۲-۳-۱- مطالعات انجام شده در داخل کشور
محمد نبوی و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی میزان چاقی و برخی عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان ۷-۱۲ سال پرداختند. در این پژوهش به طور تصادفی ۴۰۰ دانش آموز پایه های اول تا پنج ابتدایی از ۲۰ مدرسه در شهر سمنان انتخاب شدند که از BMI جهت تعیین وضعیت چاقی در کودکان و والدین استفاده شد. نتایج نشان دادند که ۳/۱۴ درصد از کودکان چاق و ۸/۱۸ درصد دارای اضافه وزن بودند و بین جنسیت کودکان و چاقی ارتباط معنیدار وجود داشت، طوری که در پسران بیشتر چاقی و در دختران بیشتر اضافه وزن دیده شد. همچنین به ازای هر سال افزایش سن، شانس چاقی ۲۶/۱ بیشتر بود و همچنین بین چاقی پدر و مادر و فرزندان نیز ارتباط معنی داری دیده شد، به طوریکه به ازای هر واحد افزایش در BMI پدر و مادر، شانس چاقی در کودک به ترتیب ۱۵/۱ و ۱۸/۱ برابر بود (۶۲).
احمد رضا درستی مطلق و همکاران (۱۳۸۱) عوامل مرتبط با چاقی در دختران دبستانی منطقه ۶ آموزش و پرورش تهران مورد بررسی قرار دادند. این تحقیق مورد- شاهدی بود که از بین ۸۳۵ دانش آموز دختر کلاسهای سوم و چهارم دبستان به طور تصادفی، دختران دبستانهای منطقه ۶ تهران انتخاب شدند، تمام دانشآموزانی (۱۳۴n=) چاق محسوب شده بودند (BMI آنها از صدک ۹۵% بزرگتر بود) به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شده بودند و (۱۳۴n=) و به همان تعداد دانش آموز با وزن طبیعی (۸۵BMI≤۵) به عنوان گروه شاهد به طور تصادفی انتخاب شده بودند. آزمودنیهای گروه مورد و شاهد از لحاظ سن، جنس و دبستان و کلاس درسی با هم تطبیق داده شدند. اطلاعات مربوط به عوامل مرتبط با چاقی از مادر و کودک مورد بررسی از طریق ۳ پرسشنامه را به دست آوردند. نتایج این تحقیق نشان داد که مقادیر BMI والدین، انرژی و درشت مغذیهای دریافتی روزانه، دفعات مصرف غذاهای فوری و نوشابه گازدار در هفته و مدت تماشای تلویزیون و فیلمهای ویدئویی و کار با کامپیوتر در روز، در گروه تجربی به طور معنیداری بیش از شاهد بود. ضمنا میزان فعالیت روزانه، دریافت انرژی و درشت مغذیها به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و تحصیلات والدین به طور معنی داری در گروه شاهد بیش از گروه تجربی بود. دختران تجربی در مقایسه با گروه شاهد اغلب در فصل سرد سال متولد شده بودند که این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار بود (۷۳).
رویا کلیشادی و همکاران (۱۳۸۹) تاثیر روشهای مختلف آموزش فعالیت بدنی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اضافه وزن را مورد بررسی قرار داد. در این مداخله ۱۰۵ کودک و نوجوان ۶-۱۸ سال مبتلا به چاقی را به طور تصادفی در سه گروه ۳۵ نفری قرار دادند. تغذیه و رفتار درمانی در همه گروها به صورت یکسان انجام شد؛ اما، آموزش فعالیت بدنی در گروه اول به صورت شرکت در کلاسهای آموزش فعالیت بدنی ۲ بار در هفته، در گروه دوم با در اختیار قرار دادن CD آموزشی و در گروه سوم آموزش به صورت چهره به چهره انجام شد. قبل و بعد از مداخله شاخص های آنتروپومتریک اندازه گیری و ثبت شد. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین BMI در افراد شرکت کننده در کلاسهای فعالیت بدنی و گروه تحت آموزش از طریق CD، بعد از مداخله به طور معنیداری نسبت به قبل از مداخله کاهش یافته بود؛ اما، اختلاف معنیداری بین سه روش مختلف آموزش فعالیت بدنی مشاهده نشده است. یافته ها نشان داده که روش آموزش با CD نیز در کاهش BMI کودکان و نوجوانان مبتلا به اضافه وزن و چاقی به اندازه شیوه آموزش چهره به چهره و شرکت در کلاس فعالیت بدنی تاثیرگذار است (۵۴).
آناهیتا هوشیار راد و همکاران (۱۳۸۷) وضعیت کوتاه قدی، کم وزنی، لاغری و اضافه وزن در کودکان زیر پنج سال ایرانی (۱۳۷۹ تا ۱۳۸۱) را مورد بررسی قرار داد. در این پژوهش از ۷۱۵۸ خانوار استفاده شده که این خانوارها به صورت نمونه گیری سیستماتیک از ۲۸ استان کشور انتخاب شدند. تعداد کل کودکان زیر ۵ سال ۲۵۶۲ نفر بود. کارشناسان تغذیه آموزش دیده طی سه روز مراجعه متوالی و سن افراد را تعیین و نیز وزن و قد تمام اعضای خانوار را به روش استاندارد اندازه گیری کردند. وزن کودکان زیر دو سال، با روش توزین مضاعف و قد به صورت خوابیده اندازه گیری شد. یافتههای پژوهش نشان داد که شیوع کمبود قد برای کودکان زیر ۵ سال ۱/۱۳ درصد و شیوع کم وزنی ۶/۷ درصد بوده است و شیوع کوتاهی قد و کم وزنی در مناطق روستایی بیش از دو برابر شهرها و در پسران به ترتیب ۲/۱۴ و ۳/۷ درصد و در دختران به ترتیب ۸/۱۱ و ۸ درصد بود؛ اما، از نظر آماری معنیدار نبود. شیوع لاغری ۵/۴ درصد و شیوع اضافه وزن و چاقی ۲/۵ درصد به دست آمد. در مناطق مشابه شهری و روستایی شیوع اضافه وزن و چاقی در دختران بیش از پسران است (۶۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ناهید شاهقلیان و همکاران (۱۳۸۲) صدک ۹۰ ام (BMI) و برخی از فاکتورهای خطر آفرین چاقی در کودکان دبستانی ۷-۱۲ سال استان چهار محال بختیاری را تعیین کرد. پژوهش حاضر به صورت دو مرحله ای بوده که در مرحله اول آن یک مطالعه مقطعی گروهی و مرحله دوم آن مورد-شاهدی است. در مرحله اول با بهره گرفتن از قد و وزن ۲۷۷۲ دانش آموزان دختر و پسر، صدک نودم BMI به دست آمد. در مرحله دوم از ۱۸۸ کودک چاق و ۲۸۲ کودک لاغر به عنوان گروه های مورد و شاهد، پرسشنامه فاکتورهای خطر آفرین تکمیل گردید. نتایج نشان داد که شیوع چاقی در کودکان دبستانی ۹/۹ درصد بود و نیز نشان داد که کودکان دارای ۲۶/۱۸BMI به عنوان غیر چاق محسوب میگردند (۴۸).
مریم رزاقی آذر و همکاران (۱۳۸۴) قد، وزن و BMI در دختران ۶-۱۷ ساله و پسران ۶-۱۵ ساله مدارس تهران را مورد بررسی قرار دادند. این پژوهش به صورت مقطعی و بر روی ۱۵۱۲ پسر ۶ تا ۱۵ ساله و ۱۴۱۲ دختر ۶ تا ۱۷ ساله مدرسه از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳ بوده است. نمونه گیری به صورت چند مرحله ای احتمالی بوده و معیار سالم بودن، نداشتن سابقه بیماری و اختلالات سیستمیک بود. آزمودنیها توسط پزشک معاینه شدند و قد وزن و سن دقیق آنها تعیین شد که از صدکهای ۳، ۱۰، ۲۵، ۵۰، ۷۵، ۹۰ و ۹۷ برای قد وزن و BMI و از صدک ۸۵ فقط برای توده بدنی محاسبه شدند. یافته ها نشان داد که میانگین مقادیر نمرات انحراف معیار قد، وزن و BMI در بیشتر گروهای سنی در پسران با مقادیر NCHS [۱۶] ، اختلافآماری معنیداری وجود نداشت، در حالی که در دختران برای قد و وزن اختلاف معنیداری وجود داشت و از مقادیر گزارش NCHS، کمتر بود. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که دختران ایرانی قد و وزن کمتری نسبت به مقادیر NCHS دارند که در مورد قد، این اختلاف چشمگیرتر بوده است (۷۸).
عباس تقیزاده باقی و همکاران (۱۳۸۸) قد و وزن دانش آموزان پسر ۷-۱۹ ساله اردبیل را بررسی و آن را با استاندارد NCHS مقایسه کرد. در این پژوهش ۴۲۸۲ دانش آموز پسر ۷-۱۹ ساله به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده بودند که میانگین و انحراف استاندارد و صدکهای ۵، ۱۰، ۲۵، ۵۰، ۷۵، ۹۰، ۹۵ قد و وزن و BMI به تفکیک محاسبه شده بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که میانگین قد و وزن پسران شهری به صورت معنیدار از همسلان روستایی خود بیشتر است. همچنین نشان میدهد میانگین تمامی صدکهای قد و وزن و توده بدن پسران ۷-۱۹ ساله اردبیل زیر صدکهای مشابه خود در استاندارد NCHS قرار دارند (۷۹).
سمیه یوسایی و همکاران (۱۳۹۱) رابطه بین زمان تماشای تلویزیون و بازیهای رایانهای با توده چربی بدن در دانش آموزان ابتدایی و ترکیب بدن را مورد بررسی قرار داد که ۱۱۱ دانش آموز در این تحقیق شرکت داشتند. اطلاعات مربوط به استفاده از رسانه از طریق پرسشنامهای که توسط والدین تکمیل شد، جمعآوری کردند و جهت اندازه گیری ترکیب بدن از دستگاه [۱۷] BIA استفاده شد. الگوی خواب و فعالیت فیزیکی با بهره گرفتن از دستگاه اکتیگراف اندازه گیری شد. از ثبت ۳ روزه جهت بررسی دریافت انرژی و درشت مغذیها استفاده شد.یافتههای تحقیق نشان داد بین میزان ساعات تماشای تلویزیون و BMI رابطه معنیداری وجود دارد (۸۰).
فرهاد رحمانی نیا و همکاران (۱۳۸۹) میزان تماشای تلویزیون و انجام بازیهای رایانهای پسران چاق و کم وزن و رابطه آن با آمادگی جسمانی، سطح فعالیت بدنی و ترکیب بدنی را مورد بررسی قرار داد. بدین منظور ۴۲۸ دانش آموز ۹-۱۵ سال در این تحقیق شرکت کردند. قد، وزن و BMI آزمودنیها به ترتیب ۱/۱۳± ۱۴۹ سانتیمتر، ۰۵/۱۴± ۳۲/۴۵، کیلوگرم، ۰۴/۴±۸۵/۱۹ کیلوگرم بر متر مربع بود. اطلاعات مربوط به تماشای تلویزیون و انجام بازیهای رایانهای به همراه سطح فعالیت بدنی آزمودنیها از طریق پرسشنامه جمعآوری شد. برای تعیین ردههای وزنی (چاقی، اضافه وزن، وزن نرمال و کم وزنی) از Cut off -BMI و صدکهای آن استفاده شد. نتایج نشان داد بین میزان تماشای تلویزیون و انجام بازیهای رایانهای در پسران دانش آموز چاق و کم وزن تفاوت معنیداری وجود دارد. به طوریکه پسران چاق نسبت به پسران لاغر اوقات بیشتری را صرف تماشای تلویزیون و انجام بازیهای رایانهای می کنند. همچنین نشان داد بین میزان تماشای تلویزیون و انجام بازیهای رایانهای و سطح فعالیت بدنی، توده چربی و BMI رابطه معنیداری وجود دارد (۸۱).
اخوان کرباسی و همکاران (۱۳۸۷) فراوانی و فاکتورهای مساعد کننده چاقی و افزایش وزن در کودکان پیش دبستانی شهر یزد را مورد بررسی قرار دادند که ۴۰۰ کودک ۶ ساله (۲۰۰ دختر و ۲۰۰ پسر) به روش نمونه گیری خوشهای تصادفی از کودکان مراجعه کننده به پایگاههای سنجش سلامت شهر یزد در سال ۸۵- ۱۳۸۴ انتخاب شدند. قد و وزن کودکان اندازه گیری و نمایه توده بدنی محاسبه شد و از نمودار رشد NHNESIII که مورد قبول WHO است، استفاده شد. BMI بین صدک ۹۵-۸۵ به عنوان اضافه وزن و بالاتر از صدک ۹۵ به عنوان چاقی در نظر گرفته شد. پرسشنامه با محاسبه حضوری با والدین تکمیل شده بود. نتیجه حاصل از این تحقیق نشان میدهد ۵/۳ درصد از دختران چاق و ۲ درصد دارای اضافه وزن بودند و نیز نشان دادن که بین اضافه وزن و چاقی کودک با سطح فعالیت بدنی، مدت تماشای تلویزیون در روز و تعداد دفعات مصرف تنقلات، نوشیدنیهای گازدار و غذاهای آماده در طی هفته ارتباط وجود دارد؛ اما، با جنس و رتبه کودک، سواد و سابقه چاقی در والدین ارتباط معنیداری مشاهده نشد (۶۱).
۲-۳-۲- مطالعات انجام شده در خارج کشور
فوگل هولم[۱۸] و همکاران (۱۹۹۹) رابطه والدین کودکان با الگوی فعالیت بدنی و چاقی را مورد برسی قراردادند. در این مطالعه ۱۲۹ کودک چاق (۶۷ دختر و ۶۲ پسر) و ۱۴۲ کودک (۸۱ پسر و ۶۱ دختر) که دارای وزن طبیعی بودند که به عنوان گروه کنترل و پدران (۲۲۲ نفر) و مادران (۲۴۵ نفر) کودکان نیز حضور داشتند. سطح فعالیت بدنی با ثبت فعالیت بدنی ۳ روز (کودکان و والدین) مورد بررسی قرار گرفت که همراه با یک پرسشنامه (کودکان) و یک سوال در مورد فعالیت بدنی همیشگی (والدین) بود. رابطه بین وزن کودکان و BMI والدین با چاقی بررسی شد. یافته ها نشان داد عدم فعالیت والدین پیش بینی کننده قوی و مثبت برای عدم فعالیت کودکان است. امتیازات فعالیت والدین تا حدودی پیش بینی کننده ضعیفتری از ساعت فعالیت شدید و سطح فعالیت کلی بدنی کودکان است. چاقی کودکان به طور منفی با سطح فعالیت بدنی همیشگی مرتبط است. به علاوه چاقی والدین پیش بینی کننده قوی دیگری برای چاقی کودکان بود. مطالعه حاضر بر نقش والدین در الگوهای فعالیت بدنی و چاقی کودکان تاکید می کند (۶).
کارمینا[۱۹] و همکاران (۲۰۰۶) چاقی، چربی بدن، آمادگی جسمانی و سطح فعالیت بدنی در کودکان ۹-۱۲ ساله را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش ۸۲ کودک شرکت کردند که قد، وزن، دور کمر و ضخامت چین پوستی ۵ نقطهای آنها را محاسبه کردند و همچنین فعالیت بدنی با پوشیدن یک گام شمار به مدت دو روز مورد بررسی قرار گرفت و سطح آمادگی جسمانی استفاده از آزمون ۲۰ متر رفت و برگشت (SRT) تعیین شد. نتایج نشان داد که ۳۳% از کودکان دارای اضافه وزن و ۳۸% چاق بودند و میانگین مجموع ۵ نقطه چین پوستی بیش از صدک ۹۵ ام کودکان کانادایی بود. در مقایسه با سومین موسسه ملی بهداشت و تغذیه، چین پوستی در اکثر کودکان با صدک بیش از ۸۵% برای دور کمر (۶۲%)، فوق خاصره (۸۰%)، تحت کتفی (۷۲%) و سه سر (۵۴%) بود. بر اساس نمرات گام شمار، تنها ۴۹% از کودکان به اندازه کافی فعال بودند که میتوان نتیجه گرفت در این جمعیت شیوع بالایی از اضافه وزن و چاقی مرکزی با سطح پایینی از فعالیت بدنی و آمادگی جسمانی ارتباط دارد (۸۲).
گیولینو[۲۰] و همکاران (۲۰۰۴) فاکتورهای مرتبط با چاقی در کودکان دبستانی را مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه ۴۵۲ دانش آموز شرکت کردند که ۶۸ کودک مبتلا به اضافه وزن و چاقی بودند، ۹۷ کودک دارای وزن نرمال بودند انتخاب شدند، به آنها پرسشنامهای در مورد سطح فعالیت بدنی روزانه داده شد. وزن، قد، BMI و چربی (میزان چین پوستی عضله سه سر بازو با تحت کتفی) در کودکان اندزه گیری شد. بچهها مطابق با BMI در هر سن به عنوان نرمال، کم وزن، اضافه وزن و یا چاق طبقه بندی شدند. یافته ها نشان داد که شیوع اضافه وزن و چاقی در دختران ۹/۲۲ درصد بود و چربی بین کودکان نرمال با افراد دیگر متفاوت بود. همچنین نشان میدهد که در کودکان مبتلا به اضافه وزن و چاقی، چربی بدن به طور مستقیم با زمان نشستن روزانه در ارتباط است (۱۲).
مامون[۲۱] و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی خانواده و فاکتورهای اوایل زندگی همراه با تغییرات در وضعیت اضافه وزن بین سنین ۵-۱۴ سال را مورد بررسی قرار دادند. آزمودنیها شامل ۲۹۳۴ کودک بودند که ۵۲% آنها پسر بودند و به چهار گروه با تغییر در وضعیت اضافه وزن/ چاقی در بین سنین ۵-۱۴ سال تقسیم شدند، گروه اول هم دختر و هم پسر دارای وزن طبیعی، گروه دوم ۵ سالههای چاق و ۱۴ سالههای دارای وزن نرمال گروه سوم ۵ سالههای دارای اضافه و چاقی و ۱۴ سالههای دارای وزن نرمال و گروه چهارم کودکان دارای اضافه وزن و چاقی در هر دو جنس بودند. از ۲۹۳۴ شرکت کننده، ۲۰۱۸ نفر (۸/۶۸ درصد) دارای BMI نرمال بودند و ۴۲۵ نفر (۵/۱۴ درصد) BMI نرمال داشتند (۸۳).
تزوتزاس[۲۲] و همکاران (۲۰۰۷) شیوع چاقی و بیمارهای همراه را در دانش آموزان مورد بررسی قرار داد. در این تحقیق ۳۱۴۰ کودک ۶-۱۲ ساله (که ۱۵۵۱ دختر بودند) شرکت داشتند. قد، وزن، دور کمر (WC)، BMI، نسبت دور کمر به قد (WHR) و چربی شکمی محاسبه شد. نتایج نشان داد که شیوع اضافه وزن و چاقی در دختران به ترتیب ۵/۲۶ و ۴/۶ درصد بود. شیوع چربی شکمی در دختران بر اساس دور کمر ۲/۱۴ درصد و بر اساس نسبت دور کمر به دور لگن ۲۰ درصد بود (۸۴).
کرومر هاسچیلد[۲۳] و همکاران (۱۹۹۹) شیوع اضافه وزن و چاقی در کودکان دبستانی را مورد بررسی قرار دادند. این مطالعه به صورت مقطعی در سال ۱۹۷۵، ۱۹۸۵و ۱۹۹۵ انجام شده و یک پرسش نامه در سال ۱۹۹۵ استفاده شده است. کودکان ۷-۱۴ سال سن داشتند که ۱۰۰۰ نفر از شرکت کنندگان در ۱۹۷۵، ۷۵۳ نفر در سال ۱۹۸۵ و ۹۱۲ نفر در سال ۱۹۹۵ دختر بودند. در سال ۱۹۹۵ عوامل مورد بررسی در رابطه با اضافه وزن شامل وزن هنگام تولد، طول تولد، سن مدرسهای، تعداد فرزندان خانواده، شغل پدر، آموزش مادر و اندازه آپارتمان بوده است. اضافه وزن یا چاقی بر اساس صدک ۹۰ یا ۹۷ برای سن و جنس، به ویژه درصد BMI معین شد که نتیجه تحقیق نشان میدهد شیوع اضافه وزن در دختران در بین سالهای ۱۹۷۵ – ۱۹۹۵ از ۷/۱۱ به ۷/۲۰ افزایش یافته است (۸۵).
لازریو و همکاران (۲۰۰۹) سطح فعالیت بدنی کودکان، تماشای تلویزیون و چاقی در جزیره قبرس را مورد بررسی قرار دادند. ۱۱۴۰ دانش آموز که ۵۳۳ نفر پسر و ۶۰۷ نفر بودند و ۹-۱۳ سال سن داشتند به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند و این مطالعه از سال ۲۰۰۴ – ۲۰۰۵ انجام شد. کودکان یک پرسشنامه فعالیت بدنی ۳۲ بخشی را کامل میکردند که زمان فعالیت بدنی آزاد و رفتارهای بیتحرک را به صورت سازمان یافته بررسی کردند. قد، وزن و دور کمر اندازه گیری شد. سپس درصد چربی بدن و چاقی کلی و شکمی بر اساس وضعیتهای چاقی و دور کمر (هم BMI و هم دور کمر، یا BMI یا دور کمر غیر طبیعی و هم BMI و هم دور کمر غیر طبیعی) محاسبه شد. نتایج نشان داد دختران بیش از ۴ ساعت تلویزیون و DVD تماشا می کنند، اغلب سه برابر بیشتر احتمال داشت که چاق باشند. همچنین نشان داده شد که در دختران بین فعالیت بدنی با درصد چربی، دور کمر، BMI و چاقی رابطه معنیداری وجود دارد (۸۶).
۲-۴- جمع بندی
امروزه، اکثر مردم سراسر جهان با مشکل چاقی مواجه هستند و چاقی در همه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه شیوع یافته است. شیوع اضافه وزن در دختران در بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۵ از ۷/۱۱ به ۷/۲۰ افزایش یافته است. سطح فعالیت بدنی، مدت زمان تماشای تلویزیون، فیلمهای ویدئویی و کار با کامپیوتر، BMI والدین و میزان کالری دریافتی روزانه بر شیوع چاقی کودکان موثر است. همچنین سطح فعالیت بدنی و زمان تماشای تلویزیون و انجام بازیهای رایانهای بر BMI، درصد چربی بدن، دور کمر و چاقی تاثیر می گذارد و موجب کاهش BMI و کاهش وزن در کودکان مبتلا به اضافه وزن و چاقی می شود. همچنین چاقی کودکان موجب کاهش آمادگی قلبی عروقی و نیز اختلال در عملکرد طبیعی قلبی تنفسی می شود. هدف از پژوهش حاضر ارتباط بین شیوع چاقی و فاکتورهای مرتبط با چاقی (درصد چربی و نسبت دور کمر به دور لگن) با سطح فعالیت بدنی و آمادگی هوازی است.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
این فصل ابتدا به نحوه چگونگی جمعآوری اطلاعات می پردازد و اطلاعاتی پیرامون روش پژوهش و مراحل اجرای آن، جامعه آماری، نمونه آماری و روش انتخاب نمونهها، متغیرهای پژوهش و ابزار اندازه گیری ارائه می شود. همچنین چگونگی جمعآوری اطلاعات مربوط به اندازه گیریها، تست ورزشی توضیح داده می شود و در پایان روش آماری مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات ذکر می شود.
۳-۲- جامعه آماری
آموزش و پرورش شهرستان جوانرود جامعه آماری دانش آموز دختر اول تا ششم ابتدایی این شهرستان که در سال ۹۲-۱۳۹۱ مشغول به تحصیل بوده اند ۲۳۱۶ نفر اعلام کرده است.
۳-۲-۱-نمونه آماری
از بین ۲۳۱۶ دانش آموز دختر دور ابتدایی شهرستان جوانرود و بر اساس جدول مورگان ۳۳۰ نفر انتخاب شدند و افرادی که تمایل به همکاری نداشتند حذف میشدند و فرد دیگری به صورت تصادفی انتخاب شد.
۳-۳-متغیرهای پژوهش
متغیرهای پژوهش عبارتند از:
۱- BMI
۲- قد
۳- وزن
۴- درصد چربی بدن
۵- نسبت دور کمر به دور لگن
۶- سطح فعالیت بدنی
۷- آزمون YO-YO
۳-۴- روش پژوهش
این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی – همبستگی بوده است.
ابتدا به مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان جوانرود رفته و آمار کلی دانش آموزان گرفته شد. انتخاب به صورت تصادفی از روی دفتر آمار بود، مثلا شمارههای ۱، ۱۵، ۳۰ و … انتخاب شدند. پس از تعیین آزمودنیها آنها را در یک جا جمع کرده و قبل از انجام کار به دانش آموزان در مود تحقیق حاضر توضیحات لازم داده و از آنها در مورد اینکه آیا حاضر هستند، در این پژوهش با ما همکاری کنند سوال میشد پس از رضایت دانش آموزان برای اینکه والدین نیز از شرکت فرزندانشان در تحقیق حاضر مطلع شوند و از رضایت والدین اطمینان حاصل کنیم به دانش آموزان فرم رضایت والدین داده شد که والدینشان آن را امضا کنند. پس از به دست آوردن رضایت والدین، قد، وزن دور کمر، دور لگن، ضخامت چربی زیر پوستی سه سر بازو و ساق پا (توسط کالیپر با روش دو نقطهای جکسون و پولاک) آنها اندازه گیری و ثبت شد. همه اندازه گیریها در صبح از ساعت ۸-۱۲ انجام شد. سپس به آزمودنیها پرسشنامه فعالیت بدنی بک داده شد تا به آن پاسخ دهند و در پایان از آنها آزمون YO-YO گرفته شد. در صورتی کودکی در نیمههای تحقیق تمایلی به تمایل به ادامه همکاری نداشت حذف و در نهایت فرد دیگری به صورت تصادفی انتخاب میشد.
۳-۵- ابزارها و روشهای اندازه گیری
۳-۵-۱-اندازه گیری قد
برای به دست آوردن قد آزمودنیها از متر نواری استفاده شد که بر روی دیوار نصب شده بود، در حالی که کودکان بدون کفش به دیوار تکیه زده بودند و روبه رو را نگاه میکردند و به روش استاندارد قد آزمودنی بر حسب سانتیمتر اندازه گیری و ثبت شد.
شکل ۱- نحوه اندازه گیری قد (سانتیمتر)
۳-۵-۲- اندازه گیری وزن
اندازه گیری وزن آزمودنیها با بهره گرفتن از ترازو دیجیتال scale pershenal انجام شد. روش اندازه گیری به این صورت بود که آزمودنیها بدون کفش و با حداقل لباس ممکن به مدت چند ثانیه روی ترازو قرار میگرفتند و وزن آنها بر حسب کیلوگرم اندازه گیری و ثبت شد.
شکل ۲- نحوه اندازه گیری وزن (کیلوگرم)
صدکهای ۹۵، ۸۵ و ۵ ام BMI در دختران ۷-۱۲ سال تعیین شد (۷۰). آزمودنیهای با BMI پایینتر از صدک ۵ استاندارد CDC برای سنین ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱ و ۱۲ سال به عنوان لاغر، BMI با صدک ۵ تا ۸۵ به عنوان نرمال، BMI با صدک ۸۵ تا ۹۵ به عنوان دارای اضافه وزن و BMI با صدک بیشتر از ۹۵ به عنوان چاق در نظر گرفته شد. جدول ۳-۱ ردههای وزنی (لاغر، نرمال، دارای اضافه وزن و چاق) بر اساس نمودار CDC در دختران ۷-۱۲ سال را نشان میدهد.
جدول ۳-۱- تعیین ردههای وزنی (لاغر،نرمال، دارای اضافه وزن و چاق) بر اساس BMI در دختران ۷-۱۲ سال