“مجموع مباحث نظری و شواهد مطرح شده به گونه ای در مورد آموزش و پرورش در مقیاس کوچکتر نیز قابل طرح میباشد ، چرا که آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی، وضعیتی منفک و جدا از جامعه نخواهد داشت . در این صورت هر رابطه ای بین استقرار فناوری اطلاعات و ارتباطات در جامعه و نابرابری فضایی به عنوان یک پدیده ی اجتماعی برقرار باشد، تا حدود زیادی قابل تعمیم و تسری به آموزش و پرورش نیز خواهد بود.
آموزش و پرورش همواره به عنو ان عاملی برای بازتولید انواع نابرابری ها در چشم انداز مطرح شده توسط انتقادگرایان ایفای نقش کردهاست . در قالب این دیدگاه ها، آن را زمینه ای برای تشدید نابرابری فضایی در جامعه می توان فرض کرد. اما واقعیت آن است که آموزش و پرورش با کارکرد دوگانه میتواند تأثیری تشدید کننده یا تعدیل کننده بر نابرابری های اجتماعی داشته باشد، به شرط آن که مدیریت و برنامه ریزی آن با سیاست های عدالت خواهانه همراه باشد. در این صورت فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند به عنوان یک ابزار کارآمد با سهولت بیشتری آموزش را فراگیر کرده و نابرابری های فضایی را کاهش دهد. با این توضیح ملاحظه می شود که استقرار و توسعه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش با خود ، بیم ها و امیدها یا فرصت ها و تهدیدهای ویژه ای را در ارتباط با نابرابری فضایی یا شکاف دیجیتالی به همراه دارد.
در یک نگاه اجمالی، با ورود متغیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش و نظام آموزشی، دو دسته از فرصت ها و تهدیدهای کلی را می توان برشمرد. مهم ترین فرصت پیش روی آموزش و پرورش، قابلیت برابرسازی فناوری اطلاعات و ارتباطات و تعدیل نابرابری های فضایی یا دیجیتالی است. بدیهی است چنین فرصتی زمانی محقق و عملی خواهد شد که با برنامه ریزی مناسبی نیز همراه باشد . همچنین مهم ترین تهدید موجود در برخورد بدون طرح و اندیشه با فناوری اطلاعات و ارتباطات نهفته است . به نوعی که ممکن است
توسعه ی نامتوازن فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش موجب افزایش شکاف بین مناطق محروم و برخوردار داخلی شود . در این صورت فقر دیجیتالی مناطقی مانند روستاها و حاشیه ها افزایش یافته و بر غنای مناطق برخوردار نیز افزوده می شود . همچنین تهدید دیگر در این رابطه ، که بی تأثیر از جنبههای داخلی نیست، به حیطه ی بینالمللی مربوط میباشد؛ به طوری که هر کشور به عنوان یک واحد تحلیل در سطح بینالمللی ممکن است در مقیاس جهانی نیز به عنوان منطقه ی فقیر یا غنی اطلاعاتی و ارتباطاتی مطرح باشد . در این بین، برنامه ریزی های منطقه ای میتواند با تأثیرات ملّی و در نتیجه بینالمللی همراه باشد (دهقان، ۱۳۸۶: ۱۵۱-۱۵۲).
۲-۱-۳-۳-شکاف دیجیتالی و فرصت ها و تهدیدهای آموزشی
در ادامه این مباحث، تشریح افزون تر فرصت ها و تهدیدها، میتواند مبنای مناسبی برای فهم موضوع فراهم نموده و راه را برای بسط مسأله فراهم آورد.
۲-۱-۳-۳-۱-فرصت ها
الف) برابری فرصت ها ، عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری فضایی
توزیع متعادل فرصت های دسترسی عموماً موجب ارتقای کیفیت زندگی و توسعه ی مناطق محروم می شود. چنین امکانی شرایط برابرسازی و دسترسی یکسان به فرصت ها را فراهم کرده میتواند منادی عدالت اجتماعی باشد . اما معمولاً این توزیع متعادل زمانی محقق می شود که دولت ها در امر تمهید مقدمات و استقرار زیرساخت های دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات در مناطق محروم مانند روستاها دخالت کرده با تخصیص اعتبارات بیش تر برای مناطق محروم نوعی توازن در دسترسی ایجاد نمایند (همان: ۱۵۳) .
ب) تمرکززدایی
بحث تمرکز دارای دو جنبه کاهشی و افزایشی است که معمولاً کاهش تمرکز یا تمرکززدایی به عنوان وجه مثبت آن تلقی می شود . این وجه به ویژه در کشورهایی با نظام دولتی و متمرکز بسیار الزامی بوده و موجب رشد و توسعه بیش تر و بسط زمینههای رشد خلاقیت ها تلقی می شود . به عنوان یک فرصت، برخی از نظریه پردازان بر این باور هستند که تمرکززدایی با فناوری اطلاعات و ارتباطات مرتبط است. در این زمینه هاروی معتقد است که فناوری اطلاعات به شرکتها این امکان را داده است که با فائق آمدن بر فواصل جغرافیایی توسعه کاری را مدنظر قرار دهند. هپورت نیز معتقد است که توزیع فعالیتهای صنعتی و اقتصادی در مکان ها و استقرار آن ها در مناطق مختلف ناشی از امکاناتی است که فناوری اطلاعات و ارتباطات برای تمرکززدایی در اختیار میگذارد (طیب، ۱۳۷۹ : ۱۱۹).
ج) افزایش مشارکت و قدرت تصمیم گیری در مناطق محروم
استقرار فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش با لحاظ کردن رفع شکاف دیجیتالی چنانچه شامل دسترسی مؤثر افراد ساکن در مناطق محروم شود، در نهایت موجب افزایش میزان مشارکت آن ها در تصمیم سازی ها خواهد شد. این فرایند در نهایت ، بالا رفتن قدرت تصمیم گیری با توجه به رشد آگاهی و اطلاعات را در پی خواهد داشت (دهقان، ۱۳۸۶: ۱۵۴) .با توجه به این که آموزش و پرورش یکی از اساسی ترین نهادهای آگاهی بخش است، در صورت استفاده از ابزار کارآمدی چون فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند بر حجم، سرعت و کیفیت آگاهی بخشی بیفزاید . مناطق محروم اصولاً از این امکان در حد پایین تری بهره مند بوده اند . فرصت مذکور زمینه ی تغییر در این قاعده و توازن در آگاهی و اطلاعات را فراهم میکند.
۲-۱-۳-۳-۲-تهدیدها
عموماً فرصت های مختلف چنانچه مورد عنایت واقع نشده و از آن ها به خوبی استفاده نشود، خود به تهدید تبدیل شده مانعی بر سر راه اهداف خواهند بود . تهدیدها شرایطی را توصیف میکنند که در صورت استقرار فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش موجب تشدید نابرابری فضایی در این حوزه یا تعمیق شکاف دیجیتالی خواهند شد.
الف) افزایش شکاف دیجیتالی
یکی از اساسی ترین و مهم ترین تهدیدهای استقرار فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش، احتمال توزیع نامتوازن آن بین مناطق و فضاهای مختلف و نابرابر است . همان گونه که اشاره شد، فناوری اطلاعات و ارتباطات چنانچه به صورت نامتقارن توزیع شود، تأثیر مضاعف بر نابرابری های فضایی خواهد گذاشت؛ چرا که از یک سو بر بستر نامتقارن استقرار یافته است و از سوی دیگر، خود قابلیت جدیدی به مناطق برخوردار میدهد تا آنان با توسل به این قابلیت به سرعت فاصله خود را از مناطق محروم بیشتر و بیشتر کنند.
همان گونه که ذکر شد، این تهدیدها در روی دیگر، فرصتی برای برابرسازی نیز دارا میباشد. از آنجا که آموزش و پرورش حامل و ناقل آگاهی و دانایی است، چنانچه با توسعه نامتوازن فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه باشد، تهدیدی مضاعف برای عدالت توزیعی می شود و با شدت و سرعت بیشتری نابرابری های فضایی را گسترش داده آن را تشدید میکند (همان: ۱۵۵).
ب) تقسیم کار نابرابر بین مناطق شهری و روستایی
“