۲/۸
نمره کل
۹/۶
پیشنهادات متخصصین داخلی و خارجی درباره پروتکل طراحی شده بر اساس شاخصهای پنج گانه در جدول ۴-۴ به طور خلاصه نشان داده شده است:
جدول ۴-۴٫ پیشنهادات متخصصین داخلی و خارجی درباره پروتکل طراحی شده بر اساس شاخص ها
بازخوردها و پیشنهادات متخصصین بر اساس شاخص های تدوین شده
میزان انطباق با تئوری: اکثر متخصص داخلی و خارجی در شاخص انطباق با تئوری فراتشخیصی و طراحی پروتکل بر اساس فرایند افکار تکرارشونده منفی و متغیرهای مرتبط با آن نمره بالایی به پروتکل طراحی شده دادند، ولی برخی پیشنهادات برای افزایش کارایی پروتکل طراحی شده مطرح کردند. برای مثال، این افراد اظهار میکردند که بخش «افزایش انگیزه برای شرکت در درمان (بخش اول ماژول اول)» مرتبط با تئوری فراتشخیصی مبتنی بر نظریه نیست و از اجزای پروتکلهای فراتشخیصی عملگرا محسوب میشوند. همچنین بخش افزایش تحمل بلاتکلیفی از عوامل اختصاصی برخی اختلالهای اضطرابی است و در موازات اهداف پروتکلهای فراتشخیصی مبتنی بر نظریه نمی باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
میزان انطباق با اصول درمان شناختی رفتاری: اکثر متخصص داخلی و خارجی نمره بالایی در این شاخص به پروتکل طراحی شده دادند و برخی پیشنهادات بر ای کارایی بیشتر پروتکل مبنی بر تشریح بیشتر منطق تکنیکهای انعطافپذیری توجه (تکنیک آموزش توجه و تکنیک توجه آگاهی انفصالی) در ماژول سوم، تکنیکهای پذیرش برای بعد درونی اجتناب تجربهگرایانه بود، چون این متخصصین معتقد بودند که تفهیم این مفاهیم به دلیل ماهیت پیچیدهشان مشکل است و باید برای لزوم بکارگیری آنها، هم در قالب اکتشاف هدایت شده و گام به گام پیش رفت و هم برای روشن شدن محتوای آنها از مثالها و استعارههای بیشتری استفاده شود. از دیگر پیشنهادات متخصصین منسجم کردن ساختار جلسات بر اساس الگوی درمانهای شناختی رفتاری (تعیین دستور جلسه، تعیین اهداف جلسه، اجرای دستورالعمل با مشارکت مراجع، تعیین تکلیف، خلاصه کردن و بازخورد گرفتن) بود، استفاده بیشتر از مثالهای خود مراجعین در طول جلسات برای تفهیم تکنیکها، طراحی کاربرگهای مربوط به هر ماژول و تکنیکهای مربوط به آن از دیگر توصیههای متخصصین داخلی و خارجی در زمینه شاخص انطباق با اصول درمان شناختی رفتاری بود.
میزان انسجام محتوای پروتکل طراحی شده: یکی از بیشترین ایرادات متخصصین داخلی و خارجی وارد شده به پروتکل در ارتباط با انسجام محتوای پروتکل طراحی شده بود. در واقع، نظر اکثر متخصصین داخلی در ارتباط با شاخص انسجام محتوای پروتکل طراحی شده این بود که در انتهای هر ماژول زمینه برای اجرای ماژول بعدی فراهم نشده است و در ابتدای هر ماژول پلی به ماژول قبلی نزده شده است و این گونه به نظر میرسد که پروتکل به صورت حلقههای متصل از هم در کنار هم قرار گرفتهاند. برای اینکه مراجع درک درستی از روند جلسات درمانی داشته باشد و همکاری لازم در جین جلسات و اجرای تکالیف در بیرون از جلسات درمانی داشته باشد، توصیه شد که در پایان جلسات زمانی برای گریز به مطالب جلسات و ماژول بعد و همچنین زمانی در ابتدای هر جلسه یا ماژول برای مرور مطالب جلسات قبل و بازبینی تکالیف در نظر گرفته شود. از دیگر نظرهای این متخصصین مربوط به ماژول اول بود و برخی از آنها معتقد بودند که به جای بخش اول ماژول که یک مبحث غیر اختصاصی است (افزایش انگیزه برای شرکت در درمان)، بخش دوم ماژول یعنی آشنایی با فرایند کلی درمان بیشتر تشریح شود و روند درمان فراتشخیصی و تفهیم نقش انعطافپذیری توجه در شکل گیری اختلالهای هیجانی با بهره گرفتن از مثالهای خود مراجعین بیشتر شفافسازی شود. یکی دیگر از ایرادات وارده به انسجام محتوای پروتکل مربوط به عدم تحمل بلاتکلیفی بود. اکثر متخصصین بر این باور بودند که سازه عدم تحمل بلاتکلیفی مرتبط با اختلالهای اضطرابی به ویژه اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی اجباری است و نقش زیادی در تبیین علایم سایر اختلالهای اضطرابی و افسردگی ایفا نمیکند و شواهد علمی نیز از این یافته حمایت می کند و از آنجایی که پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی برای اختلالهای همایند اضطرابی و افسردگی طراحی شده است، بنابراین بهتر است که حذف شود. از دیگر ایرادات وارد به پروتکل توسط متخصصین داخلی و خارجی میتوان به عدم ارزیابی در طول جلسات درمان اشاره کرد. اکثر آنها بر این باورند که باید مقیاسهای کلی در ارتباط با کاهش هیجانهای منفی مورد استفاده قرار گیرد تا مراجعین بتوانند روند بهبودی خود را بر اساس یک مقیاس واحد در طول درمان مشاهده کند تا هم مشارکت آنها بیشتر شود و هم انگیزه بیشتری برای ادامه جلسات درمان داشته باشند
مرتبط بودن تکالیف طراحی شده در هر ماژول: یکی از بیشترین ایرادات متخصصین داخلی و خارجی وارد شده به پروتکل در ارتباط با تکالیف طراحی شده با هر ماژول بود و اکثر متخصص داخلی و خارجی اتفاق نظر داشتند که اولاً تکالیف ارائه شده مبهم است و دستورالعمل آنها به طور دقیق برای مراجعین تشریح نشده است، ثانیاً منطق زیربنایی این تکالیف در طول جلسات درمانی به اندازه کافی تفهیم نشده است و تأثیر این تکالیف در ارتباط با کاهش علایم مراجع کمتر توضیح داده شده است و این امر زمینه را برای کاهش مشارکت مراجع فراهم می کند، سوماً زمانی برای بررسی سؤالات مراجع درباره نحوه انجام تکالیف در نظر گرفته نشده است، در پایان به این مطلب اشاره کرده اند که موانع احتمالی برای انجام تکالیف لحاظ نشده است.
توالی ماژولهای تنظیم شده: اکثر متخصصین داخلی و خارجی متفقالقول بودند که توالیهای تنظیم شده برای ماژولهای درمانی مناسب است و یکی از نقاط قوت این پروتکل محسوب میکردند. چون در این پروتکل ابتدا یک دید کلی درباره مشکلات هیجانی و روند درمان فراتشخیصی به مراجعین داده می شود، سپس با توجه به مشکلات هیجانی آنها به مفاهیم خودآگاهی هیجانی و برخورد انفصالی با هیجانها پرداخته می شود. در طول ماژول سوم بر دلایل ایجاد و تداوم هیجانها، یعنی همان افکار تکرارشونده منفی و انعطافناپذیری توجه تمرکز میشد و راهبردهایی برای رهایی از این سبک تفکر تکراری و سوگیری توجه آموزش داده میشد. در ماژول چهارم، به سوی تفهیم تداوم افکار تکرارشونده منفی، یعنی همان باورهای فراشناختی مثبت و منفی گام برداشته میشد و برای کاهش این افکار منفی، باورهای فراشناختی مذکور به چالش کشیده میشد و در طول ماژول پنجم، راهبردهای درونی و بیرونی اجتنابی مراجعین از طریق تکنیکهای مبتنی بر مواجهه و پذیرش مورد هدف درمان قرار میگرفت و در پایان برای حفظ دستاوردهای درمان و جلوگیری از برگشت علایم، ماژول پیشگیری از عود با هدف مرور عوامل درمانی، شناسایی عوامل درونی و بیرونی خطر و راهبردهای مقابله با آنها در دستور کار این پروتکل قرار گرفت. ولی برخی از آنها انتخاب عدم تحمل بلاتکلیفی را با توجه به توضیحات مربوط به شاخص انسجام محتوای پروتکل ضروری نمیدانستند و بیشتر یک عامل اختصاصی برای برخی اختلالهای اضطرابی قلمداد میکردند و مغایر با هدف بنیادین پروتکلهای فراتشخیصی مبتنی بر نظریه (تمرکز بر فرآیندهای مشترک اختلالهای اضطرابی و افسردگی) قلمداد میکردند. همچنین برخی دیگر از این متخصصین بخش «افزایش انگیزه برای شرکت در درمان» را یکی از عوامل پروتکلهای فراتشخیصی عملگرا ذکر کرده بودند و ضرورت آن را در پروتکلهای فراتشخیصی مبتنی بر نظریه و یکپارچهنگر را احساس نمیکردند.
گام پنجم: بعد از اعمال تغییرات پیشنهادی متخصصین داخلی و خارجی تحت نظارت اساتید راهنما و مشاور، نسخه نهایی پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی (TTRNT) تدوین شد. قبل از معرفی محتوای پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی، ابتدا به تغییرات انجام شده در پروتکل اولیه بر اساس پیشنهادات و توصیه متخصصان داخلی و خارجی پرداخته می شود:
حذف قسمت «افزایش انگیزه برای شرکت در درمان» از ماژول اول درمان و تشریح بیشتر روند کلی درمان فراتشخیصی با بهره گرفتن از مثالهای خود مراجعین و تدوین مطالبی برای آشنایی بیشتر مراجعین درباره انواع اختلالهای اضطرابی و افسردگی
حذف بخش افزایش تحمل بلاتکلیفی در ماژول چهارم برای تحقق اهداف پروتکلهای فراتشخیصی مبتنی بر نظریه و تمرکز بیشتر بر روی مؤلفه های مشترک اختلالهای اضطرابی و افسردگی
عملیاتی کردن تکالیف طراحی شده در هر ماژول و تشریح بیشتر منطق زیربنایی این تکلیفها با بهره گرفتن از مثالهای خود مراجعین و استعارهها
اختصاص زمان لازم برای پاسخگویی به سؤالات مراجعان درباره تکالیف محول شده و ارتباط آنها با علایم و مشکلات هیجانی مراجعین
تشریح بیشتر منطق تکنیکهای انعطافپذیری توجه (تکنیک آموزش توجه و تکنیک توجه آگاهی انفصالی) در ماژول سوم صورت گرفت. برای بررسی تعیین میزان انتظار مراجع از اثربخشی تکنیکهای مذکور یک مقیاس ۱۰۰ درجهای طراحی شد و سطوح پایین اعتبار مراجعین (یعنی کمتر از ۴۰) مورد بررسی مجدد قرار میگرفت تا درمانگر از اهمیت بکارگیری این تکنیکها از دید مراجع اطلاع حاصل کند. پس از به کار بردن شیوهی فوق درمانگر از مراجع میخواهد که شدت تمرکز بر خود را با بهره گرفتن از مقیاس دو وجهی درجهبندی کند. کاهش ۲ درجه در جلسهی اول معمول است. شکست در رسیدن به این سطح تغییر نشان دهندهی مشکلات مربوط به عدم آشناسازی درست با این تکنیکها است که باید بررسی شوند. در چنین مواردی لازم است تا تکنیکها آموزش توجه و توجه آگاهی انفصالی با ایجاد تغییرات ضروری تکرار شود. در این شرایط دغدغههای مراجع مثل تغییر در راهبرد مورد چالش قرار گرفته و بررسی میشود. همچنین درمانگر دربارهی تجربههای معمولی که ممکن است پس از اجرای این تکنیک اتفاق بیفتد، صحبت میکند. این تکنیک تغییرات ادراکی مثل افزایش حساسیت موقت و متوسط به محرکهای بیرونی و تجربههای فراشناختی ایجاد میکند که ممکن است برای مراجعان غیر معمول باشد، مثل تجربهی سکون موقت ذهنی که طبیعی است. در پایان به بررسی موانع برای اجرای این تکنیکها در طول ماژول سوم پرداخته شد.
اختصاص زمان در پایان جلسات برای ورود به دستورالعمل جلسه بعدی و در نظر گرفتن زمانی در ابتدای جلسات برای پل زدن به مطالب جلسه قبل و بازبینی تکالیفهای محول شده
استفاده از استعارهها (استعاره چاپگر، استعاره دو مقیاس، مسابقۀ طناب کشی گذاشتن با هیولا و ناراحتی تمیز در مقابل ناراحتی کثیف، مثالهای بیشتر و تمرینهای عملی (تمرین رویارویی با آدم آهنی غول پیکر)، کاربرگهای مربوط به تمرینها و تکلیفها، مقیاسهای مندرج برای اطمینان درمانگر از تفهیم مراجع در ارتباط با مطالب و تکنیکهای مطرح شده برای تفهیم تکنیک پذیرش در ماژول پنجم صورت گرفت.
استفاده از مقیاسهای پایش پیشرفت کلی و تکمیل آن توسط مراجع در پایان هر ماژول. در واقع مراجع باید مقیاس آسیب و شدت عمومی اضطراب[۲۲۱] (OASIS) و مقیاس آسیب و شدت عمومی افسردگی[۲۲۲] (ODSIS) به عنوان مقیاسهای پایش پیشرفت کلی را در انتهای هر ماژول تکمیل کند و نمره کلی این مقیاسها را بر روی نمودار ارزیابی پیشرفت هفتگی ترسیم کند و جلسه بعدی همراه خود به نزد درمانگر بیاورد. این تکلیف به مراجع کمک می کند تا او در جریان پیشرفت درمان قرار گیرد.
دستور جلسه و اهداف درمانی مربوط به هر ماژول به طور خلاصه در قالب یک کاربرگ به مراجعین داده میشد تا در جریان فرایند درمانی مربوط به هر ماژول قرار بگیرند و در پایان جلسات درمانی بازخورد در مورد ماژول مربوطه از مراجعین گرفته میشد.
در ادامه این بخش، ماژولهای نهایی شده پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی (TTRNT) به تفکیک ارائه شده اند:
ماژول ۱: آشنایی با اختلالهای هیجانی و درمان فراتشخیصی
با توجه به اهمیتی که مؤلفه آشناسازی اولیه بیمار با اختلال و روند کلی درمان در رویکرد شناختی رفتاری دارد، ماژول اول درمان به آشناسازی بیمار با اختلالهای هیجانی و روند کلی درمان فراتشخیصی اختصاص یافت. اهداف کلی این ماژول شامل آشنایی کلی مراجع با اختلالهای هیجانی و لزوم بکارگیری درمان فراتشخیصی برای اختلالهای هیجانی همزمان او است. محتوای اصلی این ماژول، آشنایی مراجع با روند درمان، ماهیت هیجانهای منفی و ناخوشایند و تأثیر مخرب آنها بر عملکرد افراد است. در طول این ماژول انتظار میرود تا بیمار آگاهی بیشتری درباره علائم اختلالهای هیجانی خود و همبودی آنها کسب کرده و لزوم بکارگیری درمان فراتشخیصی برای اختلالهای همبود خود را درک کند.
ماژول ۲: خودآگاهی هیجانی و ذهنآگاهی هیجانی
ماژول دوم درمان، گامی به سوی تفهیم این موضوع بود که درگیر شدن در هیجانهای ناخوشایند در بلندمدت نهتنها شدت آنها را کاهش نمیدهد، بلکه باعث تداوم آنها هم می شود. این موضوع با مطرح کردن مثالهای واضح از جانب بیمار وضوح بخشی شد. گام مهم دیگری که در این جلسه برداشته شد و پایهای برای جلسات بعدی قرار گرفت، آشنایی با خودآگاهی هیجانی یعنی شناسایی هیجان و عدم درگیری با آن بود. در طول این ماژول سعی شد مراجع به سمت ذهنآگاهی هیجانی پیش برود و به جای یک تفسیر کننده خوب، در یک موضع تماشاگر حرفهای در برابر هیجانهای منفی و ناخوشایند قرار گیرد. این امر مقدمهای برای اجرای تکنیکهای معطوف به انعطافپذیری توجه در ماژول بعدی بود. اهداف اصلی این ماژول شامل آموزش مهارت خودآگاهی هیجانی و ذهن آگاهی هیجانی است. محتوای هدف اول این ماژول آموزش روانشناختی در مورد ماهیت هیجانها، مؤلفههای اصلی تجربه هیجانی و مفهوم پاسخهای آموخته شده است تا بیمار بتواند با پایش و جستجوی تجربههای هیجانی خود، آگاهی بیشتری نسبت هیجانهای منفی و الگوهای پاسخدهی هیجانی خود کسب کند. محتوای هدف دوم این ماژول یعنی مهارت ذهن آگاهی هیجانی به این شرح است که هیجانهای منفی خود را بدون قضاوت و تلاش برای بازداری آنها، تجربه کنند. در این مرحله از درمان درمانگر به مراجع یادآوری می کند که هیجانها همانند امواج دریا میآیند و میروند و اوج میگیرند و سپس فروکش می کنند، پس حضور آنها را مورد شناسایی قرار دهد و از حالت چسبندگی به هیجانها خارج شود.
ماژول ۳: آشنایی با افکار تکرار شونده منفی و راهبردهای کاهش آن
در ماژول سوم درمان که مهمترین ماژول درمانی محسوب می شود، آشناسازی با سازه افکار تکرارشونده منفی در قالب مثالهای واضح بیمار در دستور این ماژول قرار گرفت. گام بعدی این ماژول آموزش تکنیکهای توجه آگاهی انفصالی و آموزش توجه برای رهایی از افکار تکرارشونده منفی است. در این ماژول مراجع باید به این باور برسد که افکار تکرارشونده منفی هیچ کمکی به او نمیکند و باید فقط افکار را یک فرایند ذهنی در نظر بگیرد (نه فکری که بر روی هیجانها و رفتار تأثیر می گذارد) و با آنها درگیر نشود و توجه خودش را که قبلاً بر روی آن قفل شده است آزاد کند. اگر مراجع بتواند به این مرحله دست یابد زمینه برای کاهش راهبردهای مقابلهای ناسازگار فراهم می آید. تکنیک آموزش توجه در این ماژول انعطافپذیری توجه مراجع را افزایش میدهد و منجر به سیالی تخصیص توجه او میگردد. تکنیک توجه آگاهی انفصالی نیز در کنار تکنیک آموزش توجه علاوه بر این که به تمرکز زدایی شناختی مراجع کمک می کند، بلکه فراآگاهی مراجع را افزایش میدهد تا مراجع بتواند از سطح عینی ذهن بتواند به سمت سطح فراشناختی حرکت کند. قرار دادن این دو تکنیک در کنار هم، یک اثر همافزایی برای دستیابی به انعطافپذیری توجه و فراآگاهی مراجع ایجاد می کند. قرار دادن این ماژول در اواسط درمان از این منظر مؤثر است که از یک طرف مراجع با اصول روانشناختی و مؤلفه های هیجان آشنا شده باشد و بعد با این مؤلفه مواجه شود و از طرف دیگر زیربنایی برای تکنیکهای بعدی درمان از جمله باورهای فراشناختی مرتبط با افکار تکرارشونده منفی و تکنیکهای مواجهه و پذیرش برای کاهش اجتناب تجربهگرایانه است. اهداف اصلی این ماژول شامل آشنایی با افکار تکرارشونده منفی، ارائه تکنیک آموزش توجه و تکنیک توجه آگاهی انفصالی برای کاهش افکار تکرارشونده منفی است. درمانگر در این ماژول در ابتدا سعی می کند که بیمار را با افکار تکرارشونده منفی به عنوان عامل اصلی فراتشخیصی در اختلالهای اضطرابی و افسردگی آشنا کند و این سازه را در قالب مفاهیم نشخوار فکری، نگرانی، وسواس فکری، اشتغال ذهنی، تهدیدیابی، خودپایشی و هر نوع افکار تکرارشونده منفی برای بیمار معرفی می کند. درمانگر بعد از این که مفهوم افکار تکرار شونده و ارتباط آن را با اختلالهای هیجانی به مراجع توضیح داد، تکنیکهای آموزش توجه و توجه آگاهی انفصالی برای کاهش این افکار سمج و تکراری به مراجع آموزش میدهد. درمانگر در طی این ماژول سعی می کند که از طریق این دو تکنیک انعطافپذیری توجه بیمار را افزایش دهد و او را از دام افکار تکرارشونده منفی رها کند.
ماژول ۴: ارزیابی باورهای فراشناختی و بازسازی مجدد
در ماژول چهارم درمان، مؤلفه محوری اصلاح باورهای فراشناختی مرتبط با افکار تکرارشونده منفی مورد توجه قرار گرفت. از آنجایی که باورهای فراشناختی نقش اساسی در تداوم افکار تکرارشونده دارند، پرداختن به این مؤلفه، بعد از معرفی شدن افکار تکرارشونده منفی در ماژول قبلی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این ماژول ابتدا باورهای فراشناختی مثبت که باعث شروع چرخه افکار تکرارشونده منفی میشوند، به چالش کشیده می شود. بر طبق این مدل، فعال شدن این باورها، لزوم به کارگیری افکار سمج تکراری را مسجل میسازد. بنابراین درمانگر با بهره گرفتن از تکنیکهای کلامی مانند اسنادسازی مجدد کلامی یا جستجوی شواهد و یا تکنیکهای آزمایش رفتاری سعی در تضعیف این باورها دارد. بعد از این که باورهای فراشناختی مثبت تا حد ممکن تضعیف یافت، به چالش کشیدن باورهای فراشناختی منفی که لزوم بهکارگیری راهبردهای توقف فکر مانند سرکوب کردن فکر، جایگزین کردن افکار منفی، پرت کردن حواس را فراهم میسازد، در دستور کار این ماژول قرار میدهد. در واقع وقتی این باورهای فراشناختی منفی فعال میشوند، باورهای مرتبط به خطرناک و مضر بودن افکار تکرارشونده منفی راه اندازی می شود و مراجع سعی می کند که سریعاً این افکار را با راهبردهایی که همان راهبردهای درونی اجتناب تجربهگرایانه است، قطع کند. این عمل نهتنها فراوانی این افکار ناخوشایند را کاهش نمیدهد بلکه هم شدت آنها را افزایش میدهد، هم لزوم بهکارگیری اجتناب تجربهگرایانه را مقدم میداند و هم انعطافپذیری توجه را با مشکلاتی مانند قفل شدن توجه بر افکار تکرارشونده منفی مواجه می کند. در واقع، فعال شدن همزمان باورهای فراشناختی مثبت و منفی مراجع را درگیر یک ذهنیت دوگانه درباره افکار تکرارشونده منفی می کند که از یک طرف این افکار را مفید میداند و همزمان آنها تهدیدی جدی برای سلامت روان و یا حتی جسم خود تلقی می کند. بنابراین مورد هدف قرار دادن این باورهای فراشناختی، درست بعد از معرفی افکار تکرارشونده منفی، می تواند در بهبود علایم روانشناختی بیماران و کاهش راهبردها و افکار ناخوشایند آنها بسیار راهگشا باشد. اهداف اصلی این ماژول شامل آشنایی بیمار با باورهای فراشناختی[۲۲۳] مربوط به افکار تکرارشونده منفی و به چالش کشیدن آنها است. درمانگر در ابتدا سعی می کند که بیمار را با باورهای فراشناختی منفی و مثبت مرتبط با افکار تکرارشونده منفی آشنا کرده و به کمک بیمار آنها را شناسایی کند. در مرحله بعدی درمانگر به کمک تکنیکهای اسنادسازی مجدد کلامی و آزمایشهای رفتاری، باورهای فراشناختی منفی که در دو حوزه کنترلناپذیری و خطرناک بودن افکار تکرارشونده منفی است، را به چالش میکشد. در مرحله پایانی، بعد از این که باورهای فراشناختی منفی به طور کامل اصلاح شدند، در جهت اصلاح باورهای فراشناختی مثبت مرتبط با افکار تکرارشونده منفی ماژول برمیدارد و سعی می کند از طریق برخی از تکنیکهای اسنادسازی مجدد کلامی و آزمایشهای رفتاری این باورها را به چالش بکشد و آنها را اصلاح کند.
ماژول ۵: مواجهه تدریجی با اجتناب تجربه گرایانه
در ماژول پنجم، تمرین مواجهه و پذیرش با اجتناب تجربهگرایانه، به صورت عملی مورد توجه قرار میگیرد. مراجعین با بهره گرفتن از اجتنابهای رفتاری، هیجانی و شناختی سعی دارند که موقعیتها، افکار و هیجانهای ناخوشایند را کاهش دهند ولی غافل از این که این راهبردها نتایج معکوسی به دنبال دارند. در این ماژول درمانگر به مراجعین کمک می کند تا از طریق دو دسته راهبردی بیرونی و درونی (مواجهه رفتاری به عنوان راهبرد بیرونی برای رویارویی با موقعیتهای واقعی ناخوشایند و برانگیزاننده هیجانهای منفی و تکنیکهای پذیرش به عنوان راهبرد درونی برای رویارویی با افکار، خاطرات، هیجانها و تصاویر دردناک، ناخوشایند، غمناک و اضطرابزا) با پدیده های عینی و ذهنی ناخوشایند مواجه شوند. این رویارویی همه جانبه گامی به سوی تفهیم این موضوع بود که مراجعین به موازات ماژولهای قبلی و در تکمیل آنها به بیاعتبارسازی ذهنی، تمرکززدایی شناختی، بیخطرسازی پدیده های ذهنی و عینی، پردازش هیجانی و در نهایت آزادسازی و انعطافپذیری منابع تخصیص توجهی دست یابند. اهداف اصلی این ماژول شامل آشنایی بیمار با مفهوم اجتناب تجربهگرایانه و آموزش تکنیکهای پذیرش و مواجهه برای کاهش اجتناب تجربهگرایانه است. درمانگر در ابتدا اجتناب تجربهگرایانه را با عدم تمایل به تجربه پدیده های ناخوشایند درونی (مثل عواطف، احساسات، شناختها یا تکانههای ناخوشایند) و بیرونی (موقعیتها، افراد، مکان) و استفاده از راهبردهای اجتنابی درونی و بیرونی به بیمار معرفی می کند.
ماژول ۶: پیشگیری از عود و آمادگی مراجع برای اتمام درمان
ماژول پایانی پروتکل درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی به پیشگیری از عود اختصاص دارد. این مرحله نهایی درمان به گونه ای طراحی شده است تا به مراجعان کمک نماید تا از دستاوردهای ناشی از درمان نگهداری نمایند و در طول زمان، پیشرفت خود را افزایش دهند. اگرچه ماهیت محدود بودن طول درمان شناختی رفتاری در ابتدای درمان توضیح داده شد، اغلب مراجعان پس از چند ماه، در پایان دادن به درمان با مشکل مواجه میشوند. به همین دلیل، مهم است هنگامی که درمان به پایان میرسد، مراجعان به مهارت های خود ایمان داشته باشند و برای بهبود روند بهبود در طول زمان خوشبین باشند. در این پروتکل سعی شد ماژول پایانی شامل مرور اطلاعات و مهارت های فراگرفته شده در طول درمان باشد. همچنین باید مراجعان را ترغیب نمود تا مهارت های جدید خود را به کار ببندند و برای مقابله با عوامل استرس زا آماده باشند. بسیاری از مراجعان بهبودهای حاصل از درمان را بیاهمیت جلوه می دهند، تنها به این دلیل که نسبت به فرایند طی شده آگاه نیستند. درمانگر می تواند نه تنها با تشویق مرتب موفقیتها با این حالت مقابله کند، بلکه روند بهبود را هر هفته به صورت کتبی ثبت نماید.
گام ششم: همانطور که در فصل سوم مطرح شد، پروتکل طراحی شده (TTRNT) به منظور اعتباریابی مقدماتی با بهره گرفتن از طرح موردی، بر روی سه بیمار مبتلا به اختلالهای اضطرابی و افسردگی همایند اجرا شد. مطالعه مقدماتی بهمنظور محک زدن روند اجرای پروتکل انجام شد و اهداف آن عبارت بودند از: (۱) بررسی میزان کاربردی بودن و قابلیت اجرایی پروتکل، (۲) شناسایی نقصهای پروتکل طراحی شده و (۳) بررسی نظر متخصصین درباره ضریب تطابق جلسات درمانی با پروتکل طراحی شده.
الف) بررسی میزان کاربردی بودن و قابلیت اجرایی پروتکل طراحی شده: در این مرحله سعی شد با توجه به نتایج پژوهش مقدماتی، میزان کاربردی بودن پروتکل و پایش اولیه صورت گیرد تا نقصهای احتمالی در محتوای پروتکل و نحوه اجرای آن اصلاح شوند. در زیر نتایج این پژوهش مقدماتی ارائه شده است: