اصول چهارده گانه فایول عبارت بودند از:
۱- تقسیم کار[۱۷]: اصل تخصصی کردن نیروی کار به منظور تمرکز بر فعالیت جهت کارآیی بیشتر. تقسیم کار یا تخصص گرایی امکان تولید بالاتری را به دست می دهد زیرا هر فرد زمانی می تواند فعالانه کار کند که درآن زمینه از مهارت نسبتا بالایی برخوردار باشد.
۲- اختیار و مسؤولیت[۱۸]: اختیار حق صدور دستور و قدرت برای درخواست اطاعت از فرمان. به عبارت دیگر اختیار همان حق دستور دادن است. یک عضو سازمان در موقعیت و شغلی که قرار دارد، مسئول انجام اهداف سازمان است. برای تشویق و تنبیه افراد به خاطر خوب یا بد انجام دادن وظایف محوله، وجود مصوبات و مقررات خاصی از سوی مدیر الزامی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳- انضباط[۱۹]: داشتن نظم و انضباط برای اداره صحیح یک موسسه بازرگانی امری ضروری است لذا در هر سازمان باید احترام و فرمانبرداری نسبت به قوانین و اهداف سازمان وجود داشته باشد . در این راستا به عوامل ذیل نیاز است:
سرپرستی در تمام سطوح و رده ها خوب باشد.
تا حد امکان مقررات و آیین نامه ها روشن و منصفانه باشد.
جریمهها و پاداش ها مشخص و منصفانه باشد.
۴- وحدت فرماندهی[۲۰]: این اصل بیانگر آنست که برای کاهش تداخل و تناقض هر عضو سازمان باید دستورات را فقط از یک رده بالاتر دریافت کند و همچنین فقط مسئول پاسخگویی به او باشد. به عبارت ساده یک کارمند، تنها، باید از یک سرپرست دستور بگیرد.
۵- وحدت هدف و جهت[۲۱]: یک سرپرست، یک برنامه، به این معنی که یک رهبر با یک هدف، یک گروه از فعالیت ها را رهبری نماید.
۶- تبعیت منافع فردی از منافع جمعی[۲۲]: منافع یک کارمند یا یک گروه از کارکنان نباید مقدم بر مصالح و منافع سازمان باشد. از این گذشته منافع کلی باید همواره به عنوان افضل و برتر باقی بماند.
۷- دستمزد پرسنل[۲۳]: پرداختها باید مناسب و غیر استثماری باشد، زیرا دستمزد خوب ، عملکرد خوب را به دنبال خود دارد. انواع و اشکال گوناگون دریافتیها همچون حقوق ثابت، حق مقام، اضافه کاری، پاداش، سهم سود و همچنین پاداشهای غیر مادی را باید با توجه به شرایط و وظایف کارکنان در نظر داشت.
۸- تمرکز[۲۴]: تمرکز برای سازمان ضروری است و پیامد طبیعی سازماندهی است. اما با توجه به شرایط و ویژگی های موجود در هر سازمان باییستی توازن و تعادل مناسبی بین تمرکز و عدم تمرکز ایجاد کرد.
۹- سلسله مراتب[۲۵]: سلسله مراتب، سلسله سرپرستان است که از بالاترین سطح اختیار به پایین ترین سطح به صورت زنجیرهای رده بندی شده است. یک زنجیره ارشدیت یا سلسله مراتب کاملا مشخص، به وسیله اصل وحدت فرماندهی، همه اعضاء سازمان را از بالا به پایین به یکدیگروصل می کند. این زنجیره در سازمانهای بزرگ که فضای وسیعتری را در بر میگیرند طولانی تر بوده و ارتباط افراد هم تراز مستلزم طی مسیر و زمان طولانی است.
۱۰- نظم[۲۶]: سازمان باید برای هر فرد مکان مشخصی فراهم کند به طوریکه یک جایگاه برای هر فرد وجود داشته باشد و هر فرد هم در جایگاه خودش باشد. هدف نظم آنست که هر چیزی سر جای خودش قرار بگیرد.
۱۱- عدالت[۲۷]: احساس عدالت و برابری بایستی در سراسر سازمان گسترده باشد.لذا در هر سازمان می باید انصاف و عدالت مبتنی بر توافقهای از پیش تعیین شده و مشخص موجود باشد.
۱۲- ثبات و ماندگاری در شغل[۲۸] : کاهش جابجائی کارکنان سبب افزایش کارایی میگردد، زیرا کارکنان برای تطبیق با کارشان، نیاز به زمان دارند.
۱۳- ابتکار[۲۹]: در همه سطوح نردبان سازمانی، شور و اشتیاق و انرژی به وسیله ابتکار افزایش یابد لذا افراددر هر سطحی باید برای ابراز و به کارگرفتن ایده های خود آزاد باشند. مدیری که به کارکنان زیردست خود اجازه می دهد ابتکارهای خود را به کارببندند بسیار بالاتر از مدیری است که چنین اجازه ای به زیردستان خود نمیدهد.
۱۴- روحیه اتحاد و جمعی[۳۰]: اتحاد یک پدیده پرقدرت است. این اصل نیاز به کار تیمی و حفظ روابط متقابل شخصی را مورد تأکید قرار می دهد و فعالیت بیشتر و کارایی بالاتر را از طریق ایجاد احساس افتخار در کارکنان، وفاداری آنان به سازمان و احساس تعلق متقابل و اعطای شخصیت فراهم می سازد (رن[۳۱] ۱۹۷۲،۱۷) با اندکی تصرف.
۲-۲-۱-۴ نگرش سیستمی
برای پی بردن به چرایی پیدایش نظریه سیستمها ابتدا باید روش شناخت در علوم را در قبل از آن بررسی کنیم. الگوی مکانیکی الگوی بود که در علوم استفاده میشد. روش این الگو به این صورت بود که همه پدیده ها در نهایت مجموعه ای از کنشهای اتفاقی واحدهای بنیادی فیزیکی اند که مطیع قوانین کور طبیعت هستند و برای شناخت یک چیز آنرا به اجزای تشکیل دهنده آن تقسیم می کردند و به سازمان دهی این اجزا وبه نظم وتنظیماتی که پس از اغتشاشات صورت می گرفت توجه نمی شد. با توجه به وقوع انقلاب علمی (اطلاعات) این روش دیگر جوابگوی نیازهای علوم مختلف نبود وعلوم در شناخت به یک بحران برخورد کردند و به اصطلاح یک ورشکستگی در آنها ایجاد شد و به طرح مدلهای مفهومی جدید منجر شد تا آنکه امکان کشف قوانین حاکم بر زمینه های که کاربرد روش مکانیکی در آن کافی یا ممکن نبود حاصل آید. زیستشناسی که نسبت به دیگر پیشگام بود متوجه تعدد روابط میان موضوعها و رشته ها مورد مطالعه شد. سرچشمه اصلی مفاهیم سیستمی در زیست شناسی درک ناتوانی در برخورد با پدیده های همچون رشد ونوزایی بود. پس در مقابل مفهوم مکانیکی مفهوم ارگانیستی مطرح شد (سادوسکی [۳۲]۱۳۹۱، ۳۵-۴۸).
تنوع وتعدد حوزه های علمی در علوم طبیعی ،از دیدگاه دانشمندان نشات میگرفت که باور داشتند مسائل موجود در قلمرو مورد نظرآنان، از نظر تقسیم وتجزیه قابل حل هستند .به این ترتیب به زعم آنها شناخت ودرک پدیده های جهان واقعی ،وامدار این تقسیمات کم و بیش قرار دادی است. با وجود این برخی از پژوهشگران ژرف اندیش وموشکاف متوجه شدند که مسائل مورد نظر دانشمندان حوزه های گوناگون دانش بشری، از حیث ماهیت، مشابه همدیگرند. تلاش برای ظاهر ساختن زمینه های مشترک علوم به شکل گیری حوزه های میان رشته ای معینی مانند بیوفیزیک وبیو شیمی انجامید (رضائیان ۱۳۸۴، ۹).
اکنون این سوال پیش می آید که انقلاب آرام وبی سروصدای سیستم چه زمانی به وقوع پیوست؟ بهترین پاسخ آن است که بگوئیم از این انقلاب دیری نمی گذرد. در واقع قسمت اعظم آن در قرن حاضر پدید آمده ودر طول جنگ جهانی ودوران بعد از آن به سرعت تحول وتکامل یافته است .از آنجا که اینگونه نگرش در اندیشیدن به جهان هستی، شیوه ی متفاوتی را به کار می گیرد نظم تازه ای محسوب می شود..پیدایش رشته سیستمی، نتیجه طبیعی رشته های متداول موجود از قبیل فیزیک، مهندسی، مدیریت و زیست شناسی است که از طریق فرایند استنتاج وشناسایی همانندیهای ظاهری آنها پدید آمده است. اگر بخواهیم سیستم را با زبانی علمی بیان کنیم باید عبارت «فرا- رشته» را برای آن به کار بریم زیرا بالاتر از همه ی رشته ها قرار گرفته ومانند چتری بر سر آنها گسترده شده است وهدف آن نظم بخشیدن به مجموعه ای از اصول جامع وهمگانی است (هیچینز ۱۳۷۶، ۱۳).
طرز تفکر سیستماتیک به منظور مختلف از جمله به صورت عملی، علمی وفلسفی در زندگی انسان ظاهر شده است. جنبه عملی آن محصول تجربیات دو جنگ جهانی به ویژه جنگ جهانی دوم است که مبنای طرحریزی وایجاد سیستمهای مختلف سلاح وابزار جنگی گردید. در قلمروعلمی این طرز فکر حداقل به سه صورت عمده تجلی کرده است. ۱٫ مجموعه نگری والگو سازی که نمونه های بارز آن در دانش ریاضیات جدید، فیزیک، زیست شناسی وبعضی از رشته های علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی، روان شناسی و… به خوبی مشهود است. ۲٫ در آمیختن دیسیپلین های مختلف علمی به منظور شناخت بهتر پدیده ها. ایجاد رشته هایی نظیر سایبرناتیکس که از رشته های برق، فیزیک- فیولوژی اعصاب و… کمک گرفته، پژوهش عملیات که از آمار در ریاضیات اقتصاد و مهندسی برق و جامعه شناسی، روانشناسی استفاده کرده وایجاد رشته های مرکب علمی نظیر روان شناسی اجتماعی و بیوشیمی و نمونههایی از اینگونه در آمیختگی رشته های مختلف علمی می باشد. ۳٫ کاهش اهمیت رابطه زنجیری علت ومعلول وافزایش اهمیت رابطه متقابل ومتعامل اجزا در شناخت رفتار یک سیستم که البته این ویژگی در هر دو مورد ذکر شده فوق نیز مستتر است. اصیلترین چهره سیستم در قالب فلسفی و عقلی خود نمایی می کند. به اعتقاد نظریه پردازان پیچیدگی یا سادگی هر نظام به میزان تعامل یا ارتباط با محیط اطرافش بستگی دارد .هر قدر یک سیستم نسبت به محیط بازتر و با عوامل محیطی بیشتر و متفاوت تر و متغیرتر سروکار داشته باشد در سطح پیچیده تری قرار خواهد داشت (میرسپاسی۱۳۸۱، ۱۴).
دیدگاه سیستمها به سرعت به سایر زمینه های علمی نیز راه یافت .راپاپورت وروزن در ریاضیات، بولدینگ در اقتصاد، زربست در فیزیولوژی، لیوسی وکلارک در تعلیم وتربیت، گری وریزو در روانشناسی، پتی در زیست شناسی وتایر در نظریه ارتباطات از این دیدگاه استفاده کردند. رویکرد سیستمی نهایتاً به جهان مدیریت تحت راهنمایی و هدایت صاحب نظرانی چون ترس رود، تریست، چرچمن، امری، بیر، شون وایکاف راه یافت (راث ۱۳۸۴، ۲۰۵).
۲-۲-۱-۵ رابطه نگرش سیستمی با نگرش های پیشین خود
باید دانست نگرش سیستمی با نگرشهای کلاسیک و نئوکلاسیک تعارض ندارد بلکه تکاملی است از مجموع دو نگرش فوق به عبارت دیگر نوعی ترکیب وکل نگری است که شناخت اجزا را نیز ضروری میداند (میر سپاسی۱۳۸۱، ۱۵).
در واقع این طور نیست که هر کدام نظریههای کاملاًجداگانه و به طور کلی متفاوت داشته باشند زیرا اولاًمشخص است که در همه دربارهی سازمان یعنی شرایط کار جمعی، چیزی که متشکل از انسان وابزار و وسائل است و برای رسیدن به اهدافی صورت می گیرد، نگرش خاص خود را دارند یعنی عنصر اصلی مطالعه در واقع یکی است فقط نوع نگرشها متفاوتند ثانیاً هریک از نظریهپردازان سازمانی در بسیاری از موارد تحت تاثیر محققین و دانشمندان سلف خود بودهاند واز نظریه ها ومفاهیم وعقاید آنها استفاده کردهاند. ثالثاً جامعه شناسی وفن مدیریت سازمان هر کدام مفاهیم و اصطلاحات و روش دستهبندی امور مخصوص به خود دارند که نظریه پردازان سازمانی از هر دو شاخهی این علوم در تبیین سازمان وساخت واهداف آن استفاده کردهاند که بالطبع مشابهی در انواع نظریه ها را موجب گردیده اند (گلشنی فومنی ۱۳۷۶، ۹۸).
نگرش سیستمی فون برتالنفی یک نظریه برتر ارائه داد که تمامی تئوریهای دیگر را با هم تلفیق کرد ونظریهای که با قوانین واصول مربوط در تمام علوم تکمیل شد و نظریهای که با حرکت بیرونی و درونی، یک منطق کاملاً قابل قبول برای دخالت ارزشهای انسانی در کار علمی را ارائه نمود.ارزشها شاید همیشه اجزاء خاص یک سیستم را تحت تاثیر قرار ندهند، به ویژه زمانی که سیستم هیچ جز انسانی نداشته باشد و به ویژه موقعی که مثلاً سیستم یک ماشین باشد، ولی ارزشها مسلماً بر روابط متقابل سیستم با محیط خارجی که خود بخشی از آن محیط است، تاثیر میگذارد. محیط خارجی که در حال حاضر باید مد نظرقرار گرفته شود (راث ۱۳۸۴، ۲۰۴).
۲-۲-۱-۶ اهمیت نگرش سیستمی
نگرش سیستمی از آن جهت توصیه شده است که برای درک پیچیدگیهای سازمان های زنده به صورت بالقوه مفید واقع می شود (شفریتزوجی استیون اوت ۱۳۸۱، ۵۶۹).
نقطه نظرات دیدگاه سیستمی، چهارچوب مفیدی ارائه می دهدکه به مدد آن دانشجویان می توانند مفهوم سازمان را درک کنند. دیدگاه سیستمی به مدیران حال وآینده اجازه می دهد که سازمان رابه عنوان یک کل مشتمل به سیستم های فرعی متعدد واجزا مرتبط بهم است مورد توجه قرار دهند. دیدگاه سیستمی ایده برخی مدیران سطوح پائین سازمان را که مشاغل خود را عناصر مجزا، ایستا و فاقد نقش در حیات سازمان می پندارد رد می کند. دیدگاه سیستمی همه مدیران را ترغیب می کند تا محیطی را که بر فعالیتهای سیستم آنها تاثیری میگذارد مشخص نموده وآنرا بشناسد. همچنین به مدیران کمک می کند تا سازمانها را به عنوان الگوهای با ثبات همراه با مرزهای مشخص ببینند و در خصوص اینکه چرا سازمانها در برابر تغییرات از خود مقاومت نشان می دهند اطلاعاتی رابه دست آورندنهایتاًاینکه توجه مدیران را به داده های مختلف پردازش داده ها به صورتی گوناگون به منظور نائل شدن به اهداف هدایت میکند (رابینز ۱۳۷۶، ۳۶).
رویکرد سیستمی نسبت به اثر بخشی چنین اظهار می دارد که سازمانها متشکل از قسمتهای فرعی مرتبط بهم هستند اگر قسمتی از این سیستم ضعیف عمل کند، اثر عملکرد آن بر عملکرد کل سیستم موثر واقع میشود. اثربخشی مستلزم آگاهی وتعاملات موثر با عوامل محیطی است (رابینز ۱۳۷۶،۵۹ ).
نظریه سیستمها بر این اصل استوار است که:
در عمق تمام مسائل، یک سری اصل و ضابطه موجود است که بطور افقی تمام نظامهای علمی را قطع میکند و رفتار عمومی سیستمها را کنترل مینماید. یعنی می توان به یک سری از اصول و ضوابط اولیه دست یافت که تعریف کننده رفتار عمومی سیستمها صرفنظر از نوع آنهاست. این بدان معنا نیست که یک تئوری عمومی بتواند جایگزین تئوری های خاص نظامهای علمی مختلف گردد، بلکه فقط سعی دارد بصورت یک هدایت کننده (مانیتور) عمل نماید. کوشش برای دیدن کل، اصل ادعایی است که روش سیستمها در برخورد با مسائل برای خود قائل است. نگرش سیستمی [۳۳]را با هر هدف و در هر کجا که به کارگیریم، از پدیده ها در کلیتی نظام مند با ارتباطات متقابل عوامل و اجزای تشکیل دهنده، به همراه محیط پیرامونی و بازخوردهای آن صحبت به میان می آورد و این ناشی از اتفاق نظری است که درباره تعریف سیستم به شکل اعم وجود دارد و آن عبارتست از: “سیستم مجموعه ای از اجزا مرتبط با هم است که در رابطهای تعریف پذیر،هدف خاصی را دنبال می کنند.”
طبق این نگرش برای هر موضوع مورد مطالعه به روش سیستمی، حداقل مواردی همچون محیط[۳۴]، درون داد[۳۵]، فرایند[۳۶]، برون داد[۳۷]، و باز خورد[۳۸] در ارتباط با هم دیده میشوند (وست چرچمن ۱۳۶۹، ۲۷).
مشخصات مهم تئوری های مدرن.
بینش سیستمی
پویایی
سطوح وابعاد چندگانه ومتقابل
تعدد انگیزش
احتمال پذیری
تعدد ریشه های علمی
توصیفی بودن
تعدد متغیرها
وفاق وسازواری (هیکس وگولت۱۳۸۱، ۱۹۵).
دو جنبش نگرش سیستم
نگرش سیستمی با رشد وتوسعه دو جنبش جداگانه -که تقریباً هدف واحدی را دنبال می کردند- هویت مستقل پیدا کرد ۱٫نظریه عمومی سیستمها ۲٫ علم کنترل وارتباطات(سابیرنتیک ورضائیان ۱۳۸۴، ۱۲).