تعریف عملیاتی مفاهیم
ارزشیابی کیفی توصیفی:
ارزشیابی کیفی توصیفی فرایند جمع آوری، تجزیه، تحلیل و تفسیر اطلاعات حاصل از به کارگیری ابزارهای مختلف (آزمون مدادکاغذی، آزمونهای عملکردی، ثبت مشاهدات، بررسی تکالیف و فعالیت های یادگیری دانش آموزان) از ابعاد مختلف جریان یادگیری و اتخاذ تصمیمات مناسب آموزشی در جهت هدایت این جریان بهسوی تحقق بهتر اهداف یادگیری از طریق ارائه بازخوردهای توصیفی مؤثر است (حسنی۱۳۸۸).
ارزشیابی کمی:
ارزشیابی کمی الگوی رایج ارزشیابی است که تلاش می کند از نتایج یادگیری دانش آموزان اندازه گیری به عمل آورد و آن را به صورت عینی و در قالب نمره گزارش دهد(سیف۱۳۸۴).
ارزشیابی کمی بهوسیله نمره حاصل از آزمون بر اساس مقیاس فاصلهای(۲۰-۰) سنجیده خواهد شد.
یاددهی: منظور از یاددهی کلیه فعالیتهایی است که در مدرسه از سوی معلمین اجرا می شود تا منجر به یادگیری مطالب درسی در دانش آموزان گردد.
یادگیری: فعالیتها و اقداماتی که دانش آموز با راهنمایی و هدایت معلم برای رسیدن به اهداف آموزشی-تربیتی پیش بینی شده انجام میدهد.
بازخورد: فرآیندی است که در آن معلم، واکنشهای خود را در قبال تلاش و عملکرد دانش آموز، با هدف راهنمایی، تشویق و کمک به وی و با بهره گرفتن از روشها و ابزارهای مختلف(کلامی، غیر کلامی، مکتوب و …..)ارائه میدهد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
مقدمه
رویکردهای سنجش و ارزشیابی تحصیلی بر فرایند یاددهی – یادگیری تأثیر دارند. این تأثیر در برخی منابع با عنوان ” آموزش جهت داده شده بهوسیله اندازهگیری” ذکر شده است(مشایخ،۱۳۸۵). پوفام نیز اظهار داشته است آنچه به وسیله آزمونها سنجیده میشود بر ماهیت آنچه در کلاسهای درس آموزش داده میشود، تأثیرگذار است (به نقل از سیف، ۱۳۸۲). فرایند تغییر در نظام ارزشیابی یکی از راهکارهای مورد توجه نظامهای آموزشی است که اخیراًً توجه دستاندرکاران نظام آموزشی کشور ما را نیز به خود جلب نموده است. ما در این فصل به طورمختصر به بیان تاریخچه و کلیاتی در زمینه ارزشیابی آموزشی، رویکردهای یاددهی- یاگیری، رویکردهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، ارزشیابی توصیفی، اهداف و روشهای ارزشیابی توصیفی و ادبیات ارزشیابی توصیفی خواهیم پرداخت.
اندازه گیری
در اندازه گیری، ویژگیها یا صفات اشیاء یا افراد تعیین میگردند و مقدار آن ویژگی یا صفات به صورت عدد یا رقم گزارش می شود. بنابرین اندازه گیری عبارت است از نسبت دادن اعداد به میزان و مقدار صفت یا ارزش یک شی، حادثه و یا یک فرد(کیامنش،۱۳۷۰).
ارزشیاب و ارزشیابی آموزشی
برای آگاهی بیشتر از این اصطلاح، آن را از نظر لغوی با بهره گرفتن از فرهنگهای لغت بررسی می شود و بعد به چند نمونه از تعاریف ارائه شده توسط صاحبنظران این حوزه می پردازیم.
در لغتنامه دهخدا و فرهنگ فارسی معین، واژه های ارزشیابی و ارزشیاب یا مجری ارزشیابی نیامده است. ولی در این دو فرهنگ، واژه های ارزیابی و ارزیاب تعریف شده است.
در فرهنگ دهخدا، ارزیابی “عمل یافتن ارزش هر چیز، تقویم” و ارزیاب “کسی که ارزش هر چیزی را مشخص میکند، مقوم” تعریف شده است.
در فرهنگ معین ارزیابی “عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز، سنجش و بررسی هر چیز و برآوردن ارزش آن” و ارزیاب ” کسی که ارزش هر چیزی را معین میکند، مقوم، کارشناس و سر رشته دار در تعیین ارزش و بها” تعریف شده است.
فرهنگ و بستر ارزشیابی را” قضاوت یا تعیین ارزش یا کیفی کردن”تعریف نموده است و نیز فرهنگ روانشناسی پنگوئن آرتور ربر (۱۹۸۵) ارزشیابی را در معنای عام “تعیین ارزش و یا اهمیت یک چیز” و نیز در معنای خاص، آن را “تعیین میزان موفقیت یک برنامه، یک درس، یک سلسله آزمایش یا دارو و … در رسیدن به اهداف اولیه آنها” میداند(کیامنش،۱۳۷۰).
متخصصان و صاحبنظران در حوزه های مختلف علوم تربیتی، در اواخر دهه ۱۹۶۰ به این حوزه جدید (ارزشیابی آموزشی) گرایش خاصی پیدا کردند که هر یک از این صاحبنظران با توجه به گرایش مورد علاقه و تخصص خود و فلسفه های تربیتی حاکم بر تفکر آنان، تعاریف خاصی از آن ارائه دادند که این تعاریف در بعضی موارد مشابه و یا کاملاً متفاوت با یکدیگر بود. بر اساس برخی از منابع اولین تعریف رسمی از ارزشیابی به نام رالف تایلر به ثبت رسیده است. وی ارزشیابی را وسیله ای جهت تعیین میزان موفقیت برنامه در رسیدن به هدفهای آموزشی میداند. به این معنا که ارزشیابی به دنبال تعیین میزان تغییرات رفتار، با توجه به هدفهای آموزشی از قبل تعیین شده است)سیف،۱۳۷۰).
گی (۱۹۹۱) ارزشیابی را فرآیندی نظامدار(سیستماتیک) برای جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات، به منظور تشخیص و تعیین میزان تحقق یا عدم تحقق اهداف میداند و اینکه آیا هدفهای موردنظر تحقق یافتهاند یا درحال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی (سیف، ۱۳۷۰).
ولف (۱۹۸۴) در کتاب “ارزشیابی آموزشی” ترجمه کیامنش (۱۳۷۹) تعریف بیبای (۱۹۷۵) از ارزشیابی را مطرح نموده است. وی ارزشیابی را جمع آوری و تفسیر نظامدار شواهدی که به قضاوت ارزشی یا توجه به عملی منجر میگردد میداند. در این تعریف واژه نظامدار بیانگر اطلاعات مورد نیاز برای عمل ارزشیابی که منظم و هدفدار جمع آوری می شود، است.
منظور از واژه “تفسیر شواهد” این است که اطلاعات جمع آوری شده باید با دقت و احتیاط کامل توسط عامل ارزشیابی یا افراد دارای صلاحیت مورد تفسیر قرارگیرد. واژه”قضاوت ارزشی”نشان میدهد که مجری ارزشیابی وظیفه دارد در مورد ارزش برنامه آموزشی مواد درسی یا مؤسسهای که با توجه به اطلاعات جمع آوری شده و تفسیر به عمل آمده کار ارزشیابی را به عهده دارد، قضاوت و داوری به عمل آورد. چهارمین عنصر کلیدی در تعریف بیبای، توجه به عملی بودن است که بیانگر این مسئله است که ارزشیابی تصمیم مدار است و مطالعات و بررسی های ارزشیابی به این منظور انجام میگیرد که نتایج جنبه عملی داشته باشد یا به عبارت دیگر ارزشیابی به این قصد که نتایج به صورت عملی در زمینه برنامه یا موضوع ارزشیابی شده منجر گردد، انجام میپذیرد. به طور کلی باید گفت که ارزشیابی، نوعی قضاوت و داوری در حوزه تخصص عامل ارزشیابیاست.ولی قضاوت برای تصمیم گیری در حوزه صلاحیت تصمیم گیرندگان و سیاستگذاران آموزشی است(کیامنش،۱۳۷۹).
بنابرین، ارزشیابی شامل داوری ارزشی درباره مطلوب بودن یا مطلوب نبودن ویژگی یا موضوع ارزشیابی است. ناگفته نماند ارزشیابی بر اندازه گیری استوار است. یعنی ارزشیابیهای صحیح و درست مبتنی بر اندازه گیریهای دقیق میباشد.
مسیر تحول (تاریخچه) ارزشیابی آموزشی
ارزشیابی در طول تاریخ به نوعی وجود داشته است و انسانها همواره به اشکال گوناگون ابعاد زندگی خود را مورد ارزیابی قرار داده اند.
از نظر قدمت تاریخی به استناد منابع موجود، مقامات چینی قریب ۴۰۰۰ سال پیش برای انتخاب کارکنان خود آزمون برگزار میکردند (پاپهام، ۱۹۷۵، به نقل از کیامنش، ۱۳۷۰).