این تحقیق نشان میدهد در مراحل اولیه حرکت به سوی توسعه اقتصادی، به طور معمول زنان در حاشیه قرار میگیرند چون مردان در دسترسی به فناوری و تحصیلات از اولویت برخوردارند. پس در مراحل آغاز گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن، زنان به سمت تولید خانگی و مردان به سمت تولید کارخانهای سوق داده میشوند ولی با پیشرفت فرایند صنعتی شدن، بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، کاهش نرخ باروری و مقرون به صرفه بودن استفاده از کارگران محلی، سهم زنان در نیروی کار افزایش مییابد[۶۶].
فراستخواه (۱۳۸۳)[۶۷] در مقالهای با عنوان” زنان ،آموزش عالی و بازار کار” با اشاره به نیروی انسانی متخصص زنان، بازار کار را هم از حیث عرضه (دسترسی به آموزش عالی) و هم از حیث تقاضا (دسترسی به فرصتهای شغلی) مورد بررسی قرار میدهد و به عدم تعادل جنسیتی شدید اشاره میکند. با وجود تغییرات سالهای اخیر در ابعاد ذکر شده هنوز کاستیهای اساسی به زیان زنان وجود دارد که نمونه آن کم بودن سهم زنان در گروههای عمده تحصیلی و نیز دورههای تحصیلات تکمیلی در مجموع تراکمی دانش آموختگان و پایین بودن سهم اشتغال زنان در پستهای مدیریتی میباشد. نویسنده به موارد راهبردی برای رفع این تبعیض اشاره میکند که عبارتند از:
ایجاد امتیازات و جاذبههای قانونمند برای سرمایهگذاریهای اشتغالزا برای زنان متخصص.
رفع موجبات تبعیض جنسیتی در دستیابی به سمتهای تصمیم گیری.
اصلاحات لازم در نظام حقوقی و قوانین و مقررات با هدف رفع تبعیض جنسیتی (قانون مدنی، قانون کار ، قانون تامین اجتماعی ).
رئیس دانا(۱۳۸۷)[۶۸] با دیدی انتقادی در خصوص تاثیر جهانیسازی بر اشتغال زنان مینگرد و بیان میدارد که، در فرآیندهای تجربه شده و بر اساس استدلال های علمی مربوط به آن، خصوصیسازی و بازارگرایی افراطی و آمادهسازی زمینههای اقتصادی برای ورود بیحفاظ و امنیت به رقابت جهانی جز فقر، تورم، تبعیض و ضایع شدن حقوق اقشار محروم، به ویژه زنان کم توان از لحاظ اقتصادی را در بر نداشته است. توصیه چیزی نیست جز اتخاذ راه و روش توسعه همگانی، رشد توام با باز توزیع و برابری بیشتر توسعه انسانی. در این روش دولت مسئولیت حرکت اقتصاد به سمت رشد و ارتقای نیروی کار بهویژه زنان را هدف اصلی قرار میدهد و برای آن برنامههای عملی و مبتنی بر راهبردهای سنجیده و مردمگرا تدوین میکند. نباید به سراب فریبنده نولیبرالیسم جهانی دل داد و نیروی کار بهویژه زنان میهن را به دست تند باد حوادث و گزند آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی آن سپرد.
قاسمی[۶۹](۱۳۸۷) در مقالهای اظهار میکند که اشتغال هرچه بیشتر زنان نه تنها باعث افزایش بیشتر و سریعتر تولید ناخالص داخلی (GDP) در مقایسه با اشتغال مردان شده، بلکه افزایش بهرهوری نیروی کار و سرمایه را نیز به دنبال داشته است. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نزدیک به نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهها و دانشجویان شاغل به تحصیل را دختران تشکیل میدهند و اکنون پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که زنان هم سرمایه گذاران خوبی هستند و هم به خوبی از سرمایه خود استفاده میکنند.
در سالهای اخیر زنان کشورهای آسیایی سهم بهسزایی در موفقیت صنایع صادراتی داشتهاند، بهطوری که بین ۶۰ تا ۸۰ درصد مشاغل بخشهای صادراتی این کشورها بهویژه بخش نساجی و پوشاک با دستان زنان اداره میشود البته باید دانست که نقش آفرینی زنان در اقتصاد جهانی، صرفاً به حضور آنها در محیط کار و سهم آنها از کل نیروی کار کشورها محدود نمیشود. زنان علاوه بر اشتغال رسمی، در خانه نیز مشغول به کار هستند و به اصطلاح «خانه داری» میکنند، از کودکان خود نگهداری و مراقبت میکنند، خانه را تمیز میکنند، آشپزی میکنند و هزاران کار دیگر انجام میدهند که در ازای آنها هیچ مزدی نمیگیرند؛ کارهایی که با وجود پیامدهای مثبت بسیار در آمار و ارقام رسمی وارد نمیشوند. با این وجود به همان اندازه که بر اشتغال رسمی زنان افزوده میشود، از میزان ساعات کار غیررسمی و بدون مزد آنها در خانه کاسته میشود البته این کاهش ساعات کار در خانه میتواند به افزایش بهرهوری کلیت اقتصاد جامعه کمک کند. برای اثبات این ادعا کافی است به نرخ عظیم تولید ماشینهای ظرفشویی و ماشین لباسشویی یا تعداد قابل توجه پرستار بچه، مهد کودک و خدمتکاران پاره وقت در جوامع امروزی نگاهی کرد تا دریافت اشتغال زنان در بیرون از خانه، تا چه حد میتواند به اشتغال آفرینی و رونق اقتصادی کمک کند.
یوسفی(۱۳۸۷)[۷۰]درترجمه مقالهای با اشاره به سال ۲۰۰۰ میلادی و اینکه تنها ۸ درصد از زنان شاغل در اروپا خوداشتغال بودند در حالیکه مردان دو برابر این میزان را به خود اختصاص داده بودند، به دلایل مختلفی اشاره میکند که زنان روزبهروز تمایل بیشتری به شروع کسب و کاری جدید از خود نشان میدهند. متأسفانه مزایای تحصیلات عالی و تجربیات کاری نمیتواند عقب ماندگی ناشی از جنسیت و زن بودن در جامعه برای زنان کارآفرین را جبران کند. زنان از نبود مدلی کارا و موفق برای کسب حمایت سایر زنان و کسب نیازهایشان در برپایی کسب و کار برای خود رنج میبرند. متأسفانه تعداد زنان در بخشهایی که نیازمند نوآوری است بسیار کم است. این کم بودن نه به دلیل ناتوانیهای فردی که بیشتر به دلیل مشکلات ساختارهای اجتماعی است.
عمدهترین مشکلات در این زمینه به شرح زیر است:
۱) زنان به راحتی قادر به شناسایی زنان موفق در عرصه کسب و کار و کارآفرینی نیستند بهویژه اگر در خانوادهای پرورش یافته باشند که مادر آنها کارآفرین نبوده باشد. این زنان اغلب به زنان کارآفرین به چشم افرادی غیر طبیعی و مشکلدار نگاه میکنند.
۲) فعالیتهای کارآفرینانه و شغلی زنان در برخی از حوزهها مانند دوختودوز، آرایشگری، امور بهداشتی از نظر جامعه کم و بیش به رسمیت شناخته شده است اما اگر زنی بخواهد در خارج از حوزههای مزبور فعالیتها شغلی و کارآفرینانه داشته باشد این احتمال وجود دارد که از نظر اجتماعی مورد پذیرش قرار نگیرد.
۳) واضح است که زنان مسولیت حفاظت و نگهداری از کودکان را بر عهده دارند. در کمتر جامعهای پذیرفته شده است که مردان در خانه بمانند و از بچهها نگهداری کنند. زمانی هم که بچهها به سنینی میرسند که مستقل میشوند، نگهداری از والدین پیر بر عهده زنان است.
حال اگر زنان بخواهند کارآفرین باشند جامعه از آنها میخواهد که هر دو نقش یعنی کار و نگهداری بچهها و والدین را توأمان به عهده گیرند. این در حالی است که مردان تنها وظیفه تأمین نیازهای مالی خانواده را بر عهده دارند و از آنها انتظار خانهداری، رفت و روب، خرید و نگهدای بچهها و والدین را همزمان با فعالیتهای شغلیشان نمیرود.
۴) بسیاری از زنان در چنین فضایی آموزش دیده و تربیت شدهاند و به همین شرایط قانعاند و توقع زیادی از خود ندارند. زنان همیشه در لحظههای حساس از خود میپرسند که آیا من میتوانم؟ آیا کس دیگری از من بهتر از عهده این کار برمیآید؟ آیا باید بیشتر بدانم؟ بسیار جالب توجه است که بسیاری از زنان موفق در مدارس و دانشگاههایی آموزش دیدهاند که در آنجا فرصت آزمودن خود و شناخت ضعفها و قوتهای خود را داشتهاند.
۵) واقعیت این است که هنوز تبعیض علیه زنان بسیار زیاد است. زنان در شغلهای برابر هنوز از مردان کمتر حقوق دریافت میکنند. زنان هنوز به انواع روابط و شبکههایی که مردان در تصمیمگیریها و برای کسب موفقیت در اختیار دارند دسترسی ندارند. در طول قرنها مردان در کسب و کار، شبکهها و روابط خود را ایجاد کردهاند و زنان هنوز در این زمینه در اول راهاند.
۶) زنان داستانهای بسیاری نقل میکنند که توسط بانکها وقتی برای دریافت اعتبار برای کسب و کارشان مراجعه میکنند جدی گرفته نمیشوند. از این رو باید مردی از خانوادهشان مانند همسر یا پدرشان را برای رایزنی و دریافت اعتبار با خود به بانکها ببرند. تسلط مردان بر دنیای بانکی، یکی دیگر از معضلات زنان است.
علوی لنگرودی (۱۳۸۷ )[۷۱] در ترجمه مقالهای به تبعیض های جنسیتی در بازار کار کشورهای عقب مانده یا در حال توسعه، به مراتب بیش از کشورهای توسعه یافته و صنعتی است. بر اساس جدیدترین گزارش کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد[۷۲] در مورد وضعیت زنان آسیا و اقیانوسیه آمده است: تبعیضهای جنسیتی در آسیا و اقیانوسیه ، هر سال ۴۲ تا ۴۷ میلیارد دلار به اقتصادهای کشورهای این مناطق ضرر وارد میکند و بخش عمده این زیان هم به علت از بین رفتن یا بلا استفاده ماندن فرصتهای شغلی مناسب زنان و محدود ماندن اشتغال فعال زنان به وجود میآید. باید دانست که تبعیض و نابرابری جنسیتی در کشورهای ثروتمند جهان نیز به شکل ملموسی وجود دارد و مختص کشورهای فقیر و عقب مانده نیست. برای اثبات این مدعا کافی است به فاصله عمیق اشتغال زنان با مردان در اقتصادهای قدرتمندی چون آمریکا و اروپای غربی، نگاهی بیندازیم. بررسیها حاکی از آن است که در کشور سوئد، کمترین تبعیض و تفاوت بین سهم زنان و مردان در بازار کار وجود دارد (چیزی نزدیک به چهار درصد) دلیل این امر نیز برمیگردد به این واقعیت جالب که در سوئد، بیش از ۷۰ درصد زنان بین ۱۵ تا ۶۴ سال مشغول به کار هستند.
۳-۲- مروری بر کارهای انجام شده در مورد اشتغال زنان در خارج از کشور
سوزان هرتن (۱۹۹۰) [۷۳] با اشاره به نقش بسیار مهم زنان در پروسه صنعتی شدن بهخصوص در آسیا به ارائه شواهدی در این زمینه پرداخته است. زنان در آسیا در کارگاههای صنعتی صادراتی نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورهایشان داشتهاند.
لیم لی (۱۹۹۰) [۷۴] در مقالهاش خاطر نشان میکند که یک توافق تاریخی زنان را به تولیدات کلیشهای با دستمزدهای اندک، روابط کاری تاسف آور، فقر در ممالک جهان سوم و استعمار توسط شرکتهای چند ملیتی در مناطق آزاد تجاری کالاهای صادراتی بهخصوص در آسیا و آمریکای لاتین در کام خود کشانده است.
لیونز (۱۹۹۲)[۷۵] معتقد است که تجربیات تحصیلی زنان برای گسترش دامنه شغلی آنها در آینده ضروری است. بر اساس این رویکرد، موقعیت شغلی و حرفهای زنان در گرو کسب تجربیات تحصیلی است. همچنین برخورداری زنان از آموزش عالی به شانس برخورداری بیشتر آنان در بازار کار کمک میکند.
نزومبه (۱۹۹۹) [۷۶] در مقاله خود تعریف مبهمی از ارزش کار زنان در روابط جهانیسازی دارد و اینکه معمولاً ارزش کار زنان کمتر از مقدار واقعی ارزیابی میشود و معتقد است که با وجود تلاش برای جهانیسازی در اکثر جنبهها، در مورد زنان جهانیشدن به تبعیض جنسیتی بیشتر در مورد آنها انجامیده است.
سیمین محمود و نیلا کبیر (۲۰۰۰)[۷۷] در مقاله خود به بررسی وضعیت زنان بنگلادشی در صادرات و بازارهای داخلی میپردازند. در صنایع صادراتی این کشور حدود ۵/۱ میلیون نفر استخدام شدهاند که اکثریت با زنان بوده است.
بیشوانت گلدار و رشید امجد (۲۰۰۲)[۷۸] ،[۷۹] در مطالعهای با عنوان آزادسازی تجاری و استخدام در کارگاههای صنعتی، به مطالعه آزادسازی تجاری در هند و مقایسه با آرژانتین، چین، اندونزی، جمهوری کره، مالزی، مکزیک، فیلیپین، تایوان، تایلند، ژاپن و ایالات متحده میپردازد. مقاله بر پایه تئوری اساسی تجارت یعنی تئوری هکچر- اوهلین بیان شده است و خاطر نشان میکند که با آزاد کردن تجارت مثل کاهش نرخ تعرفه موثر، عقلایی کردن انگیزه صادرات، محدود کردن قابل توجه واردات و مناسب بودن نرخ مبادله تعیین شده در بازارهای بزرگ و گسترده، انتظار میرود که آزادسازی تجاری در استخدام در کارگاههای بزرگ صنعتی در توسعه کشورها اثر مثبتی داشته باشد. همچنین آزادسازی تجاری منجر به کاهش یافتن دستمزدهای نابرابر در کارگاههای صنعتی در کشورهای در حال توسعه میشود و شکاف بین نرخ دستمزد نیروی کار ماهر و غیر ماهر محدود میشود.
قوزه در سال ۲۰۰۰ شواهدی گواه بر این پیشنهاد بیان کرد که رشد صنایع با جهت یابی صادراتی در کشورهای در حال توسعه رشد را در سایر صنایع شبیه سازی میکند، شامل صنایع رقابتی وارداتی و با این نتیجه که رشد کارگاههای صادراتی در جهت افزایش تقاضای صنایع ملی در هر دو گروه کارگران ماهر و غیرماهررا افزایش میدهد. در مورد تبعیض دستمزد، مطالعات به این نتیجه رسیدند که تاثیر رشد تجاری بر تبعیض دستمزدی کشورهای در حال توسعه بستگی خواهد داشت به شرایط اولیه خودشان در بازار نیروی کار مانند عرف غالب در بازارهای نیروی کار کشورهای در حال توسعه که این رشد تجاری، تمایل به تبعیض جنسیتی در کوتاه مدت را افزایش میدهد، اما این رشد تجاری در بلندمدت تقویت میشود زیرا تبعیض دستمزدی نه فقط در کارگاههای صنعتی، بلکه در کل اقتصاد کاهش مییابد.
هیلد کیویک نورداس (۲۰۰۳)[۸۰] در مطالعهای از اطلاعات تجاری [۸۱]UNCTAD و تفاوتهای استخدام جنسیتی [۸۲]ILO استفاده میکند و با توجه به نبود اطلاعات کافی در سایر کشورها، در مدلهای اقتصادسنجی به بررسی موریتانی، مکزیک، پرو، فیلیپین و سریلانکا میپردازد. نتایج یافتههای این مطالعه نشان میدهد که :
هیچ ارتباط مهمی بین تغییرات در تجارت با اشتغال زنان در پرو و مکزیک مشاهده نمیشود، در حالیکه این ارتباط در مورد موریتانی، فیلیپین و سریلانکا وجود دارد.
صنایع رقیب صادراتی به سمت استخدام زنان گرایش دارند در حالیکه صنایع رقیب واردات گرایش به استخدام مردان دارند.
هنگامی که یک صنعت در حال پیشرفت و صادرات است، گرایش به استخدام زنان دارد و هنگامی که یک شرکت در رقابت وارداتی قرار بگیرد، گرایش به استخدام مردان دارد و یا در هنگام اخراج کارکنان، ابتدا زنان را اخراج میکنند. برای درک بهتر اینکه کدام توضیح مناسبتر است، تحلیلهای بیشتری بین تفاوتهای درونصنعت و بینِ صنعت انجام شد. نتایج نشان داد که تفاوت بین صنایع وجود دارد یعنی صنایع رقیب برای صادرات گرایش به استخدام بیشتر زنان دارند در حالیکه صنایع رقیب وارداتی گرایش به استخدام بیشتر مردان دارند.
ارتباط منفی و معناداری بین استخدام زنان و دستمزد آنها نسبت به مردان در مکزیک و فیلیپین وجود دارد. بنابراین میتوان گفت که ارتباط غیر مستقیم بین تجارت و دستمزد در این دو کشور وجود دارد که این رابطه توسط تئوری تجارت پیشبینی شده است: کشوری که دارای نیروی کار غیر ماهر فراوان باشد به سمت کالاهای کاربر گرایش مییابد که به معنای آن است که گرایش به سمت دستمزد اندک دارد و بخشهای کاربر معمولا گرایش به استخدام زنان دارند.
میتسکو هریوگ و روگر پلانت (۲۰۰۴) [۸۳] در مطالعهای به بررسی وضعیت زنان در اواخر ۲۰۰۳ تا اواسط ۲۰۰۴ در ژاپن میپردازد. تحقیق بر اساس مطالب مطبوعات و مصاحبه با کارمندان دولت فدرال یا ملی و تعدادی از دولتهای محلی مثل پلیس کلمبیا، فیلیپین وسفارتخانه تایلند و مصاحبه کردن با نماینده سازمانهای حمایتکننده از حقوق مدنی جامعه مثل پناهگاه کمک کننده به زنان آسیایی[۸۴] وپناهگاه خانه زنان سالا[۸۵] و شبکه مقابله با تجارت غیر قانونی انسان ژاپن(JNATIP) [۸۶] تهیه و گردآوری شده است.
همچنین مقاله به بررسی یک قانون مهم در سال ۱۹۹۹ برای تساوی جنسیتی در ژاپن اشاره میکند و خاطر نشان میکند که این قانون تضمینی برای وظیفه تمامی دولتهای محلی، مدارس و کارخانجات و سایر بخشها برای برعهده گرفتن بزرگداشت و ترفیع عادلانه جنسیت در جامعه وهمچنین سعی در جهت تساوی جنسیتی و اندیشیدن به توسعه توازن فرا ملی است. تجارت غیر قانونی نیروی کار برای استثمار جنسی و سرگرم شدن صنایع به مهاجرت نیروی کار، تضییع حقوق زنان را بهعنوان نیمی از نیروی کار جامعه نمایان میسازد.
هلناو آرباچه (۲۰۰۵ ) [۸۷] به بررسی اثر آزادسازی تجاری بر تبعیض دستمزدی میپردازند و از مدل اقتصادسنجی سادهای برای بررسی اثر باز بودن اقتصاد بر روی دستمزدها در بخش صنایع استفاده میکنند. نویسنده شواهدی بر افزایش باز بودن اقتصاد با کاهش شکاف دستمزدها ، بهخصوص در رابطه با دستمزد مردان پی برده است و خاطر نشان میکند که این مسئله با قضیه بکر[۸۸] (۱۹۵۷) که رقابت، تبعیض را در بازار نیروی کار کاهش میدهد سازگار است. حقیقت این است که اصلاحات تجاری، هزینه های تولید که دستمزد هم جزیی از آن است را کاهش میدهد.
ویلارئال و یو[۸۹](۲۰۰۶ ) در مطالعهای که با حمایت موسسه ملی حمایت از سلامت کودکان و توسعه انسانی انجام داده اند به بررسی این موضوع که آیا جهانیشدن اقتصادی نفعی به حال زنان دارد، پرداختهاند و به این منظور به تحقیق روی تولیدات صادراتی، سرمایهگذاری خارجی و نابرابری جنسیتی در مکزیک پرداختهاند. با بهره گرفتن از اطلاعات در دسترس در مورد شرکتهای خارجی و با جهتیابی صادراتی، مشخص شده است که این دسته از شرکتها بیشتر از شرکتهای بومی و داخلی از نیروی کار زنان استفاده میکنند، این بالا بودن استخدام زنان بهوسیله ترکیب ساختاری این شرکتها مثل بالا بودن تقاضای آنها برای کارگران با مهارت پایینتر، اندازه آنها، شدت سرمایهبری، تکنولوژی تولید و سطح دستمزد توضیح داده میشود. جهانیشدن اقتصاد در کشورهای در حال توسعه مانند مکزیک، مهاجرت بیشتر زنان را باعث شده است که این مهاجرت به توسعه شغلهای قابل دسترس و ایجاد فرصتهای شغلی جدید انجامیده است، البته این زنان هنوز نقش مهمی در توسعه نداشتهاند، چراکه بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، زنان استخدام شده در مناطق ویژه صادراتی[۹۰] بر درآمد خود اختیار زیادی نداشته و آنرا جهت پیشرفت تحصیلی برادر و یا درمان مادر و یا تامین معاش همسر خود به زادگاهشان ارسال میکنند و به این ترتیب نابرابری جنسیتی ادامه مییابد و فقر چهره زنانه خود را حفظ میکند.
سازمان بین المللی کار (۲۰۰۷ )[۹۱] در مطالعهای به عنوان روندهای جهانی اشتغال زنان به طور خاص به بررسی وضعیت زنان در پنج زمینه مختلف میپردازد که عبارتند از زنان و فقر، زنان و آموزش، زنان و کشاورزی، زنان و مهاجرت، زنان و منزلت و مقام. در بخشی از این مطالعه مطرح میشود که فقر حادثهای است دارای ابعاد پیچیده و زنان فقیر از کمبود پول و مایحتاج زندگی رنج میبرند و به حمایتهایی نیاز پیدا میکنند، در نتیجه به نابرابری و محرومیتهای اجتماعی گرفتار میشوند. دلایل بسیاری در این مقاله درج شده است تا موید این سخن باشد که زنان بسیاری همه روزه با فقر دست و پنجه نرم میکنند تا از این مبارزه جان سالم به در ببرند.
مورد بعدی که به آن اشاره شده است از زیربنای اصلی حقوق زنان است و آن حق داشتن تحصیلات است که سبب بهدست آوردن هزینه های فرصت در طول زندگانی زنان میشود. هنوز حدود ۸۰۰ میلیون نفر ازمردم جهان از نعمت خواندن و نوشتن محروم هستند که دو سومِ این جمعیت، زنان میباشند که پایینترین سطح سواد در میان زنان جنوب و شرق آسیا، صحرای آفریقا و مناطق عربنشین دیده شده است که در این مناطق شرایط زنان بسیار نامطلوب و نامساعد میباشد.
در سومین موضوع که از زنان و کشاورزی بحث میشود، بیان میشود که زنان بهدلیل نداشتن آموزش در کشاورزی و همچنین به این دلیل که زمینهای مرغوب کمتر در اختیار زنان قرار میگیرد از تصمیمات و اعتبار داشتن در بازارهای فروش باز میمانند.
در مورد موضوع چهارم که عبارت بود از زنان و مهاجرت، بیان میشود بیش از یک دهه است که که شمار زنانی که برای یافتن شغل اقدام به مهاجرت میکنند رو به افزایش است. بر اساس گزارش UNFPA [۹۲]بر اساس جمعیت جهانی سال ۲۰۰۶، ۹۵ میلیون زن اقدام به مهاجرت و جابجایی در بازارهای بین المللی کردهاند و باعث انتقال میلیونها دلار به خانهها و جوامع خود شدهاند.
در مورد پنجم که عبارت بود از زنان ومنزلت، به شاخص تمییز دهنده بین استخدامها میپردازد و استخدام را به سه نوع تقسیم می کند: کارکنان مزد و حقوق بگیر، کارکنان خود اشتغال، کارکنان کمک کننده به خانوادههایشان، که این شاخص میتواند به درک بهتر بازار کار کمک کند.
در پایان مقاله اشاره میکند که بهرغم مشکل یافتن کار برای زنان نسبت به مردان بهدلیل تفکیک بازار کار به شغلهای مردانه و زنانه، زنان باید برای بهدست آوردن دستمزد یکسان با مردان ساعات بیشتری کار کنند.
نتیجه گیری :
تبعیضهای جنسیتی در بازار کار کشورهای عقب مانده یا در حال توسعه، به مراتب بیش از کشورهای توسعه یافته و صنعتی است. بر اساس جدیدترین گزارش کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد در مورد وضعیت زنان آسیا و اقیانوسیه آمده است: تبعیضهای جنسیتی در آسیا و اقیانوسیه، هر سال ۴۲ تا ۴۷ میلیارد دلار به اقتصادهای کشورهای این مناطق ضرر وارد میکند و بخش عمده این زیان هم به علت از بین رفتن یا بلا استفاده ماندن فرصتهای شغلی مناسب زنان و محدود ماندن اشتغال فعال زنان به وجود میآید[۹۳].
باید دانست تبعیض و نابرابری جنسیتی در کشورهای ثروتمند جهان نیز به شکل ملموسی وجود دارد و مختص کشورهای فقیر و عقب مانده نیست. هر روزه در بازار کار جهانی زنان کارگر صنایع نساجی در اروپا و آمریکا مشاغل خود و حتی کارخانههایی را که در آن به کار اشتغال دارند به زنان بنگلادش، فیلیپین و سریلانکا میبازند، فیلیپینیها در کویت بچهداری کرده و آشپزخانه تمیز میکنند، زنان لهستانی هتلهای نیویورک را تمیز میکنند و دستهای ظریف زنان آسیای جنوب شرقی میکروچیپ برای کامپیوتر آی سی ان تولید میکنند و زنان مکزیکی در قلب شهر لوس آنجلس ساعتهای متمادی پشت چرخهای خیاطی مشغول به کار هستند.
تحقیقات نشان داده است که هر چه اشتغال زنان در اقتصاد جهانی بیشتر باشد، جهان ثروتمندتر و مرفهتر خواهد شد. در مراحل اولیه حرکت به سوی توسعه اقتصادی، به طور معمول زنان در حاشیه قرار میگیرند چون مردان در دسترسی به فناوری و تحصیلات از اولویت برخوردارند. پس در مراحل آغاز صنعتیشدن و آزادسازی تجاری، زنان به سمت تولید خانگی و مردان به سمت تولید کارخانهای سوق داده میشوند ولی با پیشرفت فرایند صنعتی شدن، بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، کاهش نرخ باروری و مقرون به صرفه بودن استفاده از کارگران محلی، سهم زنان در نیروی کار افزایش مییابد.
بر اساس مطالعات ذکر شده با آزاد کردن تجارت مثل کاهش نرخ تعرفه موثر، عقلایی کردن انگیزه صادرات، محدود کردن قابل توجه واردات و مناسب بودن نرخ مبادله تعیین شده در بازارهای بزرگ و گسترده، انتظار میرود که آزادسازی تجاری در استخدام در کارگاههای بزرگ صنعتی در توسعه کشورها اثر مثبتی داشته باشد.
فصل چهارم
ساختار اشتغال در کارگاههای بزرگ صنعتی کشور
مقدمه
زنان به عنوان نیمی از جامعه در فرایند توسعه کشور وظیفه بس خطیری بر عهده دارند که بدون توجه به زیرساختهای لازم جهت فراهم نمودن زمینه های حضور فعال اقتصادی آنها، ایفای این مهم تحقق نخواهد یافت. در ایران ساختار شغلی زنان بیشتر به نقشهای آموزشی، کشاورزی، بافندگی و امور بهداشتی و درمانی متمایل است، لذا در تحقیق حاضر سعی شده است تا با ارائه راهکارهای لازم، ضمن شناخت توانایی بخش صنعت در جذب زنان، زمینههای لازم جهت ایجاد ساختارهای جدید شغلی زنان طراحی گردد که از هماهنگی و انعطاف لازم با روحیات و توان علمی و تخصصی زنان برخوردار باشد. با توجه به افزایش نرخ بیکاری زنان در کشورمان از ۳/۱۳ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۳/۲۳ درصد در سال ۱۳۸۵ و افزایش فاصله ی نرخ بیکاری بین زنان با مردان از ۹/۴ واحد درصد در سال ۱۳۷۵ به ۵/۱۲ درصد در سال ۱۳۸۵، اهمیت بررسی این مسئله بهعنوان یکی از معضلات و مشکلات ایران کاملا نمایان می شود. بهرغم روند افزایشی سهم اشتغال زنان از ۱/۱۲ درصد در سال ۱۳۷۵به ۶/۱۳ درصد در سال ۱۳۸۵، ولی نرخ بیکاری زنان بهدلیل بالا بودن فشار عرضه نیروی کار افزایش زیادی یافته است.
در سالهای اخیر، بانک جهانی که کارشناسان آن توصیههای موثری برای بهبود وضع اقتصادی کشورها دارند، تاکید کردهاند که فعالیت زنان در عرصههای اقتصادی کمک بسیاری به بهرهگیری کامل از ظرفیتهای اقتصادی کشورها میکند. این موضوع بهویژه در کشورهای منطقه خاورمیانه نظیر ایران که تعداد زنان دارای مهارتهای علمی و عملی روزبهروز در حال افزایش است، اهمیت بیشتری دارد[۹۴].
در کشور ایران به علت وجود منابع سرشار خدادادی نفت و گاز، بخش صنعت همواره سهم پایینی را در تولید ناخالص داخلی داشته است. صنعت به این لحاظ که بخش مولد اقتصاد جامعه است و یکی از بخشهای مهم تولیدی در کشور میباشد، برای اقتصاد دارای اهمیت حیاتی است. در این فصل به منظور تحلیل ساختار اشتغال در کارگاههای بزرگ صنعتی کشور، ابتدا به تعریف مفاهیم مربوط به اشتغال در کارگاههای بزرگ صنعتی میپردازیم، سپس به بررسی سهم اشتغال زنان و عوامل موثر بر آن در کارگاههای بزرگ صنعتی میپردازیم. همچنین به معرفی صنایع صادراتی مهم و سهم اشتغال زنان در هر یک از آنها میپردازیم.
گفتنی است، تحلیلهای انجام شده دراین فصل بر اساس اطلاعات جمعآوری شده ازنتایج طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی ۱۰ نفر کارکن و بیشتر مرکز آمار ایران در سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۵میباشد.
۴-۱- تعاریف و مفاهیم
کارگاه صنعتی: مکان مشخص و ثابتی است که درآن مجموعهای از سرمایه و نیروی کار زیر نظر یک مدیر و حسابداری واحد در جهت تولید یک یا گروهی از کالاها و خدمات مشابه فعالیت میکنند. (مرکز آمار ایران، سالنامه آماری، ۱۳۸۵).
کارگاه بزرگ صنعتی: کارگاه صنعتی است که متوسط تعداد کارکنانش در فصل کار ۱۰ نفر و بیشتر باشد. (نتایج آمارگیری از کارگاههای صنعتی، ۱۳۸۵).
جبران خدمات مزد و حقوقبگیران: جبران خدمات مزد و حقوقبگیران عبارت است از مزد و حقوق و سایر پرداختیها (پول، کالا و …) به مزد و حقوقبگیران.
– سولانوم فورجا( Solanum phureja) بیشتر در مناطق با آبوهوای گرم و بدون خطر یخبندان کشت میشود و این محصول در دامنه کوههای آند و در کشور اکوادور به دست میآید و دارای ۲۴ کروموزوم است.
– سولانوم اجانهیری(Solanum ajanhiri) در برابر یخزدن مقاوم است و در نواحی شمال بولیوی پرورش مییابد.
– سولانوم گونیوکالیکس(Solanum gonio calyx) در کشور پرو کشت میشود و گوشت آن زرد رنگ است.
– سولانوم جوزپزوکی(Solanum jospezuki) به یخزدگی مقاوم است. در قسمتهای مرکزی پرو و جنوب بولیوی کاشته میشود و دارای گل بنفش رنگ است.
– سولانوم چائوچا(Solanum chaucha) در قسمت مرکزی بولیوی و پرو کشت میشود.
– سولانوم کورتیلوبوم(Solanum curtilobum) در مناطق مرتفع بولیوی و پرو جنوبی رشد و نمو کرده و گلهای بنفش دارد.
– سولانوم توبروسوم(Solanum tuberosum) که در سراسر جهان کشت میشود، این گونه، خود دارای دو زیرگونه است:
الف- سولانوم آندیجنا(Solanum susp andigena) که در آمریکای مرکزی و جنوبی رشد میکند.
ب- سولانوم توبروسوم(Solanum susp tuberosum) که در سراسر جهان قابل کشت است (فلاحی،۱۳۷۶) .
۱-۸- مورفولوژی سیبزمینی
سیبزمینی گیاهی است علفی، یکساله، از گیاهان عالی گلدار، از رده دولپهایها و راسته پیوستهگلبرگان که دارای اندامهای زیر میباشد:
۱-۸-۱- ریشه
سیبزمینی دارای ریشههائی افشان میباشد، ابتدا ریشه باریکی را تشکیل میدهند و این ریشه های اولیه بهطور جانبی رشد کرده و تولید ریشه های جانبی را مینمایند. اگر چه بخش اعظم ریشه های سیبزمینی در عمق ۳۰ تا ۳۵ سانتیمتری خاک قرار دارند، ولی ممکن است نفوذ ریشه ها تا عمق ۱۷۰ سانتیمتری نیز ادامه پیدا کند. بههرحال نزدیک به ۸۰% فعالیت جذبی ریشه تا عمق حدود ۸۰ سانتیمتری خاک انجام میشود (سبحانی،۱۳۷۴). بوتههای حاصل از بذر حقیقی[۳]دارای یک ریشه راست و باریک هستند که از آن انشعابات جانبی به وجود میآید. بوتههای رشد یافته از غده در گره های ساقه های زیرزمینی و استولون تولید ریشه های نابجا میکنند. در سیبزمینی، ریشه ها عموما کمعمق هستند و با توجه به تنوع بافت خاک، ممکن است تا عمق ۲/۱ متری خاک رشد نمایند. ریشه در خاکهای درشت با بافت شنی و شنی رسی بسیار گسترده میشود (رضایی و سلطانی، ۱۳۷۵).
۱-۸-۲- استولون
استولونهای سیبزمینی، ساقه های افقی زیرزمینی هستند که معمولاً از پایینترین جوانههای زیر سطح خاک تشکیل میگردند و متورم میشوند. استولونها ممکن است از محل میانگرهها نیز طویل شده و در ناحیه انتهایی خود، غده را تشکیل دهند (صورتی زنجانی،۱۳۸۰). اندازه استولونها ممکن است کوتاه (۸-۱۰ سانتیمتر)، متوسط (۲۰ سانتیمتر) و یا بلند(۲۰-۴۰ سانتیمتر) باشد. رنگ آنها معمولاً سفید یا شیری است، اما گاهی در اثر وجود رنگیزه، آنتوسیانین به رنگ گوناگون دیده میشود. طول استولونها ویژگی مهمی در ارتباط با واریته سیبزمینی میباشد. انواع وحشی سیبزمینی دارای استولونهای طویلی هستند. یکی از اهداف اصلی بهنژادی در سیبزمینی، دستیابی به استولونهای کوتاه است. زیرا چنین رقمی معمولاً پرمحصول بوده و برداشت آن آسانتر خواهد بود. اگر استولونها با خاک پوشیده نشوند ممکن است به یک ساقه عمودی با شاخ و برگ معمولی تبدیل شود (لی[۴]،۱۹۸۵).
۱-۸-۳- ساقه
سیستم ساقهای سیبزمینی شامل ساقه های هوایی، استولونها و غدهها میباشد جوانه محوری برگ نیز ممکن است رشد کرده و تولید ساقه جانبی، استولون، گل آذین و در مواردی غده هوایی نماید (کریمیان و حمداللهزاده،۱۳۸۵). ساقه های هوایی در ابتدا ایستاده بوده و بعدها تمایل به خوابیدگی پیدا میکنند. ساقه زیرزمینی(استولون) نیز دارای انشعاباتی است که بر روی این انشعابات، برجستگیهای مخصوص وجود دارد که پس از گلدهی، این برجستگیها محل ذخیره نشاسته و سایر فراوردههای فتوسنتزی بوده و غدهها را تشکیل میدهند (خواجه پور،۱۳۸۳). ساقه های هوایی سیبزمینی، ضخیم، مستقیم و زاویهدار هستند که برش عرضی عموما توخالی و سهگوش میباشند (کوچکی و همکاران،۱۳۷۲).
۱-۸-۴- برگ
برگهای سیبزمینی بهصورت متناوب بر روی ساقه قرار گرفتهاند و دارای برگچههای عمدتا کوچک تخممرغی شکل و کرکدار است. تنوع زیادی در تعداد برگچهها، رنگ و… در بین ارقام مختلف سیبزمینی وجود دارد. همچنین فرم برگ اساسا میتواند در اثر طول روز و حرارت تغییر نماید (صورتی زنجانی،۱۳۸۰). رنگ برگ از سبز روشن تا سبز تیره فرق میکند. برگ بالغ شامل دمبرگ، برگچه انتهایی، برگچههای جانبی و برگچههای ثانویه است (شهبازی و همکاران،۱۳۸۲).
۱-۸-۵- غده
غده همان ساقه تغییر شکل یافته و متورم است که اندام اصلی ذخیره کننده در گیاهانی مانند سیبزمینی را تشکیل میدهد (کریمیان و حمداللهزاده، ۱۳۸۵). معمولاً فرم غدهها تحت تاثیر ژنوتیپ و محیط بوده و در خاکهای شنی، گرد و در خاکهای سنگین، کشیده و بیضوی و در خاکهای سنگریزهدار، نامتقارن است (مهتدی نیا،۱۳۷۴). اندازه غدهها به واریته سیبزمینی، خاک و شرایط آبوهوایی بستگی دارد. غدهها از لحاظ شکل متفاوت هستند ولی غالباً گرد، تخممرغی یا کشیده میباشند. پوست آنها ممکن است صاف، ناهموار یا خشن باشد. معمولاً غدهها به رنگ سفید، قرمز، ارغوانی یا زرد دیده میشوند. غدهها حاوی۸۰-۷۵ درصد آب، ۲۰- ۱۲درصد نشاسته، ۲-۵/۱ درصد پروتئین، ۳-۲ درصد الیاف و مواد معدنی هستند (کوچکی و همکاران،۱۳۷۲). رنگ گوشت غده سیبزمینی بسته به رقم و شرایط آبوهوایی از خاکستری، سفید، کرم، زرد و قرمز فرق میکند. در غدههائی که رنگ آنها سفید است، حاوی نشاسته زیاد و پروتئین کمتر و برعکس غدههایی که گوشت آنها زرد باشد، پروتئین بیشتر و نشاسته کمتر دارند (مهتدینیا، ۱۳۷۴). در یک برش عرضی از غده به ترتیب از خارج به داخل، قسمت های پوست، کورتکس، سیستم آوندی، پارانشیم ذخیره ای و مغز قابل تشخیص است(ملکوتی، ۱۳۷۴).
۱-۸-۶- گلآذین، میوه و گل
گلآذین سیبزمینی بصورت گرزن و گلها خوشه ای و انتهائی میباشد. گلها دوجنسی و یکپایه بوده ولی اندامهای نرو ماده از هم جدا میباشند. همه ارقام سیبزمینی تولید گل مینمایند ولیکن در اثرعوامل ژنتیکی (عمدتا رقم) و عوامل محیطی، بسیاری از گلها قبل از باز شدن میریزند. میوه حاصل از گردهافشانی از نوع سته بوده که مصرف غذایی ندارد. هر میوه حداکثر قطرش ۲ سانتیمتر بوده و به طور متوسط دارای ۴۰۰- ۲۰۰ عدد بذر حقیقی میباشد (صورتی زنجانی، ۱۳۸۰).رنگ گلها متفاوت است ولی بیشتر به رنگ سفید، کبود، ارغوانی و بنفش مایل به آبی دیده میشود (کوچکی و همکاران، ۱۳۷۲).
۱-۹- اهداف اجرای این طرح
شناخت صفات موثر بر تولید و عملکرد میتواند در برنامههای اصلاحی و مدیریت مزرعه کاربرد داشته باشد. همچنین با در نظر گرفتن همبستگی بین صفات میتوان از آنها به عنوان ملاکهای انتخاب ارقام مناسب در مزرعه بهره برد. ضریب همبستگی رابطه متقابل صفات مختلف گیاهی و صفاتی که مبنای انتخاب برای اصلاح عملکرد میباشند را مشخص میکند. اگر همبستگی بین عملکرد و یک صفت به علت اثر مستقیم صفت باشد، میتوان آن صفت را به منظور اصلاح عملکرد انتخاب نمود، اما اگر همبستگی به صورت غیرمستقیم باشد در آن صورت عمل انتخاب را باید برروی صفتی انجام داد که باعث اثر غیرمستقیم شده است ضمنا انتخاب صفات کمی بعد از دورگگیری به علت تداخل اثرات محیطی و ژنتیکی کار مشکلی بوده و میزان موفقیت در انتخاب بستگی به اثرات ژن و وراثتپذیری صفات انتخاب شده دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اهداف اصلاحی در میان کشورهای مختلف متفاوت میباشد ولیکن در تمامی برنامهها احتمالا انتخاب برای عملکرد بالا، رسیدگی و دوره خواب مناسب، مشخصاتی از غده که روی کیفیت و مناسب بودن آنها برای مصارف خاص مؤثر باشند و مقاومت به استرسهای زنده و غیرزنده درنظر گرفته خواهد شد. اهداف اصلاحی سیبزمینی همچنین میتواند شامل صفاتی باشد که ارزش صادراتی آن را افزایش دهد. در این خصوص واریتههای جدید میبایست برای صفات مختلف کشور هدف نیز مورد ارزیابی قرار گیرند. از نکات کلیدی که یک اصلاحگر میبایست در تصمیمگیریها مدنظر داشته باشد عبارتند از: ژرمپلاسم و روش اصلاحی مورد استفاده، روش تکثیر ارقام اصلاح شده (رویشی یا از طریق بذر حقیقی سیبزمینی)، امکان تغییر ژنتیکی ارقام اصلاحی و چگونگی دستیابی به مقاومت پایدار در مقابل آفات و بیماریها (استریک و ورسما [۵]، ۱۹۹۹و بنربال و همکاران [۶]، ۲۰۰۳).
شناسایی بهترین کلونها و بهدنبال آن معرفی آنها بهعنوان رقم مناسب برای هرمنطقه بایستی بهعنوان جزء اولیه در اولویت مدیریت زراعی قرار گیرد، زیرا با وجود بهبود سایر عوامل زراعی و موثر در تولید و در صورت نداشتن کلون و ارقام مناسب منطقه نمیتوان انتظار عملکرد بالا و کیفیت مناسب را داشت. غالبا ارقام جدید بهدلیل اینکه عملکردشان در آزمایشات مقایسه عملکرد ارقام، بیشتر از ارقام متداول بوده، معرفی میگردند. ارقام جدید امکان دارد از نظر عملکرد با ارقام قدیمی مشابه باشند ولی از نظر کیفیت و امکان فراوری نسبت به ارقام قدیمی برتری دارند. در انتخاب و دستیابی به ارقام برتر، شناخت صفات، توارثپذیری و رابطه آنها با یکدیگر میتواند به محقق در رسیدن به هدف یاری نماید و باعث تسریع مراحل ارزیابی گردد. لذا در این تحقیق تعیین همبستگی، توارثپذیری عمومی و روابط بین صفات از اهداف مهم اجرای پروژه بود که متعاقب آن کلونهای برتر از نظر عملکرد، رنگ گوشت و فرم غده جهت مصارف خوراکی و کلونهای مناسب فرآوری (ماده خشک، وزن مخصوص و قند احیای مناسب) شناسایی گردیدند. ضمنا تعیین قرابت بین کلونها بر اساس خصوصیات فنوتیپی نیز صورت گرفت تا درصورت نیاز برای جایگزینی کلونها و یا استفاده در برنامههای اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.
۲– بررسی منابع
۲-۱ تنوع صفات زراعی در گیاه سیبزمینی
برای ارزیابی و گروهبندی، تنوع صفات، شاخص بسیار مهمی میباشد، ازجمله عواملی که میتوان با آن تنوع موجود را برآورد کرد ضریب تغییرات (C.V.[7]) میباشد، صفاتی که دارای C.V. بالاتر میباشند از تنوع بالاتری نیز برخوردار میباشند. لذا با بهره گرفتن از ضریب تغییرات میتوان تنوع موجود بین مواد مورد بررسی را برای هر صفت تعیین و از آن در برنامههای اصلاحی بهره برد ضمنا وجود تنوع بیشتر امکان دسترسی به ارقام سازگار را افزایش میدهد. فرشاد فر(۱۳۷۶) عنوان نمود مقدار تنوع موجود در گونه های گیاهی مبنای انتخاب مؤثر ارقام را فراهم میآورد و تغییرات ژنوتیپی مربوط به تفاوت ژنوتیپی میان افراد در داخل یک جمعیت بوده که هدف عمده اصلاح نباتات میباشد. در همین راستا دهدار (۱۳۸۱) خواص کمی و کیفی تعداد هفت رقم سیبزمینی در کشت پاییزه را بررسی کرد و بیان داشت که از لحاظ صفات عملکرد غده، متوسط وزن تر غده، متوسط تعداد غده در هر بوته و متوسط تعداد ساقه اصلی درهر بوته بین ارقام اختلاف معنیدار درسطح احتمال ۱% وجود داشت و رقم آریندا و دیامانت از لحاظ عملکرد کل، متوسط وزن وتعداد غده در هر بوته و متوسط تعداد ساقه اصلی درهربوته نسبت به ارقام دیگر برتری داشتند. پرویزی (۱۳۸۵) بهمنظور دستیابی به ارقامی از سیبزمینی با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب، آزمایشی در دو گروه زودرس و دیررس در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان اجرا کرد و ۱۲ صفت کیفی و کمی را اندازه گیری نمود، نتایج نشان داد ارقام مورد مطالعه در هر دو گروه آزمایشی از نظر زمان کسب ۵۰% جوانهزنی، تاریخ غدهزایی، تاریخ پوشش کامل، طول دوره گلدهی، زمان گلدهی، ارتفاع گیاهان در زمان گلدهی، زمان غدهزایی، تعداد ساقه در بوته، زمان رسیدگی، عملکرد کل، درصد مادهخشک غده اختلاف معنیداری در سطح ۱% داشتند. از نظر عملکرد کل غده، ارقام مارفونا، آریندا، فرسکو و سانته در گروه ارقام زودرس تا میانرس و ارقام بلینی، کلمبوس، جولیانس، ساتینا و تیماته نسبت به دیگر ارقام برتری نسبی نشان دادند. پرویز و همکاران[۸] (۲۰۰۲) درصد جوانهزنی و تعداد شاخه در ساقه، واریتههای گیگانت، وادا، میراکل، فامبو و آرکولا را در فیصلآباد پاکستان بررسی کردند و نشان دادند که درصد جوانهزنی در واریتههای فوق اختلاف معنیداری داشتند و رقم فامبو بالاترین درصد جوانهزنی همچنین رقم وادا بیشترین شاخه در ساقه را داشت. خان و همکاران[۹] (۲۰۰۰ و ۲۰۱۱) عملکرد ۳۶ رقم مختلف سیبزمینی را در عمان در دو زمان کشت (۱۵ و ۷ نوامبر)، مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که تفاوت قابلتوجهی در عملکرد غده میان ارقام در هر دو زمان کاشت وجود داشت، در تاریخ کاشت اول، ارقام ۹۱-۲-۰۱، بیداند و ۸۵-۲-۵۰۱ بالاترین عملکرد را داشتند، در حالیکه ارقام سیکلون، میراکل و پیمان پایینترین عملکرد را داشتند. در تاریخ کاشت دوم، بیداند بالاترین عملکرد و رقم۹۰-۴۰-۱ کمترین عملکرد را داشت. کلینتون و همکاران[۱۰] (۲۰۰۲) شش رقم سیبزمینی آلتوراس، رنجرروست، روستبوربانک، شپودی، اماتیلاروست ، والواروست و پنج کلون را در شش زمان برداشت از نظر عملکرد غده و اندازه غده و کیفیت فراوری مقایسه کردند. در این آزمایش ارقام روستبوربانک، شپودی و رنجر بهعنوان شاهد در نظر گرفته شدند و نتایج نشان داد که ارقام اماتیلاروست و والواروست عملکرد و کیفیت فرآوری بهتری نسبت به ارقام روستبوربانک، شپودی و رنجرروست داشتند. الفنش و همکاران[۱۱](۲۰۱۱) بهمنظور بررسی محیط رشد و کیفیت چیپس پنج رقم سیبزمینی شیرو، زمن، بداسا، گابیسا و هرچاسا ارقام را در سه منطقه شرقی اتیوپی کشت کردند و نشان دادند که بالاترین مقدار ماده خشک ( ۳۳/۲۷% ) و وزن مخصوص (۱۱/۱ گرم بر سانتیمتر مکعب) مربوط به رقم هرچاسا و کمترین مقدار ماده خشک (۳۳/۲۰%) و وزن مخصوص (۰۷۸/۱ گرم بر سانتی متر مکعب ) مربوط به رقم زمن بوده و تمام ارقامی که در سه منطقه کشت شده و دارای ماده خشک بیشتر از ۲۰% و وزن مخصوص ۰۷/۱ بودند و برای فرآوری چیپس مناسب میباشند. یقبانی و محمد زاده (۱۳۸۵) شش رقم دراگا، مارفونا، سانته، ریبارکا، کنکورد و آگریا را در ایستگاه کشاورزی گرگان کشت کرده و تحت مدیریت زراعی یکسان قرار دادند. پس از برداشت، درصد ماده خشک، نشاسته و قند نمونه ها را اندازه گیری کردند. درنتیجه رقم کنکورد بیشترین درصد مادهخشک و رقم دراگا کمترین درصد ماده خشک را داشتند. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنیداری را بین ارقام مختلف در مورد این ویژگی نشان داد. میزان فسفر، ویسکوزیته و اندازه گرانول نشاستههای سیبزمینی اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند و همگی بیشتر از نشاسته گندم بودند ولی میزان آمیلوز و پروتئین در نشاستههای ارقام فوق تفاوت معنیداری نداشتند. صمدی فروشانی و همکاران (۱۳۸۸) به منظور دستیابی به ارقام سیبزمینی با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب، ارقام گولیات، ونوس، لوتسا XL، ویرگو، ماتادور، پرونتو، والتا، وردی، آندانته، وستلیدمون و دو شاهد آگریا و سانته را در مزرعه تحقیقاتی بخش تحقیقات سبزی و صیفی و حبوبات آبی، موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج کشت کردند. طبق بررسیهای انجام شده، صفات مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد، خصوصیات فیزیکوشیمیایی و کیفیت چیپس بین ارقام فوق تفاوت معنیداری داشتند. ارقام ویرگو، لوتسا XL، والتا، سانته و ماتادور تعداد غده خوراکی در هکتار بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند. ارقام ویرگو، لوتسا XL، ماتادور، گولیات، ونوس، آگریا، سانته و وستلیدمون نسبت به بقیه ارقام عملکرد غده خوراکی، عملکرد کل غده و عملکرد قابل فروش بیشتری داشتند. ارقام وردی، اگریا، ماتادور و گولیات نسبت به بقیه ارقام قندهای احیاءکننده کمتری داشتند. ارقام آگریا، والتا، ماتادور و وستلیدمون نسبت به بقیه ارقام درصد پروتئین غده بیشتری داشتند و همچنین ارقام وستلیدمون، پرونتو، ویرگو و وردی وزن مخصوص غده، ماده خشک غده و درصد نشاسته بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند و در نهایت ارقام سانته، لوتسا XL، آگریا، پرونتو، گولیات، آندانته و والتا کیفیت چیپس بالایی داشتند. حسنپناه و همکاران (۲۰۱۱) برای بررسی عوامل موثر بر کیفیت پخت سیبزمینی، ماده خشک، درصد نشاسته، وزن مخصوص، فرانچ فرز، رنگ و کیفیت چیپس، نوع پخت، ثبات بافت و طعم سه کلون ۳-۳۹۷۰۰۹، ۲- ۳۹۷۰۸۲ و ۶- ۳۹۶۱۵۶ و سه رقم آگریا، مارفونا و ساوالان را اندازه گیری کردند، نتیجه تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری بین ارقام و کلونها درخصوص عملکرد غده، مادهخشک، درصد نشاسته، وزن مخصوص، رنگ و کیفیت چیپس با کاهش قند احیاء وجود داشت. سه کلون نامبرده و رقم ساوالان دارای بالاترین عملکرد بودند و بالاترین مادهخشک و درصد نشاسته و وزن مخصوص مربوط به کلونهای ۶- ۳۹۶۱۵۶ و۳-۳۹۷۰۰۹ و رقم ساوالان بود. فلنجی و احمدیزاده (۲۰۱۱) بهمنظور پیدا کردن ارقام سیبزمینی با عملکرد بالا و سازگار در کشت پاییز، در منطقه جیرفت، طی آزمایشی ارتفاع بوته، قطر بوته، طول استولون، تعداد ساقه، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، درصد مادهخشک، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک چند رقم مختلف را اندازه گیری کردند و نتیجه گرفتند بین ارقام مورد بررسی برای صفات فوقالذکر تفاوت معنیدار وجود داشت و در نتیجه رقم سانته، ورگو و ساتینا بیشترین عملکرد غده و رقم مورن دارای کمترین عملکرد غده بود. حسنآبادی ( ۸۸ – ۱۳۸۷) بهمنظور معرفی ارقام جدید سیبزمینی، ۱۱ کلون امیدبخش سیبزمینی همراه با سه رقم شاهد (آگریا، مارفونا و لیدی رزتا) را در پنج منطقه کرج، اردبیل، خراسان، اصفهان و همدان مورد بررسی قرار داد. نتایج بررسیهای انجام شده نشان داد که بین کلونها برای صفات مادهخشک، عملکرد، رنگ سرخشده و کیفیت خوراکی تفاوت زیادی وجود داشت. کلونهای پرمحصول و پایدار ۳۹۷۰۹۷-۱۴ و ۳۹۷۰۶۹-۲ جهت معرفی رقم انتخاب شدند. وی طی آزمایش دیگری به منظور معرفی ارقام جدید سیبزمینی ۲۹ کلون امیدبخش همراه با سه رقم شاهد (آگریا، مارفونا و لیدی رزتا) در پنج منطقه مورد بررسی قرار داد. بر اساس شاخصهای ارزیابی شده تنوع زیادی برای صفات مادهخشک، عملکرد، رنگ سرخ شده و کیفیت خوراکی وجود داشت. کلونهای ۳۹۷۰۸۲-۲، ۳۹۷۰۸۲-۱۰ و ۳۹۷۰۹۷-۲ عملکرد قابلفروش بالاتری داشته و در صفات مربوط به کیفیت، بهتر یا مشابه ارقام شاهد بودند. همچنین حسنآبادی ( ۸۸ – ۱۳۸۷) در سال ۱۳۸۹، ۵۵ کلون سیبزمینی به دست آمده از برنامههای مختلف اصلاحی را با یک رقم شاهد به نام آگریا از نظر صفات کمی و کیفی در منطقه کرج، مقایسه نمود. نتایج تجزیه واریانس عملکرد غده نشان داد که بین تیمارها در سطح احتمال ۱% اختلاف معنیدار وجود داشت. موسیپور گرجی و همکاران (۲۰۰۹) بهمنظور بررسی صفات کمی و کیفی کلونهای سیبزمینی بر اساس رنگ پوست، رنگ گوشت، شکل غده و عملکرد، ۴۵ کلون سیبزمینی به همراه انواع شاهد از قبیل آگریا، سانته، دزیره پوستقرمز و سفید را کاشته و تعداد ساقه، قطر ساقه، وزن خشک، رنگ چیپس، تردی چیپس و مقبولیت کلی چیپس را اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد که اختلاف قابل توجهی بین کلونها و شاهد برای عملکرد، تعداد ساقه و قطر ساقه وجود داشت. حسنپناه و همکاران (۲۰۰۹) آزمایشی برای تعیین مناسبترین تاریخ کاشت برای کشت سیبزمینی ارقام ساوالان و آگریا در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی اردبیل انجام دادند. در این آزمایش ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، عملکرد کل، عملکرد قابلفروش، تعداد و وزن هر بوته در طی دوره رشد اندازه گیری شد. نتیجه تجزیه و تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معنیداری بین عملکرد غده، تعداد غده در هر بوته و وزن غده در بوته وجود داشت و رقم ساوالان عملکرد کل و قابلفروش بالایی داشت. پاندیتا و همکاران[۱۲] (۱۹۸۰) در بررسیهای خود بر روی ۸۱ ژنوتیپ سیبزمینی عنوان داشتند دامنه تنوع برای کلیه صفات (عملکرد کل در گیاه، تعداد غده در گیاه، میانگین وزن غدهها، ارتفاع گیاه، تعداد ساقه در پشته، تعداد گیاه استقرار یافته) بسیار بالا بود. بالاترین ضریب تغییرات مربوط به تعداد غده در گیاه و متعاقب آن عملکرد گیاه بود. ناتسون[۱۳] (۲۰۱۲) میزان نشاسته ارقام مختلف سیبزمینی را طی عمل انبارداری مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که اولا تفاوت بین ارقام بیشتر از تفاوت روش و مدت انبارداری بر روی نشاسته تاثیر گذاشت و ثانیا میزان نشاسته از دست رفته در هفته اول انبارداری بیشتر بود و بهمنظور بهحداقل رساندن از دست دادن عملکرد نشاسته در طول ذخیرهسازی میبایست گونه های سیبزمینی خوب را انتخاب کرد و آنها را برداشت و در زمان و شرایط مناسب، بهمنظور جلوگیری از آسیبهای مکانیکی، انبار کرد. شارما و پراساد[۱۴] (۲۰۰۹) هفت رقم سیبزمینی را در هند مورد ارزیابی قرار دادند و مشاهده کردند که ارتفاع گیاه، تعداد غده و تعداد برگ در گیاه در رقم کوفریسیندهوری بالاتر از سایر ارقام بود. همچنین تولید وزن خشک کل گیاه در رقم کوفریچاندراموخی بالاتر بود. رقم کوفریچاندراموخی ماده خشک غده بالا و رقم کوفریجیوتی ماده خشک غده کمتری داشت. امینی و آگاهی(۱۳۸۴) آزمایشی بر روی ۴ رقم سیبزمینی انجام دادند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ارقام از لحاظ صفات ارتفاع بوته، تعداد غده در هر بوته، وزن خشک غده، وزن تر غده، میزان غده تر در واحد سطح، میزان غده خشک در واحد سطح و تعداد ساقه های فرعی اختلاف بسیار معنیداری وجود داشته است که حاکی از وجود تنوع بالای بین ارقام بود، در مقایسه میانگین تیمارها که به روش دانکن انجام گرفت مشخص شد که در بیشتر مقایسات تیمار کنکورد برترین تیمار بوده و اختلاف معنیداری با دیگر ارقام نشان داد. بیاتی (۱۳۸۱) بهمنظور دستیابی به ژنوتیپهای برتر و پرمحصول سیبزمینی آزمایشی برروی ۳۳ ژنوتیپ و رقم سیبزمینی وارداتی از کشورهای هلند و آلمان، در همدان اجرا کرد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس بر روی ۵۰ صفت نشان داد که ژنوتیپهای مورد مطالعه در تمامی صفات دارای اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد بودند که میتواند نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالای ژنوتیپها باشد. دهدار و همکاران (۱۳۸۴) آزمایشی را در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام دادند و یادداشتبرداریهای مربوط به صفات مختلف در مراحل مختلف رشد گیاه شامل تاریخ کاشت، تاریخ رسیدن به پوشش سبز کامل، تعداد بوته در هر کرت، زمان غده بستن، تعداد ساقه های اصلی در هر بوته، قطر ساقه های اصلی، وزن غدههای هر بوته، تعداد غده در بوته، عملکرد در واحد سطح و زمان رسیدن را انجام دادند و نتیجه گرفتند ارقام آلمرا، ساتینا، D79 و مارادونا به ترتیب با میزان عملکرد غده ۰۵/۳۴، ۲۷/۲۸، ۱۳/۲۸ و ۳۰/۲۵ تن در هکتار در کلاسهای a ، b،b و c قرار گرفتند. رقم آگریا به عنوان شاهد منطقه با میزان عملکرد غده ۶۰/۲۴ تن در هکتار در کلاس cd قرار گرفت.
۲-۲ – خصوصیات فیزیکوشیمیایی غده
خصوصیات فیزیکوشیمیایی غده سیبزمینی یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در کیفیت و بازارپسندی سیبزمینی میباشد و از نظر مصارف سیبزمینی شاخص عمدهای است، لذا بررسی آن از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. یکی از مهمترین پارامترهای کیفی در فرآوردههای سرخ شده سیبزمینی که بهطور زیاد به ذائقه مصرف کننده وابسته است، رنگ چیپس است (سگنینی و همکاران[۱۵]، ۱۹۹۹). عاملهای دیگری که باید بهعلت کاهش دادن خصوصیات حسی و کیفیت سالم در چیپس،کنترل شوند، مقدار روغن جذبشده در حین سرخ شدن و فرایند پس از آن است که موجب ایجاد تیرگی در چیپس میشود. مطالعات زیادی نشان داده است که بیشترین روغن در مناطقی که از شدت سرخ شدگی قهوهای شدهاند، محدود میگردد (بوچون و همکاران[۱۶]، ۲۰۰۴٫، ریماک برنکیک و همکاران[۱۷]، ۲۰۰۴). نقاط تیره و قهوهای بهعلت نواقص طبیعی و آسیبها در غده ظاهر میشوند که بلافاصله توسط مصرفکننده تشخیص داده میشود (مندوزا و همکاران[۱۸]، ۲۰۰۷). خصوصیات فیزیکوشیمیایی تحت تاثیر اثر متقابل ژنوتیپ و محیط میباشد و ارقام مختلف واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. در همین راستا عینافشار و همکاران (۱۳۸۰) ارقام سیبزمینی استانهای فارس، گلستان و خراسان را مقایسه نموده و گزارش کردند که در استان فارس رقم آگریا برای استفاده در صنایع تبدیلی نسبت به دیامانت و پیکاسو اولویت دارد و در استان گلستان رقم کوزیما نسبت به دراگا برای فرآوری و دراگا برای انبارداری مناسبتر است درصورتیکه در استان خراسان، آئولا برای فرآوری بهتر است. تاکاهیرو و همکاران[۱۹] (۲۰۰۴) در مطالعهای تاثیر زمان برداشت بر خصوصیات نشاسته چندین واریته سیبزمینی را بررسی کردند و عنوان کردند که برداشت دیرهنگام سبب افزایش میانگین اندازه گرانول، میزان فسفر و ویسکوزیته و کاهش مقدار آمیلوز میشود. حسنآبادی و همکاران (۱۳۸۲) صفات کمی و کیفی ارقام مناسب مصارف مختلف فرآوری سیبزمینی را بررسی و اعلام کردند که ارقام هرتا، آلس و آئولا بهترتیب بالاترین درصد ماده خشک را داشتند. در این آزمایش بیشترین مقدار قند احیاکننده در رقم سرناده و کمترین آن در رقم کاردینال مشاهده گردید. این محققان با توجه به مجموعه صفات زراعی و کیفیت خوراکی ارقام مورد بررسی، رقم کوراس را برای استخراج نشاسته، ارقام سانته، آئولا، آگریا، میریام، پرمیر و کاسموس را برای تولید چیپس و ارقام آئولا، آگریا، دزیره، دیامانت و میریام را برای فرنچ فرایز معرفی کردند. دخانی و ربیعی (۱۳۸۰) در مطالعهای میزان قندهای احیاکننده را در سه رقم مورن، مارفونا و آگریا اندازه گیری کرده و دریافتند که در دوران انبارداری رقم آگریا میزان قند احیاکننده پایینتری نسبت به بقیه داشته و دارای بیشترین ماده خشک است درنتیجه این رقم را برای فرآوری (چیپس و پودر سیبزمینی) توصیه کردند. لی و همکاران[۲۰] (۲۰۰۶) اظهار داشتند ترکیبات سیبزمینی با توجه به رقم، منطقه رشد و رژیم کودی متفاوت است. درصد نشاسته در سیبزمینی با توجه به رقم و منطقه رشد، دامنه ای از ۶۶ درصد تا ۸۸ درصد در ماده خشک دارا میباشد. سوگمارک و همکاران[۲۱] (۲۰۰۲) گزارش کردند درصد و خصوصیات نشاسته در ارقام یکسان از سالی به سال دیگر متفاوت است. پندی و همکاران[۲۲] (۲۰۰۲) پتانسیل فرآوری ارقام جدید کوفریچیپسونا–۱، کوفریچیپسونا–۲ و کوفریجیوتی را در چهار منطقه آبوهوایی هند بررسی کردند، در مقایسه با ارقام دیگر، کوفری چیپسونا–۱ و ۲ چیپس با کیفیت بهتر و رنگ روشنتر ایجاد کردند و درصد چیپس قهوهای آنها کمتر بود. بلنکینوسوپ و همکاران[۲۳] (۲۰۰۲) طی چهار سال، ترکیبات غده سیبزمینی را در دمای پایین بررسی کردند و نتیجه گرفتند که همبستگی رنگ چیپس و قند احیاکننده مثبت بود، تجزیه رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که ارتباط هر عامل با رنگ چیپس بسیار متفاوت بوده و به رقم و شرایط محیطی بستگی دارد. هبیسن و همکاران[۲۴] (۲۰۰۳) خصوصیات فرآوری، انبارداری و مقاومت به بیماری شش رقم سیبزمینی، شامل ال ۹۰/۲۳۵، اینوویتور، لیدیکلایر، فونتان، سانبیم و لیدیاولمپیا را بررسی و با ارقام استاندارد ابا و ارنتسلوز مقایسه کردند درنتیجه اینوویتور، لیدیکلایر و فونتان را به لیست ارقام قابلتوصیه اضافه کردند. لیدیکلایر بهدلیل پایین بودن قند احیاکننده آن، کیفیت چیپس، مقاومت بالا و خواص انبارداری خوبی داشت. رقم اینوویتور دارای فرم خوب و رقم فونتان دارای راندمان بالا، نشاسته خوب، قابلیت نگهداری بالا و کیفیت فرآوری بالا برای چیپس بودند. آپریانیتا و همکاران[۲۵]( ۲۰۰۹) خواص فیزیکی و شیمیایی آرد و نشاسته استخراج شده از سیبزمینی، تارو، یام و سیبزمینی شیرین را در استرالیا مورد بررسی قرار دادند و مشخص کردند که هر یک از غدههای مختلف ممکن است برای برنامههای کاربردی خاص در فرآوری مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرند. خمیر سیبزمینی شیرین با عبور نور بالای ۳۰ درصد استخراج شد، درحالیکه در دو غده دیگر (سیبزمینی و تارو) استخراج خمیر در کمتر از ۱۰ درصد نور بدست آمد. نتایج نشان داد که رقم تارو بیشترین ویسکوزیته را داشت درحالیکه آرد و نشاسته یام در برابر حرارت و ضربات مکانیکی پایدار بودند. دارایی گرمهخانی و همکاران (۱۳۸۷) خواص فیزیکوشیمیایی سه رقم سیبزمینی (آگریا، ساتینا و کنبک) استان گلستان را مطالعه و تاثیر این پارامترها بر کیفیت خلال نیمهسرخشده بررسی کردند. نتایج آماری نشان داد که بین میزان مادهخشک غدههای سه رقم اختلاف وجود داشت که بیشترین و کمترین مقدار مادهخشک بهترتیب مربوط به رقم کنبک و ساتینا بود. همچنین بیشترین میزان نشاسته، ساکارز و انرژی در رقم ساتینا و کمترین مقدار نشاسته و انرژی مربوط به رقم آگریا بود و رقم کنبک نیز نسبت به دو رقم دیگر دارای کمترین مقدار ساکارز بود و اختلاف میزان نشاسته، ساکارز و انرژی، سه رقم سیبزمینی با یکدیگر معنیدار بوده و بیشترین و کمترین مقدار چربی به ترتیب در خلالهای ارقام آگریا و ساتینا مشاهده شد. میزان مادهخشک خلالهای حاصل از سه رقم با یکدیگر اختلاف معنیدار داشتند و بالاترین میزان مادهخشک در خلالهای رقم آگریا مشاهده شد. بالاترین و پایینترین مقدار نیروی برشی به ترتیب مربوط به خلالهای رقم آگریا و کنبک بود. براساس نتایج این تحقیق سیبزمینی رقم کنبک با داشتن مادهخشک و وزن مخصوص مناسب و قندهای احیاءکننده پایین در مقایسه با دو رقم دیگر، هنگام تولید فرنچ فرایز و چیپس به لحاظ بافت، رنگ، مادهخشک و میزان جذب روغن محصول بهتری تولید کرده و لذا این رقم را به عنوان رقم مناسب جهت فرآوری و تولید محصولات سرخ شده توصیه کردند. کائور و همکاران[۲۶] (۲۰۰۲ ) اثر عمل بلانچ و درجه حرارت سرخ کردن (۱۲۰، ۱۵۰، و ۱۸۰ درجه سانتی گراد) در حفظ رطوبت، جذب روغن و نیروی شکست از تراشههای تهیه شده از پنج رقم سیبزمینی کوفریچیپسونا-۱، کوفریچیپسونا-۲، کوفریچندهارموخی، کوفریجیوتی و کوفری لائوکار در درجه حرارتهای مختلف (۴، ۸، ۱۲، ۱۶و ۲۰ سانتیگراد) که به مدت ۱۲۰ روز انبار شدند، را بررسی کردند. در میان این ارقام تراشههای کوفریجیوتی بالاترین رطوبت، نیروی شکست و جذب روغن را نشان داد درحالیکه کوفریچیپسونا-۱ میزان حداقل را نشان داد. نتایج این بررسی نشان داد که عمل بلانچ کردن، حفظ رطوبت و نیروی شکستگی و کاهش جذب روغن در تراشه را افزایش داد. تراشه سرخ شده در ۱۲۰ درجه نیروی شکستگی کمتر و حفظ رطوبت بالاتر و جذب روغن بیشتری را نشان داد، در حالیکه برای تراشههای سرخ شده در ۱۸۰ درجه سانتیگراد نتیجه معکوس بود. چیپسهای بدست آمده از سیبزمینیهای انبار شده در ۴ و ۸ درجه سانتیگراد رطوبت بالاتری را حفظ کرده و روغن بیشتری را جذب کردند، در حالیکه چیپسهایی که از سیبزمینی ذخیره شده در ۱۲، ۱۶، و ۲۰ درجه سانتیگراد بهدست آمده بودند رطوبت پایینتری را حفظ کرده و روغن کمتری را جذب کردند، بین جذب روغن و نیروی شکستگی در تراشههای تهیه شده از سیبزمینیهای ذخیره شده در ۴ و ۸ درجه سانتیگراد در مقایسه با سیبزمینیهای ذخیرهشده در ۱۶ و ۲۰ درجه سانتیگراد، رابطه خطی مثبت وجود داشت. فرناندز و همکاران[۲۷] (۲۰۱۰) برای بررسی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کیفیت سرخ کردن غده سیبزمینی پنج رقم سیبزمینی آگاتا، آستریکس، آتلانتیک، مارکیز و موندیال را در برزیل کاشتند و نشان دادند که ارقام موندیال و آگاتا برای تازهخوری مناسب بودند، بهطوری که آنها را میتوان برای تهیه پاستا و غذاهای پخته شده توصیه کرد. رقم مارکیز توانایی پخت و پز دوباره را نشان داد، بهعنوان مثال، برای تهیه ماکارونی و سرخ کردن مناسب بود. با اینحال، ارقام آتلانتیک، آستریکس و مارکیز قابلیت سرخ کردن خوبی را داشتند و رقم مارکیز، چیپسهای زرد رنگ مناسبی تولید کردند. شجاعی علیآبادی و همکاران (۱۳۸۷) نمونه های چیپس سه رقم آگریا، سانته و امیدبخش را در دمای ۱۸ درجه سانتیگراد بمدت ۱۵/۴ دقیقه تهیه کردند و نشان دادند که نمونه های چیپس تهیه شده از ارقام مختلف سیبزمینی از نظر مقدار قندهای احیاکننده، آسپاراژین و اکریلامید، با هم تفاوت معنیداری داشتند، بیشترین مقدار قند احیاکننده در رقم سانته سپس به ترتیب در ارقام آگریا و امیدبخش مشاهده شد. رقم امیدبخش دارای بالاترین مقدار آسپاراژین نسبت به دو رقم دیگر بود اما از نظر آماری، اختلاف غلظت آسپاراژین در ارقام آگریا و سانته، معنیدار نبود. بیشترین مقدار اکریلامید در نمونه های تهیه شده از رقم سانته و کمترین آن از رقم امیدبخش بهدست آمد. فریتاس و همکاران[۲۸] (۲۰۱۲) کیفیت فرآوری سه کلون سیبزمینی آستریکس[۲۹]، اسمینیا[۳۰] ۳ – ۷۹۳۱۰۱ و میسااوکه[۳۱] در طول فصل رشد در بهار و پاییز و انبار شده در ۴، ۸، ۱۲، یا ۲۵ درجه سانتیگراد را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که کلونهای بهاره، دوره خواب کوتاهتری از کلونهای پاییزه داشتهاند. غدههای سیبزمینی بهاره و پاییزهای که در ۴ درجه سانتیگراد انبار شده بودند و همچنین غدههای پاییزهای که در ۸ درجه سانتیگراد انبار شده بودند به مدت شش ماه جوانه نزدند. در کلونهای پاییزه، طولانیترین دوره خواب در هنگام ذخیرهسازی در کلون اسمینیا ۳-۷۹۳۱۰۱ ،۱۲درجه سانتیگراد و در کلون آستریکس، ۲۵ درجه سانتیگراد بود. در غده بهاره، طولانیترین دوره خواب در طول ذخیرهسازی در کلون سمینیا ۳-۷۹۳۱۰۱ و میسااوکه، ۸ درجه سانتیگراد، در کلون اسمینیا ۳ – ۷۹۳۱۰۱ ، ۱۲ درجه سانتیگراد و در کلون آستریکس و میسااوکه، ۲۵ درجه سانتیگراد بود. در این بررسی مشاهده شد غدههای سیبزمینی بهاره مادهخشک، نشاسته، و میزان تنفس بالاتر و قند و پلیفنل پایینتری دارند، بهطور کلی، ذخیرهسازی در ۴ و ۸ درجه در کاهش میزان تنفس و حفظ مقدار مادهخشک غده سیبزمینی موثر بود. چیپس تیره و میزان قند و محتوای پلیفنل کل در طول ذخیرهسازی غده سیبزمینی کاهش یافت. این نتایج نشان داد که بهترین دمای نگهداری بستگی به ژنوتیپ، سن فیزیولوژیکی غده و شرایط رشد دارد. کبیرا [۳۲] (۲۰۰۰) ارقام سیبزمینی موجود در کنیا را از نظر کیفیت فراوری مورد بررسی قرار داد و نشان داد که دو رقم آسانته و فوراها چیپس قابلقبولی را تولید کردند در حالیکه رقم تیگونی چیپس خیلی مرغوبی را تولید کرد. همچنین وی چیپسهای منجمد تولید شده از سه رقم فوق را بمدت ۶ ماه در ۱۸ درجه سانتیگراد زیر صفر نگه داشت و مشاهده کرد که غدههای بزرگ ارقام آسانته و فوراها چیپس قابل قبولی را تولید کردند در حالیکه غدههای متوسط رقم تیگونی چیپس خیلی مرغوبی را تولید کرد. کاواکام و همکاران[۳۳] (۲۰۰۳) ذکر کردند سیبزمینی گیاهی است که تحت تاثیر بسیاری از تنشها و اثرات مخرب فیزیولوژیکی قرار میگیرد. همچنین کیفیت سیبزمینی دربرگیرنده خصوصیاتی از قبیل ارزش تغذیه ای و رنگ بافتهای درونی و بیرونی میباشد. ناهنجاریهای فیزیولوژیکی بیشتر بر شکل ظاهری بافت درونی و بیرونی غده اثر گذاشته و در نهایت خصوصیات بازارپسندی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. وونگ ین چونگ و همکاران[۳۴] (۲۰۰۲) اثر رقم و شرایط کاشت و فرایند را بر کیفیت چیپس بررسی نمودند. ارقام مورد استفاده شامل Lola، Exodus، Sponta Sahel، BR و ۶۹-۸۴ BR بودند. خصوصیات کیفی مورد اندازه گیری شامل شکل، اندازه، عمق چشم، درصد ماده خشک غده، وزن مخصوص بافت و طعم بود. نتایج نشان داد که رقم Exodus بهدلیل داشتن چشمهای کمعمق، وزن مخصوص بیشتر و رنگ روشنتر برای تهیه چیپس از سایر ارقام راندمان و کیفیت بهتری داشت. موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۶) بهمنظور بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی ارقام جدید سیبزمینی و معرفی ارقام برتر و مناسب برای صنایع فراوری، آزمایشی در کرج اجرا کردند. در این آزمایش هفده رقم سیبزمینی شامل: جلی، اسلانی، بورن، بانبا، کلمبوس، سانته، اگریا، اکیرا، آیدا، آرکولا، آلمرا، دیسی، سایکلون، لیدیکلایر، لیدیروزتا، ملودی، و لیدیفلورینا بررسی و ماده خشک و وزن مخصوص دو هفته پس از برداشت، قند احیاکننده (دو هفته پس از برداشت و نگهداری در دمای ۲۲-۲۰ درجه سانتیگراد و دو ماه بعد از انبارداری در دمای ۷ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۹۰-۸۵ درصد)، و ارزیابی حسی چیپس (قابلیت پذیرش کلی، رنگ و تردی) پس از دو هفته نگهداری در دمای ۲۲-۲۰ درجه سانتیگراد اندازه گیری کردند. نتایج تجزیه واریانس مرکب تمامی صفات مورد بررسی نشان داد که ارقام اکیرا، بورن، و بانبا نسبت به سایر ارقام برتری داشتند. همچنین نشان داده شد که تغییرات قند احیاکننده ارقام مختلف در زمان انبارداری متفاوت بوده و این تغییرات در بیشتر موارد در ارقام با قند احیاکننده اولیه پایین، بیشتر بود. نتایج مقایسه میانگین درصد ماده خشک غده نشان داد که ارقام لیدیروزتا، لیدیکلایر، و دیسی نسبت به سایر ارقام ماده خشک بالاتری داشتند و وزن مخصوص رقم اکیرا نسبت به سایر ارقام برتری مطلق داشت.
۲-۳ – همبستگی بین صفات
شناخت صفات موثر بر تولید و عملکرد میتواند در برنامههای اصلاحی و مدیریت مزرعه کاربرد داشته باشد. همچنین با درنظر گرفتن همبستگی بین صفات میتوان از آنها بهعنوان ملاکهای انتخاب ارقام مناسب در مزرعه بهره برد. ضریب همبستگی رابطه متقابل صفات مختلف گیاهی و صفاتی که مبنای انتخاب برای اصلاح عملکرد میباشند را مشخص میکند. اگر همبستگی بین عملکرد و یک صفت بهعلت اثر مستقیم صفت باشد، میتوان آن صفت را بهمنظور اصلاح عملکرد انتخاب نمود، اما اگر همبستگی بهصورت غیرمستقیم باشد در آنصورت عمل انتخاب را باید برروی صفتی انجام داد که باعث اثر غیرمستقیم شده است ضمنا انتخاب صفات کمی بعد از دورگگیری بهعلت تداخل اثرات محیطی و ژنتیکی کار مشکلی بوده و میزان موفقیت در انتخاب بستگی به اثرات ژن و وراثتپذیری صفات انتخاب شده دارد (موسیپور گرجی و همکاران، ۱۳۸۵). درخصوص همبستگی بین صفات در سیبزمینی، لایی و لایی (۱۳۸۸) آزمایشی را در شرایط خراسان شمالی بهاجرا درآوردند و تعداد ساقه در بوته، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده، تعداد چشم غده و عملکرد کل را اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد که بیشترین ضریب همبستگی مثبت بهترتیب بین تعداد ساقه در بوته با تعداد غده در بوته (۰٫۸۵= r) و بین عملکرد کل با متوسط وزن غده (۰٫۷۲= r) و بین عملکرد کل با تعداد غده در بوته (۰٫۶۷= r) و بیشترین ضریب همبستگی منفی بین تعداد چشم در غده با تعداد ساقه در بوته (-۰٫۸۲= r) و بین متوسط وزن غده با تعداد غده در بوته (-۰٫۶۰= r) وجود داشت. پرویزی (۱۳۸۵) طی آزمایشی که در همدان انجام داد نشان داد که بین متوسط تعداد ساقه در بوته و متوسط وزن غده بذری با عملکرد در سطح احتمال ۱% همبستگی مثبت و معنیداری وجود داشت. حسین و همکاران[۳۵] (۲۰۰۰) و اسلام و همکاران[۳۶] (۲۰۰۲) اظهار داشتند که ارتفاع بوته در میانگین وزن غده در بوته تاثیر مستقیم مثبت و معنیداری داشت. ارسلان[۳۷] (۲۰۰۷) همبستگی صفات تعداد ساقه اصلی، ارتفاع بوته، تعداد غده در بوته، میانگین وزن غده، مادهخش
حافظ: چشم معشوق در یک چهارم غزلیات حافظ در دو بیت دارای حجم تصویر شده است: «در چشم پر خمار تو پنهان فسون سحر…»(۳۹۴/۲) و «گوشهی چشم رضایی به منت باز نشد..»(۴۵۰/۲).
۴-۱-۲-۲. چشم عاشق در غزلیات سعدی و حافظ
اگر بگوییم که غزل بر محور چشم میگردد، اغراق نکردهایم. هم زیبایی معشوق در چشمان پرخمار و مست او جلوهگر شده و هم خشونت او در چشم نمود مییابد: «یاد باد آنکه چو چشمت به عتابم میکشت…»(۲۰۴/۲)؛ با این وجود، در غزلیات سعدی و حافظ چشم عاشق بیشتر از چشم معشوق دارای حجم تصویر شده است.
چشم عاشق نیز نقش مهمی در عشق بازی میکند. در اهمیت آن همین بس که اگر این ظرف به همراه مظروف غماز آن یعنی اشک وجود نداشته باشد عاشق بودنِ عاشق مکتوم میماند. علاوهبر پردهدری، جلب توجه و ترحم معشوق نیز وظیفهی چشم به همراه اشک میباشد: «حافظ ز دیده دانهی اشکی همیفشان/ باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما»(۱۱/۹). تداوم عشق نیز مدیون چشم است: «گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق/ ساکن شود، بدیدم و مشتاقتر شدم»(۲۷۱/۳).
۱)ظرف اشک بودن چشم عاشق در سعدی: «دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت/ یا رب کجاست آنکه همه روز با نم است؟»(۵۴۲/۵)؛ «با این همه باران بلا بر سر سعدی/ نشگفت اگر خانهی چشم آب چکیده است»(۸۲/۱۰)؛ «ناودان چشم رنجوران عشـق/ گر فرو ریزند خون آید به جوی»(۷۰/۴).
۲) ظرف اشک بودن چشم عاشق در حافظ: درابیات زیر به چشم میخورد:
حافظ: اشکم احرام طواف حرمـت میبندد گرچه از خون دل ریش دمی طاهر نیست(۷۰/۲).
دارم من از فراقش در دیده صـــد علامت لیست دمــوع عینی هذا لـنا العـلامـه(۴۲۶/۲).
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی(۴۶۶/۳).
کشتی باده بیاور کـــه مرا بی رخ دوست گشت هر گوشهی چشم از غم دل دریایی(۴۹۰/۷).
۳)چشم عاشق به منزلهی ظرف معشوق در شعر سعدی: چشم عاشق در غزلیات سعدی یا حاوی خود معشوق است: «گر خانه محقر است و تاریک/ بر دیدهی روشنت نشانم»(۴۸۶/۶)؛ «ای که در دل جای داری بر سر و چشمم نشین…»(۶۶۲/۴)؛ «باز آی و بر چشمم نشین…»(۶۸۶/۹)و… یا حاوی« خیال روی» او(۵۴۲/۵): «باز آی که در دیده بمانده است خیالت»(۲۲۲/۹).
حجم چشم عاشق در غزلیات سعدی عرصهی رقابت معشوق و غیر معشوق است. در این رقابت معشوق برتری مییابد و دیگر مظروفها از حجم چشم کنار گذاشته یا بیرون رانده میشوند: معشوق در چشم عاشق «از گل و ماه و پری»زیباتر است(۵۵۴/۳)؛ با حضور او لعل از چشم میافتد(۴۲۶/۷) و سرو در چشم زیبا نمینماید(۱۱۸/۳) و به همراه بوستان جملگی از نظر میرود(۳۳۸/۹) و نه تنها در طبیعت هیچ منظری زیباتر از معشوق در نظر عاشق نیامده است(۱۴/۳)؛ بلکه دو جهان نیز توان رقابت ندارند و از نظر میافتند(۶۲۰/۷).
ظرف چشم گاه گنجایش معشوق را ندارد: از نظر سعدی دیدهی سر ز برق شعلهی دیدار در نمیگنجد(۳۴/۱۰)، چون معشوق بزرگ است، در آینهی کوچک نمینماید(۱۵۴/۵) و بینش ما طاقت حسن روی او را نمیآورد(۲۳۰/۱).
چشم عاشق مانند خانهای دارای در تصویر میشود. این در همیشه به روی معشوق باز است:
چشم رغبت که به دیدار کسی کردی باز باز بر هم منه ار تیر و سنان میآید(۲۳۰/۵).
چشمی کـه به دوست بر کنـد دوســت بر هـم ننــــهد ز تــیر بـــاران(۲۳۸/۱۰).
۴)چشم عاشق به منزلهی ظرف معشوق در شعر حافظ: چشم عاشق در غزلیات حافظ اغلب به خانه، باغ و آینه همانند شده و معشوق مظروف این مکانها قرار گرفته است: چشم عاشق مانند خانه دارای رواق است و آنجا هم آشیانه و خانهی معشوق است(۳۴/۱) ؛ و پیش از خلقت آسمانها منظر چشم را ابروی جانان طاق بود(۸۲/۳). معشوق «نرگس باغ نظر»(۴۵۰/۷) و «شاخ صنوبر دیده»(۱۴۶/۲) نامیده میشود، گاه از حجم نگاه عاشق غایب است:«ای غایب از نظر که شدی همنشین دل»(۹۰/۶)؛«… که با دو آینه رویش عیان نمیبینم»(۳۵۸/۵) و گاه «به هر نظر جلوه میکند»(۳۳۰/۶).
۴-۱-۲-۴٫ تحلیل شناختی
مطالعات زبانشناسی شناختی نشان دادهاند که چگونه اعضای بدن به عنوان منبع یا قلابی برای مفهومسازیِ تجربه های مختلف عمل میکنند. یکی از اعضای بدن که در فرهنگهای مختلف بهطور گستردهای در مفهومسازی انسانها بهکار میرود، «چشم» است(شریفیان، ۱۳۹۱: ۱۴۳). «استعارههای مفهومی معمولاً از تجربه های بدنمند ریشه گرفتهاند؛ البته این تجربه های بدنمند برای ورود به قلمروهای مقصد باید از صافی مدلهای فرهنگی عبور کنند»(یو،۲۰۰۳: ۲۹ به نقل از شریفیان، ۱۳۹۱: ۶۸). به نظر ما از صافی دیگری نیز عبور میکنند و آن روحیات و شخصیت و جهانبینی گوینده و نویسنده است؛ به ویژه در شعر که «رابطه شاعر با زبان رابطهای پر رمز و راز است. شاعر، هنگامی به کمال شعری خود میرسد که جهان ذهنی او در زبان او متجلی شود؛ یعنی زبان او جهان او را نشان دهد نه اینکه آن را توصیف کند»(موحد، ۱۳۷۳: ۱۹۴).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آنچه دربارهی چشم در غزلیات سعدی و حافظ در قسمت قبل آورده شد، در نگاه اول، یکسان به نظر میرسند؛ چون از سنت ادبی و فرهنگی فارسی نشأت گرفتهاند؛ اما با دقت در همین مضمونهای مشابه، کلمات بهکار رفته و بار معناییای که بر دوش کلمات نهاده شده است، میتوان به تفاوت در شخصیت و نگرش این دو شاعر پیبرد.
هدف این پژوهش دستیابی به شناخت، از طریق کاربرد طرحوارهها میباشد. هرجا شناخت انسان مطرح باشد، خواه ناخواه پای علم روانشناسی به ویژه در این مورد، روانشناسی شخصیت به میان کشیده میشود. در این قسمت، برای تحلیل شخصیت سعدی و حافظ از سنخنمای شخصیت مایزر و بریگز کمک گرفته شد. این سنخنما، بر اساس دیدگاه یونگ شکل گرفته است و در آن چهار پرسش دربارهی شخصیت مطرح میشود:
-
- افراد توجه خود را به چه چیزی متمرکز میکنند و انرژی خود را از کجا میگیرند؟(درونگرا – برونگرا)
-
- افراد به طور طبیعی به چه نوع اطلاعاتی علاقه نشان میدهند؟(حسی – شهودی)
-
- افراد چگونه تصمیم میگیرند؟(متفکر – احساسی)
-
- افراد دوست دارند دنیای پیرامون خود را چگونه سازماندهی کنند؟(قضاوتگر – دریافتگر)
برونگرایی و درونگرایی: برونگراها دیگری محور هستند؛ یعنی انرژی خود را از افراد و اشیای بیرون از خودشان میگیرند و انرژی خود را نیز به جهت بیرونی هدایت میکنند؛ اما درونگراها از تنهایی، خلوت و توجه به دنیای درونیِ خود، انرژی میگیرند.
حسی و شهودی: برای شخصیتهای حسی، «چه هست» مهم است و برای شخصیتهای شهودی، «چه میتواند باشد». حسیها به حواس پنجگانهی خود توجه دارند و میخواهند اطلاعات خود از جهان را از آن بگیرند. آنان به لحظهی اکنون میاندیشند و شرایط کنونی برایشان از آینده مهمتر است. آنان در دنیایی از واقعیت زندگی میکنند. شهودیها به مفاهیمی که میتوانند باشند یا میتوانستند باشند، علاقهی زیادی دارند. آنها به خوبی از آنچه تصور میکنند آگاه هستند. احتمالات و حدس و گمان برای آنها جذاب است. آنها به این فکر میکنند که «چه میشد اگر…».
متفکر و احساسی: متفکرها تصمیمات خود را بر اساس تفکر عقلانی و منطقی میگیرند و معمولاً تمایل دارند در برابر وقایع، بیغرض و عینی عمل کنند. علاقهی خاصی به ایدهها و دلایل دارند. برای آنان احساسات در درجهی دوم اهمیت قرار دارد. احساسیها تصمیمات خود را بر اساس احساس خود میگیرند. دیدگاه آنان معمولاً ذهنی و وابسته به خود است برای آنان عواطف مهمتر از استدلال است.
قضاوتگر و دریافتگر: قضاوتگرها دوست دارند به شکل سازمانیافتهتر زندگی کنند. تصمیمگیری و کنترل کارها و دیگران را دوست دارند؛ اما دریافتگرها انعطافپذیرند و نگرش دریافتکننده دارند و دوست دارند به جای کنترل زندگی آن را درک کنند(زارع و دیگران، ۱۳۹۲: ۴۸-۴۵).
به نظر میرسد این ابعاد چهارگانهی شخصیت را میتوان دربارهی نوع نگاه سعدی و حافظ بهکار برد. نگاه انسان به پدیده ها میتواند درونگرا یا برونگرا، حسی یا شهودی، متفکر یا احساسی و قضاوتگر یا دریافتگر باشد.
۴-۱-۲-۴-۱٫ نگاه برونگرای سعدی و نگاه درونگرای حافظ
نگاه برونگرای سعدی، متوجه دنیای برون شخصی(آفاقی) و نگاه درونگرای حافظ، متوجه دنیای درون شخصی(انفسی) است. با وجود آنکه عاشق در غزل اغلب درونگراست؛ اما همیشه اینگونه نیست؛ مثلاً شخصیت خسرو پرویز را میتوان برونگرا دانست(شمیسا، ۱۳۸۳: ۲۲۸). مبحث برونگرایی و درونگرایی در میان مباحث و نظریات متعدد روانشناسی شخصیت، از بیشترین همپوشانی برخوردار است و مهمترین تفاوت نگاه سعدی و حافظ نیز در همین بُعد شخصیت جلوهگر شده است. دلایل زیر تبینکنندهی نگاهِ برونگرای سعدی و نگاهِ درونگرای حافظ است.
۱) درون و بیرون
«برونگراها انرژی خود را از افراد و چیزهای بیرون از خودشان میگیرند و انرژی خود را نیز روی آنها متمرکز میکنند. برونگراها را آدمهایی تصور بکنید که از نوعی رادار برخوردارند و آن را به سمت بیرون میچرخانند تا محیط خود را پیوسته زیر نظر بگیرد. هرچه تعداد نقاط روشن روی صفحهی رادار آنها بیشتر باشد (تعاملات بیشتر)، انرژی بیشتری میگیرند…. درونگراها رادار خود را به سمت یک فرکانس درونی میچرخانند؛ زیرا بیشتر علاقه دارند در هر موقعیت، دریافتها و تجربیات خود را بهکار گیرند تا اینکه برای جواب به بیرون از خودشان چشم بدوزند»(تیگر، ۱۳۹۰: ۱۸).
سعدی بیشتر واژهی «نظر» را به تنهایی یا در کنار واژهی چشم بهکار میبرد که بر جنبه بیرونی عمل دیدن تأکید دارد و حافظ بیشتر چشم را بهکار میگیرد:
الف)سعدی: «زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد»(۶۲۰/۷)؛ «…زیباتر از تو در نظرم هیچ منظری»(۱۴/۳)؛ «به چشم دل نظرت میکنم…»(۳۴/۱۰)؛ «سرو برفت و بوستان از نظرم به جملگی…»(۳۳۸/۹) و …
ب) حافظ: «منظر چشم مرا…»(۳۴/۱)؛ «میرفت خیال تو ز چشم من و…»(۳۸/۳)؛ «…کشم در دیده همچون توتیا…»(۶۲/۶)؛ «کارگاه دیده»(۳۲۲/۱)؛ «جویبار دیده»(۳۵۸/۶)؛ «باغ دیده»(۱۴۶/۲)؛ «درِ چشم»(۳۳۰/۳) و ..
حافظ معشوق را «چشم» (۳۹۸/۱ و ۴۵۰/۷ و ۸۲/۲) و سعدی «منظور» مینامد: «چشم دارد که تو منظور نهانش باشی»(۲۸۲/۱۰)؛ «منظور چشم آرام دل»(۲۸۷/۷)؛ «تا تو منظور پدید آمدی ای فتنهی پارس»(۶۶۶/۸) و «تا نظر میکردمی در منظر زیبای تو»(۶۶۲/۳). علاقهی سعدی به واژهی نظر به حدی است که چشم را نیز به اعتبار آن ناظر(۱۷/۸) مینامد. او واضع ترکیب «نظرباز» و «نظربازی» است. پیش از او هیچ یک از سخنوران پارسیگو این ترکیب را نه در معنای حقیقی و نه در مفهوم مجازی و بار عرفانی آن به کار نبردهاند و این سعدی بود که این واژه را ساخت و به آن بار معنایی داد (نظری، ۱۳۸۶: ۲۴۴). واژهی نظر در در غزلیات حافظ حدود ۱۱۰ بار آمده و در مقایسه با واژههایی چون «عشق»، «چشم»، «می»، «خون»، «کار»، «دست» و … از بسامد بالایی برخوردار نیست؛ هرچند بخشی از جهانبینی شاعرانهی حافظ را در خود منعکس کرده است (محمدی آسیابادی، ۱۳۸۸: ۱۰۹).
معشوق به عنوان مظروف چشم در غزلیات سعدی با ضمیر آشکار یا مستتر «تو» حضوردارد یا مورد خطاب قرار میگیرد: «باز آی و بر چشمم نشین»(۶۸۶/۹)؛ «تو بزرگی و در آینهی کوچک ننمایی»(۱۵۴/۵)؛ اما در غزلیات حافظ ضمیر او و تو با مرجع معشوق، به عنوان مظروف چشم برابر به کار رفته است.
در غزلیات سعدی بیشتر خود معشوق مظروف چشم واقع شده است که بیانگر نگاه معطوف به بیرون سعدی است؛ اما در غزلیات حافظ «خیال» یا صورت ذهنی و «نقش» یا تصویر معشوق که جایگاه درونی دارند، بیشاز خودِ معشوق، درحجم چشم جای دارند: «دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت…»(۵۹/۵)؛ «گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم…»(۲۳۱/۳)؛ «نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم/ بر کارگاه دیدهی بیخواب میزدم»(۳۲۰/۶)؛ «خیال نقش تو درکارگاه دیده کشیدم..»(۳۲۲/۱). در غزلیات سعدی مواردی هم واژهی خیال بهکار رفته است: «باز آی که در دیده بمانده است خیالت»(۲۲۹/۹) و علاوه بر اینکه معشوق را مخاطب قرار میدهد و خطابی بودن، همیشه با فرض حضور دیگری است؛ فعل «باز آی» نشاندهندهی نگاهِ معطوف به بیرونِ سعدی است.
سخن سعدی و حافظ دربارهی چشم معشوق تأییدی بر این نکته است که مظروف چشم معشوق در شعر سعدی پیدا و آشکار است و مظروف چشم معشوق در سخن حافظ پنهان: حافظ میگوید: «در چشم پر خمار تو پنهان فسون سحر»( ۳۹۴/۲) سعدی: «در چشم تو پیداست که باب فتن است آن» (۳۷۴/۶).
۲)خود و دیگری
برونگراها «دیگری محور» هستند؛ اما درونگراها بیشتر «خود محور» هستند. منظور این نیست که آنها آدمهای خودخواهی هستند؛ بلکه بیشتر خودکفا و خوداتکا هستند. در ارتباط با دیگری برای برونگراها دیگری مهمتر است و برای درونگراها من (تیگر، ۱۳۹۰: ۱۸).
در غزلیات سعدی معشوق به عنوان مظروف (=دیگری) در اغلب موارد بر ظرف چشم(=خود) مقدم میشود که بیانگر برجستگی و در کانونِ توجه بودنِ دیگری، در شخصیت برونگرای سعدی است:«… خیال روی تو در چشم من چه گفت…»(۵۴۲/۵)؛ «از گل و ماه و پری در چشم من…»(۵۵۴/۳)؛ «…دو جهان از نظر فتاد..»(۶۲۰/۷)؛ «زیبا ننماید سرو اندر نظر طبعش..»(۱۱۸/۳)؛ «سرو برفت و بوستان از نظرم…»(۳۳۸/۹)؛ «ای که در دل جای داری بر سر و چشمم نشین»(۶۶۲/۴) و …
اما در غزلیات حافظ تقدم ظرف کمی بیشتر از مظروف یا تقریباً برابر با آن است:«…کشم در دیده همچون توتیا/ خاک راهی…»؛ «چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است»(۴۴۲/۷)؛ «رواق منظر چشم من آشیانهی توست»(۳۴/۱)؛ «تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین…»(۸۲/۲)؛ «… ز نظر مران گدا را»(۶/۱)و …
این نکته بیانگر شناخت بیشتر سعدی از معشوق نیز است، چون تمایل همگانی در زبانها بر این است که ابتدا اطلاعات شناخته شده و سپس اطلاع نو را در جمله بیاورند(راسخ مهند، ۱۳۹۰: ۶۸۲). علاوهبر این میتواند بیانگر حضور معشوق در زندگی سعدی و عدم حضور معشوق در زندگی حافظ نیز باشد. در پژوهشی که بر روی جملهسازی دانشآموزان ابتدایی در امتحان فارسی انجام شد این نتیجه به دست آمد:« دانشآموزانی که در حال ساختن جمله بودند، چون در خلأ ارتباطی به سر میبردند و هیچ شیء فعال موجودی، غیر از خودشان رانمیتوانستند در صحنه حاضر کنند؛ بنابراین به اصطلاح از خود مایه گذاشته و خود را در ابتدای جمله قرار دادند(زندی و روشن، ۱۳۸۳: ۳۳). عدم حضور معشوق در حجم چشم عاشق در غزلیات حافظ به طور مستقیم هم بیان شده است:«که با دو آینه رویش عیان نمیبینم»(۳۵۸/۵)؛ «رواق منظر چشم من آشیانهی توست/ کرم نما و فرود آ که خانه خانهی توست»(۳۴/۱) دعوت به فرود آمدن، یعنی حضور در آینده؛ یعنی، فقدان حضور در زمان حال.
۳)شادی و غم
بهبود ارتباطات بین شخصی
دستیابی به سطوح عالی تفکر
پرورش توجه به آرای دیگران(آقازاده،۱۳۹۳: ۳۶۸ تا ۳۶۹)
۲-۳-۷-فعالیتهای گروهی مسئله محور و نقش آن در پرورش تفکر انتقادی
روش حل مسئله بهصورت کارگروهی، فعالیتی سنجیده و منظم دربارهی موضوع مسئلهای خاص است. در این فعالیت معمولاً معلم موضوع یا مسئلهی خاصی را مطرح میکند و دانشآموزان بهصورت گروههای کوچک دربارهی آن به مطالعه، اندیشه، بحث و اظهارنظر میپردازند. در این روش، برخلاف روشهای دیگر، دانشآموزان در فعالیتهای آموزشی مشارکت فعال دارند و مسئولیت یادگیری را بر عهده میگیرند. آنان با مذاکره و مباحثه اطلاعات خود را مبادله میکنند، دربارهی راه حل های مسائل به قضاوت مینشینند و از اندیشه و نگرشهای یکدیگر با ذکر دلایل متکی بر حقایق، مفاهیم و اصول علمی دفاع میکنند. در فرایند این فعالیت دانشآموزان توانایی لازم را برای تجزیهوتحلیل و ارزیابی عقاید، اندیشهها و انتقادات خود و دیگران – چه درست چه نادرست – کسب میکنند و فرصت مییابند تا نظرها عقاید و تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارند و اندیشههای خود را با دلایل مستند بیان کنند. در حقیقت، بهکارگیری روش حلمسئله بهصورت فعالیتگروهی دارای دو هدف است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اصلاح و تقویت درک و فهم مهارتهای تفکر انتقادی
اصلاح و تقویت مهارتهای همکاری گروهی و احترام به اندیشههای مختلف
یکی از اشکال بسیار مفید فعالیت گروهی یادگیری مشارکتی یا همیاری[۶۰] است. نظریهپردازان یادگیری مشارکتی معتقدند مهارتهای مهم زندگی، مانند صحبت کردن، گوش دادن و حل مسئله از طریق تجارب یادگیری مشارکتی موقعیتی فراهم میگردد که در آن دانشآموزان بهصورت گروه همکار یاد میگیرند دانش و تواناییهای یکدیگر را موردبررسی قرار دهند و آنها را تأیید یا رد کنند، به اندیشههای یکدیگر احترام بگذارند و دوستیهایی فراتر از دوستیهای قومی، نژادی، جنسی و دیگر تقسیمات گروهی داشته باشند. در این روش، فرصت موفقیت به همهی دانشآموزان داده میشود. اعضای گروه یکدیگر را از طریق تمرین و مباحثه آماده میکنند؛ درنتیجه، این روش انگیزه بیشتری را نسبت به روشهای رقابتی در دانشآموزان ایجاد میکند و میتوان آن را در سطوح مختلف تحصیلی و در زمینهها و موضوعات گوناگون اجرا کرد.(شعبانی، ۱۳۹۳تابستان: ۱۲۴ تا ۱۲۶)
۲-۳-۸-نحوه استفاده از روشهای یادگیری از طریق فعالیت گروهی
یادگیری مشارکتی پروژههایی هستند که بهمنظور افزایش انگیزه یادگیرندگان، کسب تجربه از طریق کار تیمی و ایجاد همافزایی[۶۱] در بین آنان اجرا میشود. یادگیری در دستهبندی مدلهای اجتماعی تدریس قرار میگیرد زیرا یکی از اهداف این روش ارتقاء سطح تعامل اجتماعی بین دانشآموزان است. در این روش یادگیرندگان در گروههای کوچک دستهبندی میشوند. اعضای گروه دارای تواناییهای متفاوتی هستند. هر عضو گروه نهتنها مسئولیت خود را بر عهده دارد بلکه باید به یادگیری دیگر اعضای گروه نیز یاری رساند. در اثر چنین تعاملی شرایط مناسبی برای خلاقیت و پیشرفت ایجاد میشود. در این روش معلم معمولاً موقعیت مبهمی را ارائه میدهد، عکسالعمل فردی یادگیرندگان را بررسی میکند؛ به یادگیرندگان کمک میکند تا نحوه برخورد مسئله را سازماندهی کند. به دانشآموزان در اجرای مطالعه مستقل یاری میرساند. سپس افراد را در قالب گروه دستهبندی میکند تا اطلاعات خود را با یکدیگر مبادله کرده و به تجزیهوتحلیل میزان پیشرفت در راستای حل مسئله مبهم بپردازند. (عبداللهی، ۱۳۸۷: ۱۵۵)
برای استفاده مطلوب و بهینه از یادگیری از طریق فعالیت گروهی توجه به چند نقطه اساسی است که عبارتاند از: اهداف، ترکیب اعضای گروههای همیار و شیوه ارزشیابی نیاز است، در ابتدای امر برنامهریزی برای آموزش و یادگیری از طریق همیاری، اهداف مشخص باشد؛ یعنی روشن باشد که یادگیرنده، انتظار آگاهی یا نشان دادن چه عملی هست. نکتهای را هم نباید فراموش کرد این است که شایسته است حیطههای هرکدام از هدفها مشخص گردند: آیا هدف در حیطه شناختی است؟ و هدف در حیطه روانی حرکتی یا عاطفی است؟
با توجه به اهدافی که در نظر گرفته میشود باید پاداشهای خاص آنهم در نظر گرفته شود. پاداش اثربخش، پاداشی است که با نیازهای یادگیرنده ارتباط مستقیم داشته باشد. بههرروی، در حین عمل و در آغاز کار باید به دانشآموزان، هدفهای در نظر گرفتهشده را بیان کرد و نحوهی حرکت بهسوی دستیابی به آنها را هم اعلام نمود.
ترکیب اعضای گروه باید بهگونهای باشد که دانشآموزانی با سطوح توانایی متفاوت در آن حضور یابند. اسلاو ین (۱۹۸۳) بر این باور است که اعضای گروه باید دو نفر دانشآموز با عملکرد مطلوب، دو دانشآموز با سطح عملکرد متوسط و یک دانشآموز ضعیف باشد. البته پیشنهاد جانسون و جانسون آن است که در آغاز کار اشاعهی روش یادگیری از طریق فعالیت گروهی، مطلوب است. اعضای گروه ۲ یا ۳ نفر باشند. جمعبندی نظرات متخصصان مبین آن است که عده اعضای گروه از ۳ تا ۸ نفر معتبر است و همگی بر ناهمگن بودن اعضای گروه تأکید میورزند.
دو کار مهم باید در کنار هم انجام شود، یکی از آنها بیان قواعد فعالیت گروهی است و دیگری ارائه بازخورد است. برخی قواعد فعالیت گروهی در گروه عبارتاند از:
الف همه باهم صحبت نمیکنند
ب اعضای گروه از وسایل یکدیگر میتوانند استفاده کنند.
پ تحمل نظر دیگران مهم است
ت اندیشیدن پیش ازآنجام کار، اولویت دارد و….
به اعضای گروها در حین بازدیدهایی که انجام میدهید بازخورد دهید و آنان را برای دستیابی به هدف امیدوار سازید. اگر گروهها با توجه به نهایت تلاشی که داشتند به هدف نرسیدند نباید آنان را سرزنش کرد؛ بهتر است، فرایند عمل را بازبینی کرد و خطاهای احتمالی را تصحیح کرد. ارزشیابی بخش جداییناپذیر روش یادگیری از طریق فعالیت گروهی است. ارزشیابی از طریق فعالیت گروهی معمولاً بهصورت ارزشیابی ملاکی[۶۲] به اجرا درمیآید. دلیل انتخاب ارزشیابی ملاکی بهمنظور ارزشیابی، در درجهی اول پیشگیری از افت سطح یادگیری و در درجه دوم رساندن دانشآموزان به یادگیری در حد تسلط[۶۳] است؛ و از سوی دیگر، ارزشیابی ملاکی سبب حفظ انگیزه در دانشآموزان میشود. بنا بر روش ارزشیابی ملاکی، هر دانشآموز باید به سطح خاصی از توانمندی دانشی و مهارتی برسد. معمولاً حد تسلط یادگیرندگان بر محتوا یا مهارت نقطه ۷۵ درصدی در نظر گرفته میشود؛ یعنی، آنکه یادگیرندگان دستکم باید به ۷۵ درصد محتوای دانشی و مهارتی در نظر گرفتهشده تسلط یابد. (آقازاده،۱۳۹۳: ۷۱ تا ۷۲)
۲-۳-۹-نگاهی به پیشینه روش تدریس مبتنی بر فعالیت گروهی
با نگاهی به پیشینه روش تدریس مبتنی بر فعالیت گروهی درمییابیم که این روش حاضر سالهاست مورداستفاده قرارگرفته است. اساس روش تدریس مبتنی بر فعالیت گروهی، همیاری در یادگیری است. سرآغاز اندیشه همیاری در یادگیری، آثار و افکار جان دیویی در ابتدای قرن بیستم است. در آغازین سالهای این قرن جان دیویی معلمان را به تشکیل گروههایی برای ((بررسی و حل مسئله)) ترغیب میکرد. در دهه ۱۹۶۰ مورتون دوچ که مثل دیویی، استاد دانشگاه تربیت معلم در دانشگاه کلمبیا بود، نیز کار خود را با تحقیق و ترویج الگوهای همیاری در یادگیری شروع کرد. دوچ از الگوهایی که فراهم میآورد بهمثابه راهبردهایی برای یاری به دانشآموزان استفاده میکرد. وی بر آن بود که با بهره گرفتن از الگوهای فراهمشده، به دانشآموزان یاری کند تا نحوه حل اختلافات خود را فراگیرند. پژوهش دربارهی همیاری از طریق یادگیری در دهه ۱۹۷۰ هم ادامه یافت و در دهه ۱۹۸۰ به تهیه الگوهایی که بهترین آموختهها از پژوهش را عملی میکند، موردتوجه بسیاری از استادان دانشگاه واقع شد. پیاژه نشان داده است که بیشتر آموختههای مهم ما حاصل تعامل با دیگران است. اگر دانشآموزان در مورد یک کتاب، یک تکلیف و یا یک مسئله فقط نظرات، واکنشها و پرسشهای خود را داشته باشند، یادگیری آنان بهاندازه زمانی که به نظرات دیگران نیز دسترسی داشته باشند، پربار نخواهد بود. روش تدریس مبتنی بر فعالیت گروهی، فرصت لازم برای تلاش اساسی بهمنظور رسیدن به اهداف گوناگون آموزشگاهی را فراهم میآورند. بااینهمه عمدهترین هدف این روش تدریس کوشش برای دستیابی به فعالیتهای عالی ذهنی است.
بر وفق نظر جانسون، جانسون و هالوبک، معلمان در مدارس با سه موقعیت آموزشی روبرو هستند که در بیشتر موارد یکی از آنها را بر میگزینند: ممکن است در هر کلاس معلمان دروس را به نحوی سازماندهی کنند که دانشآموزان وادار شوند تلاش کنند. همچنین، آنان به دانشآموزان اجازه دهند که برابر با میل خود به یادگیری بپردازند؛ و در برخی موارد، معلمان، دانشآموزان را به صورتی سازماندهی میکنند که در قالب گروههایی با یاری یکدیگر مطالب درسی را فراگیرند.
ولی متأسفانه در بیشتر موارد دیده میشود که در کلاسها هر دانشآموز بهتنهایی کار میکند. به هرکدام از دانشآموزان گفته میشود که سرت به کار خودت باشد؛ با بغلدستی صحبت نکن. امروز میبینیم که بیشتر فعالیتهای آموزشی در مدرسهها و کلاسهای درس حالت مسابقه پیداکرده است و دانشآموزان، هریک درصدد این هستند که بیشترین امتیاز یا نمره را نسبت به همشاگردی خود کسب کنند. حتی در بسیاری از موارد دیده میشود که کارهایی که ماهیت گروهی دارد به فرد ارجاع داده میشود. اکنون، کمتر مدرسهای است که فعالیت گروهی در کلاسها را ترغیب کند. اگر مدرسهای هم یافت شود جزء نادرترینها به شمار میرود. در مدارسی که فعالیتهای گروهی یا یادگیری از طریق فعالیت گروهی ترغیب میشود زمینههای دانشی و عاطفی و اجتماعی به هم پیوند میخورند. (آقازاده، ۱۳۹۳: ۳۷۰)
۲-۴- پیشرفت تحصیلی
۲-۴-۱-تعریف پیشرفت تحصیلی[۶۴]
منظور از پیشرفت تحصیلی ((موفقیت در امر تحصیل)) است که میتواند به مهارت در امری خاص یا تخصص در بخشی از دانش منجر شود. در نظام آموزشوپرورش، منظور از پیشرفت تحصیلی ((دستیابی به اهداف آموزشی موردنظر هر دوره آموزشی)) است.
به بیان دیگر پیشرفت تحصیلی به معنای مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد است. بهطوریکه بتوان آنها را در دو مقوله کلی عوامل مربوط به تفاوتهای فردی و زندگی خانوادگی و عوامل مربوط به مدرسه و نظام آموزشوپرورش موردمطالعه قرارداد؛ به عبارت دیگر پیشرفت تحصیلی به جلوهای از وضعیت تحصیلی دانشآموز یا دانشجو اشاره دارد که این جلوه ممکن است نشاندهنده نمره یک دوره، میانگین نمرات برای مجموعهای از دورهها در یک درس یا میانگین نمرات دورههای مختلف باشد. (معتقد لاریجانی،۱۳۹۳: ۲ تا ۳)
۲-۴-۲-ارزشیابی[۶۵] پیشرفت تحصیلی
یکی از عناصر مهم و اساسی برنامه های درسی نظام های آموزش و پرورش جهان محسوب می شود و همواره مهم ترین فعالیتی بوده که، به منظور تشخیص میزان پیشرفت یادگیری فراگیران و دست یابی به هدف های آموزشی و تربیتی پیش هنگام و پس از اجرای برنامه های آموزشی اتفاق می افتد و از دیرباز به صورت های مختلفی انجام می شده است. به طور کلی ، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی شامل، سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه ی نتایج حاصل، با هدف های از پیش تعیین شده ی آموزشی، به منظور تصمیم گیری درباره این که ، آیا فعالیت های آموزشی معلم و کوششهای یادگیری دانش آموزان موفقیت آمیز بوده است؟هدف مهم ارزشیابی ، تعیین پایه دانش آموزان، پیشرفت و موفقیت یا تصمیم گیری های مرتبط با وضعیت آن ها در یک برنامه ، دوره یا واحد درسی موجود در یک دوره می باشد. معلم در سراسر جریان آموزش میزان یادگیری دانش آموزانش را ارزشیابی می کند با این کار از قوت و ضعف فعالیت های آموزشی خود و دانش آموزان آگاهی می یابد و در راه افزایش بازدهی یادگیری آنان می کوشد.
بازده های یادگیری دانش آموزان شامل رفتارها و توانایی های زیادی مانند حفظ مطالب، درک و فهم مفاهیم، کسب مهارتهاو توانایی ها، کاربرد اصول و فنون یادگیری توانایی های آفریننده و کسب علایق و نگرش از طرف دانش آموز است.هرمان[۶۶](۱۹۹۷) در مورد سنجش پیشرفت تحصیلی روش نوینی را ارائه می دهد که براساس آن می توان پرسش های آزمون های پیشرفت تحصیلی را به گونهای تدوین کرد که تفکر پیچیده و مهارت درک معنی را که برای موفقیت های آینده دانش آموزان امری اساسی است مورد سنجش قرار دهد. این روش براساس نظریه های شناختی و برنامه های درسی مرتبط با آن استوار است.(اکبری،۱۳۹۱: ۱۲ تا ۱۵)
در آموزش ابتدایی و راهنمایی تحصیلی، ارزشیابی از فعالیتهای آموزشی و پرورشی از وظایف معلمان است که بهمنظور کارایی و اثربخشی مدارس و مشارکت فعال دانشآموزان در فرایند یاددهی و یادگیری جهت نیل به هدفهای زیر انجام میپذیرد.
ارزیابی مستمر پیشرفت تحصیلی و تربیتی دانشآموزان
آگاه ساختن دانشآموزان از میزان پیشرفت تحصیلی و تربیتی خود و نیز مطلع ساختن اولیای آنان از وضعیت تحصیلی فرزندانشان.
پرورش استعدادها و پرورش روحیه تلاش، ابتکار و رقابتهای سالم در دانشآموزان
حصول اطمینان از تحقق شرایط لازم بهمنظور ارتقای دانشآموزان به پایه تحصیلی بالاتر
به دست آوردن قسمتی از اطلاعات موردنیاز برای ارزشیابی از کیفیت و محتوای برنامههای آموزشی، روشها و وسایل تدریس و کار مدارس
تشخیص استعدادها و علائق دانشآموزان بهمنظور راهنمایی آنان در فعالیتهای آینده.
(آییننامه امتحانات دورههای ابتدایی و راهنمایی تحصیلی، دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش، تابستان ۱۳۸۰)
۲-۴-۳- آزمون های پیشرفت تحصیلی
این آزمونها به منظور سنجش میزان تسلط افراد بر یک محتوای درسی یا آموختههای افراد در زمینههای گوناگون درسی به کار میروند. این آزمونهای پیشرفتتحصیلی برای ارزیابی تشخیصی، ارزیابی تکوینی وارزیابی پایانی استفاده میشود. آزمونهای پیشرفتتحصیلی را میتوان با توجه به جنبههای مختلف دستهبندی کرد. چنانچه نحوه تدوین آزمون مورد نظر قرار گیرد، آزمونهای پیشرفت تحصیلی به آزمونهای استاندارد شده و آزمونهای معلمساخته تقسیم میشوند. در صورتی که کاربرد آزمونهای پیشرفتتحصیلی مورد نظر قرارگیرد، می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد: الف) آزمونها تشخیصی[۶۷]؛ ب) آزمونهای تک موضوعی[۶۸]؛ ج) مجموعه آزمون[۶۹]
آزمونهای تشخیصی به منظور سنجش مهارتها و تواناییها مثلاً توانایی درست خواندن متن، به کار میرود.آزمون های پیشرفت تحصیلی دامنه ی گسترده از هدفهای آموزشی در یک موضوع درسی را میپوشاند.آزمونهای تک موضوعی به منظور سنجش بخشهای فرعی توانایی یادگیرنده در یک موضوع درسی از این نوع آزمون استفاده میشود. برای مثال به منظور حصول اطمینان از تسلط یادگیرندگان دوره آموزش عمومی بر خزانه واژگان نمیتوان به نتایج آزمون خواندن یا مجموعه آزمون فارسی اکتفا کرد؛ بلکه لازم است آزمون املا به عنوان یک آزمون تک موضوعی تدوین و استاندارد شود.مجموعه آزمون برای سنجش پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان در یک پایه مشترک یا درباره مجموعه ای از موضوعهای درسی تدوین میشود. برای مثال مجموعه آزمون پیشرفتتحصیلی برای سنجش پیشرفتتحصیلی در پایههای آموزش دوره ابتدایی میتواند شامل زیرآزمونهای املا، انشا، خزانه واژگان، استدلال ریاضی و دانش پایه ریاضی باشد. مجموعه آزمون معمولاً یک نمره کل برای تمام زیرآزمونها و نیز نمره های جداگانه برای هر یک از زیرآزمونها به دست میدهد. (بازرگان، ۱۳۸۳: ۱۷۵ تا ۱۷۸)
۲-۴-۴-نکاتی پیرامون استفاده از آزمون های پیشرفت تحصیلی
یکی از کاربردهای نادرست آزمون های پیشرفت تحصیلی آن است که برای قضاوت درباره اثربخشی معلم یا روش های تدریس ضرفاً از نتایح این آزمون ها استفاده شود. این نوع آزمونها بر پایه یادگیری گذشته آزمودنی استوار است، مثلاً اگر نمره یک آزمودنی در آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی پایه پنجم ابتدایی کمتر از ده باشد، عامل این امر می تواند ضعف درس ریاضی در پایههای تحصیلی قبلی باشد نه تدریس معلم و یا نامناسب بودن برنامه درسی پایه پنجم ابتدایی. هر چند نتایج آزمون های پیشرفتتحصیلی می توان برای توصیف کیفیت آموزشی استفاده کرد، اما این داده آماری را نباید به تنهایی نشانگر کیفیت تدریس قلمداد کرد.( همان،ص ۱۸۳)
۲-۴-۵- شیوههای جدید ارزشیابی
از زمانی که آموزشوپرورش کشور ما بهصورت رسمی درآمد از آموختههای دانشآموزان نوعی ارزشیابی بهوسیله آزمونهای سنتی به عمل آمدهاست که عموماً لقب امتحان به خود گرفته است. ارزشیابی بهصورت کمی (سنتی) و کیفی (توصیفی) مطرح میباشد. روشهای کمی (جمع آوری اطلاعات بهصورت عددی) و روشهای کیفی (جمع آوری اطلاعات بهصورت کیفی، در حد انتظار، نزدیک به انتظار، نیازمند تلاش بیشتر) میباشد. منظور از روشهای توصیفی در ارزشیابی توجه به رویکردی است که در آن معلم تغییرات و تحولات ایجادشده در دانشآموزان را با فنون متفاوت بررسی کرده و بهصورت مشروح بر اساس شاخصهای پیشرفت و یا اهداف از پیش تعیینشده به اطلاع دانشآموز و والدین میرساند. (اکبری،۱۳۹۱: ۱۷ تا ۲۲)
۲-۳-۷-۱حالت اول:
ادامه تقسیم سود به صورت فعلی: در این حالت سرمایه گذار نسبت به ادامه روند درآمدی شرکت اطمینان داره و یا دست کم خاطر جمع نبودن ایشون کم میشه. حتی اگه درآمدهای شرکت کم بشه، ولی سیاست با ثبات تقسیم سود ادامه پیدا کنه، سرمایه گذار وضعیت مزبور رو بدین صورت تفسیر می کنه که انتظارات مدیران شرکت نسبت به آینده شرکت بهتر از اون هستش که وضع موجود نشون میده و در نتیجه اطمینان بیش تری نسبت به سهام این شرکت در مقایسه با سهام شرکتی که همزمان با کم شدن درآمد، سود تقسیمی خود رو هم کم می کنه، داره.
۲-۳-۷-۲ حالت دوم:
افزایش مقطعی سود تقسیمی و ادامه ثبات این حالت از نظر سرمایه گذار نشون دهنده بهتر شدن وضعیت سودآوری شرکته و اطمینان پیدا میکنه که علاوه بر بهتر شدن وضعیت سودآوری جاری شرکت، مدیران نسبت به ادامه و یا اثبات این سودآوری اطمینان دارن. به خاطر همین ممکنه عکس العمل بازار به این شرکت مثبت بوده و قیمت سهام شرکت زیاد شه.
۲-۳-۷-۳ حالت سوم:
کاهش در سود تقسیمی: محققان فکر می کنن که مدیران شرکتایی با سیاست تقسیم سود باثبات، به خاطر عکس العمل شدیدتر قیمتا نسبت به کاهش سود تقسیمی، انعطاف کم تری در این مورد نشون میدن. پس وقتی که شرکتا سود تقسیمی خود رو کاهش میدن، در عمل به سهامدار اعلام می کنن که درآمدهای شرکت کم شده. پس، سهامدار کاهش در سود تقسیمی رو نشونه ای بر وجود مشکلات جدی در شرکت تفسیر می کنه. چون مدیران شرکت نمی تونن واسه همیشه بازار رو گمراه کنن و با وجود کاهش در درآمدها به طور دائمی به سیاست تقسیم سود با ثبات ادامه.
۲-۴ رابطه سطح رقابت با سیاست تقسیم سود:
در ساختار انحصار چند جانبه بازار محصول و در موقعیت مطلوب سودآوری شرکتا به خاطر نابود کردن انحصار و هم اینکه افزایش سودآوری خود روش هدف دار بیشترین حد سازی تولید رو پیاده کرده و بدین منظور بدهیای خود رو زیاد می کنن (برندر و لویس٬ ۱۹۸۶ ). این نظریه در موقعیتای نامساعد اقتصادی هم کاربرد داره که باعث می شه شرکتا تولید خود رو متوقف کرده و سودآوری خود رو کم کنن (پاندی٬ ۲۰۰۴). پس میشه دید که شرکتهایی که در رقابت شدید قرار دارن اندازه پرداخت سود خود رو کاهش میدن تا از این روش تامین مالی کرده باشن که هزینه کمتری داره. ساختار رقابت محصول جایگزینی واسه مکانیزمهای حاکمیت شرکتی هستش و روشای هدف دار مالی شرکت رو مانند سیاست تقسیم سود تحت تاثیر قرار میده. (کااو و همکاران،۲۰۱۳). گومز (۲۰۰۰) میگه تقسیم سود سهامداران خارجی و سهامداران کمترین رو ایمن می کنه که اختیارات قانونی هم بر اون تاثیر گذاره. هارت (۱۹۸۳) میگه که رقابت در بازار باعث کاهش مساوی نبودن اطلاعاتی بین مدیریت و سهامداران می شه یعنی سهامداران با در نظر گرفتن کارکرد شرکت و رقابت اون می تونن کارکرد شرکت رو آزمایش کنن (کااو و همکاران،۲۰۱۳) به خاطر همین و با در نظر گرفتن تحقیقات قبلی انتظار میرود که رقابت در بازار باعث تاثیر در سیاستای تقسیم سود شرکت شه که در وقتی می تونه مثبت و یا منفی هم باشه. رقابتی بودن بازار محصول بدین معناست که شرکتهای جور واجور در تولید و فروش کالا رقابت تنگاتنگی دارن و جنسای اونا نسبت به دیگری برتری چندانی نداره، چون که اگه به جز این باشه، بازار به سمت انحصار یا انحصار چندجانبه تمایل پیدا می کنه. از طرفی بعضی محققان فکر می کنن که افزایش بدهی باعث سرمایه گذاری ناکارا می شه، یعنی تامین مالی داخلی، یعنی از سهام داران، ارزون تر از استقراض خارجی با در نظر گرفتن مساوی نبودن اطلاعاتی میشه. چون بدهی بیشتر دلیل هزینه بر بودن خروجی واسه شرکتهای اهرمی می شه. در بازارهای رقابتی، شرکتهای حریف با اهرم کمتر منتهی به شدید شدن رقابت از دید خروجی یا کاهش قیمت می شن. اگه شرکتهای اهرمی بخوان واسه ادامه رقابت به استقراض روی بیارن، ممکنه با پریشونی مالی یا ورشکستگی مواجه شن.
از طرفی هم براساس تئوری نمایندگی پرداخت سود سهام ممکنه به کاهش هزینه های نمایندگی و اختلاف منافع کمک کنه، چون سود سهام نقدی: ۱- مدیریت رو مجبور به ایجاد وجوه نقد کافی واسه پرداخت سود سهام می کنه.۲- مدیریت رو مجبور می سازه تا واسه تامین مالی پروژه های خود، به بازار سرمایه مراجعه کنه و ” اطلاعات بیش تری رو در اختیار بازار بذاره. ۳- باعث کاهش جریان وجه نقد مازاد و هدر رفتن اون می شه (لاپورتا و بقیه،۲۰۰۰) اما در وقتی که شرکتها در رقابت شدید قرار دارن برعکس این کار انتظار میره که با پرداخت کمتر وجوه نقد خود رو در تولید به کار برند.
از دیدگاه دیگه براساس تئوری علامت دهی سود سهام واسه بازار، شامل اطلاعاتی جدیده و مدیران می تونن از سودسهام واسه علامت دادن و رسوندن اخبار خوب به سهام داران، استفاده کنن. یعنی، سود سهام دارای محتوای اطلاعاتیه و اطلاعات مهم مالی رو مخابره می کنه. برابر معنی، شرکتا وقتی که انتظار افزایش رو در سودهای آینده داشته باشن، سود سهام نقدی خود رو زیاد می کنن. پس، افزایش سود سهام نقدی حامل پیامی مبنی بر انتظار بهبود کارکرد شرکته (اهرونی و سواری، ۱۹۹۰) در این صورت هم شرکتهایی که در رقابت قرار دارن برعکس این راه و روش رو اعمال میکنن.
۲-۵ گذشته تحقیق:
۲-۵-۱ پژوهشهای خارجی:
۲-۵-۱-۱ رقابت بازار محصول:
شارما (۲۰۱۰ ) رابطه ای بین بازده سهام و سه بعد رقابت بازار محصول رو در دوره وقتی ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۶ رو بررسی کرد. یافته های ایشون نشون دهنده این بود که پس از در نظر گرفتن عوامل بازار، اندازه، ارزش دفتری به ارزش بازار ، شرکتای موجود در صنایع متمرکزتر بازده کمتری بدست میارن. علاوه بر این، اونا به این نتیجه رسیدن که شرکتایی که جانشین پذیری محصول هاشون زیاده در مقایسه با شرکتایی که جانشین پذیری محصولا هاشون کمه، بازده کاهش شده از واسه خطر بیشتری به . شرکتای موجود در صنایعی که اندازه بازار تقریبا” بزرگی دارن در مقایسه با شرکتای موجود در صنایعی که اندازه بازار تقریبا” کوچیکی دارن، بازده کاهش شده از واسه خطر بیشتری به . هم اینکه، دلایل ضعیفی در مورد اینکه در دوران رکود، صنایع رقابتی تر دارای خطر بیشتری هستن و بازده غیر عادی بیشتری رو در مقایسه با دوران رونق بدست میارن یافت شد.
کال و لوون (۲۰۱۰) در تحقیقی به بررسی رابطه بین قدرت بازار محصول و نقدشوندگی سهام پرداختن. ایشون در تحقیق خود از متغییرهای هرفیندال- هریشمنن و متغییر لرنر و متغییر لرنر کاهش شده جهت اندازه گیری قدرت بازار محصول پرداختن. یافته های تحقیق نشون داد که قدرت بازار محصول با کم شدن تنوع جریانات نقدی و بازده سهام باعث افزایش نقدینگی سهام می شه.
چانگ (۲۰۱۱) در تحقیقی به بررسی رابطه بین ساختار رقابت محصول و سرمایه گذاری شرکت و تامین مالی در این جور شرکتها پرداختن. یافته های تحقیقات ایشون نشون داد که رقابت محصول در بازار هردو عامل سرمایه گذاری و تامین مالی رو تحت تاثیر قرار میده. ایشون بیان داشتن که رقابت شدید در بازار باعث افزایش وجه نقد دریافتی و تامین مالی خارجی می شه.
گانی و همکاران(۲۰۱۱) به بررسی رابطه بین رقابت در بازار محصول و روشای تامین مالی شرکتهای بورسی در چین پرداختن یافتهاشون نشون داد که رابطه بین رقابت و روشای تامین مالی، غیرخطی ( سهمی شکل یا مکعبی) بوده و به سه عامل نوع صنعت، اندازه شرکت و موقعیتای رشد شرکت بستگی داره.
دالیوال و همکاران(۲۰۱۳) در تحقیقی به بررسی رابطه بین رقابت محصول و محافظه کاری شرطی پرداختن. یافتهاشون نشون داد که بین رقابت محصول و محافظه کاری شرطی رابطه مثبت و معنی داری هست. هم اینکه یافتهاشون نشون داد که واحدهای تجاری به دنبال مقررات زدایی مبادرت به افزایش محافظه کاری شرطی می کنن.
۲-۵-۱-۲ سیاست تقسیم سود :
مستر و همکاران (۲۰۱۳) در تحقیقی به بررسی رابطه بین محدودیتای مالی و سیاست تقسیم سود بین سالهای ۱۹۹۰-۲۰۱۱ در شرکتهای آمریکایی پرداختن. یافته های تحقیقات ایشون نشون داد که شرکتهایی با محدودیتای مالی، در مقابل شرکتهایی با نبود محدودیت، سود زیادی تقسیم می کنن و بازده سهام غیرعادی دارن. به خصوص در مورد شرکتهایی که در رقابت بازار نقش کلی دارن.
تاناتا (۲۰۱۲) در تحقیقی به بررسی رابطه بین ساختار مالکیت و سیاست تقسیم سود در کشور تایلند پرداخت. یافته های تحقیق ایشون نشون داد که شرکتهای که دارای تمرکز مالکیت بیشتری هستن یا کلی ترین سهامدار اونا یه موسسه باشه سود بیشتر پخش می کنن یافته ها نشون داد این موضوع در مورد وقتی که یه موسسه درصد بالایی از سهام شرکت رو در اختیار داشته باشه بیشتر مشخصه.
باس هم اینکه درتحقیقی در سال (۲۰۰۹) به بررسی رابطه بین سیاست تقسیم سود و تورم در شرکتای استرالیا با به کار گیری آزمون هم انباشتی پرداخت. در این مطالعه هم باس دریافت که تورم باعث افزایش پرداخت سود به وسیله شرکتا می شه.
کوکی و همکاران (۲۰۰۹) ساختار مالکیت و سیاست تقسیم سود رو در بازار سهام تونس مورد بررسی قرار دادن یافته های نشون داده شرکتها تونسی با ساختار مالکیت بسیار تمرکز یافته سود سهام بیشتری رو پخش می کنن و یه رابطه مثبت میان سیاست تقسیم سود و ساختار مالکیت هست.
آندرز والگرن (۲۰۰۶) درتحقیقی به بررسی رابطه بین ساختار مالکیت و هدف تقسیم سود در کشور سوئد با تقسیم بندی شرکتها به شرکتهای ثبت شده (عمومی) و شرکتهای ثبت نشده (خصوصی) پرداخت. یافته های تحقیق نشون داد که شرکتهای ثبت شده تمایل بیشتری به پرداخت سود سهام نسبت به شرکتهای ثبت نشده دارن.
گونزالس و همکاران (۲۰۱۰) رابطه بین پرداخت سود سهام و ساختار مالکیت واسه شرکتهای ۵ کشورآمریکای لاتین رو بررسی کردن اونا کنترل مالکیت رو واسه تصمیمات پرداخت سود سهام مهم دونسته و یافته ها تحقیق اونا وجود یه رابطه شکل بین تمرکز مالکیت و پرداخت سود سهام رو نشون داد طوری که وقتی تمرکز مالکیت پایین باشه تاثیر منفی بر پرداخت سود سهام داره وقتی که تمرکز مالکیت بالا باشه تاثیر مثبت بر پرداخت سود سهام داره.
۲-۵-۱-۳ تاثیر رقابت بر سیاست تقسیم سود :
کااو و چن (۲۰۱۳) در تحقیقی به بررسی تاثیر ساختار رقابت محصول بر سیاست تقسیم سود در بورس اوراق بهادار تایوان پرداختن. ایشون در تحقیق خود از متغییر هرفیندال- هریشمن واسه اندازه گیری رقابت محصول استفاده کردن. یافته های تحقیق نشون داد که رابطه معنی داری بین رقابت محصول و سیاست تقسیم سود هست.
۲-۵-۲ پژوهشای داخلی:
۲-۵-۲-۱ رقابت بازار محصول:
خدامی پور و بزرایی (۱۳۹۲) در تحقیقی به بررسی رابطه رقابت بازار محصول با ساختار هیات مدیره و کیفیت افشا در ۱۰۵ شرکت از شرکتهای قبول شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختن. ایشون واسه آزمون فر ضیها از الگوی رگرسیون لجستیک استفاده کردن. یافته های تحقیق ایشون نشون داد که بین متغییر هرفیندال- هیرشمن و مشکلات ورود با کیفیت افشا، رابطه منفی و معناداری هست که نشون دهنده رابطه مثبت و با معنی بین رقابت و کیفیت افشاه. یافته های مربوط به تاثیر حاکمیت هم نشون داد که متغییر هرفیندال- هریشمن و شاخص مشکلات ورود بر رابطه بین استقلال هیات مدیره و کیفیت افشاء تاثیر معناداری ندارن.
پورحیدی و غفارلو(۱۳۹۱) در تحقیقی به بررسی رابطه بین ساختارهای رقابتی محصول و محافظه کاری مشروط در گزارشگری مالی بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸ در بورس اوراق بهادار تهران پرداختن. ایشون در تحقیقات خود از ۵ عامل توانایی جانشینی اجناس، حجم درخواست، مشکلات ورود، نسبت تمرکز، و تعداد شرکتها جهت بررسی رقابت محصول استفاده کردن و از مدل باسو هم واسه امتحان محافظه کاری مشروط استفاده کردن . یافتهاشون نشون داد که بین توانایی جانشینی و محافظه کاری مشروط رابطه برعکس و معناداری هست. هم اینکه، رابطه بین مشکلات ورودی و محافظه کاری مشروط برابر انتظار، برعکس و با معنی بوده. در آخر به این نتیجه رسیدن که بین نسبت دقیق شدن و فوکوس کردن ومحافظه کاری مشروط براساس پیش بینیا رابطه برعکس، ولی ضعیف مشاهده می شه. آزمون فرضیه کلی ایشون هم بیان داشت که بین ساختارهای رقابتی اجناس و محافظه کاری مشروط در گزارشگری مالی رابطه مثبت و معناداری هست.
نمازی و ابراهیمی (۱۳۹۱) در تحقیقی به بررسی رابطه بین ساختار رقابتی بازار محصول و بازده سهام پرداختن ایشون در تحقیق خود از متغییرهای هرفیندال و هریشمن، متغییر لرنر و متغییر لرنر کاهش شده به عنوان معیارهای ساختار رقابتی بازار محصول در ۸۷ شرکت بورس اوراق بهادار تهران از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۸ استفاده کردن. یافته های حاصل از تحقیق ایشون که به روش داده های ترکیبی انجام شد نشون داد که بین متغییر هرفیندال – هیرشمن با بازده سهام شرکتهای مورد بررسی رابطه منفی هست، اما این رابطه معنار نیس. علاوه بر این، بین متغییر لرنر و متغییر لرنر کاهش شده با بازده سهام رابطه منفی معناداری هست. یافتهاشون نشون داد که هرچقدر رقابت در بین صنایع بیشتر باشه، بازده سهام هم بیشتر میشه. به بیان دیگه، شرکتهای موجود در صنایع رقابتی بازده بیشتر به که این باپیش بینی فرضیه های تخریب خلاقانه و مشکلات ورود سازگاره.
ستایش و کارگر فرد (۱۳۹۰) در تحقیقی به بررسی تاثیر رقابت در بازار محصول بر ساختار سرمایه در ۸۶ شرکت بورس اوراق بهادار تهران از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۸ پرداختن. روش مورد استفاده در این تحقیق روش داده های پانلی بود. یافته های تحقیق ایشون نشون داد که رقابت در بازار محصول و ساختار صنایع جور واجور متفاوت از هم هستن. افزون براین ، در حالت به کار گیری شاخص q توبین و هرفیندال- هریشمن به عنوان شاخص اندازه گیری رقابت در بازار محصول، رابطه مثبت و معناداری بین رقابت در بازار محصول و ساختار سرمایه شرکتا هست که تایید کننده نظریه شکاره. اما در حالت به کار گیری شاخص نسبت تمرکز ۴ بنگاه، دلایل مربوط به وجود رابطه با معنی بین رقابت در بازار محصول و ساختار سرمایه یافت نشد. از دیگر یافته های این تحقیق تایید وجود رابطه خطی و از نوع درجه سه، بین شاخص Q توبین و ساختار سرمایه س. هم اینکه، با بررسی حالت پویای رابطه بین رقابت در بازار محصول و ساختار سرمایه، نشون داد که در صنایع مورد بررسی، ساختار سرمایه هدف هست و سرعت کاهش ساختار سرمایه صنایع ۴۵% میباشه.
۲-۵-۲-۲ سیاست تقسیم سود:
در تحقیق انجام شده به وسیله خدادادی و همکاران (۱۳۸۴) تاثیر ساختار حاکمیت شرکتها ( اندازه چگونگی تاثیر گذاری سهامداران نهادی و سهامداران حقیقی ) بر سیاستای تقسیم سود در پیش گرفته شده از طرف اونا بررسی شد چگونگی این تاثیر با به کار گیری مدلهای رگرسیون کمترین مربعات خطا و مدل لجستیک در سطح خطای ۵ درصد مورد آزمون قرار گرفت . یافته های آزمون مدل اول نشون داد که بین ساختار مالکیت و سیاست تقسیم سود رابطه مثبت و معنی داری هست و هم اینکه یافته های آزمون مدل لجستیک نشون دهنده اون هستش که ساختار مالکیت بر سیاستای تقسیم سود تاثیر معنا داری داره.
خداداد و آقاجری (۱۳۸۸) در تحقیقی به بررسی رابطه بین ساختار مالکیت شرکت و سیاست تقسیم سود سهام پرداختن. ایشون واسه بررسی چگونگی این تاثیر از مدلهای رگرسیون کمترین مربعات خطا و مدل لجستیک در سطح خطای ۵% استفاده کرد. یافته های آزمون نشون داد که بین ساختار مالکیت و سیاست تقسیم سود رابطه مثبت و معناداری هست و هم اینکه یافته های آزمون مدل لجستیک نشون دهنده اون هستش که ساختار مالکیت بر سیاست تقسیم سود تاثیر معناداری داره.
صادقی شریف و بهادری (۱۳۸۸) در تحقیقی به بررسی تاثیر ساختار مالکیتی بر نسبت پرداخت سود شرکتهای قبول شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختن.یافته های تحقیقات نشون داد که اندازه مالکیت بزرگ ترین سهامدار و هم اینکه اندازه ۵ سهامدار بزرگتر روی نسبت پرداخت سود شرکت تاثیر مثبت داره. از طرف دیگه یافته ها نشون داد که هرچه مالکیت سهامداران حقیقی تو یه شرکت بیشتر باشه باعث می شه که نسبت پرداخت سود اون کم بشه.
ستایش و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقی به بررسی تاثیر ساختار مالکیت و ترکیب هیئت مدیره بر سیاست تقسیم سود شرکتهای قبول شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختن.یافته های تحقیق نشون دهنده این بود که مالکیت شرکتی و استقلال هیئت مدیره به طور مثبت و مالکیت نهادی به طور منفی،نسبت سود تقسیمی شرکتهای قبول شده در بورس اوراق بهادار تهران رو تحت تاثیر قرار میده. با اینحال، دلایلی مربوط به وجود رابطه با معنی بین مالکیت مدیریتی و اندازه تمرکز مالکیت با سیاست تقسیم سود مشاهده نشد.
انواری رستمی و همکاران(۱۳۹۲) در تحقیق به بررسی تاثیر ساختارهای رقابتی بازار محصول بر سیاستای تقسیم سود شرکتهای قبول شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختن. ایشون در تحقیق خود از شاخصهای( تمرکز صنعت، توانایی جانشینی محصول، اندازه بازار، مشکلات ورود به بازار و تعداد شرکتهای فعال) به عنوان معیارهای رقابت در بازار محصول استفاده کردن. ایشون واسه آزمون فرضیه ها از راه داده های ترکیبی استفاده کردن و بعد از نمره رقابت که یه ملاک ترکیبی واسه امتحان رقابته استفاده کردن. یافته های یافتهاشون نشون داد که توانایی جانشینی اجناس و اندازه بازار دارای رابطه مثبت و معنی دار با تقسیم سوده ولی دیگه شاخصها رابطه ای با سیاست تقسیم سود ندارن.
۲-۶ خلاصه ی فصل :
در این فصل اول مبانی نظری مربوط به سیاست تقسیم سود و رقابت بازار محصول مطرح گردیده و بعد اجزای هر کدوم از مباحث بالا و دلایل و گذشته و عوامل اونا بررسی شده. در آخر به بیان گزیده ای از تحقیقات داخلی و خارجی مربوط به موضوع پرداخته شده.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱ مقدمه
انجام تحقیقهایی که بتونه تحقیقگران رو به اهداف واقعی نایل سازه، کار خیلی سخته. به خاطر این محققان تلاش کردهان تا با به کار گیری روشای علمی به یافته های واقعیتری رسیدن پیدا کنن. هرچند در روشهای علمی تلاش میشه تا با واقعنگری و نبود توجه به نظرات فردی، بخش خاطر جمع نبودن رو کم کنن، اما باید اقرار کرد که تحقیقهای کمی رو سراغ داریم که در صحنه عمل به یافته ها به طور کاملً برابری رسیدن داشتهان. پس دامنه خاطر جمع نبودن در بخش تحقیقها غیرقابل انکاره. رسیدن به هدفهای علم یا شناخت علمی ممکن نیس مگه وقتیکه با روششناسی درست انجام بشه. یعنی تحقیق از نظر روشه که اعتبار مییابد نه موضوع تحقیق. پژوهشگر باید توجه داشته باشه که اعتبار نتیجه های تحقیق شدیدا تحت تاثیر روشیه که واسه تحقیق خود برگزیده س (خاکی، ۱۳۷۹، ۱۵۵).
با در نظر گرفتن اهمیت موضوع در این فصل اول به بیان نوع هدف و روش تحقیق میپردازه و اون وقت روش جمعبیاری دادهها و بعد از اون جامعه آماری بیان میشه. بعد به فرضیات و متغیرهای تحقیق اشاره میشه در آخر روشای آماری مورد اشاره می شه.
۳-۲ نوع روش تحقیق:
روش تحقیق رو میشه یه سری از قوانین، وسیله و راه های معتبر و نظام یافته واسه بررسی واقعیت ها، کشف نامعلوما و رسیدن به راه حل مشکلات دونست. در علوم انسانی تقسیم بندیای مختلفی از راه تحقیق انجام شده. براساس هدف، روش تحقیق می تونه بنیادی،کاربردی یا علمی باشه. هدف تحقیقات کاربردی پیشرفت علم کاربردی تو یه زمینه خاص و کاربرد عملی اون می باشه (خاکی، ۱۳۸۲). روش تحقیق حاضر با در نظر گرفتن هدف کاربردی بوده و یافته های حاصل از اون می تونه واسه طیف زیادی شامل مدیران شرکتا، سهامداران، سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، محققان و تدوین کنندگان استانداردها به درد بخور باشه.