“زندگی خصوصی و امور خانوادگی و محل اقامت و مکاتبات هیچکس نباید مورد مداخلات خودسرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد. هرکس حق دارد در مقابل اینگونه مداخلات و حملات ناروا از حمایت قانون برخوردار گردد”.
قلمرو دولت
حریم خصوصی افراد از قلمرو حاکمیت حاکمان بیرون است و حق تعرض به این حریم برای کسی وجود ندارد. مولا علی(ع) در حال جنگ و صلح تلاش داشت تا حریم خصوصی افراد محفوظ بماند. به سربازان خود توصیه میفرمودند: “هیچ پردهای را ندرید و به هیچ خانهای داخل نشوید” (ابن اثیر، ۱۹۸۹: ۳۴۷). در همین ارتباط در توصیه به یکی از کارگزارن مالیاتی خود مینویسند: “مسلمانی را مترسان و اگر خود نخواهد به سراغش مرو… جز به اجازه صاحبانش به میان رمه آنها مرو”[۱۵۴] (شریفرضی، ۱۳۸۴: ن۲۵).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در واقع اسلام، خواهان محیطی است که از هر نوع هرج و مرج اخلاقی و اجتماعی به دور بوده، همه کس بتواند از عدالت اجتماعی و امنیت عمومی و حفظ آبرو و حیثیت شخصی برخوردار باشد. اسلام هر نوع عملی را که موجب ضرر، اهانت، شماتت، لعن و طعن، تحقیر، اذیت، آزار، ترسیدن و… دیگران باشد و یا باعث آبروریزی و سبب سلب امنیت شخصی و اجتماعی و لطمه به حیثیت مردم گردد، تحریم کرده است (قربانی، ۱۳۸۰: ۵۶۱). مستندات این امر را در آیات ذیل مشاهده خواهیم کرد:
حفظ حریم خصوصی
“(مریم به آن فرشته) گفت: همانا من از تو به خدای رحمان پناه میبرم، اگر پرهیزکاری (از من دور شو)”[۱۵۵] (مریم، آیه ۱۸). نباید به حریم افراد، سرزده وارد شد.
“ای کسانی که ایمان آوردهآید! به خانه هایی که منزل شما نییست پیش از آنکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید، وارد نشوید. این برای شما بهتر است، باشد که پند بگیرید. پس اگر کسی را در خانه نیافتید، وارد آنجا نشوید تا آنکه (به نحوی) به شما اجازه ورود داده شود و اگر به شما گفته شد که برگردید، برگردید (و ناراحت نشوید) این برای پاک ماندن شما بهتر است . وخدا به آنچه انجام می دهید داناست”[۱۵۶] (نور، آیه ۲۷و۲۸). معنای «استیناس» اجازه خواستن و اعلام ورود است که به گفته روایات میتواند با ذکر خدا باشد و یا صدای پا و سلام کردن و امثال آن.
“بر شما گناهی نیست که به منازل غیر مسکونی که در آن متاعی دارید وارد شوید”[۱۵۷] (نور، آیه ۲۹).
“ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خانه پیامبر وارد نشوید مر آن که به شما اجازه داده شود برای خوردن غذا (به شرط آن که قبل از موعد نیایید) و در انتظار وقت غذا نباشید”[۱۵۸] (احزاب، آیه۵۳).
صاحب خانه حق دارد به کسی اذن ورود ندهد.
منع استراق سمع
با توجه به آیات زیرا اولاً استراق سمع عملی شیطانی و لذا مذموم است. ثانیاً باید شدیداً با آن مقابله نمود:
“و آنها را از (دسترس) هر شیطان رانده شده ای، حفظ کردیم. مگر آنکه دزدانه گوش فرا داد که شهابی روشن او را دنبال نمود”[۱۵۹] (حجر، آیه ۱۷و۱۸).
“ما آسمان زیرین را به زیور ستارگان آراستیم. و (آن را) از هر شیطان متمرد و سرکشی محفوظ داشتیم. آنها نمیتوانند به (اسرا) عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سو به انها (شهاب) پرتاب میشود”[۱۶۰] (صافات، آیه ۷-۹).
“و اینکه ما قبلاً برای (استراق) سمع در مراکزی از آسمان مینشستیم ولی اکنون هر که بخواهد استماع کند، شهابی در کمین خود مییابد”[۱۶۱] (جن، آیه ۹).
منع کمین نشینی و تجسس
“و بر سر هر راهی منشینید تا مؤمنان را تهدید کنید و (آنان را) از راه خدا، که کج جلوه میدهید بازدارید”[۱۶۲] (اعراف، آیه۸۶). دشمنان حق برای جلوگیری از راه خدا، همه جا در کمین بوده و از هر راه و شیوهای استفاده میکنند. «و لا تقعدوا بکل صراط» که این امر با تلهگذاری در علم حقوق قابل مقایسه است.
“(نوح) گفت: من به آنچه آنان (کسانی که شما اراذل می خوانید) آگاهی ندارم. حسابشان جز بر پروردگار من نیست، اگر میفهمیدید”[۱۶۳] (شعراء، آیه ۱۱۲و۱۱۳). تجسس و عیبجویی از زندگی خصوصی افراد و تلاش برای یافتن اسرار زندگی خصوصی دیگران ممنوع است.
“و جاسوسی مکنید”[۱۶۴] (حجرات، آیه ۱۲). تجسس و تلاش برای یافتن اسرار زندگی خصوصی دیگران ممنوع است.
“ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر فاسقی برای شما خبری مهم آورد تحقیق کنید، مبادا (از روی زودباوری و شتابزدگی تصمیم بگیرید و) ناآگاهانه به قومی آسیب رسانید، سپس از کردهی خود پشیمان شوید”[۱۶۵] (حجرات، آیه ۶).
ماده سیزدهم
-
- ” هرکس حق دارد آزادانه بین مرزهای هر کشوری رفت و آمد کرده و آزادانه در آن کشور اقامت گزیند”.
-
- “هرکس حق دارد هر کشور از جمله کشور متبوع خود را ترک گفته و یا به کشور متبوع خود باز گردد”.
حق انتخاب محل اقامت
مردم مسلمان برای انتخاب محل زندگی خود آزاد هستند، مولا علی(ع) در جریان مخالفت «طلحه» و «زبیر» و طرح توطئه علیه حکومت توسط آنان مانع از حرکت آنها نشد و با اینکه میدانست آنها قصد توطئه دارند به آنان اجازه داد که برای عمره به مکه روند (کوفی، ۱۳۷۲: ۴۰۵). سهل بن حنیف انصاری از کارگزاران علی(ع) و والی مدینه، طی نامهای به امام خبر داد که عدهای از بزرگان شهر تصمیم به مهاجرت به شام و رفتن نزد معاویه دارند، آیا از خروج آنان جلوگیری کنم؟ حضرت میفرمایند: “آنها از هدایت و حق گریختهاند، اینان یاران دنیا بودند، به دنیا روی میآورند و به سوی آن شتافتهاند، حکومت عدل ما را دیدند ..و دریافتند که در اینجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند؛ پس گریختند تا مگر خود را به سودی برسانند”[۱۶۶] (شریفرضی، ۱۳۸۴: ن۷۰).
علاقه به وطن و زندگی در آن یک حق فطری و طبیعی است و سلب این حق ظلمی آشکار است. همانطور که از آیات ذیل میبینیم این امر در اسلام مورد اهمیت بوده است.
“و (بیاد آرید) هنگامی که از شما پیمان گرفتیم، خون های یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید، پس شما (به این پیمان) اقرار کردید و خود بر آن گواه هستید”[۱۶۷] (بقره، آیه ۸۴).
“او می خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان آواره کند، پس چه رأی و دستور می دهید؟”[۱۶۸] (شعرا، آیه ۳۵). وطن دوستی، زندگی در آن و انگیزهی مالکیت، از غرائز انسان هاست و فرعون برای تحریک مردم علیه موسی اینها را بهانه قرار داد و گفت: او شما را آواره و مالکیت شما را لغو خواهد کرد.
“و آنها را (بتپرستانی که از هیچ جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید بکشید و از (مکه) همان جای که شما را بیرون کردند، آنها را بیرون کنید”[۱۶۹] (بقره، آیه ۱۹۱). حق وطن از حقوق انسانی مورد پذیرش ادیان است.
ماده چهاردهم
-
- “هرکس حق دارد برای رهائی از تعقیب ظالمانه و زجر و شکنجه برای خود در کشورهای دیگر پناهگاهی اختیار کند”.
-
- “در مواردی که تعقیب اصولاً ناشی از جرائم سیاسی نبوده یا ناشی از اعمال مخالف مقررات سازمان ملل میباشد از حق پناهندگی نمیتوان استفاده نمود”.
«مروان بن حکم»، «سعید بن عاص» و «ولین بن عقیه» با کشته شدن عثمان، حامی خود را از دست داده بودند. آنان نزد مردم مدینه پناهگاهی نداشتند و احتمالاً از جانب مردم نیز تهدید میشدند. آنان نزد امیرالمؤمنین آمده و عنوان کردند که تأمین جانی و مالی ندارند میخواهند مدینه را ترک کنند. حضرت فرمودند: “زمام اختیار به دست شماست (کوفی، ۱۳۷۲: ۳۹۷)، اگر می خواهید اینجا باشید یا نزد معاویه یا هر طرف دیگر میخواهید بروید، اختیار با شماست”. پناه به معنای عام آن یعنی فرار برای نجات جان خویش، حق آدمی است. حضرت در جریان جنگ جمل خطاب به سپاهیان خود چنین حقی را برای فراریان و پناهجویان مشروع دانسته است. “هیچکس را تعقیب مکنید و هیچ زخمی را مکشید. هیچ مالی را غارت نکنید، هرکس سلاح بر زمین گذارد و هرکس در خانه خود را ببندد در امان است” (دینوری، ۱۳۷۱: ۲۷۹). مولا در جریان جنگ صفین نیز به سپاهیان توصیه فرمودند: “هرکس در جنگ و مقابله رو به فرار نهاد و پشت کرده و گریخت، او را تعقیب نکنید و نکشید، آن را که ازپای افتاده، آسیب نرسانید و مجروح را زخم مزنید” (شریفرضی، ۱۳۸۴: خ۱۴).
قرآن پستترین افراد بشر، کسانی را معرفی میکند که عقل خود را در مورد آفریدگار عالم به کار نمیاندازند و در نتیجه به اصطلاح مشرک میمانند، زیرا سر سفره احسان خدا نشستهاند ولی صاحب نعمت را نمیشناسند (سوره انفال، آیه ۲۲ و سوره اعراف، آیه۱۷۹)[۱۷۰]. در عین حال اگر یکی از مشرکین از مسلمین پناه خواست، و در مواقع گرفتاری، خود را به دامن مسلمین انداخت، و درخواست پناهندگی کرد، طبق دستور صریح اسلام باید او را پناه داد و در ضمن، کلام خدا یعنی مطالب قرآن را بر خواند تا به آن آشنا شود، و سپس اگر مایل شد در میان مسلمین اقامت میکند و اگر نخواست برمیگردد، در صورتی که خواست مراجعت کند برای اینکه مبادا خطری متوجه او گردد، و یا در بین راه مورد تعدی این و آن قرار گیرد، باید او را به محل امن و در میان اقوام و خویشان او رساند (غفوری، ۱۳۸۰: ۴۷۵). درباره این موضوع در برخی از آیات قرآن اشاراتی وجود دارد که به ذکر برخی از آنان میپردازیم:
“و زمین را برای (زندگانی) خلق مقرر فرمود”[۱۷۱] (الرحمن، آیه۱۰).
“ای بندگان با ایمان من، زمین من بسیار وسیع است در این صورت هر کجا باشید مرا منحصراً به اخلاص پرستش کنید”[۱۷۲] (عنکبوت، آیه ۵۶).
ماده پانزدهم
-
- ” هرکس حق دارد دارای تابعیت باشد.
-
- احدی را نمیتوان خودسرانه از تابعیت خود و یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد”.
هدف از خلقت انسان کمال اختیاری و آزادانه اوست و این کمال و تعالی در هر مکانی حاصل نمیشود. گاه برای وصول به این کمال باید هجرت کرد. بنابراین انسان باید در هر مکانی که فکر میکند بهتر میتواند بقای خود را تأمین کند و استعدادهای خود را شکوفا سازد، و زندگی کند. او باید بتواند آزادانه به تابعیت کشوری درآید و یا از خود سلب تابعیت نماید به قول مولا: “برای تو هیچ سرزمینی بهتر از دیگری نیست، بهترین سرزمین، سرزمینی است که تو را بپذیرد و در آن آسوده باشی”[۱۷۳] (سیدرضی، ۱۳۷۴: کلمات قصار ۴۳۴) و در قرآن نیز: “و هرگاه یکی از مشرکان به تو پناه آورد که از دین آگاه شود به او پناه ده تا کلام خدا بشنود و پس از شنیدن سخن خدا او را بیهیچ خوف به مأمن و منزلش برسان زیرا که این مشرکان مردم نادانند”[۱۷۴] (توبه، آیه ۶).
“چرا در خدا جهاد نمیکنید در صورتی که جمعی ناتوان از زن و مرد و کودک شما که در مکه اسیر ظلم کفارند آنها دایم میگویند بار خدایا ما را از این شهری که مرذدمش ستمکارنر بیرون آور و از جانب خود بر ای ما بیچارگان نگهدار و یاوری فرست (تا از شر ستمکاران آسوده شویم)”[۱۷۵] (نساء، آیه ۷۵).
“و هر کس در راه خدا از وطن خویش هجرت کند در زمین بر ای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت و هرگاه کسی از خانه خویش (و شهر خود) برای هجرت به سوی خدا و رسول (و حفظ مقام ایمان) بیرون آید و در سفر مرگ وی را فرا رسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست و خدا پیوسته بر خلق آمرزنده و مهربان است”[۱۷۶] (توبه، آیه۱۰۰).
ماده شانزدهم
-
- “هر زن و مرد بالغی حق دارد بدون هیچگونه محدودیت از لحاظ نژاد و ملیت و تابعیت و مذهب، زناشوئی کرده و تشکیل خانواده بدهد. زن و شوهر هنگام ازدواج و طی دوران آن و همچنین هنگام طلاق دارای حقوق مساوی میباشند”.
۲-” ازدواج باید فقط با آزادی و رضایت کامل طرفین صورت پذیرد”.