجتماعی کلاس، دانش آموزان دوره دبیرستان.
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
مفهوم خودکارآمدی اولین بار بهطور رسمی به وسیله بندورا (۱۹۷۷) به عنوان باوری که شخص میتواند بهطور موفقیتآمیزی رفتار مورد نیاز برای ایجاد پیامدهایی اجرا کند، توصیف شده است. به عبارت دیگر، خودکارآمدی اطمینان شخص را نشان میدهدکه قادر است بهطور موفقیتآمیزی رفتار خاصی را انجام دهد (گودییانو و هربرت، ۲۰۰۳).
مطابق با نظریه بندورا[۱](۱۹۸۶) اساسا” ناکارآمدی ادراک شده در مقابله با تهدید های بالقوه است که باعث هم اضطراب و هم رفتار اجتنابی می شود. اجتناب افراد از فعالیت ها و موقعیت های تهدید کننده به دلیل مقابله با اضطراب نیست بلکه به این دلیل است که آن ها معتقدند که قادر به کنترل جنبههای تهدیدکننده محیط نخواهند بود. آنهایی که خودشان را در کنترل تهدید کننده های محیطی کارآمد قضاوت میکنند از تهدید کننده های موقعیتی نه میترسند و نه از آن ها اجتناب میکنند، اما آنهایی که خودشان را در اعمال کنترل بر تهدید کننده های محیطی ناکارآمد احساس میکنند با انواع پیامد های انزجاری مواجه میشوند.
بندورا (۱۹۸۶) معتقد است که از طریق انعکاس شخصی، افراد قادر به ارزیابی تجارب و فرایند های شناختی خویش هستند. مطابق با این دیدگاه، آنچه مردم میدانند، مهارت هایی که دارا هستند با آنچه قبلا” انجام دادهاند همیشه پیشبینی کننده های خوبی از عملکرد های بعدی نیستند زیرا باورهایی که افراد درباره توانایی هایشان دارند به طور قدرتمندی بر روش هایی که آنان رفتار خواهند کرد تاثیر می گذارد. در نتیجه چگونگی رفتار افراد هم تحت تاثیر باورهای آنان در مورد توانایی هایشان است و هم به وسیله این باورها پیشبینی می شود تا نتایج عملکردهای قبلی آنان، این بدین معنی نیست که افراد میتوانند تکالیفی فراتر از توانایی هایشان انجام دهند. به دلیل اینکه آن ها معتقدند که میتوانند بلکه کارکرد شایسته مستلزم هماهنگی بین خودباوری ها از یک طرف و دارا بودن مهارت ها و دانش لازم از طرف دیگر است و چگونگی ادراک فرد از توانایی خویش به کاربرد مهارت هایی که دارد، کمک میکند ( خیر و استوار، ۱۳۸۶).
یکی از مهمترین جنبه ها و حوزه هایی که موفقیت در آن تا حد زیادی منوط به داشتن خودکارآمدی بالا است، حوزه تحصیلی است. الیاس[۲](۲۰۰۸) خودکارآمدی تحصیلی را اعتماد دانش آموز نسبت به تواناییاش برای موفقیت در تکالیف مشکل میداند. بندورا [۳](۱۹۷۷) متقاعدسازی را حاصل قضاوتهای کلامی دیگران در مورد شخص میداند که می تواند نقش مهمی در رشد کارآمدی وی داشته باشد. متقاعدسازی کلامی، به متقاعد کردن شخص از طریق یادآوری و برجسته کردن نقاط مثبت و قابلیت های موفق شدن در وی مربوط می شود و معمولاً هم نتیجه بخش است. زیرا موفقیتهای یک شخص بیش از آن که به تواناییهای ذاتی وی بستگی داشته باشند، به میزان تلاش وی وابسته است.
بندورا (۱۹۹۷) معتقد است افرادی که اضطراب اجتماعی بالایی دارند، اغلب احساس میکنند که فاقد مهارت های خاص، توانایی ها یا ویژگی های لازم برای رفتار بین فردی و چگونگی واکنش به موقعیت های تهدید کننده هستند و در نتیجه آنان اغلب انتظار پایینی از موفقیت در موقعیت های اجتماعی دارند. به عبارت دیگر، بندورا (۱۹۹۷) معتقد است که سطح و قدرت کارآمدی افراد یا انتظاری که آن ها می توانند به طور موفقیت آمیزی رفتار مورد نیاز برای ایجاد پیامد های مورد نیاز اجرا کنند تعیین میکنند که چگونه مقابله کنند، چه مقدار تلاش کنند و چه مدت این تلاش را در برخورد با موقعیت تهدید کننده ادامه دهند.