مواردی که مطرح شد نمونه های مطرح شده از فضیلت کرامت نفس و جوانمردی علی (ع) در منظومه ی علی نامه بود وبا تفحصّی که در منظومه ( تازیان نامۀ پارسی، خلاصه خاوران نامه انجام شد ) به این نتیجه رسیدیم که در مورد فضیلت کرامت نفس و جوانمردی علی (ع) مباحثی اختصاص داده نشده است.واگر به مضمون ابیاتی که ربیع در کتاب درج کرده است، توّجه کنیم روشن می شود که منظور او از نظم علی نامه تعریضی است به آنهایی که به دروغ ولایت حضرت علی (ع) را منکر بودند، یعنی دعوا بر سر غصب خلافت از خاندان پیامبر (ص) است و ذکر اختلاف میان سنّی و شیعه.ربیع به حکم شیعه بودن، کار تبلیغاتی می کند، طبعاً کسی که بسیار در مذهب خودش تعصّب دارد، مایل به ترویج داستان هایی نیست که در آنها رشادت و شجاعت کسانی غیر از جنگاوران مذهب او ستوده شده باشد و ممکن است که این داستان ها را از پایه دروغ بداند.ربیع چنین کسی است و در این مورد نادرست هم نمی گوید، چنان که گفتیم داستان های خاوران نامه ریشه در حوادث تاریخی ندارد و جزء ادبیّات است نه تاریخ صرف.به قول یکی از فضلای غربی «ادبیات حقایقی را در کسوت دروغ بیان می کند» به عبارت دیگر، حقانیّت، جوانمردی، شجاعت، وطن پرستی، راستگویی و دیگر چنین فضایل اخلاقی، در خاوران نامه یا دیگر آثار ادبی در کسوت داستان ها و شخصیّت های حماسی ای که واقعّیت تاریخی ندارند و آفریدۀ ذهن خلاّق اجداد ما هستند، بیان شده اند.ربیع معتقد است که همۀ این فضایل در شخصّیت حضرت علی (ع) و دیگر ائمۀ اطهار (ع)، به نحو احسن موجود است، و بنابراین احتیاجی به تشبّث به داستان های دروغ شاهنامه نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴-۱۰- عدالت حضرت علی (ع)
با اندک تأملی در کلمات و بیانات بیان علی (ع) به روشنی این نکته به دست می آید که مسأله ی «عدالت»جایگاه خاص و اهمیّت ویژه ای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این مقوله به حدّی مهم است که اگر تمام تلاش ها و مجاهدت های علی (ع) را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم.
معنای عدالت:
واژۀعدل و عدالت در لغت به معنی انصاف، داد، داوری و درستی آمده و شاید بهترین معنا همان مفهومی باشد که علی (ع) دربارۀ آن ارائه دادند: «العدل یضع الامور مواضعها» یعنی عدل آن است که هرچیزی، در جایگاه خود قرار گیرد. عادل کسی است که هر چیز را درجای خود قرار دهد؛ یعنی حقوق همۀ افراد را لحاظ نموده وذره ای در این امر کوتاهی نورزد. در قرآن، عدالت جزء مهمترین رکن تقوا دانسته شده است. بنابراین، میان ایمان و عدالت، پیوند ناگسستنی وجود دارد و هرگز نمی توان بین این دو تفکیک ایجاد نمود.
از دیدگاه علی (ع) مقوله عدالت چنان ارزشمند و پر اهمیّت است که نادیده گرفتن آن، ثبات اجتماعی را متزلزل می کند و شکست یک ملت را موجب می شود. واجرای آن مایه ی پایداری و استحکام جامعه است: ازدیدگاه علی (ع) آنچه به حکومت ارزش می دهد، وجود حاکم است و آنچه حاکم را فضیلت و برتری می بخشد، وصف عدالت است پس بر حاکمیّت، زعامت، ولایت و سرپرستی بر امور اجتماعی، هیچ گونه ارزشی مترتب نیست، مگر این که اقامه ی عدلی از جانب حاکم عادل صورت گرفته و حقوق صاحبان حق، به آنان برگردانده شود. بنابراین مهم ترین وظیفۀ حاکم، از دیدگاه علی(ع) اقامه ی عدل است و این عمل، مقدور کسی نیست، مگر این که فرد حاکم، مؤمن به احکام الهی باشد. فردی که ایمان به خدا نداشته باشد، نمی تواند عادل باشد، پس حاکمیّت ازآن مؤمنین است.یکی از نکات بسیار مهمّی که در منظومۀ علی نامه در رابطه با عدالت علی(ع) دیده می شود وظاهراً در اسناد دیگر، به این شکل نیامده است. کیفیّت و فضای قتل هرمزان سردار مسلمان شده ی ایرانی به دست عبید الله بن عمر است و از همه مهم تر این که بر طبق این روایت، شهر بانو، خواهر هرمزان بوده است و هرمزان و برادرش هر دو در حال نماز گزاردن بوده اند که فرزند عمر برایشان حمله می برد و آنان را به قتل می رساند. بالاتر ازهمه ی این نکات تازه این که هرمزان و برادرش و خواهرش شهربانو مقیم سرای حسین بن علی (ع) بوده اند، واین قتل در سرای آن حضرت اتفّاق افتاده است. بر طبق این منظومه وقتی عبید الله بن عمر بر دست محمد برابی بکر در میدان کشته شد، کشته ی اورا نزد علی (ع) آوردند. معاویه کسی را نزد همسر عبیدالله بن عمر فرستاد و از او خواست نزد علی (ع) رود و کشته ی شوهر خود را از سپاه علی (ع) باز پس گیرد. همسر او، زنی نیک بود گفت: او نمی باید این کار را می کرد، اکنون باید شکیبا بود و بعد نزد علی (ع) رفت.امام بدو فرمود: مرا بر این کشته حقّی است. زن پرسید: چرا؟ امام فرمود، وقتی پدرش عمر بن خطاب کشته شد، او دیوانه وار به کین خواهی پدر برخواست وهر که را می دید نشناخته می کشت.به حجره ی شهر بانو رفت و هرمزان و برادرش را که برادران شهر بانو بودند و در حال نماز گزاردن،کشت. آنها در عصر رسول اکرم (ص)اسلام آورده بودند و در خانه ی حسین بن علی بودند و فرزند عمر وارد خانه ی حسین شد و مرتکب قتل هرمزان و برادر او شد. اینک عین گفتار سراینده: