حسابرسی معمولاً یک حرفه پراسترس بوده است: دوره های پرمشغله، ضربالعجل مطالبات، زمان محدود برای زندگی شخصی؛ بنابرین قاعدتاً فرسودگی شغلی در میان حسابرسان معمول است (فوگارتی و یولیس[۲]، ۲۰۰۰؛ هردا و لاول[۳]، ۲۰۱۲). در زمینه وضعیت فرسودگی شغلی در مشاغل حسابرسی هم تحقیقاتی انجام شده که البته حجم اندکی دارد. بر اساس این تحقیقات، فرسودگی شغلی در میان حسابرسان می تواند قابل توجه باشد؛ به نظر میرسد در میان متغیرهای زمینه ساز فرسودگی شغلی در بین حسابرسان، عوامل محیطی و حجم کار از اهمیت بیشتری برخوردارند و با فرسودگی، کاهش کیفیت کار، و مشکلات روانی رابطه مثبت دارند. در عین حال زن بودن، تجرد، و عدم استخدام رسمی عواملی است که منجر به آسیبپذیری بیشتر نسبت به فرسودگی میشوند (لارسونو همکاران، ۲۰۰۴؛ کالبرس و فوگارتی، ۲۰۰۵؛ لوپز، و پیترز[۴]، ۲۰۱۲؛ باقرپور، ساعی و شعنی، ۱۳۹۱). همچنین جستجو در ادبیات پژوهشی مربوطه در جامعه ایرانی، از کمیاب بودن چنین پژوهشهایی به ویژه در زمینه شغل حسابرسی حکایت دارد.
بنا بر شواهد و دلایل فوق، این پژوهش در صدد است تا وضعیت ابعاد مختلف فرسودگی شغلی، سلامت روانی، و رابطه ایندو متغیر را با یکدیگر در حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران بررسی نماید. همچنین هدف دیگر پژوهش، بررسی تغییرات این متغیرها با سایر اطلاعات جمعیت شناختی مانند وضعیت تاهل است. از آنجا که تحقیقات متعددی نشان داده اند که پرستاران نسبت به سایر مشاغل میزان بالاتری از فرسودگی شغلی و سطح پایینتری از سلامت روانی را دارا هستند (خاقانیزاده و دیگران، ۱۳۸۵)، در تعدادی از تحقیقات، از وضعیت فرسودگی شغلی یا سلامت روانی پرستاران به عنوان ملاکی برای مقایسه استفاده شده است (نجفی و دیگران، ۱۳۷۹)؛ بنابرین در این پژوهش نیز، برای داشتن ملاکی که به میزان فرسودگی شغلی و سلامت روانی در حسابرسان معنی دهد و آن را قابل درک نماید، فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان با فرسودگی شغلی و سلامت روانی در پرستاران مقایسه میشود.
اهمیت تحقیق:
شاید مهمترین رکن مؤسسات حسابرسی و سیستمهای نظارتی در شرکت ها و سازمانها، حسابرسان هستند. در واقع موفقیت و سلامت شرکتها و سازمانها وابسته به عملکرد حسابرسان است؛ از سوی دیگر با توجه به تضاد منافع میان تهیهکنندگان صورتهای مالی و استفادهکنندگان از آنها، نقش اعتباردهندهی حسابرسان، تصمیم گیری اقتصادی سرمایه گذاران و سهامداران را به عملکرد آنها وابسته میسازد؛ و این می تواند به موفقیتها و یا خسارتهای مالی جبرانناپذیری منجر شود که مسئولیت آن با حسابرسان و مؤسسات حسابرسی است. این واقعیتها نشان میدهد که انگیزه، رضایت و سلامت حسابرسان اهمیت بسیاری داشته و مشکلات در عملکرد حسابرسی، پیامدهای جبرانناپذیری در سلامت مالی شرکتها و سازمانها، بازدهی فعالیتهای آنها، اعتماد سرمایهگزاران و غیره به همراه دارد. با توجه به اینکه تحقیقات صورت گرفته در زمینه فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان به عنوان تعیینکننده های مهم عملکرد آنها، به خصوص در ایران اندک است، انجام چنین پژوهشی ضروری و مهم به نظر میرسد.
اهداف تحقیق:
با توجه به تأثیر احتمالی فرسودگی شغلی بر سلامت روانی حسابرسان، و اثر هر دوی این عوامل بر عملکرد شغلی، هدف این تحقیق روشن کردن وضعیت این عوامل و روابط میان آنها در موقعیت فعلی جامعه حسابرسان ایرانی است. هدف نهایی این تحقیق تلاش برای بهبود شرایط شغلی و سلامت روانی حسابرسان در جهت بهبود کیفیت خدمات آن ها و افزایش سلامت مالی و اقتصادی کشور است.
فرضیه های تحقیق:
بنا بر بیان مسأله و همچنین با تکیه بر پیشینه تحقیق، فرضیه های زیر پیشنهاد گردید:
۱- بین فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان، رابطه معنادار وجود دارد.
۲- بین فرسودگی شغلی و سلامت روانی پرستاران، رابطه معنادار وجود دارد.
۳- بین فرسودگی شغلی حسابرسان و پرستاران تفاوت معنادار وجود دارد.
۴- بین سلامت روانی حسابرسان و پرستاران تفاوت معنادار وجود دارد.
روششناسی تحقیق
نوع و روش تحقیق:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه فرسودگی شغلی و سلامت روان در بین حسابرسان و پرستاران است. به این ترتیب هدف اولیه پژوهش حاضر افزودن به دانش موجود در این زمینه است و از اینرو این تحقیق در چارچوب طرحهای بنیادین قرار میگیرد. البته این بررسی به این امید انجام میپذیرد که بتوان از نتایج آن برای پیشگیری از بعضی مشکلات حسابرسان و به تبع، مشکلات ادارات و سازمانها و ارتقای سلامت آن ها استفاده کرد و در عین حال پیشنهاداتی نیز در عرصه کاربردی داشت.
از سوی دیگر، روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی است؛ چرا که به دنبال بررسی وضعیت متغیرهای فرسودگی شغلی و سلامت روانی در جامعهای از حسابرسان و پرستاران و همچنین مطالعه روابط میان این متغیرها در جوامع مذکور میباشد.
جامعه مورد مطالعه:
جامعه پژوهش شامل همه حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران، و همچنین همه پرستاران عضو سازمان نظام پرستاری میباشد.
نمونه و روش نمونه گیری:
برای بیان چگونگی روابط در پژوهشهای از نوع همبستگی حداقل حجم نمونه ای به اندازه ۵۰ نفر، و در پژوهشهای توصیفی حداقل یک نمونه ۱۰۰نفری ضروری است (دلاور، ۱۳۸۵)؛بر اساس فرمول زیر:
(هومن، ۱۳۹۱)، اگر بر اساس پرسشنامه سلامت روانی، انحراف استاندارد (σ) برابر ۱۴ باشد (حدود یک ششم دامنه تغییرات متغیر)، میزان α را برابر ۰۵/۰ در نظر بگیریم، و همچنین میزان تفاوت قابل پذیرش بین میانگین دو جامعه (d) را برابر ۳ نمره در نظر بگیریم، حجم نمونه مناسب برای هر گروه در پژوهش حاضر برابر ۷/۸۳ نفر به دست می آید. به این ترتیب گروه نمونه در این تحقیق شامل ۱۰۰ نفر از حسابرسان و ۱۰۰ نفر از پرستاران عضو دو جامعه ذکر شده است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب میشوند. اصطلاح روش نمونه گیری در دسترس به این علت استفاده شده است که به هر حال تعداد قابل توجهی از افرادی که پرسشنامه را دریافت نمودند، همکاری نشان ندادند و بنابرین همه افراد ممکن، به طور کاملاً تصادفی در نمونه موجود نیستند.
ابزار تحقیق:
علاوه بر سؤالات مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی شامل سن، جنس، وضعیت تأهل و سابقه کار، ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق به شرح زیر بوده است: