۵ – جهت گیری شغلی
وبر معتقد بود سازمانی که اصول بروکراسی را دقیقا به مرحله اجرا گذارد “بروکراسی ایده آل ” قادر خواهد بود که بالاترین درجه کارآیی ومنطقی ترین روش انجام کارها وکنترل ضروری را داشته باشد .او این نوع سازمانها را به خاطردقت ، ثبات ، انضباط و اطمینان به انجام کارهای محول شده به انواع دیگر سازمانها ترجیح می داد . ( نکویی ، ۱۳۷۹ :۲۴ ).
*دوره نئوکلاسیکها (نهضت روابط انسانی )
تئوری نئوکلاسیک را اغلب ” نهضت روابط انسانی ” نیز نامیده اند .همچنان که از نام آن پیداست ، این تئوری بر پایه تئوری کلاسیک بنا شده است . به زبانی ساده ، این نظریه همان نظریه کلاسیک اصلاح شده ، کاملتر شده ویا به عبارتی ، توسعه یافته است . فرض اساسی تئوری کلاسیک جدید این است که روی جنبه های اجتماعی وروانشناسی کارگر ، به عنوان یک فرد وگروه کاری او باید تاکید شود .نگرشی که کلاسیک ها از سازمان وانسان داشتند ، برروی ساختار ونظم وترتیب ، سازمان رسمی ، عوامل اقتصادی وهدف عقلایی متمرکز شده بود. درحالی که ، کلاسیک جدید ، روی عوامل اجتماعی کار با سازمان غیر رسمی واحساسات انسانی تاکید می ورزد . (.هیکس ، ۱۳۸۷ : ۱۷۷)
تکوین تئوری نئوکلاسیک
این تئوری نیز همانند نظریه قبلی خود – تئوری کلاسیک – در خلال چندین قرن تکمیل شده است .به طور کلی می توان گفتن تا سالها ی اخیر ، به ویژه تا دو دهه ی ۱۹۲۰ و۱۹۳۰ میلادی ، هیچ پیشرفت یا تکوین متمرکزی از جریان فکری تئوکلاسیک پدید نیامده بود .دید گاه های اساسی ، اگر چه طی ۴۵۰۰ سال گسترده شده اند ، اما اغلب ، یکی هستند ونوشته های بر جای مانده ، نشان دهنده ی وجود فلسفه ی نئوکلاسیک از زمان های دور تا کنون است . ( همان منبع :۱۷۸ )
یکی از نخستین مطالعاتی که دوره کلاسیک را به کلاسیک نوپیوندداد ، تحقیقات هوگومانستربرگ [۱۱]بود : او بابکاربردن آزمونهای روانشناختی،تلاش کرد که به جستجوی کارگردرجه یک تیلوربپردازد (نکویی، ۲۹:۱۳۷۹)
مانستربرگ برای یافتن بهترین فرد مناسب یک شغل وهمچنین انطباق خود شغل با ویژگیها، مشخصات وتواناییهای انسانی ، تلاش بسیار کرد .یکنواختی ، خستگی وعوامل روانی وعوامل اجتماعی خارجی وفرهنگی روی فرد وعملکرد شغلی اش را تشریح کرد .(.هیکس ، ۱۷۹:۱۳۸۷)
مک گریگور [۱۲] با عنوان نمودن نظریه معروف خود اظهار داشت که بشر فطرتا از کار بیزار نیست … افراد از راه نیازهای برترشان ( همچون محترم بودن ورسیدن به موقعیت اجتماعی برتر و… ) بخوبی برانگیخته می شوند وهمه مردم تا حدودی نبوغ سازندگی دارند ودر شرایط دلخواه ، انسان مسولیت پذیر می باشد ( رضایی نژاد ، ۱۳۷۵ : ۳۰ )
اوج بررسی های روابط انسانی با آزمونهای دراز مدت التون مایو [۱۳] استرالیایی استاد دانشگاه هاروارد به همراه همکارش روثلیزبرگ[۱۴] در کارخانه بزرگ وسترن الکتریک در ایالات ” ایلنویز “[۱۵] می باشد.( نکویی ،۱۳۷۹: ۲۶)
هنوز هم آغازنهضت روابط انسانی( تئوری نئوکلاسیک ) با انجام آزمایشهای” هاتورن “شناخته می شودکه درخلال سالهای ۱۹۲۴تا۱۹۳۲ میلادی دنبال شد .گرچه سرچشمه آن راازگذشته های دور می توان مشاهده کرد ، اما مطالعات هاتورن ، بی شک نهضت را متبلور ساخت .( هیکس ،۱۳۸۷ :۱۸۲ )
مطالعات هاتورن نشان داد مراودات کارکنان براساس خواسته های گروهی است وارزش وهنجارهای گروهی وجمعی در شکل دادن به رفتار کارکنان ازاهمیت بالایی برخوردار است .این تحقیقات همچنین اهمیت توجه به احساسات وعواطف انسان رادرسازمان وموسسات وبه طور کلی درفعالیت های گروهی روشن می کند .( تورانی ، ۱۳۸۹ : ۲۵ )
از دیگر دانشمندان این دوره کریس آرجریس [۱۶]است که گری دسلر (۲) به نقل از می نویسد : (( سازمانهای جامد مانند آنچه نویسندگان کلاسیک توصیه می کردند مانع آن هستند تا افراد بتوانند از تمامی توانایی های خود استفاده کنند … مجبور کردن مردم به تبعیت از مقررات واطاعت بی چون وچرا از دستورات مانع رسیدن آنها به کمال می شود . این اهدف از طریق تشویق کارکنان به بی ارادگی وابستگی وزیر دستی تحقق می یابد ، مدیران باید کارکنان را به قبول مسولیت های بیشتر تشویق کنند وشرایط انعطاف پذیری را برای رسیدن آنها به بلوغ وکمال فراهم آورند ( گری دسلر ، ۱۳۷۱ : ۱۷ :۱۸ )
* دوره مدرن یا نظریه سیستمها (نظریه نوین )
این تئوری ، کلیه عناصرسازمان را مورد توجه قرار داده وکل سازمان وهمچنین ، اجزای تشکیل دهنده آن را با یک دید فراگیر می نگرد . نظریه پردازان جدید، سازمان رابه عنوان یک سیستم “وفاق پذیر”یا ” سازوار” مورد نگرش قرار می دهند که بقای آن ، منوط به تعدیل خود در مقابل تغییرات محیط خارج است .براساس این دیدگاه ، بین سازمان ومحیط خارج آن ، یک وابستگی متقابل وجود داشته وامکانات هر یک ، به دیگری بستگی دارد . در این نظریه ، برخورد پویای عناصر متشکله سازمان با یکدیگر ، ونیز برخورد آن با سازمانهای دیگر وهمچنین با محیط سازمان ، مورد تاکید قرار می گیرد . نظریه نوین ، سازمان را بدین ترتیب تعریف می کند : یک سازمان عبارت است از فرایندی ساختاری ، که در این فرایند،افراد برای اهدافی معین،درتماس متقابل با یکدیگرقراردارند.( هیکس ،۱۹۱:۱۳۸۷)
اکثر صاحب نظران معتقدند که دوره مدرن تئوری های سازمان با انتشار نظریات ” چستر بارنارد” در کتاب معروفش (( وظایف مدیر )) به سال ۱۹۳۸ آغاز شد بارنارد سازمان را یک سیستم اجتماعی می دانست وبر اهمیت محیط بر سازمان تاکید داشت .این دوجنبه از نظریات او بیشترین سهم را در شکل گیری تئوری مدرن مدیریت داشته است . ( نکویی ،۱۳۷۹ : ۲۸)
بارنارد ،فرد وسازمان ،مشتریان ومنابع تامین مواد اولیه واحد تجاری – به عنوان بخشی از محیط سازمان – را مورد توجه قرار داد .بینش او از سازمان بر تفاهم وسازش بین جنبه های رسمی و غیر رسمی سازمان بود .( هیکس ،۱۳۸۷ ، :۱۹۳)
روی هم رفته ، تئوری سنتی مدیریت ، سازمان را به صورت یک سیستم بسته تلقی می کردند که به اندازه ی کافی موجودیتی مستقل وخودکفا دارد وارتباط داخلی واعمال آن در درون می تواند بدون رجوع به محیط صورت گیرد ، حال آنکه در نظریه نوین ، سازمان یک سیستم باز فنی – اجتماعی ساختار تلقی می شود که برای رشد وکمال باید همواره خود را با عوامل متغییر داخلی ومحیط خارجی هماهنگ وسازگار کند ( تورانی،۱۳۸۹:۲۷)
حرکت به سوی سیستم های بازتر باعث مطرح شدن دیدگاه ” طراحی موقعیتی یا اقتضا” در سالهای ۱۹۷۰ میلادی شد . که البته این نظریه به نوبه خود ، ریشه تاریخی دارد . به طور صریح می توان گفت که این دیدگاه به آینده تاکید داشته و باریک بینی های محدود کننده نظریات قبلی را کنار گذاشته است . این طرح هنوز جنبه های انسانی را با قوت هر چه تمام تر دارا بوده ، ولیکن به علت وارد کردن سایر عوامل ، مانند تکنولوژی وسیستم اقتصادی در دیدگاه خود ، کاملتر تلقی می شود . شکل۲- ۱ چگونگی پدید آمدن دیدگاه اقتضا را در مورد طراحی سازمانها ومدیریت به تصویر کشیده است . بررسی سیستمی نظریه سازمان ، مدیون کمکهای نظریه پردازان کلاسیک در زمینه های مدیریت علمی ، بوروکراسی ومدیریت اداری است .بخش دیگری
از داده های مورد نیاز نظریه سیستم ها ، توسط نظریه پردازان انسانی مکتب کلاسیک جدید ونیز نظریه پردازان اقتصادی و کارشناسان روش های مقداری تامین شده است ۰ (هیکس ، ۱۳۸۷: ۲۱۱ )
باید گفت دیدگاه اقتضائی نیز ناشی از تئوری سیستم ها یا نظریه نظام گرایانه است . این دیدگاه را بطور خلاصه می توان بدین معنی دانست که محیط های گوناگون ، نیازمند روابط سازمانی متفاوتی است تاازاین طریق ، بیشترین کارایی حاصل آید .براین اساس دیگر ” یک تنها بهترین راه ” وجود ندارد ، خواه آن راه به شیوه ی کلاسیک تعیین شود ، خواه بر مبنای نظریات رفتاری.( تورانی ، ۱۳۸۹ :۲۹ )
بوروکراسی
(تئوری کلاسیک)
نظریه اداری
(تئوری کلاسیک)
نظریه
اقتضا در
سازمانها
مدیریت علمی
(تئوری کلاسیک)
نظریه نئوکلاسیک
نظریه نوین سیستمها
علوم اجتماعی و
رفتاری
علوم فنی
ومقداری
نظریه عمومی
سیستم ها
شکل ۲-۱ نمایی از چگونگی رشد و توسعه تئوری سازمان ومدیریت
شاید ” فیدلر ” با مطالعات خود در زمینه رهبری ، دیدگاه اقتضا را نامگذاری کرد . او نشان داد الگوی رهبری موثر ، به اثرات متقابل متغیرهایی مانند ساختار تقسیم کار وموقعیت وقدرت رهبری بستگی دارد . به طور کلی در مواردی که شرایط از نظر مدیریت ، مطلوب یا نامطلوب باشد ، طرح کلاسیک موثر واقع می شود . اما در شرایط مطلوبیت در حد متوسط ، طراحی رفتاری مفید خواهد بود . آنچه معمولا در سازمانها مشاهده می شود ، مطلوبیت در حد متوسط است .( هیکس ، ۱۳۸۷ : ۲۱۳ )
اندیشمندان نگرش اقتضائی به همه نظریه های مدیریتی بها داده و در پی شناسایی موقعیت هایی بر آمده اند که کاربرد یک یا ترکیبی از این نظریه ها را اقتضا می کند .کاربرد نگرش اقتضائی نیازمند بدان است که مدیران بتوانند موقعیت های گوناگون را بدرستی تشخیص داده وضعیت کنونی سازمان را با آن هماهنگ نمایند .( نکویی ، ۱۳۷۹ ، ۲۹ )
تکامل تئوری سازمانی
وضعیت کنونی تئوری سازمان ،ماحصل یک فرایند تکاملی است .با گذشت دهه های متمادی ، دانشگاهیان ومدیران با پیشینه های گوناگون ودیدگاههای مختلف سازمانها را مورد بررسی وتجزیه وتحلیل قرار داده اند .در این بررسی ها نظریه های نظریه پردازان به چهار دسته تقسیم شده اند که در ادامه ، مختصری از این نظریه ها را بیان می کنیم .
نظریه پردازان نوع اول
این نظریه پردازان ، تحت عنوان مکتب کلاسیک مشهورند .اصول یا مدلهای جهان شمولی را تدوین نموده اند که می تواند در همه وضعیتها به کار آید .از جمله نظریه پردازان این دوره می توان به فردریک تیلور ومدیریت علمی – هنری فایول واصول سازمان – ماکس وبر وبوروکراسی را نام برد
نظریه پردازان نوع دوم
موضوع مشترک در بین نظریه پردازان نوع دوم ، شناخت ماهیت اجتماعی سازمانها است این نظریه پردازان کسانی هستند که مکررا به عنوان بانیان مکتب روابط انسانی مطرح می شوند وسازمانها را به عنوان پدیده هایی متشکل از افراد و وظایف می دانند این نظریه پردازان نوعی دیدگاه انسانی در برابر دیدگاه ماشینی نوع یک ارائه دادند از جمله نظریه پردازان این دوره می توان به :
التون میو ومطالعات هاتورن – چستر بارنارد وسیستمهای تلفیقی – داگلاس مک گریگور و تئوری x-y وان بنیس ومرگ بوروکراسی اشاره کرد
نظریه پردازان نوع سوم
نه نظریه پردازان نوع اول ونه نوع دوم موفق به ارائه مدارک وشواهدمحکمی نشدند که ثابت کنند ، راه پیشنهادی آنها بهترین بوده ودر همه ی شرایط کاربرد دارد تضاد بین تز وآنتی تز منجر به یک سنتز شد که رهنمود بهتری را برای مدیران فراهم کرد ، آن سنتز دیدگاه اقتضایی بود .از جمله نظریه پردازان این دوره می توان به :
راهنمای نگارش پایان نامه درباره : ارتباط بین آگاهی مدیران از وظایف مدیریت و نحوه تصمیم ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین