dēwān, yaxšān ud parīg,
dužārwēs tārīg aždahāg,
durčihr, gandāg ud syāw
dardum was maran dīd až hawīn
harw abxrōsēnd ud rafēnd,
haxsēnd, abar man padrazēnd
۱- جویده، دریده و خورده شدم تناسب
دیوان، یخشان و پریان
دژارویس، اژدهای تاریک تناسب
دژچهر، گنده و سیاه
بس درد مرگ از آنها دیدم تشبیه
همه خروشند و حملهکنند تناسب
بر من جهند و دنبالمکنند
در اینجا روح از عناصر جهان تاریکی که زشت و سیاه هستند و همواره درپی بهدامانداختن او در این دنیا، شکایت میکند.
متنaz(پهلوانی)
۱٫harw āstār, andarēn ud bēn, andēšād wāxt ud kird, če … mehgār. čawāγōn kaδ pad talāzūg razwar, padhenjāh bōxtagān ud andraxtagān če pad saxwan. karāh aβyād ō āžōn ud istaft narah, ku trixsēnd ud wixasēnd gyānān pad anjūgīft. ruwānān abrang dārāh, saxwanēn fraγāw, ku čamāh nerd…
۱- .. هر گناه، اندرونی و بیرونی، اندیشیده، گفته و کردهشده، چه حقارتی! …….. آنچنانچه بهترازوی
تضـــــــــــاد تشبیه
داور سنجد. را بهسخن، بیاددار [و] باززایی و دوزخ سخت را که [در آن] جانها ستم بینند و به
مجاز از مردم
سختی عذاب کشند. روانها را بهیاددار. گنج سخنان که چمد نزد …
تشبیه
این متن خطاب است بهنوع انسان و برای بیدارکردن او از خواب غفلت. بهاو میگویند این جسم- نسا- زندان روح است.(وامقی، ۱۳۸۳: ۷۰) باید از گناه بپرهیزد تا از تناسخ نجاتیابد زیرا بازگشت دوباره بهاین جهان بسیار دردآور است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
متنbb(پهلوانی)
-
- ō tō wāžām, man grīw wardag. až padišt aβyād dārāh.
۱- بهتو گویم، [ای] گریو برده شده من، از میهن بهیادآر.
مجاز از بهشت
این متن جایگاه واقعی انسان را بهاو یادآوری میکند و بر این نکته تأکیدمیکند که انسان باید اصل خود را بشناسد و میهن واقعی خود، یعنی بهشت را بهیاد بیاورد.(وامقی،۱۳۸۳: ۷۱) یادآور این شعر مولوی است که میگوید:
اهل دنیا جملگی زندانیند انتظار مرگ دار فانیند
تلخ نبود پیش ایشان مرگ تن چون روند از چاه و زندان در وطن
-
- xāzendagān aβyād dārāh, kē ….. ud xāzād ay pad aδβaz wasān… tārīg aβyād dārāh, če tō yušt ud ānāwād andar žafrān zambag istaft hasēnag aβyād dārāh, ud wasān razmγāhān čīd kird aδ tār zāwarān.
۲- درندگان را بهیادآور که [به وسیله آنان] بلعیده و جویده شدی در گرسنگی…. بسیار … در زندان
تنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاســـــــــــــــــــــــــــــــب
تاریک یاددار[هنگامی] که تو در ژرفناهای [آن] آشفته و سرگردان[بودی]. رزم سخت پیشین را به یاددار و رزمگاهان بسیاری را، که پیوسته[درآنجا] با زاوران تاریکی [نبرد] کردی. اشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتقــــاق
این بند بهنبرد میان نیروهای روشنایی و نیروهای تاریکی اشاره دارد. زمانیکه اورمزدبغ در نبرد با نیروهای تاریکی شکست میخورد و در ژرفنای تاریکی اسیرمیشود.
-
- aβyād dārāh, ud dīd ō bōžāgarān, kē-t šγad wxāzag. larz bramag ud wiwār aβyād dārāh, čīd būd adyān kaδ pidar sadō burzwār. maδyān wimand ud marz če dō zāwarān aβyād dārāh …
۳- بهیاددار که نجاتدهندگانت را دیدی. که آمدند بهخواست تو. لرزه، گریه و اندوه را بهیاددار که
تنـــــــــــــــــــاسب
تو را بود.پس آنگاه که پدر بهبرزوار فرازشد. میان و حاشیه و مرز دو نیرو را بهیاد [دار].
تنـــــــــــــــــــــاـسب