ج) طبق اطلاعات به دست آمده (جدول۷-۴)، بین الگوی ارتباطی توقع/کناره گیری و فرسودگی زناشویی رابطه معناداری وجود ندارد. (P>0/116)، به عبارت دیگر،این بخش از این فرضیه رد شده است و بر اساس الگوی ارتباطی توقع/کناره گیری نمی توان فرسودگی زناشویی را پیش بینی کرد. در این رابطه زمانی(۱۳۹۲)، در پژوهش خود به این نتیجه رسید که الگوی ارتباطی توقع/کناره گیری با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معناداری دارد. از سوی دیگر ثناگویی و همکاران (۱۳۹۰)، در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که الگوی ارتباطی توقع/کناره گیری با رضایت زناشویی رابطه منفی و معناداری دارد. در تبیین این نتایج می توان گفت که با توجه به اینکه الگوی ارتباطی توقع/کناره گیری عبارتست از اصرار یک زوج مبنی بر ایجاد تنوع و تغییر یا بحث در مورد یک مساله، درحالی که دیگری از تعامل خودداری نموده و به طور فیزیکی یا روانی از بحث کناره گیری می کند، همانطور که پیش از این گفته شد برقراری یک ارتباط صحیح ضروری ترین مسئله برای تشکیل یک زندگی مشترک سالم و ایده آل است .چرا که در بطن این ارتباطات است که مشکلات و مسائل مهم و راه حل های آنها مطرح می شود، سوء تفاهم ها رفع می شود و نیازها نیز مطرح و برطرف می شود . وقتی این تعاملات بصورت سالم برقرار نشوند نتیجه چیزی جز اختلال در روابط نخواهد بود .فرسودگی زناشویی نیز که یکی از اختلالات ارتباطی است در نتیجه عدم تعاملات صحیح رخ می دهد؛ در الگوی ارتباطی توقع / کنار گیری نیز که یک الگوی معیوب است، فرد متوقع فردی وابسته است و فرد کناره گیر ترس از وابسته شدن دارد همچنین در این الگو یک از زوج ها با فشار، انتقاد و توقع به دنبال نزدیکی بیشتر و برخلاف آن طرف دیگر در جستجو فاصله بیشتر یا کناره گیری و حالت تدافعی است. بنابراین این الگوی ارتباطی به وسیله ی ارتباط همراه با انتقاد ،سرزنش و تهدید از سوی یکی از زوجین و کناره گیری یا اجتناب به وسیله زوج دیگر مشخص می شود.در این الگو مرد یا زن وابسته که پیش قدم برای برقراری رابطه است وقتی چندین بار با کناره گیری طرف مقابل روبرو می شود به تدریج انگیزه خود را برای ایجاد ارتباط از دست می دهد که این یکی از عوامل مهم در ایجاد فرسودگی زناشویی می باشد ، چرا که طی این روند فرد به تدریج سرخورده می شود و دلزده گی یا فرسودگی زناشویی رخ می دهد بنابراین طبق فرضیه ی اول پژوهش حاضر الگوی ارتباطی توقع / کنار گیری می تواند پیش بینی کننده فرسودگی زناشویی باشد؛ اما با وجود به دست آمدن همبستگی معنادار بین این الگو و فرسودگی زناشویی، این فرضیه در پژوهش حاضر در تحلیل رگرسیون مورد تایید قرار نگرفت!
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۳-۵ فرضیه دوم : سرمایه روانشناختی(امید، تاب آوری، خودکارآمدی، خوش بینی) توان پیش بینی فرسودگی زناشویی را دارد.
بنابر اطلاعات به دست آمده (جدول۱۰-۴)، در مورد فرضیه ی دوم، این نتیجه به دست آمد که سرمایه ی روانشناختی با فرسودگی زناشویی رابطه منفی و معناداری دارد؛(P<0/000 , R=0/44 ). بنابر این سرمایه ی روانشناختی توان پیش بینی فرسودگی زناشویی را دارد و فرضیه ی دوم پژوهش تائید شده است. رابطه سرمایه ی روانشناختی و فرسودگی زناشویی به صورت معکوس به دست آمده است به این معنی که هرچه سطح سرمایه ی روانشناختی زوج بیشتر باشد، احتمال بروز فرسودگی زناشویی کمتر خواهد بود. نتیجه ی پژوهش علیپور و همکارانش(۱۳۹۲)،همسو با نتیجه ی فرضیه ی دوم پژوهش حاضر بوده است، به این ترتیب که آنها دریافتند که افزایش سطح سرمایه ی روانشناختی موجب کاهش فرسودگی می شود یا به عبارتی دیگر، این دو متغیر رابطه منفی و معناداری باهم دارند؛ چراکه با انجام مداخله ی افزایش سرمایه ی روانشناختی لوتانز، میزان فرسودگی در آزمودنی هایشان کاهش یافته است.
در پژوهشی دیگر پناهی و فاتحی زاده (۱۳۹۳) به این نتیجه رسیدند که بین مولفه های سرمایه ی روان شناختی و کیفیت زندگی زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد به این معنی که هرچه سرمایه ی روانشناختی زوجین افزایش یابد کیفیت زندگی زناشویی آنها نیز افزایش می یابد. همچنین لوتاتر و همکاران(۲۰۰۷)در پژوهشی به نتیجه رسیدند که بین ترکیب ۴ عملکرد سرمایه ی روانشناختی و عملکرد در رضایت افراد رابطه مثبت معناداری در پژوهش هاشمی نصرت آباد و همکاران (۱۳۹۱) نیز نتایج به دست آمده حاکی از آن است که سرمایه ی روانشناختی و مولفه های آن با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنا داری دارد در تبیین نتایج به دست آمده می توان گفت ، همانطور که درفصل های پیش آمد سرمایه ی روانشناختی یک سازه ی ترکیبی است که از مولفه های امید خودکارآمدی ، خوش بینی و تاب آوری تشکیل شده است .از سوی دیگر فرسودگی زمانی رخ می دهد که امیدواری افراد به خود و اطرافیان کم می شود و هیچ گونه دید مثبت و خوش بینی به زندگی و آینده ندارند درواقع ناامید شاخصه است .همچنین تاب و تحمل آنها در برابر مشکلات انگیزه ی تلاش آنها برای حل مشکل کم می شود . درمقابل زوجی که با حالت انگیزش مثبت اهداف و روشنی برای زندگی دنبال می کنند و به راه های رسیدن به اهداف خود مشرف هستند و امیدوارند و همچنین برای نتایج و پیامدها انتظارات مثبت دارند و به زندگی و آینده و حال خوش بین هشتند و همینطور به خود و توانایی های خود امیدوار و خوش بین هستند و قضاوت مثبتی در مورد خود و قابلیت های خویش دارند و از سوی دیگر توان مقابله و تحمل در برابر مشکلات و سختی ها را دارند و به نوعی توان سازگاری مثبت و فعالانه را در واکنش به شرایط ناگوار دارند و به بیان کلی تری دارای سطح مناسب و بالایی از سرمایه ی روان شناختی هستند احتمال خیلی کمی وجود دارد که دچار فرسودگی در رابطه زناشویی و زندگی مشترک شوند. سرمایه ی روانشناختی که در پژوهش حاضر نیز از همبستگی خیلی قوی با فرسودگی زناشویی برخوردار است به نوعی عواملی را که می توانند مانع بروز فرسودگی در هر زمینه ای باشند دارا می باند بنابراین برخورداری از سرمایه ی روانشناختی بالا احتمال بروز فرسودگی را پایین می آورد .
۳-۳-۵ فرضیه سوم : تنظیم شناختی هیجان (راهبردهای منفی / راهبردهای مثبت ) توان پیش بینی فرسودگی زناشویی را دارد.
به این دلیل اینکه این فرضیه شامل ۲ قسمت (دو خرده مقیاس) است بررسی آن در دو بخش انجام گرفته است (یک بخش سنجش رابطه راهبرد های مثبت تنظیم شناختی هیجان با فرسودگی زناشویی و بخش دیگر سنجش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان با فرسودگی زناشویی).
طبق اطلاعات به دست آمده (جدول ۱۴-۴) در مورد بخش اول (خرده مقیاس اول) فرضیه سوم ، یعنی راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان ، از بین ۵ مولفه و راهبرد منفی(راهبردهای منفی: ملامت خویش، نشخوارگری، ملامت دیگران،