«رزق بخشش مدام و پیوستهای است که گاهی دنیوی و زمانی اخروی است. گاهی نصیب و بهره را هم، رزق، گویند.»[۸۴] با توجه به تعریف فوق رزق هم بخششهای دنیوی را شامل میشود و هم اخروی.آیاتی از قرآن کریم مبین این تعریف است: «کلوا من طیبات ما رزقناکم»[۸۵] و «و النخل باسقات لها طلع نضید رزقا للعباد»[۸۶] در این آیه چون سخن از بندگان است، منظور پاداش اخروی است.
۱-۸-۳-۱-۳-۱٫ انواع رزق
رزق و روزی دنیوی
شامل آب و غذا و هر آنچه بدن برای رشد و ادامه حیات به آن نیاز دارد. «فلیاتکم برزق منه»[۸۷] یعنی طعامی که موجودات و انسان باآن تغذیه میشوند.
رزق مغز: فکرها با تدبیر و توجه، رزق مغز را تشکیل میدهند.
رزق عقل: با یقین و شناختی که نتیجه کار فکر است، رزق عقل محسوب میشوند.
رزق قلب: رزق قلب با محبت و عشق حق که نتیجه کار عقل است، تامین میشود.
رزق روح: رزق روح با عبادت و قرب حق که نتیجه کار فکر و عقل و قلب است، تغذیه میشود.
در ادعیه شیعه منظور از درخواست رزق، روزی و غذای دنیایی نیست، بلکه رزق را برای روح، قلب و عقل طالبند تا روز به روز بر محبتشان به خدا افزوده شود و به قرب حق نایل شوند. امام زین العابدین در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی که خواهد آمد از خداوند میخواهد ضمن برخوردار شدن از مواهب و بخششهای حق، زیارت خانهاش و قبر پیامبر را روزیاش قرار دهد: «اللهم اشغلنا بذکرک واعدنا من سخطک و اجرنا من عذابک و ارزقنا من مواهبک و انعم من فضلک و ارزقنا حج بیتک الحرام و زیاره قبر نبیک: خدایا ما را مشغول به یاد خودت کن و ما را از غضب و عذاب خود پناه ده و بخششها و مواهبت خود را روزی ما کن و از فضلت ما را نعمت ده و ما را حج خانهات و زیارت قبر پیامبرت روزی کن.»[۸۸]
امام ابتدا از خداوند رزقهای روحی و معنوی میخواهد و فقط یاد خدا را خواستار است و از معبود خویش میخواهد او را از عذاب اخروی نجات دهد و زیارت پیامبر و حج را طالب است؛ زیرا رزقهایی هستند که انسان را به حضور حق میرساند و از غیبتها و غفلتها نجات میبخشد. رزقهای معنوی و روحانی مهمتر از رزقهای دنیوی و مادیست، زیرا انسان تنها جسم نیست، بلکه عقل و روح نیز دارد و هر کدام نیاز به رزق و روزیای دارند. «غذای فکر از تدبر، توجه و تمرکز تامین میشود و شناختهایی به دست میآید که رزق عقل را فراهم میسازد و یقینها سبز میشود که نیاز سنجش و تعقل ماست و با این سنجش بهترین آشکار میشود و با مشخصشدن بهترینها، دل ما و احساس ما رزق خویش را مییابد که رزق دل عشق و محبت است و این محبت هم اطاعت را به دنبال میآورد و قربی را هدیه میکند که رزق روح ماست.»[۸۹]
امام در بخشی از مناجات خمس عشره میفرماید: «الهی فلما غذیتنا بلطفک و ربیتنا بصنعک فتمم علینا سوابع النعم و ادفع عنا مکاره البقم و آتنا من حظوظ الدارین: خدایا چنانچه ما را در اول به لطف خود غذا دادی و به دست خود پروریدی پس تمام کن بر ما نعمتهای فراوان را٬ دفع کن از ما عذابهای سخت را و بده به ما از بهرههای دنیا و آخرت.»[۹۰]
در این فراز از دعا امام سجاد نیز به موضوعاتی مانند روزی و گسترش آن اشاره کردهاند، اگرچه معمولاً در دعاهای ائمه اطهار موضوعات معنوی و خواستهایی از این دست مطرح میشود، اما هر جا سخن از طلبهای مادی و دنیوی است، در پی آن علت خواسته را بیان میکند که نعمتها و توانمندیهای دنیوی عاملی شود برای خدمت و بندگی خداوند رحمان .
«باید شناختها و محاسبهها عشق، ایمان، عمل و طاعت رزقهای وسیع ما باشد و مغز، قلب، روح و عقل ما را سرشار کند. برای اینکه در این مراحل بهطور کامل بتوانیم پیش برویم باید برای رزق بدنمان هم فکری کنیم که حرکت و عمل صالح، وابسته به رزق سالم است.»[۹۱]
همچنین دعای زیبای مکارم الاخلاق که نمونه برجستهای از دعاهای معنوی برای خودسازی است، قسمتهایی از آن شامل طلب رزق است: «و اجعل اوسع رزقک علی اذا کبرت و اقوی قوتک فی اذا نصبت: و مقرر دار برایم وسیعترین روزیت را آنگاه که پیر شوم و نیرومندترین نیرویت را در وجود من عطا کنی هنگامی که وامانده شوم.»[۹۲]
این طلب روزی و قدرت نه برای پروراندن جسم و هوی و هوس است، بلکه به خاطر این است که در کهولت، نیروی عبادت و بندگی داشته باشد و احساس کسالت نکند، چنانچه در ادامه دعا این مطلب را بیان میفرماید: «و لا تبتلینی بالکسل عن عبادتک: و مرا به کسالت و مسامحه در عبادتت مبتلا مکن»؛ یا میفرماید: «و ارزقنی صحه فی عباده: و تندرستی را برای عبادت روزیم کن.»[۹۳]
«امام خواهان رزقی است که «شامل غذا، لباس، تدبر، توجه، معرفت، یقین، ایمان، عشق، حرکت، عمل، قرب و وسعت روحی باشد وتمام وجود را در برگیرد.»[۹۴]
در دعای کمیل نیز مولای متقیان از معبود خویش چنین میخواهد: «ان تجعل اوقاتی من اللیل والنهار بذکرک معموره: خدایا لحظات و اوقات ما را در شب و روز، با یاد خودت آباد کن» زیرا کسی که تمام وقت به یاد خداست، مسئولیت خلق و رزقهای مختلف خلق به عهده اوست.»[۹۵] پس نتیجه میگیریم که امامان معصوم نیز در ادعیه و مناجات خود از خداوند طلب نیاز و حاجت را نه تنها برای خویش، بلکه برای همگان دارند، همچنین این نیازها هم دنیوی و هم معنوی و اخروی هستند .
۱-۸-۳-۱-۴٫ طلب هدایت
بخشی از ادعیه شیعه طلب هدایت و راهنمایی از پروردگاراست. امام هدایت را از خداوند میخواهد، زیرا به این نکته ایمان دارد که سعادت و شقاوت آدمی در دست اوست و خداوند هر که را بخواهد هدایت میکند و هر که را خداوند هدایت کند، رستگار میشود؛ بنابراین ایشان تنها از خداوند راهنمایی و هدایت میطلبند: «اللهم انی اسئلک الهدی والتقی و العفاف و الغنی و العمل بما تحب وترضی:من از تو هدایت و تقوا می خواهم ٬غنا و عفاف را می خواهم ٬عمل آن چه که تو دوست داری و می پسندی را طالبم.»[۹۶]
امام سجاد نیز در دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند هدایت و راهنمایی را خواهان است: «معرفتی یا مولای دلیلی علیک وحبی لک شفیعی الیک وانا واثق من دلیلی بدلالتک: ای سرپرستم، معرفت من راهنمای من است بهسوی تو و دوستیام برای من، شفیع من است به در گاه تو و من اطمینان دارم از راهنماییام به رهبری تو.»[۹۷]
در بخشهای مختلفی از ادعیه شاهد درخواست هدایت از جانب امامان هستیم. «بک عرفتک وانت دللتنی علیک :تو را بوسیله تو شناختم تو بر خودت مرا راهنمایی کردی.»[۹۸]
امامان شیعه با توجه به فرموده قرآن «انا علینا للهدی: به یقین هدایت کردن بر ماست»[۹۹] هدایت را تنها از خداوند خواستارند تا به واسطه هدایت مستمر او راه پر نشیب و فراز سلوک را بپیمایند.
۱-۸-۳-۲٫ عرض حال و نیاز در مناجاتهای شاعران
شاعران و عرفا نیز در اشعار خود عرض حال میکنند. آیا نیازهای ایشان مانند نیازهای دعاهای مأثور است؟ یا خواستهایشان تنها شامل مسائل مادی است یا خیر؟ هرگاه به دیوان شعرایی چون مولوی، عطار و سنایی نگاهی کنیم، ابتدا با نیایش و مناجات روبهرو میشویم، با تأمل و تفکر در مناجاتهای آنها در مییابیم که مناجاتهای ایشان نیز مانند ادعیه به بخشهای مختلفی تقسیم میشود که یکی از بخشهای مناجاتهای آنها عرض حال و نیاز است و این نیازها نیز انواع مختلفی دارد که میتوان آنها را چنین تقسیم کرد:
۱-۸-۳-۲٫ انواع طلب در مناجاتهای شاعران
۱-۸-۳-۲-۱٫ طلب تبدیل سیئات به حسنات
شاعران در مناجاتهای خود از خداوند میخواهند که بدیها و گناهانشان را به حسنات و نیکیها تبدیل کند. مولوی در رابطه با این خواسته چنین میسراید:
کای سجودم چون وجودم ناســــزا
مــر بـدی را تـو نـکــویی ده جــــزا
این زمیـن از حلم حــــق دارد اثــر
تـا نــجاست بـرد و گــــلها داد بــر
تـا بـــپــوشــد او پـــلیــدهـــای ما
در عـوض بـر روید از وی غـنـچهها[۱۰۰]
در ابیاتی که در بالا آمد مولوی ابتدا سجدههای خود را مانند خود بیارزش میداند و در حد ستایش رب خویش نمیانگارد و بعد از خدا میخواهد که بدیهای او را بهخوبی و نیکویی پاسخ دهد و بدیها را از بین ببرد و در عوض غنچههای نیکی برویاند.
و یا در جایی دیگر میگوید: