در مطالعه ای که روی معتادان بین سنین ۱۸ – ۲۴ ساله در برزیل انجام شد، میزان بسیاری از رفتارهای پر خطر از قبیل خشونت، جرم، مصرف الکل و دارو و رفتارهای جنسی در میان معتادان که با هر دو والد خود زندگی میکردند در حداقل بود و در میان آنهایی که با یکی از والدین خود زندگی میکردند بیشتر بوده و آن ها که بدون والدین خود زندگی میکردند بیشترین رفتارهای پر خطر را گزارش کردند. ۲۶ % از دخترانی که با والدینشان زندگی میکردند، ۳۷ % از آنهایی که با یکی از والدین خود زندگی میکردند و ۷۱ % درصد از آنهایی که بدون والدینشان زندگی میکردند درگیر روابط جنسی (۰۰۳/۰=p )شده بودند(گازمن[۹۴]، ۲۰۰۷).
– دریک بررسی برروی جوانان و نوجوانان توسط مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری های در آمریکا که در سالهای ۱۹۹۹-۱۹۹۱ انجام شد، روند رفتارهای پرخطر مورد بررسی قرارگرفت. بررسی یادشده نشان دادکه رفتارهای پرخطرجنسی و مصرف تنباکو، الکل و مواد افزایش یافته است(مرکزکنترل و پیشگیری از بیماری ها، ۲۰۰۲؛به نقل از باریکانی، ۱۳۸۷).
– در یک مطالعه دیگر بوترین در سال۲۰۰۳ در دانشگاه سندیئگوآمریکا، نتایج نشان داد؛ زنانی که در دوران کودکی مورد سوءاستفاده جنسی واقع شده بودند؛ ۸/۳ برابر بیش از دیگران مستعد سیگار کشیدن بودند. مورد سوءاستفاده جنسی قرارگرفتن؛ عنوان اصلی استرس آور وابسته به جنس، خطرسیگاری شدن را در میان دخترها و زنان افزایش میدهد(بوترین وگریفین[۹۵]، ۲۰۰۳).
– باتیستیک و رودنریس[۹۶] در سال۲۰۱۰ به بررسی رفتارپرخطرجنسی و ابتلا به اچ ای وی درافراد وابسته به کوکایین پرداختند. این مطالعه برروی ۶۲ نفر با استفاده ازپرسشنامه رفتار ریسک پذیری اچ آر بی سی، انجام گرفت؛ در دوگروه، گروهی با رابطه جنسی محافظت نشده و گروه دوم داشتن رابطه جنسی با تأخیر همراه با محافظت کنندها(کاندوم). نتایج نشان دادکه افراد گروه اول سه یا چهار برابرخطر ابتلا به اچ ای وی را دارا بودند.
– پاول در سال۲۰۰۶ در تحقیقی به بررسی تأثیرات همسالان بزهکار و سیگاری به گرایش نوجوانان به سیگار پرداخت؛ مهم ترین نتیجه به دست آمده از این قرار بودکه اگر والدین رفتاری خشونت آمیز، سهل انگارانه یا استشهادگرایانه داشته باشند همسالان علاقه مند و توان نه تنها مضری برای نوجوانان محسوب می شوندبلکه او را درک کردن و از او حمایت میکند(پاول[۹۷]، ۲۰۰۶).
گازمن[۹۸](۲۰۰۷) مطالعه ای را روی معتادان فنلاندی انجام داد. نتایج نشان داد که خصوصاًً معتادان پسر در سالهای پس از ترک مؤسسه نگهداری، بیشتر در معرض رفتارهای پر خطر قرار داشته اند.
هاروارد و ونگ (۲۰۰۵) در پژوهشی که روی معتادان آمریکایی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که شیوه میزان رابطه جنسی ناخواسته برای دختران و پسران به ترتیب ۲/۱۰ % و ۱/۵ % میباشد و برای کل نمونه پژوهش اقدام به خودکشی ۴/۱ %، قربانی خشونت شدن ۸/۲ %، مصرف زیاد سیگار ۴/۱ %، نوشیدن الکل به صورت روزمره ۷/۰%، داشتن شرکای جنسی متعدد ۳/۸% و رابطه جنسی نا ایمن ۷/۱% میباشد(هاروارد و ونگ[۹۹]، ۲۰۰۷؛ به نقل از گازمن، ۲۰۰۰).
داناون و جیر(۱۹۸۵)، اظهار می دارند که رفتارهای پر خطر به طور همزمان یا به صورت دسته جمعی رخ میدهند. اینگونه رفتارها به دنبال گرایش یا تمایلی صورت می گیرند که مطابق رسم و قاعده نیست. به نظر آن ها این افراد غالباً تحمل زیادی برای رفتارهای متضاد با هنجارهای اجتماعی نشان میدهند و تمایل دارند که در مدرسه و مؤسسات مذهبی سرمایه گذاری کمی داشته باشند. از تعامل ویژگی های شخصیتی با محیط اغلب تنوع وسیعی از رفتارهای پر خطر دیده میشوند. به عنوان مثال تجربه داروهای غیر قانونی، روابط جنسی نامشروع، قانون شکنی و رانندگی خطرناک و بی مهابا را می توان نام برد(داناون و جیر[۱۰۰]، ۱۹۸۵).
اوزگود(۱۹۸۸) به مدت چهار سال دانش آموزانی را بعد از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان مورد مطالعه و پیگیری قرار دادند. این محققان دریافتند که بیشتر مقوله های رفتارهای پر خطر در سالهای پس از دبیرستان کاهش مییابد و با افزایش پایه تحصیلی و کاهش میزان رفتارهایی از قبیل اعتیاد شدید به مواد، رفتارهای جنسی نا ایمن، درگیری با قانون و رانندگی خطرناک مشاهده شد. ظاهراًً بسیاری از رفتارهای مشاهده شده در دوره دبیرستان ناشی از پدیده انتقال، ناپختگی، همانند سازی با همسالان و عدم بینش کافی نسبت به اثرات بلند مدت رفتارهای پر خطر است(اوزگود[۱۰۱]، ۱۹۸۸ ).
چندین ارزیابی ازمدل ماتریکس طی۲۰ سال گذشته انجام شده است. دامنه این تحقیقات ازآزمایشهای با کنترل کم تا آزمایشهای بالینی کنترل شده است. اولین آن ها یک مطالعه آزمایشی بودکه در۱۹۸۵توسط راوسون و همکاران انجام شدکه پیشرفت بالینی معتادان وابسته به کوکائین را در ۸ ماه پس از پذیرش درمان ماتریکس نشان داد. طی این ارزیابی بیماران خودشیوه درمانی را انتخاب می کردندکه شامل گزینه های ۱٫ بدون درمان رسمی(شرکت داوطلبانه درCA-AA-NA). 2. درمان به شیوه ۲۸ روزبستری ۳٫ مدل درمانی ماتریکس برای بیماران سرپایی بود. در هر طبقه ۳۰ نفرقرارگرفتند. بیماران قبل از آغاز درمان از نظر دموگرافیک یا ویژگی های درمان تفاوتی نداشتند. بیماران بستری ۲۶ از ۲۸ روز درمان را بستری بودند. در مقابل تنها۲۰% از بیماران بدون درمان، بیشتر از یک بار به جلسات خودیاری رفتند. قابل توجه ترین یافته از این مطالعه گزارش معناداری از کاهش استفاده ازکوکائین در بیماران موردپذیرش درمان ماتریکس پس از ۸ ماه از درمان بود.تعدادبیمارانی که بازگشت ماهانه با استفاده ازکوکائین بیشتر را در گروه گزارش دادند به شرح زیر میباشد:۴ نفر از ۳۰ نفر در گروه ماتریکس، ۱۰ نفر از ۳۰ نفر در گروه بیماران بستری، ۲۴ نفر از ۳۰ نفر در گروه بدون درمان رسمی، اگر چه تعداد نمونه های هرگروه کم بود اما این یافته هاحمایتی برای اثربخشی درمان ماتریکس فراهم کرد و همچنین برای تغییرعناصردرمان به صورت تجویزپرهیزکامل به عنوان راهبرد اساسی برای پیشگیری از عود بود(هندریک[۱۰۲]، ۲۰۱۱).
تحقیق بعدی بعد ازتکمیل کتابچه راهنمای۳۰۰ صفحه ای درمان ماتریکس، توسط راوسون، مارینلی و آنجلین در۲۰۰۴ به صورت یک آزمایش کنترل شده در طی دوسال انجام شد. در این مطالعه۱۰۰ نفر از آزمودنیهای وابسته به کوکائین به طورتصادفی برای درمان ماتریکس۶ ماهه یا درمانهای دیگرقابل دسترس در جامعه انتخاب شدند. آزمودنیها در هر دو گروه ۳ ،۶ و۱۲ماه پیگیری شدند. نژادشرکت کنندگان آفریقایی، اسپانیایی و اروپایی بودند. نتایج رابطه مثبت معناداری بین مدت درمان دریافت شده و درصد نتایج منفی آزمایش ادرار برای کوکائین در بیماران درمان ماتریکس نشان داد، اما این رابطه برای درمانهای معنادارنبود. همچنین تعدادی زیادی از شرکت کنندگان درمان ماتریکس در آزمونAST و مقیاسهای خانواده و یک مقیاس افسردگی بهبود نشان دادند.