-
- قرار گرفتن در رابطه زوجی مستلزم حمایت کردن و حمایت شدن است. این بدین معنی است که هر یک از دو عضو زوج باید بتواند نیازهای همسر را مانند نیازهای خود ادراک کنند. به بیانی دیگر رابطه زوجی ایجاب میکند که زن و مرد از خودمحوری خود بکاهند و بتوانند درک کنند که نیازهای شخص دیگری نیز مانند نیازهای خود آن ها اهمیت دارد. به عبارتی زوج ها باید بتونند از همسر خود حمایت عاطفی به عمل آورند. این حمایت عاطفی باید متقابل باشد.
-
- رابطه زوج مستلزم این است که هر عضو زوج فردیت و هویت منحصر به فرد خود را حفظ کرده و در عین حال توانایی این را داشته باشد که در لحظاتی این فردیت را فدای رابطه کند. به عبارتی در رابطه ی زوجی باید بین فردیت و باهم بودن و بین استقلال و وابستگی تعادل وجود داشته باشد. حذف هر کدام از آن ها میتواند به رابطه لطمه وارد کند. یکی از عواملی که به پایداری رابطه زوج کمک میکند احترامی است که هر یک از دو عضو زوج برای هویت مستقل دیگری قائل است. ازدواج کردن یکی از مشکل ترین و پیچیده ترین وظایف دوره بزرگسالی است. این رویداد مهم در عین حال به عنوان ساده ترین و عاشقانه ترین مرحله ی چرخه زندگی توصیف شده است. به جای این که به ازدواج به عنوان راه حل مشکلات خانوادگی نگریسته شود، باید آن را وسیله انتقال به مرحله ای جدید از زندگی در نظر بگیریم که مستلزم شکل دادن اهداف، قواعد و ساختارهای خانوادگی متفاوتی است (کارتر و مک گولدریک[۶]،۱۹۸۰؛ به نقل از نظری، ۱۳۸۶).
دلایل ازدواج:
متخصصان خانواده سه دلیل عمده برای ازدواج برمیشمارند که عبارتند از:
الف) عشق و علاقه: منظور از عشق و علاقه احساسات عمیق مثبتی است که زن و مرد پس از ازدواج نسبت به یکدیگر تجربه میکنند. از جمله این احساسات، توجه و مراقبت، صمیمیت، نزدیکی، انگیختگی ارتباط مطلوب و تمایلات جنسی را میتوان ذکر کرد.
ب) مصاحبت: افراد همچنین به دلیل داشتن نیاز به مصاحبت ازدواج میکنند. مصاحبت محبتی است که ما نسبت به کسی که زندگی مان با او عمیقاً در هم تنیده است احساس میکنیم. در حقیقت شامل تبادل تجربه با فردی است که نسبت به او عشق میورزیم و مورد عشق و علاقه او هستیم و یکدیگر را بخاطر آنچه که هستیم میپذیریم.
ج) تأمین انتظارات: و بالاخره زن و مرد به دلیل تأمین انتظارات ازدواج میکنند. انتظارات از زندگی زناشویی و خانوادگی بین دو حد غیرواقعبینانه و رؤیایی تا واقعبینانه و عقلایی متغیر است. به بیان دیگر زن و مرد در ازدواج باید بدانند چه انتظاراتی از خود، از همسر خویش و در مجموع از ازدواج دارند. هر اندازه این انتظارات واقعبینانهتر باشد پایه های زندگی زناشویی مستحکمتر خواهد بود (نوابینژاد،۱۳۸۰).
خانواده
خانواده قدیمیترین و کهنترین نهاد اجتماعی است، و از بدو پیدایش بشر وجود داشته و با روابط زناشویی یا پیوند زن و شوهر آغاز می شود و بسته به کیفیت این رابطه، پایداری یا ناپایداری آن تعیین میشود (موسوی، ۱۳۸۳؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰). خانواده شامل دو یا بیش از دو تن میباشد که به یکدیگر متعهد هستند و ارزش ها، مسئولیت ها و تصمیم گیریها، منافع و صمیمیت مشترک را میپذیرند (اولسون[۷]، ۲۰۰۱، به نقل از عباس پور، ۱۳۸۶؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰). خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی -فرهنگی[۸] تلقی می شود که در کنار همه خصوصیات دیگرش، دارای مجموعه ای از قواعد است و هر یک از اعضایش نیز نقش خاصی دارند. اعضای این سیستم باهم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند. همچنین اعضای خانواده تا حدودی زیادی پیشینه مشترک، ادراکات درونی شده مشترک، مفروضات و دیدگاههایی درباره دنیا و برداشت مشترکی از اهداف زندگی دارند. در داخل این سیستم، حلقه های عاطفی قدرتمند، پایدار و متقابلی افراد را به هم گره زده است. اغلب اوقات اعضا از طریق تولد یا ازدواج در این سیستم وارد میشوند. نفوذ خانواده باعث می شود، حتی زمانی که اعضا به وسیله فاصله های فیزیکی و یا گاهی مرگ از هم جدا میشوند، حلقه های عاطفی و ارتباطی اعضاء باقی بماند. به عبارتی عضو یک خانواده هرگز نمی تواند به طور کامل و واقعی، عضویت در آن خانواده را از دست بدهد (نظری،۱۳۸۶).
خانواده در پاسخ به نیازهای فرهنگی جامعه، نقش حمایت و اجتماعی کردن اعضای خود را تقبل کردهاست. خانواده به یک معنا دو نقش متفاوت ایفاء میکند: یکی داخلی، که حمایت روانی اجتماعی از اعضای خود میباشد و دیگری خارجی، یعنی برونسازی با فرهنگ و انتقال آن (مینوچین، ۱۹۷۴؛ به نقل از ثنایی، ۱۳۷۵؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰).
شکل های گوناگون خانواده
خانواده را از لحاظ وسعت و گستردگی و روابط درونی آن به عنوان یک گروه اجتماعی میتوان به انواع مختلف تقسیمبندی نمود. یکی از تقسیمات خانواده توسط شلسینگر[۹]، مطرح شده است. او خانواده ها را در دسته های زیر مشخص نموده است:
الف) خانواده هستهای: متشکل از شوهر، همسر و فرزندان
ب) زوج های بدون فرزند: متشکل از شوهر و همسر
ج) خانواده های تک والدی: متشکل از زنان بیوه، مردان بیوه، اشخاص طلاق گرفته، همسران جدا شده و ترک شده و مادران ازدواج نکرده
د) خانواده های رضاعی: متشکل از شوهر، همسر و فرزندخواندهها
ه) خانواده های بازسازی شده: متشکل از ازدواج های دوم و خانواده های مرکب
و) خانواده های اشتراکی: که ممکن است از گروهی خانواده بچهدار و تعدادی بزرگسال مجرد تشکیل شود. در بعضی از جوامع میتوان زوج ها و خانواده های همجنسگرا را نیز به طبقات فوقالذکر اضافه نمود. (ساروخانی، ۱۳۷۰؛ سلیمانیان، ۱۳۷۳؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰).
بخش دوم : گستره نظری مربوط به صمیمیت زناشویی: